جمعه ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۲:۲۰ - ۰۴ مرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۵۰۱۰۹۶
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفت و گو با محمد عمرانی، بازیگر سریال «پرستاران»:

به باندبازی در سینما و تلویزیون اعتقادی ندارم

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,محمد عمرانی
یکی از ویژگی های فصل دوم سریال «پرستاران» پرداختن به زندگی شخصی پرستارانی است که در این بیمارستان حضور دارند که به نسبت فصل اول پررنگ تر شده است. یکی از این داستانها مربوط به پرستاری است که فریبا نادری ایفاگر این نقش است. دختر کارخانه داری که با مشکلاتی در زندگی خواهر و همسرش درگیر است. از طرفی یکی از همکارانش نیز به وی علاقه مند است.

به گزارش بانی فیلم،محمد عمرانی بازیگر سریال هایی چون: جراحت، راستش را بگو، همه چیز آنجاست، نفس گرم و آخرین گناه در این مجموعه نقش یک کارخانه دار را ایفا می کند که با داماد ناخلفش درگیر مشکلاتی می شود.

وی که این اواخر در مجموعه «پرواز در ارتفاع صفر» حضور داشته است، در گفت و گو با بانی فیلم از فعالیت های اخیرش و سریال «پرستاران» و گله مندی از شرایط کار در رادیو گفت که در ادامه می خوانید:

 

 

 این اواخر در سریال «پرواز در ارتفاع صفر» حسین برزیده حضور داشتید. درباره فضای این کار و نقشی که در این سریال ایفا کرده اید بگویید.

– من نقش مردی به نام تراب را بازی می کنم که یک نجاری دارد.

 

 گویا برادرتان هم در این سریال حضور دارند؟

– بله برای نخستین بار است که در یک مجموعه با هم سکانس های مشترک بسیاری داریم. البته در سریال «جراحت» هم همبازی بودیم، اما حضور کوتاهی به نسبت این سریال بود.

 

 درباره نقشی که در این سریال ایفا کرده اید، می گفتید.

– خیلی نمی توانم درباره قصه و شخصیتی که بازی کرده ام، توضیح بدهم. چون داستان لو می رود. اما مشکلاتی برای این خانواده در طول داستان پیش می آید.

 

 داستان سریال در فضای دهه ۶۰ می گذرد و درباره یک خلبان هواپیمای جنگی است. شما تا به حال چنین فضایی را در کارهایی که بازی کرده اید، تجربه کرده بودید؟

– به آن شکل تا به حال در کارهای جنگی بازی نکرده بودم. اما می توانم بگویم یکی از نخستین افرادی هستم که تله تئاتر جنگی در تلویزیون کار کردم. «هنگامه شیرین وصال» عنوان آن تله تئاتر بود که درباره یک گروه ۵ نفره بود که من نقش یک سرباز را بازی کردم. بعد از آن خاطرم نیست که سریال یا فیلم جنگی کار کرده باشم. البته این سریال هم به نوعی کار جنگی حساب نمی شود.

 

 گویا بازسازی صحنه های دهه ۶۰ در این سریال کار بسیار مشکلی هم بوده است؟ اما فکر می کنم برای بازیگرها ترسیم چنین فضایی باید جذاب باشد؟

– بله کار بسیار مشکلی است که فضای دهه ۶۰ را در دهه ۹۰ بازسازی کنید. از این نظر دوستان برای این سریال خیلی زحمت کشیدند. من هم تجربه کارهای تاریخی داشتم، با این حال این سریال هم برای من جذابیت های خودش را داشت.

 

 و غیر از این سریال در چه کارهایی این اواخر حضور داشتید؟

– بعد از این سریال درگیر «پرستاران» بودم که مدتی است پخش فصل دوم آن آغاز شده است.

 

 البته شما در فصل اول این مجموعه هم حضور داشتید. با این تفاوت که حضورتان در فصل دوم پررنگ تر شده است؟

– بله در فصل دوم این مجموعه داستان یک مقدار از فضای اورژانس خارج شده و وارد زندگی و خانواده پرستاران شده است.

 

 این مجموعه با دو کارگردان ساخته شد. شما فقط با آقای شاه حسینی همکاری داشتید و یا با آقای افخمی هم کار کردید؟

– بله فاز اول را با آقای افخمی کار کردیم. من دیرتر رسیدم به گروه، اما حدود یک ماهی با آقای افخمی کار کردم.

 

 فکر می کنم برای بازیگر کار کردن با دو کارگردان در یک مجموعه کار سختی باشد. آن هم با دو نگاه و سلیقه متفاوت!

– من که از کار کردن با آقای افخمی و از حضور صمیمی و دوستانه ایشان لذت بردم. اما با نظر شما موافق هستم. کار کردن با دو کارگردان در یک مجموعه کار راحتی نیست. اما به این دلیل که آقای شاه حسینی و آقای افخمی در سریال «همه چیز آنجاست» همکاری داشتند، با سبک و سیاق و سلیقه کار یکدیگر آشنا هستند. ضمن اینکه هر دو کارگردان شخصیت های منعطفی هستند. به همین دلیل برای من که با هر دو پیش از این هم کار کرده بودم، کار خیلی سختی نبود و فکر نمی کنم از این نظر لطمه ای به کار وارد شده باشد.

 

 برای بازیگر با تجربه ای چون شما قطعا در این زمینه مشکلی پیش نمی آید. فکر می کنم برای بازیگرهای جوانتر کمی سخت بوده است؟

– این حرف درستی است که ممکن است کار کردن برای یک بازیگر در یک مجموعه با دو کارگردان که به هر حال نگاه و سبک و سلیقه متفاوتی دارند، کار سختی باشد. به هر حال هر کدام از زاویه نگاه خود کار را می بینند و بازیگر را هدایت می کنند. اما همانطور که عرض کردم، در این کار به دلیل وجه اشتراکی که این دو کارگردان داشتند، با مشکلی روبرو نشدم.

 

 یکی از نکاتی که نظرم را درباره شما جلب می کند این است که بیشتر از اینکه در سریال یا فیلم حضور داشته باشید، در رادیو به خصوص رادیو نمایش فعالیت می کنید. علاقه شما بیشتر فعالیت در رادیو است یا شرایط اینگونه ایجاب می کند؟

– من بازنشسته نمایش رادیو هستم و سی سال در نمایش های رادیویی کار کردم. اما دوست ندارم که دیگر دیگر درباره نمایش های رادیویی صحبت کنم. چون به شدت نزول کرده و مدیرانی آمده اند که صلاحیت این کار را ندارند. بنابراین دوست ندارم دیگر درباره آن فضا صحبت کنم. تا زمانی هم که وضعیت مدیریتی بدین شکل است، دیگر کار نمی کنم.

 

 شما در سینما هم بازیگر بسیار کم کاری هستید. این اتفاق به باندبازی ها و فضای حاکم بر سینما برمی گردد و یا به فیلمنامه هایی که بیشتر درباره مسائل مربوط به جوانان است و از همین رو بازیگران پیشکسوت کم کار می شوند؟

– حقیقت این است که من خیلی معتقد به باندبازی ها و گروه بندی ها و مافیا در سینما نیستم. چون اصولا این اصطلاحات و القاب به سطح های بالاتر محسوب می شود. چه به لحاظ مالی و چه به لحاظ کیفی سینمای ما خیلی کوچک است. یک مقدار به سلیقه آدمها برمی گردد. ممکن است بازیگرانی مثل من را دوست نداشته باشند و یا نوع کار من را دوست نداشته باشند. ضمن اینکه من بازیگر تلویزیونی هستم.

 

 یعنی شما به دسته بندی بازیگران سینما و تلویزیون معتقدید؟

– بله این حقیقت است که من بازیگر تلویزیون هستم. بازیگر تلویزیون هم ویژگی دارد اینکه خانواده ها او را به حریم خانه شان راه می دهند و می بینند و پذیرای او هستند. حال ممکن است این بازیگر در سینما موفق نباشد. بنابراین لزوما بازیگری که در سینما مورد توجه قرار می گیرد، نمی تواند در تلویزیون هم موفق باشد و بالعکس.

 

 اما تماشاگر به سینما می رود که بازی خوب ببیند. فکر می کنم دورانی که تماشاگر برای دیدن بازیگران چشم رنگی به سینما می رفت گذشته است. به خصوص اینکه این اواخر در سینما و تلویزیون شاهد حضور بازیگران با تجربه تئاتر هستیم که می تواند اتفاق خوبی باشد. نظر شما در این باره چیست؟

– الزاما این فرمول وجود ندارد بازیگری که در تئاتر خوب است، در سینما هم خوب باشد. ما بازیگران بسیار توانمندی در تئاتر داشتیم که در سینما موفق نبودند و با مخاطب نتوانستند ارتباط برقرار کنند. یا بازیگران بسیار معروفی در تلویزیون داشتیم که درسینما موفق نبودند. عکس این اتفاق هم افتاده است. ما سوپر استارهایی در سینما داشتیم که خانواده ها پذیرای آنها در تلویزیون نبودند. بنابراین من بازیگر تلویزیون هستم. ضمن اینکه من معتقدم تهیه کننده سینما و سرمایه گذاری که برای یک فیلم سرمایه گذاری می کند، حق دارد که در انتخاب بازیگر دخالت کند. بنابراین شاید فکر می کند با انتخاب من بازیگر سرمایه اش برنمی گردد. در این صورت من چرا باید فکر کنم باند و گروهی وجود دارد که اجازه کار کردن من را در سینما نمی دهد؟!

 

 شما سال های بسیاری است که در سینما حضور نداشتید. با این حساب پیشنهادی نداشتید و یا خودتان نپذیرفتید؟

– من طی سال های اخیر اصلا پیشنهاد سینمایی نداشتم. سال های قبل هم که تجربیاتی در این زمینه داشتم، تجربیاتی از سر جوانی بود. به عنوان مثال در فیلم «کفش های میرزا نوروز» به دلیل حضور آقای نصیریان و دوستان دیگر در این فیلم بازی کردم. چون اغلب بازیگران آن فیلم تئاتری بودند. اما یکی دو فیلم سینمایی دیگر هم که بازی کردم، برای خودم تجربیات خوبی نبودند. شاید به این دلیل است که هر رسانه ای تخصص خودش را نیاز دارد. من بازیگرانی را می شناختم مثل زنده یاد مهدی فتحی که می گفت برای من بازی مقابل دوربین هنوز هم خیلی سخت است. اما می بینم که استاد مشایخی چقدر استادانه مقابل دوربین بازی می کنند.

 

 پس بازی مقابل دوبین سینما و تلویزیون هر کدام نیاز به تجربه و تخصص خودش را دارد؟

– دقیقا. اتفاقا بازیگران بزرگی هم در تئاتر بودند که به رادیو آمدند تا در نمایش های رادیویی فعالیت کنند، اما در رادیو نتوانستند موفق باشند. هر رسانه ابزار خودش را دارد. درست است که بازیگری به شکل عام هیچ تفاوتی در سینما، تئاتر، رادیو و تلویزیون ندارد. اما به شکل خاص در هر مدیومی بازیگر به نوعی تخصص نیاز دارد. یعنی بازیگر باید بلد باشد مقابل دوربین سینما و یا تلویزیون و یا مقابل میکروفون رادیو بازی کند. اینها هر کدام مهارت خودش را می خواهد. بنابراین شاید تهیه کننده ها بازی من را مناسب سینما نمی دانند. وگرنه من به وجود باند و گروه و دسته در سینما معتقد نیستم.

 

 اما برخلاف شما که نگاه مثبتی به شرایط دارید، بازیگران دیگر به این مسئله معتقدند و دلیل کم کاری خودشان را این مسئله می دانند!

– شاید آنها درست می گویند و نظر من اشتباه است. اجازه بدهید از یکی از دوستان کارگردانم در این زمینه مثال بزنم که می دانم از من ناراحت نمی شوند. به عنوان مثال آقای عسگرپور در تلویزیون سریال ساختند که من در دو تا از سریال هایشان نقش های خوبی داشتم، اما ایشان در سینما فیلم می سازند ولی به من پیشنهاد نمی دهند! آیا من باید به این موضوع فکر کنم که با من مشکلی دارد و یا دست های پنهانی وجود دارد که به من اجازه نمی دهند در سینما کار کنم؟! ممکن است ایشان سبک کار من را در تلویزیون می پسندند نه سینما. یا اینکه آقای شاه حسینی که در سریال «پرستاران» و «همه چیز آنجاست» با هم کار کردیم هم در سینما فیلم می سازند، اما به من پیشنهاد نمی دهند. در صورتی که می دانم هر دو این کارگردانان من را دوست دارند. قطعا بازی من را مناسب سینما ندیده اند. ضمن اینکه کارگردان باید آزادی انتخاب داشته باشد. از طرفی تهیه کننده ای هم که سرمایه گذاری کرده دوست دارد که سرمایه اش برگردد. لابد به این موضوع فکر کرده اند که با وجود من در فیلم هایشان سرمایه شان در گیشه باز نمی گردد.

 

 در تلویزیون چطور؟ چون بسیاری از همکاران شما از نقش فروشی و رابطه ها گله مند هستند.

– نه به نظر من نباید این مسائل را خیلی بزرگ کرد. اجازه بدهید باز هم من با ذکر مثالی در این باره توضیح بدهم. استاد من آقای دکتر رفیعی برای یکی از فیلم هایشان از من دعوت کردند. در صورتی که تهیه کننده آن فیلم علاقه ای به همکاری با من نداشت و به دنبال بازیگر سینمایی بود. به هر حال تهیه کننده حق دارد، چون پول سرمایه گذاری کرده است. بنابراین خیلی به این مسائل نگاه منفی ندارم.

 

 چه خوب که نگاهتان به این مسائل مثبت است! برخلاف همکارانتان که دلیل بیکاری و یا کم کاری شان را در سینما و به خصوص تلویزیون این مسائل می دانند.

– البته یکی از مهمترین دلایل کم کاری و بیکاری دوستان کم شدن تولیدات در تلویزیون است. تله فیلم ها و سریال های بسیاری ساخته می شد که از این طریق بازیگران بسیاری فعالیت می کردند و بیکار نبودند. در رادیو هم شرایط همین گونه بود. من و عده ای در کنار کار رادیو در سریال و تله فیلم هم بازی می کردیم، اما شرایط برای بسیاری از دوستان و همکاران ما سخت بود. آن هم هنرمندانی که عمرشان را برای نمایش های رادیویی گذاشتند. اما من در این سالها در تلویزوین خوشبختانه کم کار نبودم و خوب کار کردم. اما باید توقعمان را به نسبت هر دوران هماهنگ کنیم. به هر حال تولید فیلم و سریال در تلویزیون کم شده که عده ای کم کار شده اند. وگرنه کسی با کسی غرض ورزی که ندارد.

 

 حال که وارد بحث رادیو شدید من از شما که سالها در این زمینه فعالیت کردید، سوال دارم. چرا در هر دولتی و هر مدیریتی کمترین توجه به رادیو و هنرمندانش که دغدغه شان رادیو است، می شود؟ این نگاه از کجا نشات می گیرد؟

– یکی از مهمترین اشکالات ما در جامعه مشکل مدیریتی است. در دانشگاه ها مدیر تربیت نمی کنیم. تعدادی مدیر داریم که دائم آنها را می چرخانیم و از این شبکه به شبکه دیگر می بریم. البته این افراد آدمهای مورد اعتماد نظام هستند، اما مدیران هنری نیستند. می توانم بگویم ما مدیر هنری نداریم. مدیر ورزشی نداریم. به عنوان مثال یک مدیر ورزشی باید بداند که چگونه با یک نخبه ورزشی رفتار کند. یا یک مدیر هنری باید بلد باشد با یک هنرمند نخبه چگونه رفتار و برخورد کند. اما در کشور ما این اتفاق نمی افتد. ما مدیر ورزشی و یا هنری تربیت نکرده و نمی کنیم. مدیران ما اساسا یا نظامی هستند و یا سیاسی. فلان آقا سردار است، آدم خوبی هم هست و برای کشور زحمت کشیده، بعد می شود مدیر رادیو! این آقا می تواند از مملکت دفاع کند، اما نمی تواند برای رادیو مدیر موفقی باشد. فکر می کند رادیو، رادیوی ۶۰ سال پیش است و می خواهد با همان شیوه آن را اداره کند. به عقیده من این مسائل باید کارشناسی شود.

 

 حرف های شما بسیار منطقی است. چون عصر، عصر رقابت رسانه هاست و با این شیوه نمی توان رقابت کرد!

– بله ما باید کاری کنیم که مخاطبان خاص خودمان را حفظ کنیم. به نظر من رادیو رسانه بحران است. آنقدر باید اعتماد مخاطبش را جلب کند که در زمان بحران ها مردم به بی بی سی و صدای آمریکا مراجعه نکنند و پی گیر رادیو باشند. چون تنها رسانه همه گیری است که به راحتی در اختیار همه قرار می گیرد. در صورتی که اینگونه نیست. رادیو به شیوه ۵۰ سال پیش مدیریت می شود. به عنوان مثال اگر سالها قبل برنامه ای مثل «شما و رادیو» محبوب بود، هر مدیری می آید می خواهد یک «شما و رادیو» یا «صبح جمعه» بسازد! سلیقه شان به روز نشده است. چون کارکرد این رسانه و مخاطبانش را نمی شناسد. چقدر در برنامه سازی به شنونده هایشان ونیازهایشان توجه می کنند!

 

 تنها اتفاق تازه ای که در این زمینه افتاده، این است که فیلم های سینمایی را در رادیو پخش می کنند!

– خب به نظر من این کار، کار کم ارزشی است. سینما، سینماست. باید سینمایی برای رادیو ساخت که شنونده در تخیلاتش آن را ببیند. البته من سر جنگ با هیچ مدیری ندارم. به هر حال ممکن است آدم های خوبی باشند، اما برای مدیریت هنر و یا ورزش مناسب نیستند. به همین دلیل به بودجه و رادیو توجه نمی شود. البته در تلویزیون این مشکلات کمتر است و مدیران تجربیاتی در زمینه کاری خود دارند. من امیدوارم شما اصحاب رسانه بتوانید کاری برای این رسانه کنید. ما که هر چه می گوییم کسی نمی شنود.

 

 البته در تلویزیون هم اتفاق خوبی که در حال وقوع است، از سر گرفتن تولید تله تئاتر هاست. شما که در بازی و ساخت تله تئاتر تجربیاتی دارید، تصمیمی به همکاری با تلویزوین در این رابطه هم دارید؟

– من هم مثل شما فقط شنیده ام که قرار است تله تئاتر ساخته شود. اتفاقا تله تئاترها مخاطبان خاصی دارند. جالب اینکه خیلی از افراد من را به واسطه تله تئاترهایم می شناسند و کارهایی را نام می برند که مربوط به ۲۵ سال پیش است. امیدوارم به این مقوله هم توجه ویزه ای شود. چون برای مردم جذاب است و هم باعث اشتغال برای دوستان و همکاران می شود. ان هم در شرایطی که تولید سریال و تله فیلم کمتر شده و اغلب دوستان بیکار و یا کم کار هستند.

 

 

 

 

 

  • 15
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش