پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۷:۳۱ - ۲۰ دي ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۰۰۵۵۴۳
چهره ها در سینما و تلویزیون

حمید ابراهیمی:مافیای بازیگری نمی‌گذارد وارد سینما شوم!

حمید ابراهیمی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
خودش می‌گوید، نقش‌های‌ مثبت جای کار ندارد و به بازیگر اجازه نمی‌دهد توانایی‌هایش را به نمایش بگذارد برای همین است که از بازی در نقش‌های منفی ناراضی نیست، هرچند این‌ روزها دست‌های پشت پرده و مافیای بازیگری آنقدر قوی شده که به او کمتر فرصت داده می‌شود مقابل دوربین بازی کند، اما او ناامید نشده و هنوز هم بازیگری برایش در اولویت است.

جام جم،حمید ابراهیمی نوشتن و حضور جدی‌تر در تئاتر را در برنامه‌‌هایش دارد چون از تئاتر شروع کرده و بعد به تلویزیون آمده و در سریال‌هایی مانند صاحبدلان، مثل هیچکس، فرات، یک تکه زمین، هوش سیاه و... بازی کرده است. با ابراهیمی هم‌صحبت شدیم تا درباره دنیای امروز بازیگری برایمان بگوید.

 

سال‌هاست شما را در تلویزیون می‌بینیم و به نظر می‌رسد که آهسته و پیوسته کارتان را ادامه می‌دهید. بازیگری از اول برای شما هدف بود یا به مرور زمان تصمیم گرفتید بازیگری، حرفه شما باشد؟

بازیگری رویایم نبوده اما همیشه این حرفه را دوست داشته‌ و دارم. هدفم ارتباط با دنیا و آدم‌های پیرامونم است. تئاتر، تلویزیون و سینما ابزاری است برای برقراری این ارتباط. بازیگری و تئاتر را از مدرسه شروع کردم و در همان دوران جزو بهترین بازیگران کشوری شدم و بعد به تئاتر حرفه‌ای راه پیدا کردم و در ادامه مسیر به تلویزیون رفتم، اما به دلیل باندبازی و مافیایی که در سینما وجود دارد، خیلی کم توانستم در این حوزه فعالیت کنم. هیچ‌وقت به بازیگری به عنوان شغل نگاه نکرده‌‌ام، اما عاشق این حرفه هستم. در کنار بازیگری، کارگردانی می‌کنم، نمایشنامه و فیلمنامه می‌نویسم.

 

ارتباط با دنیای پیرامون چگونه به دغدغه شما تبدیل شد؟

حرف‌هایی برای گفتن دارم و حوزه هنر و فرهنگ را بهترین گزینه برای بیان این حرف‌ها می‌دانم. از تئاتر شروع کردم و بعد حوزه‌های دیگر را هم تجربه کردم. شعر می‌گویم و داستان و نمایشنامه هم می‌نویسم. در زمینه بازیگری هم تلاش می‌کنم شخصیت‌هایی را که به من پیشنهاد می‌شود طوری بازی کنم که به حقیقت نزدیک باشد و مردم با آنها همذات پنداری کنند.

 

بازیگری معمولا انتخابی نیست، بلکه بیشتر انتخاب می‌شوید، در این شرایط چگونه می‌توانید حرفتان را با مخاطب در میان بگذارید؟

در مورد من چنین چیزی صدق نمی‌کند که همیشه منتظر بمانم تا مرا برای بازی در نقشی انتخاب کنند! نقش به من پیشنهاد می‌شود شاید بپذیرم شاید نه! اگر نقشی را هم قبول می‌کنم آن را از فیلتر خودم عبور می‌دهم و داشته‌‌هایم را به آن اضافه می‌کنم.

 

بیشتر نقش‌های منفی را بازی می‌کنید، این ریشه در علاقه شخصی خودتان دارد؟

نقش‌های مثبت معمولا یک خطی و بدون اوج و فرود هستند و این امکان را به بازیگر نمی‌دهند که لایه‌های آن را پیدا کرده و به نمایش بگذارد. برای همین بیشتر دوست دارم نقش‌های منفی را بازی کنم.

 

مافیای بازیگری که به آن اشاره کردید این روزها حرف خیلی از بازیگران است، اما برخی از آنها بر این باورند که اگر بازیگر توانمند باشد، بیکار نمی‌ماند؟

من بازیگر توانمندی هستم! شاهد این مدعا، نظر بسیاری از همکارانم در تلویزیون، تئاتر و سینماست!‌ ده‌ها دلیل وجود دارد که از من و امثال من در سینما استفاده نمی‌کنند. من دوست ندارم الکی مخلصم و چاکرم دیگران شوم و برای گرفتن نقش دست به سینه مقابل آنها بایستم.

 

شهرت و پول دو گزینه وسوسه‌انگیز است که خیلی‌ها را به سمت بازیگری می‌کشاند، اینها برای شما چقدر اهمیت دارد؟

برای اینها بازیگر نشدم! برای همین از جایگاهی که دارم بسیار راضی‌ام. میانگین دریافتی ماهانه‌ام به اندازه یک کارمند است. پول برایم اصل نیست، آنچه مهم است عمق اندیشه و فکر است. پسر هفت‌ساله‌ام هر شب قبل از خواب کتاب می‌خواند و این برایم بهترین ثروت دنیاست.

 

کتابخوانی در زندگی و آینده او چه تاثیری خواهد داشت؟

کتاب جهانش را بزرگ می‌کند، به او کمک می‌کند تا پرده‌های هستی را یکی پس از دیگری کنار بزند و دنیا را کشف کند و از این کشف لذت ببرد.

 

یک دوره‌ای در سریال‌های معروفی مانند صاحبدلان و فرات و... بازی می‌کردید، اما الان در زمینه بازیگری کمتر دیده می‌شوید، چشم‌اندازتان برای آینده چگونه است آیا باز هم در سریال‌های مهم بازی خواهید کرد و دوران طلایی برای شما تکرار خواهد شد؟

برای من دوره طلایی نبود! در مقطعی به من بازی در سریال‌هایی پیشنهاد می‌شد که بعد از پخش به آثار مهمی تبدیل می‌شدند. مردم بازی مرا می‌دیدند و با آنها ارتباط برقرار می‌کردند. معتقدم زندگی مثل دایره است در هر جای آن که قرار بگیری اگر هدف مشخصی داشته باشی، موفق خواهی بود و از کارت لذت خواهی برد. دوره‌ای مقابل دوربین پرکار بودم، اما مدتی است پشت دوربین رفته‌ام، می‌نویسم و کارگردانی می‌کنم و از شرایطم بسیار راضی هستم.

 

 

 

 

  • 12
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش