سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲
۱۱:۱۴ - ۲۶ مرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۵۰۷۶۵۶
چهره ها در سینما و تلویزیون

سلبریتی‌هایی که در اوج شهرت خودکشی کردند

سلبریتی‌ها,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
برای فقیر جماعت، هر چه بگویی پول، خوشبختی نمی‌آورد توی کَتش نمی‌رود، نگاه می‌کند به خانه‌های بزرگ، اتومبیل‌های گران قیمت و حساب‌های پرُ از پول. تصور کن ستاره هم باشی، دوربین‌ها انتظار بکشند برای دوباره دیدنت، مردم صف ببندند تا هنرنمایی ات را ببینند، شهرت و محبوبیت هم سنجاق شود به ثروت و دیگر چه مَرگت باید باشد که بخواهی پایان دهی به زندگی ات؟!

به گزارش همدلی، اینجاست که ماجرا فرق می کند، بعضی که طعم پولداری را چشیده اند و تعدادشان هم کم نیست، می گویند «پول به تنهایی خوشبختی نمی آورد»، شاید نبودش بدبختی بیاورد اما تمامِ خوشبختی در اسکناس ها خلاصه نمی‌شود، باید دلت خوش باشد، شب که می خوابی ذره ذره وجودت فریاد بزنند امید به فردا را، قلبت تاپ تاپ بزند تا دوباره صبح شود و بروی پای کاری که عاشقانه دوستش داری و از همه مهم تر کسی باشد برای دوست داشتن، عشق کنی از دیدنش و عشق کند از دیدنت.

کم نبوده اند ستاره هایی که مجذوب مان کردند، درخشیدند و حسرتِ زندگی خوش نقش و نگارشان را بر دل مان گذاشتند ولی ناگهان یک روز، خورشیدِ لعنتی بیرون آمد و خبر دادند ستاره خودکشی کرده، کسی از غوغای درونش خبر نداشته، پایان داده به زندگی غم انگیزش، همه چیز از بیرون، زیبا بوده و ستاره، خوابِ راحت نداشته. یکی از غیر منتظره‌ترین‌هایش، رابین‌ویلیامز بود، امروز سالروز مرگِ اختیاری اوست. بسیارند ستاره های عالم موسیقی، سینما، ادبیات و ورزش که شهرت و ثروت، روح عصیانگرشان را آرام نکرده و خودکشی را بهترین راه دیده اند. در این گزارش مرور کرده ایم زندگی ۱۰ ستاره نامداری که خودخواسته، نقطه پایان گذاشتند مقابل خطِ زندگی شان.

رابین ویلیامز

سلبریتی‌ها,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

جایزه هایی در ویترین افتخارش بود که هر کسی آرزویش را داشت. جایزه اسکار، مهم ترین اتفاق سینمایی جهان را به خانه برد برای «ویل هانتینگ خوب»، دستش به «گلدن گلوب» و «گرمی» هم رسید، یکی از تیپ‌سازترین بازیگران هالیوود، سال ۱۹۹۳ نشست زیر گریمی سنگین و شد «خانم داوت فایر»؛ پدری که اجازه دیدار با فرزندانش را ندارد، خود را به شکل زنی پرستار درمی آورد و برمی گردد پیش بچه هایش، اسکار بهترین چهره پردازی نصیب گریموری شد که ویلیامز را تبدیل به یک پیرزن کرد. در ایران اما شاید بیش از هر فیلمی با «جومانجی» بشناسندش، همان «آلن پریش» معروف، یک جعبه بازی در ساختمانی قدیمی پیدا می کند؛

جعبه ای جادویی که حیوانات عجیب و غریب را به شهر می آورد. «جومانجی» با استقبال بسیار خوبی مواجه شد و سال ۲۰۱۷ دنباله ای مستقل هم برایش ساختند. ویلیامز خوب بود و خوش اما در ظاهر، همیشه لبخندی بر لب داشت، به نظر آرام می رسید مثل هر پیرمرد دیگری، ۳ بار ازدواج کرد و حاصلش ۳ فرزند بود، ولی در ۶۳ سالگی همه را شوکه کرد با خودکشی. سابقه اعتیاد به الکل و مواد مخدر داشت، حلق آویز کرد خودش را در یازدهم آگوست سال ۲۰۱۴، مرگی دردناک، پارکینسون هم امانش را بریده بود، مرگش آمریکا را در غم فرو برد و حتی باراک اوباما، رئیس جمهور وقت آمریکا در پیامی توئیتری، درگذشتش را تسلیت گفت.

هیث لجر

سلبریتی‌ها,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

کمتر کسی جراتش را داشت در نقشی ظاهر شود که برنده سه جایزه اسکار و ۶ گلدن گلوب به نام خود ثبتش کرده، جک نیکلسون، «جوکر» بود در «بتمن» به کارگردانی «تیم برتون»، ۱۹ سال بعد «کریستوفر نولان»، کارگردان صاحب سبک بریتانیایی – آمریکایی تصمیم گرفت دومین «بتمن» خود را با حضور «جوکر» بسازد، سخت بود انتخاب بازیگری که ناامید نکند مخاطبان و منتقدان را، «هیث لجر» شد شخصیت شرور فیلم، جذاب بود و دوست داشتنی با تمام خباثت هایش، گاهی می‌خواستی «بتمن» را بفرستد تهِ چاه تا از لذت تماشای خنده های شیطنت‌آمیزش محروم نشوی، «لجر» درخشان بود و بی نظیر، اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل را بُرد اما دیگر نبود که برود روی سن، جایزه اش را بگیرد، برای مردم سخنرانی کند و صدای تشویق شان را بشنود.

 یک سال قبلش از «میشل ویلیامز» جدا شد، همسرش هم بازیگر بود و در «کوهستان بروکبک» کنار هم درخشیدند؛ فیلمی که سه جایزه اسکار برد، «هیث» و «میشل» هم نامزد جایزه شدند اما دست شان به اسکار نرسید. قرص های ضد اضطراب، مُسکن و خواب‌آور زیادی خورد، مسمومیت شدید و مرگ. گفتند تصادفی بوده اما بسیاری بر این باورند خودخواسته، قرص ها را رفت بالا، دوستدارانش هم معتقد بودند کابوس های شبانه ای که فرو رفتن در نقش «جوکر» برایش به یادگار گذاشت، وادارش کرد به خودکشی.

مریلین مونرو

سلبریتی‌ها,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

زیباترین زنِ قرن بیستم، محبوب‌ترین‌شان و شاید آرزوی نیمی از مردان آمریکا و حتی جهان. یکی از پولسازترین ستاره های قرن پیشین، کارگردان ها سر و دست می شکستند «بلوندِ احمق» را بکشانند جلوی دوربین و تضمین کنند فروش فیلم های شان را. مردم عاشقش بودند، دخترها، موهای شان را شبیه به او درست می کردند و زن ها دوست داشتند «مریلین مونرو» باشند برای همسران شان.

کمپانی مشهور «فاکس قرن بیستم» گونی سیب زمینی تنِ «مونرو» کرد تا ثابت کند او در هر لباسی زیباست، نقش زن هایی عاشق و ابله را ایفا می کرد اما دیوانه وار عاشق ادبیات بود، حتی چند شعر و کتاب به یادگار گذاشت، زندگی اش پر از هیاهو بود، در ۱۶ سالگی اردواج کرد، چند سال بعد همسر یکی از قهرمانان بِیسبال بود اما زندگی شان ۹ماه بیشتر دوام نیاورد، سال ۱۹۵۵ با «آرتور میلر» نمایشنامه نویس شهیر آمریکایی ازدواج و پنج سال با او زندگی کرد، سقط جنین های پیاپی، افسرده اش کرد و معتاد شد به قرص‌های آرامبخش، «خارش های هفت ساله» اکران شد با نقش آفرینی «مونرو» اما او دیگر نمی خواست «بلوند احمق» باشد، «دو قطبی» بود، یک روز شاد و روز دیگر غمگین، نتوانست بیش از ۳۶ سال دوام بیاورد، آن قدر قرص آرامبخش خورد تا به زندگی اش پایان دهد، هر چند برخی معتقدند توطئه هایی در کار بوده و «رابرت کندی» برادر رئیس جمهور سابق آمریکا را عامل قتلش می دانند.

ونسان ون گوگ

سلبریتی‌ها,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

وقتی زنده بود نه پولی به دست آورد از هنرش و نه می شناختندش، در گمنامی زندگی کرد و در گمنامی هم مُرد، سال ها گذشت تا دنیا «ونسان ون گوگ» را به عنوان یکی از بزرگترین و تاثیرگذارترین نقاشان تاریخ بپذیرد، ۳۷ سالش بود که تصمیم گرفت دیگر زنده نباشد، گوشه گیر بود و غمزده. افسردگی، روحش را روز به روز مچاله تر می کرد، نقاشی هایش هم سراسر التهاب بودند و تشویش، دو سال پیش از مرگش، گوش چپ خود را با تیغ سلمانی بُرید، هر چند ۱۳۰ سال می گذرد از حادثه‌ی «ون گوگِ گوش به دست» اما تردیدی نیست در اصالت ماجرا، صبح روز بعد غرق در خون یافتندش در بستر ولی به یاد نداشت چه کرده با خودش، عده ای می گویند گوش چپش، صداهایی آزار دهنده می شنید و عده‌ای دیگر معتقدند هدیه ای بود گرانبها برای «راشل» معشوقه‌ی روسپیِ «ونسان».

دیگر هیچ چیز آرام‌اش نمی کرد جز نقاشی، در دو ماه پایانی عمرش ۹۰ تابلو کشید، آخرین جمله اش روایتی بود کوتاه از زندگی‌اش: «غم برای همیشه باقی خواهد ماند». گلوله ای از تفنگی معیوب، حسن ختامی بود بر کتاب زندگی «ون گوگ». مردم باور دارند خودکشی کرده اما تحقیقات از قتل به دست دو جوانِ مست حکایت می کند و می نویسد نقاش هلندی برای حفظ جانِ دو جوان، مسئولیت واقعه را به عهده گرفت.

تونی اسکات

سلبریتی‌ها,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

هنوز ۴۰ سالش نشده بود که پر فروش ترین فیلمِ سال آمریکا را ساخت، «تاپ گان» با حضور «تام کروز» ۱۷۶ میلیون دلار در سال ۱۹۸۶ فروش داشت، کم کم نام خود را به عنوان یکی از بزرگان سینمای اکشن مطرح کرد، فیلم هایش پر مخاطب بودند و خوب هم فروختند. «انتقام»، «مردی‌درآتش»، «‌هوادار»، «روزهای تندر»، «دشمن کشور» و «توقف ناپذیر» از جمله فیلم‌هایی هستند که «تونی اسکات»، کارگردانی شان را بر عهده داشت، برادرِ کوچک تر «ریدلی اسکات»، کارگردان نامدار هالیوود. تا ۶۶ سالگی فیلم ساخت، ۶ سال قبل از مرگش، رازآلودترین اثرش را ساخت؛ «دژا وو».

یک اکشن جذاب با درون‌مایه علمی و تخیلی که «زمان» را به بازی می گیرد. شد یکی از موفق‌ترین فیلم‌های سال ۲۰۰۶. روح «اسکات» را اما دیگر هیچ چیزی ارضا نمی‌کرد، نه سینما، نه شهرت، نه ثروت و نه خانواده. ۶۸ سالش بود که رفت روی پل «وینسنت توماس»، ایستاد بالای رودخانه، لحظه ای تامل کرد و بعد به پایین پرید، مردم شهادت داده اند که نیمه های روز دیده اند کارگردان معروف را روی پل، اتومبیلش را پارک کرده و به داخل آب پریده، یادداشتی درون ماشینش پیدا شد، نوشته بود دیگر امیدی به آینده ندارد و می‌خواهد پایان دهد به زندگی اش.

امی واینهاوس

سلبریتی‌ها,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

«وقتی دنیا «بیانسه» بارونه/ امی واینهاوس باشی می میری». یغما گلرویی در ترانه ای، خواننده بریتانیایی را نمادی می دانست در برابر سلبریتی‌های پوشالی. «امی‌واینهاوس» یکی دیگر از ستاره هایی است که در «کلاب ۲۷» ثبت نام کرد، توانا بود و حنجره ای منحصر به فرد داشت، «جَز» می‌خواند، «سول»، «ریتم» و «بلوز» هم در کارهایش دیده می‌شد، خانواده پدری اش هنرمند بودند و بیشترشان دستی بر آتشِ نوازندگی داشتند.

مادربزرگش هم خواننده بود و تاثیر زیادی بر علاقه «امی» به موسیقی گذاشت، مطرح شد و درخشید، نامش را در کتاب «هزار و یک آلبومی که شما باید قبل از مرگ بشنوید» قرار دادند، ۶۰ بار نامزد دریافت جوایز مختلف شد و ۲۳ بارش را از دست رقیبان ربود ولی اعتیادش به الکل، جوانمرگش کرد. تنها سه سال زمان برد از شروع مصرف تا زیاده روی و مرگ. چند هفته کنارش گذاشت در تابستان ۲۰۱۱ اما نتوانست طاقت بیاورد، برگشت، آن قدر خورد تا قلبش ایستاد، پزشکی قانونی میزان الکلِ خونش را پنج برابر حد مجاز اعلام کرد، محافظش می گفت چند ساعت قبل از مرگش، صدای خنده و موسیقی می شنیده از داخل خانه ولی انگار «امی» بی صدا می گریست و حتی نزدیکترین محافظانش هم نمی‌دانستند چه می‌گذرد در دلِ ستاره.

جیمی هندریکس

سلبریتی‌ها,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

یکی از اعضای اصلی «کلاب ۲۷» بود، همان گروه «جاویدان»، ستاره‌هایی که در ۲۷ سالگی پایان دادند به زندگی های شان. هر کدام شان هزاران و شاید میلیون ها طرفدار داشتند، الگو بودند و جوان ها، مدل موها و لباس های شان را با آنها سِت می کردند. «جیمی هندریکس» یکی از مشهورترین هاست، گیتار را بدون استاد فرا گرفت، چپ دست بود و ابتدا گیتار را برعکس می زد، با موهای وزوزی و استیل خاصش، شد یکی از ستاره های دست نیافتنی موسیقی، خودش آهنگ می ساخت، خودش ترانه می گفت، خودش ساز می زد و خودش می خواند، موسیقی‌هایش به خلسه می برد دوستدارانش را.

مرگش هم مثل زندگی اش پُر از راز بود، مثل خیلی های دیگر نمی دانند قرص ها را خودش قاطی کرده و سر کشیده یا مشروبات الکلی و قرص‌های خواب آور با هم نساخته اند و از پای درش آورده اند، شب قبلش بد مستی کرد در یک میهمانی شبانه، شبِ مرگ هم یک مشت قرص را بالا انداخت و «جیمی هندریکس» تمام شد. نزدیک به نیم قرن از مرگش می گذرد اما هنوز هم مراسم با شکوهی برایش برگزار می کنند، بسیاری از موزیسین های بعدش تحت تاثیر سبک موسیقایی او قرار داشتند و هنوز هم جوان ها گوش می دهند به صدای جادویی اش که خیلی زود خاموشش کرد.

کریس بنوا

سلبریتی‌ها,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

اگر جزو علاقه مندان به کشتی کج، «اسمک داون»، «راو» و ستاره های خوش قد و قامتش باشید، احتمالا نام «کریس بنوا» را شنیده اید، بدنش عضلانی و بدون خالکوبی بود، هیچ گاه به شهرت و محبوبیت ستاره هایی چون «جان سینا»، «آندر تیکر» و «راک» نرسید اما مشهور بود و پولساز، در کمپانی های مختلفی مبارزه کرد و سرانجام پایش به بزرگترین شان یعنی WWE باز شد، مقابل ابر ستاره ها ایستاد؛ «راک»، «آندرتیکر، «تریپل ایچ»، «استیو آستین» و «کِین». سال ۲۰۰۷ فرا رسید، «بنوا» در ECW بود، قرار بود با «لشلی» مبارزه کند اما خبری از «کریس» نبود، خبر قتل او و خانواده اش، شوکی بزرگ به خانواده کشتی کج وارد کرد، پسر و همسرش را کُشت و بعد خودش را دار زد.

یک روز قبل WWE برایش برنامه ای زنده ترتیب داد، «کریس» آمد و صحبت کرد، بعدازظهر همان روز پیامی تلخ برای خانواده اش فرستاد: «دیگر نمی‌خواهم ببینمتان». بلیت کمپانی به دستش رسید تا برای مسابقه ماهانه عازم سفر شود ولی «کریس» تصمیم وحشتناکش را گرفته بود، خانواده «بنوا» به دست پدرِ خانواده نابود شد، «تالار مشاهیر» WWE هم دیگر جایی برای او نداشت، نامش را از فهرست کمپانی برای همیشه خط زدند، حتی صنعت خشنِ کشتی کج که به چیزی جز پول فکر نمی کند هم نتوانست فاجعه «بنوا» را هضم کند.

ارنست همینگوی

سلبریتی‌ها,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

یکی از مشهورترین نویسندگان تاریخ آمریکا، برنده نوبل ادبیات، یکی از بنیان گذاران سبک «وقایع نگاری ادبی»، به قدری عاشق دارد آثار ماندگارش که نزدیک به چهل سال است مسابقه شباهت به «ارنست همینگوی» برگزار می کنند، صدها نفر از نقاط دور و نزدیک می آیند تا شاید شبیه ترین شان بدانند به «پاپا همینگوی». بعید است نام «پیرمرد و دریا» به گوش تان نخورده باشد، می گویند یکی از صد کتابی است که باید قبل از مرگ خواند، برایش نوبل گرفت، قهرمانی ساده داشت داستانش، پیرمردی ماهیگیر هر روز به جنگ طبیعت می رود، طمع اما خشم دریا را برمی انگیزد و همای سعادت، شانه پیرمرد را ترک می کند. همینگوی در زندگی شخصی اش به هیچ وجه شبیه به کتاب هایش نبود، چهار بار ازدواج کرد، هر بار عاشق زنی دیگر شد و رها کرد همسرش را!

سرآخر هم گربه ای به نام «عمو ویلی» شد همدمش، گربه اش تصادف می کند و پاهایش می‌شکند، «ارنست» در خانه، گلوله ای به سمت «عمو ویلی» شلیک می کند، به زندگی گربه پایان می دهد تا دیگر درد نکشد، چند سال بعد تیری شلیک کرد به سوی خودش، هر چند عده ای گفتند تیر در رفته و او را کُشته اما آخرین همسرش اعتراف کرد به خودکشی یکی از بزرگترین نویسندگان جهان.

ویرجینیا وولف

سلبریتی‌ها,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

شاید مشهورترین نویسنده زن تاریخ باشد، رمان می نوشت، مقاله چاپ می کرد، ناشر بود و منتقد و البته تفکراتی فمینیستی داشت که به چهره ای ویژه تر تبدیلش می کرد؛ «ویرجینیا وولف». «خانم دالووی» که به سبک سیال ذهن نوشته شده، یکی از ماندگارهای اوست، همچنین «به سوی فانوس دریایی» و «اتاقی از آن خود»، از جمله آثار قابل اعتنای او هستند. در سال هایی می زیست که دنیا درگیر جنگ جهانی بود، بیماری روانی، دوره ای به سراغش می آمد و روحش را مانند نام خانوادگی اش، چون «گرگ»ی سرکش، ناآرام می کرد. ۵۹ سالش بود که دیگر نتوانست تاب بیاورد افسردگی را.

آخرین رمانِ خود را با نام «بین دو پرده نمایش» به پایان برد، جنگ جهانی، روحش را در هم شکسته بود، جیب هایش را از سنگ، پُر کرد، رفت به رودخانه «اوز» در «رادمال». مرگ دردناکی را برای خود برگزید؛ خفگی. جسدش را مقابل چشمان همسرش «لئونارد» سوزاندند و خاکسترش را در باغچه ای به خاک سپردند. «ویرجینیا» به حال و روزش آگاه بود، برای همسرش نوشت از جنون و البته ناتوانی در برابر دیوِ بیماری. روحش قرار نداشت، نمی‌دانست چه کند تا آرام بگیرد، می گویند دوجنسگرا بود و همسرش هم این موضوع را می دانست. «وولف» هم پیش از فرشته مرگ، خودش دست به کار شد.

مهدی فیضی‌صفت

  • 53
  • 10
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۹
غیر قابل انتشار: ۹
جدیدترین
قدیمی ترین
هه!!!!!!! دل خوش دارنا از پولداری زیاد از مشهوری زیاد خودکشی کردن
خوش به حالشون هم پول دارند هم زیبا هستند
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
بیژن بنفشه خواه بیوگرافی بیژن بنفشه خواه بازیگر خوش سابقه سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱ فروردین ۱۳۵۲

محل تولد: دروازه شمیران، تهران، ایران

حرفه: بازیگر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۳

تحصیلات: فارغ‌التحصیل رشته نمایش از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد

ادامه
یان کوم بیوگرافی یان کوم؛ بنیانگذار برنامه واتس اپ

تاریخ تولد: ۲۴ فوریه ۱۹۷۶

محل تولد: اوکراین، کی یوف

ملیت: آمریکایی

حرفه: تاجر، برنامه نویس، کارآفرین

دلیل شهرت: راه اندازی واتساپ

ثروت: ۱۵/۱ میلیارد دلار

ادامه
جلال الدین مارشاریپوف بیوگرافی جلال الدین مارشاریپوف بازیکن قوی ازبکی

تاریخ تولد: ۱ سپتامر ۱۹۹۳

محل تولد: گرگانج، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: استقلال تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
بیوگرافی و اشعار عثمان بختیاری زندگینامه عثمان بختیاری شاعر سده پنجم و ششم

تاریخ تولد: بین سال های ۴۵۷ تا ۴۶۹ هجری قمری

ملیت: ایرانی

زمینه فعالیت: شاعر و حماسه سرا

آثار: شهریار نامه - هنرنامه یمینی

وفات: بین سال‌ های ۵۱۲ تا ۵۴۸

ادامه
ابو حتوف بن حارث انصاری زندگینامه ابوحتوف بن حارث انصاری از دشمنی با امام علی تا شهادت در کربلا

محل زندگی: کوفه

دوران زندگی: همزمان با دوران زندگی امام حسین (ع)

از یاران: امام حسین (ع)

شهادت: روز دهم محرم

ابو حتوف بن حارث انصاری در سپاه عمر سعدزندگینامه ابو حتوف بن حارث انصاری

ادامه
محمد نادری بیوگرافی محمد نادری بازیگر سینما و تلویزیون

تاریخ تولد: ۱۰ تیر ۱۳۵۷

محل تولد: اردبیل

حرفه: بازیگر، فیلمنامه نویس، صدا پیشه، مجری

تحصیلات: کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر از دانشگاه تربیت مدرس

آغاز فعالیت: ۱۳۸۸ تاکنون

ادامه
محمد بن راشد آل مکتوم بیوگرافی محمد بن راشد آل مكتوم حاکم موفق دبی

تاریخ تولد: ۱۵ ژوئیه ۱۹۴۵

محل تولد: دبی

ملیت: امارات متحده عربی

لقب: والاحضرت شیخ محمد

حرفه: حاکم دبی

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش