سه شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۳:۲۹ - ۲۱ بهمن ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۱۰۵۵۲۲
چهره ها در سینما و تلویزیون

ندا عقیقی: کارگردان‌ها در اینستاگرام به دنبال بازیگر می‌گردند

ندا عقیقی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

در سی و ششمین دوره از جشنواره فیلم فجر، چهره‌های جدیدی معرفی شدند که نشان از ورود نسل جوانی از بازیگران سینمای ایران است. یکی از این چهره‌ها ندا عقیقی بازیگر فیلم‌های «جشن دلتنگی» و «دارکوب» است. این بازیگر پیش‌تر نقش «نازخاتون» را در سریال «عقیق» بازی کرد و برای ۷ سال با گروه‌های حرفه‌ای تئاتر روی صحنه حضور دارد. با عقیقی درباره هدف اصلی‌اش بازیگری و تجربه حضور در فیلم‌های جشنواره فیلم فجر گفت‌و‌گو کردیم.

 

با توجه به اینکه بازیگری را از تئاتر شروع کردید، تئاتر را سکویی برای رسیدن به سینما می‌دانستید؟

تئاتر برای من همیشه شروع کننده یک اتفاق بود. هیچ‌وقت نمی‌توانم آن را ندیده بگیرم. اولین و بزرگترین علاقه من روی صحنه تئاتر شکل گرفت. بنابراین نمایش برایم یک ارزش است و با هیچ چیز دیگر عوضش نمی‌کنم. ضمن اینکه تصویر را در این یک سال شروع کردم اما ۷ سال است که در تئاتر حضور دارم و افتخار می کنم با آدم‌های خوبی کار کردم. با وجود اینکه حالا به تصویر علاقه‌مند شده‌ام و برای آن برنامه‌ریزی کردم اما تئاتر را کنار نمی‌گذارم. تئاتر به من کمک می‌کند تا بازیگری یاد بگیرم.

 

تئاتر را به صورت آکادمیک شروع کردید؟

رشته من گرافیک است. اول می خواستم بازیگری را انتخاب کنم اما به دلیل بعضی از اتفاقات مجبور شدم که گرافیک بخوانم. از دانشکده هنر معماری شیراز به هنرهای زیبا منتقل شدم. همیشه در دپارتمان نمایش بودم و با بچه‌ها کار می‌کردم. نطفه بازیگری در من از کودکی شکل گرفت. بازیگری در خانواده ما بسیار مورد اهمیت بود.

 

پدرم حتی وقتی تئاتر را انتخاب کردم دوست داشتم جلوی دوربین باشم. می گفت می خواهم در سینما ببینمت. به همین دلیل همیشه در گوشه‌ای از ذهنم به بازیگری فکر می‌کردم و علاقه پدرم من را به این سمت سوق داد. وقتی وارد هنرهای زیبا شدم تصمیم گرفتم به صورت آکادمیک بازیگری را یاد بگیرم و در کلاس‌های بازیگری و کارگردانی شرکت کردم. بعد از آن با گروه‌های مختلفی کار می‌کردم. تا اینکه با رضا ثروتی و همایون غنی‌زاده آشنا شدم. سعی کردم بر حسب شانس پیش نروم و انتخاب کنم.

 

پیشینه تئاتری‌ات برای ورود به تلویزیون و بازی در سریال «عقیق» تاثیر گذار بود؟

به یاد دارم شبنم مقدمی و علیرضا آرا اجرای هنرمندان «فهرست» به کارگردانی رضا ثروتی را دیدند. همان جا آقای آرا که همیشه ممنونشان هستم من را به کارهای مختلف و «عقیق» معرفی کردند. برحسب شانس یا اقبال «عقیق» اولین انتخاب من برای سریال بود. به سعید نعمت‌الله معرفی شدم و به دفترشان رفتم. در آنجا با بهرنگ توفیقی صحبت کردیم. در جریان سه جلسه فیلمنامه خوانی برای بازی در نقش «نازخاتون» انتخاب شدم.

 

وجه تمایز بازیگری در تئاتر و تصویر برایتان چطور بود؟

یکی از سخت‌ترین قسمت‌ها این بود که همه بازیگران «عقیق» تئاتری بودند و هر کدام در تصویر اسم و رسم داشتند. به نظر من روی صحنه و پشت دوربین هر کدام سختی‌های خودش را دارد. در سینما باید فیلمبردار، صدابردار، کارگردان، تدوینگر و بازیگر باشی. در واقع همه چیز را باید بلد باشی. همچنین در تئاتر علاوه بر بازیگری باید اعتماد به نفس بسیار بالایی داشته باشی. اولین باری که جلوی دوربین رفتم به خاطر کستینگ خوب این سریال از جمله شبنم مقدمی، نسیم ادبی، کریم امین، علیرضا آرا، نادر فلاح و هدایت هاشمی بسیار لذت بخش بود. دو سه ماه کنار این گروه بودم. از سعید نعمت‌الله، بهرنگ توفیقی و دیگران بسیار یاد گرفتم.

 

بازی در «دارکوب» و «جشن دلتنگی» همزمان پیش رفت؟

«دارکوب» اولین تجربه من جلوی دوربین بود و قبل از «عقیق» اتفاق افتاد. البته من ۵ الی ۶ روز در گروه «دارکوب» کار کردم. یعنی از اسفند ۹۵ تا اواخر نوروز ۹۶ صحنه‌های بازی من ادامه داشت.

 

همواره مرزبندی‌هایی برای بازیگران و حضورشان در تئاتر و سینما وجود دارد. از آنجایی که در قدم‌های اول تمام مدیوم‌ها را تجربه کردید، کدام یک از آن‌ها را در ارجحیت می‌دانید. در تلویزیون پیشنهاد دیگری نداشتید یا ترجیح دادید بازیگر سریال نباشید؟

به شخصه مدیوم‌ها را جدا نمی‌دانم ولی سریال را اگر انتخاب خوبی باشد، بازی می‌کنم. معتقدم که سریال ماندگار است و ۹۰ درصد مردم تلویزیون را تماشا می‌کنند. بنابراین باید در انتخاب‌ها دقت کرد وگرنه میمانی و درجا میزنی.

 

اولین مواجهه شما با نقش شادی در «جشن دلتنگی» چه بود؟

اولین سوالی که از پوریا آذربایجانی پرسیدم این بود که شادی متولد چه سالی است. می خواستم بدانم نماینده چه نسلی است. کارگردان فیلم می گفت که شادی در سن پایین از طریق فضای مجازی با همسرش آشنا شده و خیلی زود بچه‌دار شده است. ضمن اینکه این شخصیت بین بلوغ و بچگی گیر کرده. در واقع شادی بچه‌دار شده است در حالی که هنوز خودش بزرگ نشده.

 

یکی از نقدهایی که وجود دارد این است که شادی همانطور که گفتید حرف‌های زیادی برای گفتن دارد و مشخصا جای کار بیشتری در فیلم داشت اما خیلی به آن پرداخته نشد. تنها در یک دیالوگ به ازدواج با یک بلاگر و طلاقش اشاره می‌شود. ضمن اینکه مشکل اصلی شادی با پدرش که اتفاقا مرد خانواده است، چیست؟

زمانی که فیلمنامه را خواندم به این نکته توجه داشتم و از آقای آذربایجانی سوال کردم. برداشتم این بود که قرار نیست به گذشته شادی پرداخته شود، چرا که حالش برای ما مهم است. روابطش در حال حاضر و زندگی با پدر و مادرش اهمیت دارد. اگر بیشتر به شادی پرداخته می شد، حرف‌های بیشتری داشت اما شاید نویسنده و کارگردان به این فکر کردند که پرداخت بیشتر به زوایای زندگی شادی باعث می شود، حس شعارزدگی را منتقل کند. یعنی بگوییم باید بچه‌ها را اینطور تربیت کنیم یا نکنیم.

 

بیشترین کارکرد این شخصیت تاثیری است که روی پدر و مادرش می‌گذارد. طرز تفکری که با فضای مجازی پیوند خورده است و روی مادرش اثر میگذارد. حمایتی که از مادرش در مقابل پدرش می کند. چه بسا مشکل اصلی شادی با پدرش همین است. در یک سکانس پدرش با ناراحتی به عکس‌های کودکی او نگاه می‌کند و فکر می کند که چرا در برقراری ارتباط با دخترش ناموفق است. همچنین شادی هم فکر می‌کند که پدرش در دنیای دیگری است و از نظر تفکر نمی‌توانند با او ارتباط برقرار کنند. یعنی درست مثل بسیاری از فرزندان جامعه امروز که فکر می‌کنند والدینشان درکشان نمی‌کنند.

 

شادی در خانواده مرفهی بزرگ شده است و حتی مشکل خاصی در زندگی ندارد، با این تفاسیر اختلاف شادی با پدرش از لجبازی کودکانه‌ نشات می‌گیرد؟

همانطور که در فیلم می بینیم، ازدواج شادی با رضایت پدرش نبوده است. فکر می کنم این ناراحتی از همانجا در دل پدرش مانده است. حتی خانه شادی را به رسمیت نمی شناسد و با استایل زندگی دخترش مخالف است. از سویی شادی هم نمی‌خواهد از این روش عقب نشینی کند با توجه به شکستی که در زندگی داشته است.

 

«جشن دلتنگی» تاثیر شبکه‌های اجتماعی و مشخصا اینستاگرام در زندگی مردم را نشان می‌دهد ضمن اینکه تنهایی آدم‌ها و سردی روابط بین زن و شوهرها در بیشتر فیلم‌های امسال به انواع مختلف تصویر شد. از آنجایی که هنرمند از جامعه‌اش تاثیر می‌گیرد، این تنهایی را در دنیای امروز چطور می‌بینید؟

واژه عقده همیشه به معنی منفی استنباط شده است ولی به نظرم آدم‌های امروز که خودمان هم جزوشان هستیم، دچار عقده شده‌اند. یعنی دوست داریم از آدم‌ها اطرافمان تحسین بشنویم. دوست داریم همه به حالمان غبطه بخورند، بنابراین همیشه ظاهرسازی می‌کنیم و آنچه هستیم را نشان نمی‌دهیم. انگار عروسکی از خودمان را در فضای مجازی درست کرده‌ایم تا آدم‌ها از ما تعریف کنند. این از کمبود اعتماد به نفس می‌آید. نسل ما روی نسل‌های دیگر هم تاثیر گذاشته است. به سمتی می‌رویم که همگی دچار کمبود اعتماد به نفس هستیم.

 

در جایی گفته بودید در اینستاگرام فعالیت زیادی ندارید و به اصرار دوستان و همکاران صفحه شخصیتان را باز کردید تا بیشتر به عنوان بازیگر معرفی شوید. به نظر خودتان شرایط و محیط اطراف در آینده نزدیک، حضور ندا عقیقی را شبکه‌های اجتماعی تحت تاثیر قرار می‌دهد؟

راستش اصلا نمی دانم. چرا که اینستاگرام به فضایی تبدیل شده است که کارگردان‌ها و تهیه‌ کننده از آنجا بازیگر انتخاب می‌کنند. شاید یکی از دلایلی که بازیگران در صفحه‌های شخصی شان از زوایای مختلف صورتشان عکس می‌گذارند و پست‌های زیادی از بازی‌های شان می‌گذارند، همین است. این جنبه مثبت حضور بازیگران در اینستاگرام است. جنبه منفی هم این است که من فکر می‌کنم که شاید به نوعی خودنمایی است. به عنوان مثال اعتراف می‌کنم که دوست دارم عکس بگذارم و مردم تعریف کنند.

 

با این حال همیشه از خدا می‌خواهم اگر در راه رسیدن به هدفم بازیگری موفق و مطرح شوم، کاری نکنم که سلبریتی مجازی باشم. هدیه تهرانی به نوعی در این مورد الگوی من است. او کمتر مصاحبه می‌کند و در فضای مجازی حضور دارد. در حالی که ستاره سینمای ما بوده و هنوز هم هست. افراد بسیار دیگری که در فضای مجازی حضور دارند اما درگیر آن نیستند. کتمان نمی کنم که فضای مجازی بخشی از کار ما را پوشش می‌دهد و باید باشد. بنابراین تلاش می‌کنم تعادل را حفظ کنم.

 

از حضور در فیلم «دارکوب» و نقشی که بازی می‌کنید، بگویید.

ویشکا آسایش من را به علی صلاحی و بهروز شعیبی معرفی کرد. این افتخار را داشتم که جلوی دوربین آقای برازنده به کارگردانی بهروز شعیبی بازی کنم. این اولین پروژه حرفه‌ای بود که با بازیگران خوب و کاربلدی مانند مهناز افشار، سارا بهرامی و امین حیایی همبازی شدم. حضورم در «دارکوب» هر چند کوچک اما برایم بسیار با ارزش است. در این فیلم نقش ندا خواهر مهناز افشار را بازی می کنم.

 

گمانه زنی‌ها می‌گوید که سارا بهرامی جز گزینه‌های اصلی دریافت سیمرغ بلورین است، نظر شما به عنوان بازیگری که در این فیلم حضور داشتید، چیست؟

بسیار موافقم. سارا برای بازی در این نقش خیلی زحمت کشید و خون دل خورد. حقش است که کاندید شود و سیمرغ را بگیرد. امیدوارم این اتفاق برایش بیفتد.

 

در حال حاضر در کدام پروژه‌ها کار می‌کنید؟

افتخار داشتم که در فیلم رامبد جوان به نام «قانون مورفی»نقش کوچکی ایفا کنم. همچنین برای بازی در یک تئاتر در حال تمرین هستیم .

 

فاطمه رنج‌اندیش

 

ebtekarnews.com
  • 17
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش