جمعه ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۸:۵۱ - ۰۶ آبان ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۸۰۱۶۴۸
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفت و گو با «علی درخشی» به مناسبت روز جهانی انیمیشن

چگونه «وی» از دیرین دیرین متنفر شد؟

علی درخشی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

اینجانب علی درخشی، به ساخت این مجموعه ادامه می‌دهم. چون هم متعهد به ادامه‌اش هستم و هم درآمد دیگه‌ای جز اون ندارم. البته نگرانی‌ای هم بابت تاثیرات منفی احتمالی این نوشته, روی برند "دیرین دیرین" ندارم. چون قطعا دیده نخواهد شد! همونطور که نویسنده و کارگردان این مجموعه در طول این سال‌ها دیده نشد.»

 

این نوشته بخشی از دلنوشته علی درخشی نویسنده و کارگردان دیرین دیرین است که چند ماه پیش در صفحه شخصی اینستاگرامش نوشت و باعث شد تا در روز جهانی انیمیشن به سراغ او بروم. می خواستم بدانم چه اتفاقی می افتد که خالق شخصیت های محبوب کارتونی از همه آن چیزی که یک روز با عشق و علاقه خلق شان کرده متنفر می شود؟! علی درخشی حرف های شنیدنی زیادی داشت و با آن لحن آرام و منطقی و دلنشینش مسائل قابل تاملی را بیان کرد . برای او که ما را بارها و بارها با انیمیشن‌های حیات وحش و دیرین دیرین خندانده و خودش در پشت صحنه همه این خنده‌ها، به مرز افسردگی رسیده کمترین قدردانی نشستن پای درد دل هایش در روز جهانی انیمیشن است.

 

آقای درخشی، چند ماه پیش در یکی از پست‌های اینستاگرام‌تان نوشتید از «دیرین‌دیرن متنفر» هستید! خالق دیرین‌دیرین و تنفر؟! چرا؟

چون سر جای خودم نیستم! من یک زمانی کاراکترهای دیرین‌دیرین را خلق کردم، ولی الان خودم برده آنها هستم و اجازه هیچ تکان‌خوردنی ندارم و این حتی دارد افسرده‌ام می‌کند. جایگاه انیمیشن شبکه‌های مجازی نیست و این فضا نهایتا می‌بایست جای تبلیغ آنها می‌بود. محصولات انیمیشن باید از تلویزیون‌ها، سینما و ویدیوی خانگی پخش شود، ولی متاسفانه ما این امکان را نداریم. تلویزیون که ما را پخش نمی‌کند. موسسه صبا هم که زیر نظر تلویزیون است نه‌تنها کمکی به تولید انیمیشن نمی‌کند بلکه به جرأت می‌توانم بگویم کاملا بازدارنده است! یعنی موسسه‌ای که انیمیشن تولید می‌کند الان سعی می‌کند انیمیشن تولید نشود!

 

تلویزیون که یک مدتی دیرین‌دیرین را پخش می‌کرد.

به نظرشان رسید که دیرین‌دیرین دارد معروف می‌شود و حقش نیست! آقای ابوالحسنی، تهیه‌کننده کار حرف جالبی می‌زند؛ می‌گوید تلویزیون پول می‌دهد کارتون‌های خارجی را می‌خرد و بچه‌ها می‌بینند و کارتون‌های خارجی برای بچه‌های ایرانی محبوب می‌شود و بعد هم از چین اسباب‌بازی‌های شخصیت‌های کارتونی خارجی مثل باب اسفنجی وارد می‌کند و کلی ارز از کشور خارج می‌شود، اما حاضر نیست انیمیشن داخلی را پخش کند به این بهانه که ما معروف می‌شویم.

 

چرا این اتفاق‌ها می‌افتد؟

واقعیتش را بخواهید، فکر می‌کنم ریشه در بروکراسی ناکارآمد ارگان‌های مسئول دارد. می‌گویند حمایت از تولید ملی، اما جلوی ما گرفته می‌شود، در حالی‌ که ما هم یک محصول صنعتی هستیم. الان تلویزیون بنگاهی برای تبلیغ محصولات خارجی شده! به نظرم رسانه ملی رسالت اصلی‌اش را فراموش کرده چون یا دارد کلاس کنکور تبلیغ می‌کند که اینها قاتل خلاقیت بچه‌هاست یا ستاره، فلان عدد، مربع که آنها هم قاتل جیب‌های مردم است. نمی‌دانم تلویزیون به کجا می‌خواهد برود، در حالی‌ که رسانه ملی رسانه مردم است و این حق ماست که کارهای‌مان از شبکه‌های تلویزیونی پخش شود.

 

دیرین‌دیرین در لابه‌لای طنز و شوخی‌هایش نگاه منتقدانه‌ای دارد. پخش‌نشدن دیرین‌دیرین از تلویزیون به دلیل جریان فکری یا بحث سانسور و مسائل خط قرمزدار نبود؟

نه، من به جرأت به شما می‌گویم بحث پول است! اگر آمار بگیرید از بین دو هزار کاری که ساخته‌ایم به جرأت می‌گویم که ٩٩ درصدش قابل پخش از تلویزیون است، یعنی ما همیشه ضوابط و خطوط قرمز را رعایت کرده‌ایم. ضمن اینکه تندترین کارهای ما قبلا از تلویزیون پخش شده و ما برای پخش، مشکلی با ریاست سازمان نداریم. دلیلش هم این است که در طول چند سالی که کار کرده‌ایم، منتقد همه جریان‌ها بوده‌ایم و کسی نمی‌تواند بگوید دیرین‌دیرین نزدیک به کدام جریان سیاسی است. ما سعی کردیم استقلال خودمان را حفظ کنیم؛ اتفاقی که حتی باعث شد ما چوب دوسر طلا شویم و خیلی از جناح‌ها به ما بگویند شما از فلان جناح پول گرفتید!

 

پس منظورتان از بحث پول چیست؟

شاید آقای ابوالحسنی، تهیه‌کننده برنامه خیلی دلگیر شوند به دلیل این صحبت من. این موضوع برمی‌گردد به واحد بازرگانی صداوسیما، چون تلویزیون تبدیل شده به بنگاه بازرگانی از هر طریق ممکن. برای آگهی‌های تلویزیون مهم نیست چه چیزی را تبلیغ کنند. از مضرترین مواد مثل چیپس و پفک تا ماکارونی و غیره که کمترین ارزش غذایی را دارند در تلویزیون تبلیغ می‌شود تا همان کلاس‌های کنکوری که عرض کردم.

 

دیرین‌دیرین‌ها ناراحت نشدند که خالق‌شان از آنها متنفر شده؟

همه ناراحت شدند ولی من نمی‌توانم به خودم و مخاطبم دروغ بگویم. من وقتی کار می‌کنم با علاقه کار می‌کنم ولی این علاقه می‌توانست صد برابر الان باشد. من الان حتی نمی‌توانم کوچکترین تغییری در کاراکترها بدهم.

 

چرا اجازه تغییر در کاراکترهایی که خودتان خلق‌شان کردید را ندارید؟

به هر حال اسپانسرها صدای‌شان درمی‌آید و از آن طرف مخاطب. از طرف دیگر تهیه‌کننده هم می‌ترسد و نگران می‌شود و اهل ریسک نیست.

 

یعنی انیمیشن‌ها سفارشی شده‌اند؟

اصلا بحث سفارشی نیست، سلیقه‌ای شده است. یعنی یک آدم‌هایی که جایگاهی ندارند یا سر جای خودشان نیستند، اظهارنظرهای غیر کارشناسی  و سلیقه‌ای می‌کنند! و مجموع همه اینها جلوی یک کار خلاقانه و خوب را می‌گیرد. برای همین مجبور شدیم برویم در فضای آزاد مثل شبکه‌های اجتماعی کار کنیم که خب، تکلیف این شبکه‌ها هم معلوم است؛ بی‌نهایت کار آماتور در فضای مجازی منتشر می‌شود که بالاخره دنبال‌کننده دارد و ما باید در چنین فضایی رقابت کنیم تا دیده شویم و این خیلی ناامیدکننده است.

 

به اندازه یک آدم عادی فالوور دارم

 آقای درخشی، موضوعی که در اینستاگرام شما توجه من را جلب کرد، کم‌بودن فالوورهای‌تان بود. به‌هرحال الان اینستاگرام شبکه مهمی در فضای مجازی به حساب می‌آید  و صادقانه می‌گویم تعجب کردم که چرا دنبال‌کننده‌های‌تان حتی نصف پیج‌هایی که با کارهای آماتور و ساده جزو شاخ‌های اینستاگرام به حساب می‌آیند هم نیست. رک بپرسم! چرا خیلی دیده نشدید؟

خیلی ممنونم از نکته سنجی‌تان! بله، من به اندازه یک آدم عادی فالوور دارم. البته فالوور کسب‌کردن در اینستاگرام روش‌های خودش را دارد، یعنی باید خیلی فعال باشی و هر روز نیاز مخاطبت را رصد کنی و در واقع وقت زیادی صرف کنی. اگر هم به تولیدات اکثریت کسانی که فالوورهای زیادی دارند، توجه کنید متوجه می‌شوید خیلی کارهای حرفه‌ای و درخوری تولید نمی‌کنند، اما امثال من که مشغله‌های سنگین و دغدغه‌ای جدا از فضای اینستاگرام دارم و به هر حال باید روزانه انیمیشن تولید کنم، نمی‌توانم زمان بگذارم و برای اینستاگرامم محتوا تولید کنم بنابراین طبیعتا دیده هم نمی‌شوم.

 

اینکه دیده نمی‌شوید ناراحت‌تان نمی‌کند؟ چون در همان پستی که درباره تنفر از دیرین‌دیرین گذاشتید، نوشته بودید که این پست هم مثل خودتان دیده نخواهد شد.

نه! مشکلی بابت دیده‌نشدن ندارم، چون من اصلا نه سلبریتی هستم نه بازیگر! نویسنده و کارگردان به ‌هرحال با آدم‌هایی که جلوی دوربین می‌روند، فرق دارد و چون پشت صحنه است قرار هم نیست دیده شود. ولی متاسفانه در کشور ما مسئولان و متولیان فرهنگ هم عقل‌شان به چشم‌شان است! یعنی وقتی شما دیده نشوی ظاهرا نزد آنها اعتباری نداری! در این مملکت آدم باید به هر نوعی دیده شود و این خیلی دردناک است.

 

حالا که مسیر فرهنگی ما این‌شکلی پیش رفته و دیده‌شدن در اینستاگرام با خودش شهرت و پول می‌آورد، نمی‌خواهید برای دیده‌شدن در فضای مجازی تلاش کنید؟

نه، من هیچ تلاشی برای دیده‌شدن نخواهم کرد، چون اصلا این روش‌ها را برای دیده‌شدن نمی‌پسندم. کار من چیز دیگری است. البته در کشورهای دیگر هم همین‌طور است. مطمئنا مردم کارگردان باب اسفنجی را نمی‌شناسند، در حالی‌که همه شخصیت‌های این انیمیشن مثل پاتریک و آقتای خرچنگ و خود باب اسفنجی شناخته‌شده‌اند.

 

متولیان انیمیشن دغدغه‌های مردم را به رسمیت نمی‌شناسند

 آقای درخشی، از این بحث خارج شویم. گفتید این فضای کار افسرده‌تان کرده است. واقعیتش افسردگی برای کسی که شخصیت‌های طنزی مثل دیرین‌دیرین را طنازانه طراحی و خلق کرده، یک مقدار دور از باور است. خودتان چه روحیه‌ای دارید.

من آدم تلخی هستم! (می‌خندد) بسیار اهل شوخی هستم و این از همان تلخ‌اندیشی من می‌آید. البته من همیشه در جمع زیاد شوخی می‌کنم و آدمی نیستم که اوقات دیگران را تلخ کنم ولی از آن مدل‌هایی که همه را بخندانم، هم نیستم، چون دوجور شوخی و خنده داریم. یک خنده از سر شادی است و یک خنده از سر تمسخر است؛ و من بیشتر دومین مدل را بلدم! (می‌خندد) ولی وقتی تنها هستم، اخمالو هستم! حتی موزیکی که گوش می‌دهم، یک موسیقی بسیار تلخ است.

 

یک‌بار با آقای ابوالحسنی تهیه‌کننده دیرین‌دیرین صحبت می‌کردم و او گفت که شخصیتش شبیه پیرهن قهوه‌ای است. شما شبیه کدام شخصیت دیرین‌دیرین هستید؟

«وی»! البته نه اینکه شبیه‌اش باشم ولی دوست دارم شبیه او باشم. پیرمرد دانایی که مدرن است و برخلاف تمام آدم‌های پیری که ما در ادبیات و داستان‌هایمان داریم، به گذشته نچسبیده و دنبال تحول آینده است.

 

شما یک کاریکاتوریست بودید و بعد وارد کار انیمیشن شدید.  فضای ذهنی یک انیماتور کاریکاتوریست که مدام با تخیل سروکار دارد، چه شکلی است؟

راستش من بین کاریکاتور و انیمیشن گیر کردم! (می‌خندد)  بنابراین نه می‌توانم خودم را انیماتور کاملی بدانم، نه کاریکاتوریستی کامل، برای همین هم گاهی اوقات نمی‌توانم خودم را با اعتمادبه‌نفس زیادی جزو جامعه انیمیشن بدانم، چون به‌ هرحال گاهی کارهایم آن‌قدر دچار محدودیت می‌شوند که بچه‌های حرفه‌ای این کار ممکن است ایرادات فنی از کارم بگیرند. از آن‌طرف هم از کاریکاتور فاصله گرفتم! ایده‌های مورد علاقه فضای ذهنی من مسائل فلسفی، علمی و شوخی با مسائل جاری است.

 

ظاهرا به‌عنوان یک انیماتور باید آرشیو کاملی از انیمیشن‌های دنیا داشته باشید. یعنی کلی کارتون دیده‌اید؟

اتفاقا من خیلی کم انیمیشن دیدم و می‌بینم. من بیشتر مستندهای علمی می‌بینم و کتاب‌های علمی می‌خوانم و اینها برای کار خیلی به من ایده می‌دهند. البته یک انیمیشن‌هایی هستند که خیلی دوست‌شان دارم ولی الان اگر زیاد انیمیشن ببینم، تمرکزم را از دست می‌دهم و نمی‌توانم روی تصویرهای ذهنی خودم تمرکز کنم. دلیلش هم این است که وقتی کارهای خوب را می‌بینم، ناخودآگاه روی ذهنم تأثیر می‌گذارند و چون ما این‌جا محدودیت داریم و نمی‌توانیم آنها را اجرایی کنیم، باعث می‌شود بیش ازپیش سرخورده شوم! (می‌خندد)

 

کارتون محبوب کودکی‌تان چه بود؟

پلنگ صورتی و پروفسور بالتازار را خیلی دوست داشتم.

 

آقای درخشی کارتون‌های زمان ما بچه‌های دهه ٥٠ و ٦٠ داستان‌های رئال و ماجرایی داشتند، اما شخصیت‌های کارتون‌های نسل جدید یا موجودات فضایی هستند یا کلا جنبه تبلیغاتی پیدا کردند و می‌خواهند یک‌سری عقیده را به خورد مخاطب‌شان دهند. چرا حالا که ایران در حوزه انیمیشن پررنگ‌تر از دهه‌های قبل کار می‌کند، نمی‌تواند یک کارتون مثل خانواده دکتر ارنست یا مهاجران و بچه‌های کوه آلپ بسازد، به همان سادگی و این‌بار روایت زندگی یک خانواده ایرانی...

برای اینکه متولیان انیمیشن دغدغه‌های مردم را به رسمیت نمی‌شناسند.

 

اما ظاهرا انیمیشن‌سازها هم چنین ایده و طرح‌هایی را ندارند، چون جز روایتی از پهلوانان با ماجراهای پندآموز قصه‌های دیگری نداشتیم...

چون هیچ‌کس سرمایه‌گذاری نمی‌کند. من طرح اولیه دیرین‌دیرین را هم وقتی به موسسه صبا بردم، همان مرحله اول به شکل توهین‌آمیزی رد شد! ما هنوز در این دغدغه که به بچه‌ها آموزش دهیم که پایشان را جلوی پدرشان دراز نکنند و به بزرگترها سلام دهند، گیر کردیم! مسائلی که در خانواده آموزش داده می‌شود و واقعا وظیفه تلویزیون رشد خلاقیت کودک است و باید دست بچه‌ها را بگیرد و با برنامه‌هایش آنها را با دنیاهای ناشناخته آشنا کند تا خودش کشف کند.

 

از خیلی از انیماتورها و هنرمندانی مثل شما شنیده‌ام که پیشنهاد کار در خارج از کشور داشته‌اند. اگر از پیکسار و دریم ورکس پیشنهاد کار داشته باشید، قبول می‌کنید؟

من از این‌جور جاها پیشنهاد نخواهم داشت، چون من در بافت فرهنگی ایران رشد کردم و ایده‌هایم را از این فضا می‌گیرم. البته می‌توانم کاری بسازم که برای مخاطب بین‌المللی هم جذاب باشد ولی این دغدغه من نیست. اگر می‌خواستم، می‌توانستم انیمیشن‌های کوتاه جشنواره‌ای بسازم و کم‌کم بروم در جشنواره‌های خارجی و شانسم را امتحان کنم، ولی دغدغه من از کودکی این بود که چرا انیمیشن فارسی کم داریم و آنهایی هم که داشتیم، خیلی زشت بودند مثل زهره و زهرا که فوق‌العاده ضعیف بود! هنوز هم همین دغدغه را دارم و دوست دارم برای بچه ایرانی کار بسازم و قهرمان ایرانی خلق کنم تا بچه ایرانی اعتمادبه‌نفس بگیرد و حس کند دغدغه‌هایش جدی گرفته می‌شود.

 

آقای درخشی امروز روز جهانی انیمیشن است و در واقع همین مناسبت بهانه ما برای گفت‌وگو با شما بود. می‌خواهم بدانم حالا که در چند‌سال اخیر انیمیشن‌های ایرانی جدی‌تر وارد فضای رسانه‌ای شده‌اند و حتی در جشنواره‌ها شرکت می‌کنند و جایزه دریافت می‌کنند. در ایران این روز جدی گرفته می‌شود؟

راستش من خودم نمی‌دانستم چه روزی است!(می‌خندد) یعنی چون هیچ‌سال اتفاق خاصی نمی‌افتد، تاریخش هم یادم نمی‌ماند. هر‌سال فقط یک‌سری تبریک است که دوستان و همکاران به یکدیگر می‌گویند. اینکه یک اتفاق فرهنگی بیفتد، مراسمی باشد و از اساتید انیمیشن تجلیل شود، راستش من یادم نمی‌آید چنین برنامه‌ای بوده باشد! یعنی من که خاطرم نیست شاید هم بوده است! ما خیلی نیروهای خلاق درحوزه انیمیشن داریم اما متاسفانه انیمیشن هنر مظلومی است.

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 17
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش