شنبه ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۳:۰۲ - ۰۵ مرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۵۰۱۲۹۰
چهره ها در سینما و تلویزیون

فاطمه معتمد آريا؛ از بازيگری تا فعاليت های صنفی

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,فاطمه معتمد آريا

 فاطمه معتمد آريا که نزديکان «سيمين» صدايش مي زنند از جمله بازيگران رشد کرده در سينما و تلويزيون بعد از انقلاب است که توانسته در بيش از سه دهه حضور همچنان به عنوان هنرمندي متشخص هم در زندگي حرفه اي و هم در زندگي اجتماعي شناخته شود. معتمد آريا نوروز امسال با يک فيلم بيشتر خانوادگي و کمتر اجتماعي به نام «آباجان» مهمان سينماها بود. فيلم داستان زنگي زني پا به سن گذاشته به نام آباجان در زنجان دهه شصت را روايت مي کرد و بنا بود تصويرساز آن مقطع زماني و بخصوص اثرات جنگ بر زندگي هموطنان شهرستاني باشد.

 

معتمد آريا انصافا تلاش زيادي کرده بود که تصويري ملموس از کاراکتر آباجان ارائه کند اما فيلم چنان که بايد در جلب مخاطب موفق نبود آن هم عليرغم تبليغات بالاي تلويزيوني و تلاشي که معتمد آريا در کشاندن مخاطب به سينماها نشان داد. مشکل اصلي «آباجان» هم نه بازي معتمد آريا که پايين بودن عمق داستاني فيلم و البته دست چندم بودن گره هايي بود که براي ايجاد تعليق در داستان قرار داده شد. 

 

اينها باعث شد معتمد آريا که در اين سال ها و بخصوص بعد از «اينجا بدون من» و تا حدي «قصه ها» هيچ محصول پرمخاطبي نداشته يک فيلم شکست خورده ديگر در کارنامه اش قرار گيرد. پيشتر معتمد آريا فيلم هاي «بهمن» و «يحيي سکوت نکرد» را هم به عنوان بازيگر محوري داشت که هيچ کدام فروش قابل تاملي نداشتند.

 

معتمد پيشکسوتان و معتقد به جوانان

اما همه اينها باعث نمي شود که در عيار بازيگري معتمد آريا شک و شبهه اي وارد کنيم. او حتي تجربه گراترين آثار را هم مجالي مي کند براي عرضه موثر توانايي هايش و براي همين است که همه ساله هم پيشنهادات بازيگري فراواني به او مي رسد. همين حالا معتمدآريا دو فيلم «دل ديوانه» و «در سکوت» را آماده اکران دارد.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,فاطمه معتمد آريا

در «دل ديوانه» با بهمن فرمان آرا همکاري کرده که از جمله قديمي ترين سينماگران ايراني است و تقريبا بسياري از بازيگران علاقه دارند همکاري با وي را تجربه کنند. «در سکوت» را هم يک فيلم اولي به نام ژرژ هاشم زاده ساخته که سال ها تجربه دستياري در سينما و همکاري با امثال ايرج طهماسب، رسول صدر عاملي و ابوالحسن داودي را داشته است. اينکه معتمد آريا هم مورد اعتماد پيشکسوتان سينماست و هم خودش به کارگردانان جواد اعتماد مي کند ويژگي هايي است که کمتر بازيگري در سن و سال وي از آن برخوردارند.

 

فعاليت هاي صنفي

به جز همه اينها فاطمه معتمد آريا در امور صنفي سينما هم فعال بوده است. او که در انتخابات مربوط به هيات رييسه خانه سينما با حداکثر آرا وارد هيات رييسه شد و نه فقط به عنوان اولين بانويي نام گرفت که تا هيات رييسه اين نهاد صنفي پيش رفته بلکه کوشيد اين حضور را مجالي کند براي بهبود برخي از آسيب هايي که سال هاست صنف سينماي ياران به خود مشغول داشته است. 

 

معتمد آريا در فعاليت هاي انتخاباتي هم حضوري موثر داشت و البته سعي زيادي کرد که شهروندان را به مشارکت در انتخابات و شريک شدن در تصميم گيري براي آينده مملکت خود تشويق کند. اينها در کنار زندگي خانوادگي آرام و بانشاط او با همسرش احمد حامد باعث شده سيمايي فعال و بانشاط از معتمد آريا پيش روي مخاطبان قرار گيرد.

 

اينکه چرا معتمد آريا به جايگاهي رسيده که در ۵۵ سالگي همچنان پرکار و درعين حال فعال است بايد در ريشه هاي هنري او جست و جو کرد. او بازيگري نبود که به يک باره مطرح شود؛ بلکه پله پله و آرام آرام بالا آمد تا بدين جا رسيد.

 

فاطمه معتمد آريا در هفتم آبان ماه ۱۳۴۰ در تهران به دنيا آمد. در سال ۱۳۵۳ وارد کانون پرورش فکري کودک و نوجوان شد. در ۱۳۵۵ به عنوان هنرجوي هنر در دانشسراي هنر پذيرفته شد و در نهايت در سال ۱۳۵۸ فارغ التحصيل شد. همزمان با گروه تئاتر دانشجويان دانشکده هنرهاي زيبا نيز همکاري مي کرد.

 

 

شروع فعاليت وي در تلويزيون با عروسک گرداني مجموعه «مدرسه موش ها» در سال ۱۳۶۰ بود. متعاقب آن دو سال بعدتر در سريال «محله برو بيا» به فعاليت پرداخت و سرانجام در ميانه دهه شصت با فيلم «جدال» از نخستين آثار محمدعلي سجادي وارد سينماي حرفه اي شد. 

 

«جهيزيه اي براي رباب» و «تحفه ها» از جمله آثار آن سال هاي معتمد آريا هستند که مورد توجه قرار گرفتند. معتمد آريا در انتهاي دهه شصت در اولين مجموعه تلويزيوني خود «گل پامچال» بازي کرد؛ مجموعه اي که به آسيب هاي سال هاي جنگ مي پرداخت و داستان دختري را روايت مي کرد که بعد از به شهادت رسيدن خانواده اش در جريان جنگ به همراه يک پيرمرد به شمال مي رود تا تنها خواهرش را پيدا کند.

 

«بازپرس وارد مي شود» و «آرايشگاه زيبا» ديگر مجموعه هاي تلويزيوني معتمد آريا در آن سالها بودند. در اين ميان سريال «آرايشگاه زيبا» به کارگرداني مرضيه برومند خيلي زود به يکي از آثار پرمخاطب تلويزيون براي تمام ادوار بدل شد و سيماي بيوه زني دردکشيده که معتمدآريا ايفاگر آن بود نيز در زمره کاراکترهاي ماندگار وي جاي گرفت.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,فاطمه معتمد آريا

بعد از «آرايشگاه زيبا» تا سريال بعدي معتمد آريا يعني «زير تيغ» بيشتر از يک دهه فاصله افتاد و در اين ميان معتمد آريا بيشتر به کار در سينما پرداخت و توانست همکاري با کارگردانان مختلفي را تجربه کند؛ از بهرام بيضايي در «مسافران» گرفته تا رخشان بين اعتماد در «روسري آبي» و ابوالحسن داودي در «تقاطع».

 

معتمد آريا از جمله بازيگراني است که براي سال هاي متمادي در گروه بازيگران آثاري حضور داشت که با همکاري ايرج طهماسب و حميد جبلي به توليد رسيدند. «کلاه قرمزي و پسرخاله»، «کلاه قرمزي و سروناز»، «دختر شيريني فروش» و «يکي بود و يکي نبود» و «زير درخت هلو» از جمله محصولات چنين همکاري هايي است.

 

 

 

ازدواج براي رهايي از کميته؟

معتمد آريا که از همسر خود احمد حامد يک فرزند به نام نريمان هم دارد در اين سال ها همواره بر رابطه عاشقانه با همسرش تاکيد کرده است و همسرش را يکي از مهمترين افراد زندگيش دانسته که اسباب رشد هنري او را موجب شده است.

 

جالب است که آشنايي معتمد آريا و همسرش هم در روندي کاملا عجيب و کمي شوخ طبعانه رقم مي خورد. معتمد آريا با فلاش بک به ۳۵ سال قبل گفته است: خانه يکي از دوستانم بودم و ديدم شوهرم دارد با يکي پابرهنه توي حياط بازي مي کند. پرسيدم کيه؟ گفتند اين تازه از سوئد اومده و باسواده... من هم گفتم ببينم چقدر سواد دارد و مقداري راجع به سينما و ادبيات حرف زديم و چند روز بعد مادرم گفت يکي از دوستانت زنگ زده که صدايش مثل آلن دلون است.

 

بازيگر «همسر» و «ناصرالدين شاه آکتور سينما» درباره چگونگي خواستگاري بيان داشته است: چند دفعه اي همديگر را ديديم و بعد از دو ماه به احمد گفتم با من ازدواج مي کني؟ گفت من بايد برگردم سوئد، گفتم ولش کن حالا بيا يک سال با هم زندگي کنيم لااقل کميته ما را نمي گيرد. اگر نخواستي بعد از يک سال جدا مي شويم.

 

 

وي ادامه داده است: احمد گفت فکر خوبيست. بايد چه کنم؟ الان برويم پيش پدرت؟ گفتم برويم، يک موتور هوندا داشت؛ سوارش شديم و آمديم نياوران. پدر من آدم منظم و با ديسيپليني بود. ناگهان ديد يک آدم ژوليده آمده جلوي در. گفتم دوست من مي خواهد با شما حرف بزند. گفت بفرماييد. احمد گفت من آمدم خواستگاري دختران. پدرم گفت شما پدر و مادر نداريد؟ احمد گفت پدر نه اما مادر دارم. پدرم گفت پس تشريف ببريد و با مادر بياييد و بالاخره با احمد ازدواج کردم و الان ۳۵ سال است با هم زندگي مي کنيم. 

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,فاطمه معتمد آريا

سيمين معتمد آريا با اشاره به دوام ازدواجش اظهار داشته است: من تمايلم به وابستگي و يکي شدن بود اما احمد مدام مرا تشويق مي کرد که بايد مستقل باشي. در طول ۳۵ سال شايد ۱۵ سال هم خانه نبودم و اين شايد دليلي است بر استحکام خانواده ما.

 

 

 

 

 

  • 16
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش