پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۰:۳۷ - ۰۸ آذر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۹۰۱۹۹۰
چهره ها در سینما و تلویزیون

شهره سلطانی: بیشتر در تئاتر زندگی می‌کنم تا درخانه‌ام!

شهره سلطانی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
وقتی از شهره سلطانی می‌پرسیم چرا ایفای نقشی دشوار در نمایش «بوی خواب» را پذیرفته، پاسخی می‌دهد که از لابه‌لای آن می‌توان به وجوه روان‌شناختی بازیگری پرتجربه هم نقب زد. او می‌گوید اگر نقشی آسان باشد، انتخابش نمی‌کند. این را می‌توان در کارنامه تئاتری او پیگیری کرد و دید که پربیراه هم نیست.

نمایش بوی خواب را محمد چرمشیر نوشته و سهراب سلیمی آن را کارگردانی کرده است؛ نمایشی که از هفتم آبان‌ در سالن قشقایی تئاتر شهر روی صحنه آمده است. با شهره سلطانی، بازیگر این نمایش به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

 

بازی در چند نقش، سختی‌های خودش را دارد. چطور بازی‌های مختلف برای این نقش‌ها طراحی کردید؟

من باید به این توجه می‌داشتم که این چهار زنی که نقششان را بازی می‌کنم، نباید چندان دچار تغییر و تحول می‌شدند تا شخصیت جان براون را به شک بیندازند. دشواری کار هم در همین بود. در نتیجه ناچار بودم با اندک تفاوتی از نظر صدا، لباس و نوع رفتار، این چهار زن را از هم متمایز کنم. البته برای این‌که هم این چهار زن از هم تفکیک شوند و یکی‌بودن آنها را هم نشان دهم، کدی در نظر گرفته‌ام و حرکتی مشترک را در این چهار نفر می‌بینیم.

 

بازخورد تماشاگران را رصد کرده‌اید تا بدانید آنها درباره این‌ که ‌چقدر این شخصیت‌ها توانسته‌اند شباهت را در عین تفاوت حفظ کنند، چه فکر می‌کنند؟

تلاش کردم این کاراکترها به بهترین شکل ممکن به نمایش گذاشته شود. نمی‌دانم چقدر موفق بوده‌ام، اما بازخورد و برخورد مخاطبان به‌گونه‌ای بود که احساس غرور به من دست می‌دهد. هنوز این نقش برای من تمام نشده است و هر شب به این فکر می‌کنم چه‌کاری انجام دهم که این شخصیت بهتر و باورپذیرتر ایفا شود.

 

بنابراین به این ‌که هر شب از اجرای یک نمایش می‌تواند با شب گذشته آن فرق داشته باشد باور دارید... از چه راهی به این تغییرات می‌رسید؟ بداهه؟

بحث بر سر تکمیل است. من هر شب تا‌ آخرین اجرا تلاش می‌کنم شخصیت را تکمیل کنم. بخشی از این تحلیل در تمرین‌ها به دست می‌آید، اما بخش اصلی، در پروسه اجرا شکل می‌گیرد. طبیعتا بعد از چند اجرا می‌توانم کامل‌تر از شب نخست نقش را به تصویر بکشم. همین وجه از تئاتر برای ما جذابیت دارد. سال‌ها قبل که بازیگران سینما، تئاتر را دوست نداشتند و تمایلی به تئاترکارکردن نداشتند، به من می‌گفتند از تکراری که در تئاتر جریان دارد و این‌که هر شب یک نقش تکرار می‌شود، خوششان نمی‌آید و من به آنها می‌گفتم در تئاتر، تکرار وجود ندارد! هر شب یک اتفاق جدید می‌افتد. این اتفاق جدید ربطی به تماشاگر ندارد، برای خود بازیگر اتفاق جدید می‌افتد.

 

در سینما و تئاتر بارها دیده‌ایم که حتی یک بازیگر بیش از ۲۰ نقش را بازی می‌کند. در همه آن موارد، اما ما با تیپ مواجهیم و چندان به شخصیت‌پردازی نمی‌رسیم. این در حالی است که شما در این نمایش، برای هر چهار نقش، شخصیت ساخته‌اید. در نمایشنامه هم، اینقدر این چهار نفر، به شخصیت نزدیک شده‌اند؟

حتما همین طور است. حتی اگر من توانسته باشم شخصیت بسازم، به درک درست از نمایشنامه و نقش مربوط می‌شود. هر بازیگر تا زمانی که یک نمایشنامه را به درستی درک نکند و متوجه خصوصیات کاراکتر خود نشود، نمی‌تواند درست آن را بازی کند و من هم از این قاعده مستثنا نیستم. همواره در زمانی که می‌خواهم نقشی را دربیاورم، با خود بسیار کنکاش می‌کنم. با وجود این‌که بسیار دیر و در زمانی که تنها ده روز به اجرا باقی مانده بود، به گروه اضافه شدم، بسیار اتود زدم تا شخصیت را پیدا کردم.

 

گاهی سهراب سلیمی به من می‌گفت ما آن‌قدر فرصت نداریم که بخواهی اتود بزنی، اما به او می‌گفتم من باید به نقش برسم. البته راهنمایی‌های سهراب سلیمی هم بسیار به من کمک کرد. در واقع بخشی از پروسه درآوردن نقش به خاطر شخصیت بسیار جست‌وجوگر خودم است که سعی می‌کنم ریشه‌ای تمام نکات شخصیت را برای خود تحلیل کنم. بخش دیگر به تجربه من در بازیگری مربوط می‌شود. همواره گفته‌ام در وهله نخست بازیگر تئاتر هستم چون از تئاتر کار خود را آغاز کرده‌ام و خانه اول من تئاتر است. آن‌قدر که در تئاتر حضور داشته‌ام شاید در خانه خودم زندگی نکرده‌ام! تمام دوران نوجوانی و جوانی من در تئاتر گذشته است.

 

دچار تغییر و تحول‌کردن یک شخصیت در آثار نمایشی، همیشه مبتنی بر قواعدی است؛ اما در نمایشی که چندان بلند نیست، کار سختی به نظر می‌رسد. بخصوص که تغییر و تحولی که در شما به وجود می‌آید باید به مرور زمان باورپذیر باشد. برای این باورپذیری چه کرده‌اید؟

اصولا نمایشی را انتخاب نمی‌کنم که قرار باشد نقشی آسان را در آن ایفا کنم! فارغ از کارگردانی، در بیش از ۳۰ نمایش بازی کرد‌ه‌ام و حتما در نمایشی که برای من اتفاق جدیدی را رقم نزند، وارد نمی‌شوم. امسال چند پیشنهاد برای بازی در تئاتر داشتم، برخی نمایش‌ها با کار تصویر من تداخل داشتند؛ درنتیجه متن را نخواندم و پاسخ منفی دادم، اما برخی از متون دیگر را خواندم و آنها را رد کردم. برای من به ‌عنوان بازیگری که شخصیت‌هایی با شرایط بسیار متفاوت را ایفا کرده‌ام،

 

یکی از دلایلی که تصمیم گرفتم در نمایش «بوی خواب» حضور داشته باشم، این بود که قرار بود یکی باشم، اما چهار آدم را نشان دهم و یک سیر تکاملی داشته باشم! شخصیتی که بازی می‌کنم، جاسوس و فاشیست است، اما درعین‌حال یک زن عاشق هم هست! وجوه مختلف این شخصیت، برای من بسیار جذاب بود هرچند می‌دانستم کاری بسیار دشوار را در پیش دارم، اما باید این آدم را پیدا می‌کردم. پس از آن‌که این آدم را پیدا کردم، پروسه تکامل شخصیت طی شد.

 

کارناوال ببینیم یا نمایش؟

شهره سلطانی، عمری را در تئاتر سپری کرده و از لحنش مشخص است چندان دل خوشی از حضور گسترده اهالی سینما در تئاتر ندارد. وقتی درباره تفاوت‌های نمایش «بوی خواب» و دیگر نمایش‌هایی که پر هستند از بازیگران چهره و مطرح سینما حرف می‌زند، می‌شود این دلخوری را بوضوح دید: «تماشا کردن نمایش ما ساده نیست. بوی خواب، نمایشی است که مخاطبان تئاتر آن را دوست خواهند داشت و شاید مخاطبان معمولی ترجیح دهند کارناوال‌هایی را که در سالن‌های مختلف اجرا می‌شوند ببیند، اما مخاطب تئاتر با این اثر ارتباط برقرار می‌کند و من هم به قشقایی آمده‌ام تا تئاتر کار کنم. انتخاب من برای روی صحنه آمدن، شرکت در شوها و کارناوال‌ها نیست، من در تئاتر روی صحنه می‌روم.»

 

 

 

 

amejamonline.ir
  • 9
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش