جمعه ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۰:۳۷ - ۰۵ دي ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۰۰۱۴۵۳
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفتگوی با امیرحسین رستمی به بهانه درخشش در «لیسانسه‌ها» و حضور در نمایش خشم و هیاهو

قرارمان این نبود؛ تلویزیون «لیسانسه‌ها» را به دو فصل تبدیل کرد/با حضور ستاره‌ها در تئاتر مشکلی ندارم

امیر حسین رستمی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 امیر حسین رستمی بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر این روزها سریال «لیسانسه‌ها» را روی آنتن دارد. علاوه بر این رستمی نمایش «خشم و هیاهو» را نیز به کارگردانی و نویسندگی مهرداد رایانی مخصوص روی صحنه برده است و مانیز به بهانه این نمایش با امیرحسین رستمی و نیز در خصوص حضور چهره‌های سینمایی و بازخوردهایی از سریال «لیسانسه‌ها» با او گفتگویی داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

 

نمایش‌های شما همیشه هم کارهای خوبی بوده‎اند و هم خوب فروش کردند. اگر به لحاظ حسی بخواهید به ما بگویید علاقه‌تان بیشتر به مقابل دوربین بودن است یا حضور روی صحنه تئاتر؟

زمانی که من در یکی از این دو مدیوم هستم دلم برای آن یکی مدیوم تنگ می‌شود. یعنی زمانی که روی صحنه تئاتر هستم دلم برای مقابل دوربین بودن تنگ می‌شود و زمانی که مقابل دوربین هستم به محض تمام شدن فیلم برداری دوست دارم که تئاتر کار کنم. من سال گذشته و دو سال قبل در ترافیک کاری سینما و تلویزیون بودم. یادم هست که به دوستانم گفتم سال ۹۶ زیاد تئاتر کار خواهم کرد و برای آن برنامه ریزی کرده بودم طوری که نملیش «سیستم گرون هلم» را دوباره اجرا رفتیم، «شوایک» را دقیقه نود کار کردم و بعد هم به «خشم و هیاهو» رفتم.

 

امیرحسین رستمی ای که روی صحنه می‌بینیم خیلی متفاوت‌تر از امیرحسین رستمی  است که در تلویزیون می‌بینیم. به نظر می آید که درنقش های شما در تلویزیون به سمت کلیشه ای شدن میشود. چقدر این را قبول دارید؟

من اصلا این دو مدیوم را با هم قاطی نمی‌کنم و حتی در تلویزیون نمی گذارم که به تکرار برسم. مخاطب امسال من را در سریال «لیسانسه‌ها» با یک طنز خاص از سروش صحت و در سال ۹۵ با یک کار ملودرام عاشقانه از حسن فتحی دید. در سال ۹۴ نیز من را در سریال «دودکش» و قبل از آن هم با سریال «دختران حوا» سهیلی زاده تماشا کرد. در واقع من یک سال درام و یک سال طنز بازی کردم و سعی کردم این ترتیب را رعایت کنم. به عنوان مثال من در «شمس العماره» یک کاراکتری را تعریف کردم واگر بخواهم آن را تکرار کنم تمام شده‌ام، بنابراین صبر می‌کنم تا یک کار ویژه‌ای را در سریال محمد حسین لطیفی ارائه دهم که البته کاراکتر من در سریال «دودکش» با نقشم در «شمس العماره» زمین تا آسمان فرق می‌کرد و بعد با ۱۸۰ درجه تفاوت به «لیسانسه‌ها» آمدم. اما اتفاقی که در تئاتر میفتد این است که قدرت مانور بازیگر اگر بتواند کمی کار و تمرین کند نسبت به سینما و تلویزیون بیشتر است به خاطر اینکه بازیگر تئاتر اجازه دارد هر شب اشتباهات شب قبل را روتوش کند ولی در سینما  و تلویزیون این اتفاق وجود ندارد. بازیگر در سینما و تلویزیون  یک سکانسی را بازی می کند و تمام میشود و اگر اشتباه کرد این فرصت نیست که روز بعد به کارگردان بگوید من می‌توانم این سکانس را بهتر بازی کنم زیرا دیگر آن لوکیشن تحویل داده شد و بازیگران هم تسویه کردند. اما این اجازه در تئاتر به بازیگر داده می‌شود ولی می‌‍توان در شب‌های بعدی اجرای نمایش اتود بزند و خودش را رتوش کند.

 

«لیسانسه‌ها» را یک کمدی موقعیت می‌دانید یا شکل دیگری از طنز در آن جریان دارد؟

مساله‌ای که گاهی اوقات ممکن است مخاطب را گول بزند ژانر است، ژانرهای کمدی نیز با هم تفاوت دارند، مثلا در کار سروش صحت کمدی موقعیت است.این کمدی موقعیت کاملا با تیپی که من در «دودکش» بازی کرده‌ام فرق دارد ما در این مجموعه تیپ بازی کردیم. اما در «لیسانسه‌ها» تیپ وجود ندارد و اگر مخاطب می‌خندند به اتفاقات عجیب و غریبی که توسط کاراکترها می‌افتد می‌خندند. البته منهای هوتن شکیبا که از ابتدا یک تیپ خاص برایش طراحی شده بود ولی من و امیر کاظمی کاملا رئال بازی می‌کنیم. چون موقعیتی که برای ما طراحی شده کمدی است، اصلا سروش صحت اجازه نمی‌داد واگر هم سروش صحت اجازه می‌داد من خودم تیپ بازی نمی‌کردم. زیرا تیپ بازی کردن برای من اولا کار سختی است، ثانیا اساس کار باید به من این اجازه را بدهد که تیپ بازی کنم. در «دودکش» این اساس در خود قصه وجود داشت ولی در کاری مثل «لیسانسه‌ها» مقدور نبود.

 

 

خودتان هم انگار در فضای کمدی راحت‌تر و رهاتر بازی می‌کنید؟

من یک بازیگر کمدی هستم  که گاهی درام بازی می‌کنم یعنی مخاطب عام من را به عنوان بازیگر کمدی پذیرفته است بنابراین من هرگز کمدی را رها نمی‌کنم چون حالم با کمدی خوب است. اگر بخواهیم این را کلیشه در نظر بگیرم من بازیگر کمدی هستم یعنی بازیگر درام نیستم که حالا می‌خواهد فضای کمدی تجربه کند. اما کمدینی که «شهرزاد»، «یک تکه زمین» و «دختران حوا» بازی می‌کند.

 

فصل دوم «لیسانسه‌ها» نسبت به فصل اول آن چندان با اقبال مخاطب مواجهه نشد؟ چرا؟

ما اصلا «لیسانسه‌ها»ی دو نداشتیم و «لیسانسه‌ها» دو را تلویزیون برای ما طراحی کرده است. ما یک فیلم نامه واحد داشتیم که ازاول تا پایانش نوشته  و تایید شد، به تلویزیون رفت و بازیگرانش انتخاب شدند و ما در یک تاریخ مشخص برای شروع و اتمام کار فیلم برداری را آغاز کرده ایم. اواسط کار که بودیم تلویزیون گفت کنداکتور ما خالی است هرچند قسمت که تا به حال ساخته اید برای پخش بفرستید. تهیه کننده به کارگردان گفت، کارگردان زیر بار نرفت در نهایت تلویزیون گفت ما قدرت داریم و اصلا یعنی چه که زیر بار نمیروید. و هر چند قسمت که داشتیم برای پخش به تلویزیون رفت و با عنوان «لیسانسه‌ها»ی یک پخش شد. ما نه کار را قطع کردیم نه فیلم نامه‌ای عوض کردیم. من این را در مورد «لیسانسه ها» نمیپذیرم. چون این سریال اینطوری نبوده که فصل اول آن را بسازیم بعد فیدبک جامعه را بگیریم و بعد بخواهیم فصل دوم را بسازیم. از نظر ما همه این ها یک سریال بود و همه چیز از کست، تاریخ شروع و اتمام کار همه چیز مشخص بود. اگر در «لیسانسه‌ها»ی یک طبق گزارش میدانی شما اتفاقاتی افتاده که مخاطب دوست داشته است و اگر ما همان اتفاقات را در سری دوم پررنگ می‌کردیم  به این معنی بود که ما نشات گرفته از سری اول و فیدبکهای جامعه بوده ایم. از اول تکلیف کار ما مشخص بود و تقسیم شدن به فصل یک و دو کار تلویزیون بوده است.

 

امیر حسین رستمی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

یعنی این ذهنیت را تلویزیون برای مردم ایجاد کرد؟

 شاید، چون اغلب فکر میکنند ما رفتیم فصل اول را کار کردیم یک مدت استراحت کردیم و بعد دوباره به ماگفتند که بیاییم سری دوم را بسازیم. باز هم تاکید می کنم ما یک سریال به نام «لیسانسه ها» بازی کردیم که از ابتدا یک فصل بود.ما را الان با خودمان میسنجند آن هم در چیزی که اصلا قرار نیست با خودمان سنجیده شویم.

 

فکر میکنید فیلم نامه «لیسانسه ها» انقدر قدرت دارد که به سری سوم برسد؟

«فوق لیسانسه ها» قرار است نگارش شود که از نظر تلویزیون و مردم فصل سوم محسوب می‌شود وفعلا تصمیم قطعی در مورد آن گرفته نشده است.

 

 

با حضور این ستاره ها در تئاتر از نظر شما  این هنر می‌تواند یک صنعت باشد و مثل سینما یک گردش مالی داشته باشد؟

تعدادتئاترها از یک جایی به بعد زیاد شد اما کیفیت آن پایین آمده است. این را از تعداد زیاد تئاتری که روی صحنه است می‌توان تشخیص داد ولی کار موفق، موفق است اما یک تیم ثابت بیننده تئاتری که همیشه تئاتر را دنبال می‌کنند و کاملا حرفه‌ای است آنها قبل از این که یک کار به اجرا میرود میدانند که آن کار باید دید یا نه؟ و یک کاری که جدید است را ممکن است ۵۰ درصدشان آزمون و خطا کنند و ۵۰ درصد دیگر انقدر سابقه دارند و تماشاگر ثابت تئاتر هستند که آنها را نمی‌توان گول زد. بنابراین تعداد تئاترهای تجاری که در حال افزایش است و بیشتر جنگ و دعواها سر مخاطب عام است نه مخاطب خاص. الان «خشم و هیاهو» مخاطب خاض خودش را دارد وهم آنهایی که تئاتری هستند می دانند این تئاتر چه اتفاقای در سال ۷۹ پشت سر گذاشته و چند بار کشورهای مختلف دنیا و در منچسر با بازیگران مختلف انگلیسی اجرا رفته است. چند مدل از «خشم وهیاهو» با بازیگران مختلف اجرا رفته که همه آنها نیز موفق بوده است. بنابراین مخاطب تئاتری این کار می‌بینید و اما می ماند مخاطب عام که جنگ و دعواهای سالن ها سر آن است.

 

تکلیف مخاطب عام چه می‌شود؟

اینجا هم تهیه کننده و کارگردان به این فکر می‌کند که ما باید مخاطب عام را هم جذب کنیم پس بهتر است ازسلبریتی استفاده کنم که عقبه تئاتری داشته باشد تا مخاطب خاصم را از دست ندهم. اگر انتخاب اشتباه در بازیگران داشته باشد ممکن است مخاطب خاصش را هم از دست بدهد. بنابراین اینجاست که  کارگردان و تهیه کننده می‌گویند ما به سمت سلبریتی می‌رویم که به آن مخاطب خاص تضمین شده ما لطمه نزد. سراغ هانیه توسلی میرود که می داند تئاتر خوانده است و یا امیر حسین رستمی که می‌داند حداقل سالی یک بار یک نمایشی روی صحنه دارد.

 

تجربه تئاتری شما اما شما را از این قضیه تمیز میدهد. این را قبول دارید؟

اتفاقا من با کارگردانانی که کارکرده ام لول Aبوده است یعنی هنوز من با کارگردانی که لول B باشد کار نکرده ام. من با کسانی که کار کرده ام همه شان مدرس و بسیار در کار سختگیر بوده اند و بهترین کامنتهایم را من از تئاتر گرفته ام. حتی کسانی که ممکن است نسبت به بازیگرانی که از تصویر به سمت تئاتر آمده اند کمی بداخلاقی کرده باشند ولی در مورد من این اتفاق نیفتاده و بهترین کامنت‌ها را همین ها به من دادند.

 

امیر حسین رستمی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

خودتان با حضور چهرهای معروف سینما در تئاتر مخالف نیستید؟

نه اصلا، من با هر نوع محدودیتی مشکل دارم. زمانی که پژمان جمشیدی سریال بازی کرد قرار بود من در آن سریال در فرمت دیگری باشم اما چون در سریال دیگری بودم نتوانستم با در سریال حضور داشته باشم اما  با پیمان قاسم خانی گپ زدم، نشستیم به یک طراحی رسیدیم که من درچهار پنج قسمت باشم. همان موقع می‌دیدم که همه گارد می‌گیرند که یک فوتبالیست وارد عرصه تلویزیون و سریال سازی شده است. ولی من اولین نفری بودم در مصاحبه‌ها از پژمان جمشیدی طرفداری کردم.  گفتم ماندن و نماندن، تدوام داشتن و نداشتن یک بازیگر در سینما، تلویزیون و تئاتر و نشان می‌دهد در آن جایگاهی که هست موفق بوده یا نه؟ اگر پژمان جمشیدی بازهم در سینما، تلویزیون و تئاتر پیشنهاد کار دارد یعنی هم مخاطب خاص و هم مخاطب عام  او را می‌خواهند. وقتی علی سرابی که در تئاتر از پژمان جمشیدی دعوت می کند یعنی او در این کار قبول شده است پس چرا بگوییم وای این بازیگر را برای فروش می آورند. وقتی که دکتر رایانی من را برای تئاترش انتخاب می کند نگاه می کند میبنید من در شوآیک، سیستم گرون هلم نمره قبولی گرفتم و... همین کافی است. دیگر چقدر باید به یک نفر فرصت بدهیم تا خودش را نشان دهد.

 

این درباره بازیگرانی است که امتحانشان را خوب پس دادند بازیگرانی که رد شدند چه؟

حالا یک نفر می‌ آید در عرصه تئاتر بازی می‌کند که نه صدایش میرسد نه بادی لنگویج دارد و حتی تلاش هم نمی‌کند اما بعد می‌بینیم که دیگر دعوتی از اونمی‌شود. این شرط اول یک جامعه بزرگ و مدرن است. شرط یک جامعه جهان اولی این است که همان اول یک خوش آمدگویی خوب داشته باشد.ما باید خوش استقبال باشیم و بگذاریم بدرقه را مخاطب انجام دهد ولی ما اجازه نداریم شواری بازبینی، بایکوت و سانسور شویم. هر کسی  اجازه دارد دراین دنیا به سمت رویاهایش برود اگر رویاهایش عملی شد یعنی کارش را درست انجام داده است.

 

 

 

 

 

borna.news
  • 12
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش