جمعه ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۲:۱۰ - ۲۶ آبان ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۸۰۶۶۶۰
چهره ها در سینما و تلویزیون

سعید راد: فیلمساز معتبری در سینمای ایران باقی نمانده/ ورود به سینما نیازمند استعداد ذاتی است

سعید راد,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

نامش با تاریخ سینمای ایران گره خورده است. بازیگری که با بازی در بیش از هفتاد فیلم سینمایی و تئاتر هنوز هم فاتح گیشه‌ها و قلب تماشاگران است و بسیاری به سینما می‌روند تا بازی او را ببینند. چهره، صدا و زبان بدن منحصر به فردش از وی بازیگری ماندگار در سینمای ایران ساخته است. سعید راد یکی از تأثیرگذارترین بازیگران تاریخ سینمای ایران در قبل و بعد از انقلاب اسلامی است که همواره روی توانمندی‌های هنری‌اش تکیه داشته و هیچ گاه از مسیر مستقیم سینما و هنر به دام رابطه و باندبازی نیفتاده است. به همین دلیل نیز بوده که حضوری مستمر و تأثیرگذار در تاریخ سینمای ایران داشته است. اما امروز او انتقادات جدی به وضعیت سینمای ایران دارد و معتقد است: «از سینمای هنری و فکری به ساده پسندی رسیده‌ایم». او به واسطه یک هنرمند متعهد و مردمی سینمای امروز ایران را به بوته نقد می‌کشد و به صراحت عنوان می‌کند:«با این وضعیتی که سینمای ایران در پیش گرفته نباید منتظر موج نو در سینمای ایران بود». «صحنه سینمای ایران از بزرگان خالی شده است. بسیاری به دلیل اینکه فضا را برای فعالیت و ایده پردازی خود فراهم نمی‌دیدند یا گوشه گیر شده‌اند یا عطای حضور در وطن را به لقایش بخشیده اند». در ادامه متن گفت‌وگوی «آرمان» با سعید راد را از نظر می‌گذرانید.

 

‌‌چرا هرچه از عمر تاریخ سینمای ایران گذشت کیفیت فیلم‌ها نزول پیدا کرد؟ چرا امروز جای خالی بزرگان سینما با فیلم‌های تأثیرگذار و جریان ساز احساس می‌شود؟

ورود به سینما نیازمند استعداد ذاتی است. این مسأله به خصوص درباره کارگردان‌ها و بازیگران صادق است. امثال آقایان نادری، کیمیایی، تقوایی، بیضایی، مهرجویی، درویش و حاتمی‌کیا با توجه به استعداد ذاتی که داشتند توانستند در سینمای ایران دارای جایگاه شوند. در یک دوره خاص این تفکر در سینمای ایران به وجود آمد که باید استعدادهای سینمایی را کشف کرد. بنده معنای این سخن را درک نمی‌کنم. متأسفانه برخی بدون اینکه هیچ استعدادی در زمینه سینما داشته باشند وارد چرخه فیلمسازی شده اند و فیلم‌هایی را تولید می‌کنند که هیچ محتوایی ندارد. این شرایط تنها درباره کارگردان‌ها وجود ندارد، بلکه وضعیت برخی بازیگران نیز به همین شکل است. در شرایط کنونی توازن سینمای ایران به هم خوره و هیچ چیز سرجای خود قرار ندارد.

 

‌‌این توازن از چه زمانی بهم خورد؟

این توازن در یک دهه اخیر بهم خورده است. دلیل این مسأله نیز این بود که در این مقطع زمانی تماشاگران برای تفریح خود به سینماگران جهت دادند. در این مقطع در فضای سینما این سخن مطرح بود که جامعه نیاز به خندیدن دارد. به همین دلیل مردم از فیلم‌هایی که درباره جنگ نیز ساخته می‌شد انتظار خنداندن داشتند. سینمایی که تماشاگر به آن جهت دهی کند نمی‌تواند ثبات داشته باشد. به همین دلیل نیز فیلم‌های خوب و تأثیرگذار مورد توجه مخاطبان قرار نگرفت و به جای آن فیلم‌هایی با فروش زیادی مواجه شدند که تنها تماشاگران را سرگرم می‌کرد و می‌خنداند. به عنوان مثال بنده پس از سال‌ها که در ایران نبودم هنگامی که وارد ایران شدم چند فیلم طنز را تماشا کردم که از خنده روده بر شدم. نکته جالب این بود که من به اندازه‌ای به این فیلم‌ها خندیدم که بعدأ با خود فکر کردم من کجای جهان قرار دارم و مردم در چه فضایی زندگی می‌کنند. به نظر می‌رسید جریانی در سینمای ایران شکل گرفته که قیمت‌ها را برای خنداندن از بین برده است. کسانی این جریان را در سینمای ایران به وجود آوردند که صاحب قدرت و نفوذ بودند و بدون ممیزی فیلم می‌ساختند.

‌‌

این اتفاق در درون سینما رخ داد یا عده‌ای از بیرون به سینما تحمیل کردند؟

در بیرون از سینما اتفاق افتاد. به نظر من هیچ کس به جز صاحبان قدرت توانایی ساختن چنین فیلم‌هایی را نداشتند. سینمای ایران به هیچ عنوان نمی‌تواند با بودجه شخصی افراد اداره شود و تقریبا۹۰ درصد سینما دولتی است. شرایط به شکلی است که حتی افرادی که تلاش می‌کنند با بودجه شخصی خود فیلم تولید کنند به شکل‌های مختلف مجبور هستند با نهادهای دولتی همکاری داشته باشند. به همین دلیل پشت اغلب بودجه‌هایی که وارد چرخه سینمای ایران می‌شود «قدرت» وجود دارد. در نتیجه نمی‌توان از چنین سینمایی که با پشتوانه قدرت فیلم تولید می‌کند انتظار جریان سازی و تولید معنا داشت. امروز فیلمی در سینمای ایران ساخته می‌شود که تماشاگران با رقص مضحک دو مرد ساعت‌ها می‌خندند و سرگرم هستند. این همه شعار درباره تغییر سینما که در گذشته مطرح می‌شد قرار بود به این نقطه برسد؟ اگر تفکر و هنر پشت سینمای ایران بود، ما با این نقطه نمی‌رسیدیم. بسیاری از فیلمسازان جریان ساز و تأثیرگذار گرفتار فضایی شدند که قدرت مانور را از آنها می‌گرفت و اجازه نمی‌داد ایده‌های خود را پیاده کنند. به همین دلیل نیز یا گوشه گیر شدند یا اینکه ایران را ترک کردند. این در حالی است که جای آنها را کسانی گرفتند که از نظر توانایی و دانش حتی نباید یک صندلی در اختیار آنها قرار می‌گرفت. این افراد با همان جریان‌ها صاحب قدرت شدند و به فیلم‌هایی اجازه تولید دادند که در راستای منافع آنها باشد. بنده اسم سینمای امروز ایران را سینمای «باری به هر جهت» می‌گذارم. ما هنوز نمی‌دانیم از سینما چه می‌خواهیم.

‌‌

ابتذالی که در سینمای ایران وجود دارد در گذشته و قبل از پیروزی انقلاب نیز در فیلم‌هایی که به فیلمفارسی موسوم بود وجود داشت. آیا ابتذال امروز سینمای ایران از گذشته شکل بدتری به خود گرفته است؟

در آن مقطع زمانی مجموعه اتفاقات ناخوشایند اخلاقی در جامعه رخ می‌داد که در سینما نشان داده می‌شد یکی از عوامل نارضایتی مردم بود. با این وجود امروز شرایطی در سینمای ایران به وجود آمده که یک شهروند نمی‌تواند به راحتی خانواده خود را به سینما ببرد و برخی از فیلم‌ها را تماشا کند. سوال بنده این است که آیا وزیر ارشاد که متولی فرهنگ کشور است حاضر است خانواده خود را به سینما ببرد و چنین فیلم‌هایی را تماشا کند؟ دلیلی وجود ندارد که برای کسی که سینما را دوست دارد هرگونه فیلمی که دوست داشته باشیم بسازیم. امروز بین فیلم‌های سینمای ایران این رقابت به وجود آمده که کدام فیلم به هر قیمت خنده‌دارتر است. کارگردان‌ها و بازیگران چنین فیلم‌هایی نیز مدعی هستند و از کار خود دفاع می‌کنند. آقایی که مشخص نیست به چه صورت کارگردان شده دوربین را یکجا گذاشته و از فلان کمدین خواسته به هر ادابازی تن بدهد و مردم نیز «غش‌غش» بخندند. در چنین شرایطی همه نگاه‌ها به سمت گیشه و فروش فیلم است و کسی به محتوا و اصول فیلمسازی نگاه نمی‌کند. سطح توقع مردم بزرگترین ضربه را به سینمای ما زده است.

‌‌

سینمای دهه ۴۰ که عمدتا به دوران فیلمفارسی موسوم بود در نهایت به موج نوی سینمای ایران در اواخر دهه ۴۰ منجر شد که شاید پاسخی معناگرایانه به سطحی نگری گذشته بود. آیا شرایطی را مشاهده می‌کنید که سطحی نگری امروز سینمای ایران نیز به یک موج نو منجر شود؟

سینمای ما فاقد اتاق فکر منسجم و استراتژی است. به همین دلیل نیز سینماگران تلاش می‌کنند با توجه به سلیقه مخاطب فیلم بسازند و در نتیجه کلیت سینما دچار سردرگمی شده است. این در حالی است که سطح توقع مردم نیز نسبت به سینما آسان پسندی شده است. هنگامی که یک بازیگر که عمدتا نیز از صداوسیما کار خود را شروع کرده اند جلوی دوربین هر کاری که دوست دارد انجام می‌دهد و مردم نیز می‌خندند نمی‌توان از سینما انتظار تاثیرگذاری و جریان سازی فرهنگی و اجتماعی داشت. به همین دلیل نیز بوده که از سینمای هنری و فکری به سینمای ساده پسندانه رسیده‌ایم. کسانی که به چنین فیلم‌هایی مجوز تولید می‌دهند نیز حتما دارای تفکری هستند که چنین فیلم‌هایی را می‌پسندند. چه اتفاقی در سینمای ایران رخ داده که فروش فیلم‌های قوی و تأثیرگذار یک درصد فیلم‌های گیشه پسند شده است؟ در نتیجه با این شرایط منتظر موج نو در سینمای ایران نباشید. موج نو نیازمند سینماگران برجسته و با دانش است. در شرایط کنونی مگر چنین کسانی در سینمای ایران حضور دارند که باید منتظر موج نو بود؟ سینمای امروز ایران بر مبنای فامیلی و رابطه شکل گرفته است.

‌‌

چرا هرچه از تاریخ سینمای ایران گذشته «سینمای روشنفکری» و «سینمای سیاسی» که می‌توانست به غنای بیشتر سینمای ایران کمک کند شکل کمرنگ‌تری به خود گرفت؟

فیلمساز معتبری در سینمای ایران باقی نمانده که در راستای این دونوع سینما فعالیت کند. سینمای ایران به جای اینکه رویکرد هنری به خود بگیرد به آرتیست بازی شبیه شده است. بازیگر سینمای ایران هنگامی که در فیلم‌های جنگی اسلحه به دست می‌گیرند اکثرا رامبو می‌شوند. ورود به سینما نیاز به دانش و فهم و درک لازم دارد. این وضعیت نشان می‌دهد کارگردانی که چنین فیلم‌هایی را می‌سازد «آرتیستیک» فکر می‌کند. امروز بازیگرانی در سینمای ایران حضور دارند که از نظر ظاهری وضعیت خوبی دارند اما فاقد توانایی و هنر بازیگری هستند. بنده خودم هنگامی که برخی این افراد را می‌بینم به مدت یک ربع محو جذابیت‌های ظاهری آنها می‌شوم. با این وجود در باطن این افراد هنر و توانایی بازیگری وجود ندارد. بنده با قاطعیت عنوان می‌کنم که اغلب کلاس‌های بازیگری که در کشور برگزار می‌شود زاید است. در این کلاس‌ها قرار است چه چیزی به کسانی یاد داده شود که استعداد حضور در سینما را ندارند. مگر سینمای ایران به چه میزان بازیگر نیاز دارد که این همه کلاس بازیگری تشکیل شده است.

‌‌

چرا شرایط برای بازگشت بزرگان سینما به ایران که در خارج زندگی می‌کنند فراهم نمی‌شود؟

این سوالی نیست که بتوان به راحتی به آن پاسخ گفت. سینماگرانی مانند آقای بیضایی و نادری از بزرگان سینمای ایران به شمار می‌روند که فقدان آنها به شدت احساس می‌شود. بنده نمی‌دانم باید چه اتفاقی رخ بدهد که برای بازگشت آنها به کشور فرش قرمز پهن شود. این فیلم سازان در ایران رشد کرده اند و مردم جهان آنها را می‌شناسند. بدون شک ما هرچند ده سال می‌توانیم یک بیضایی و یا نادری داشته باشیم. مگر آقای تقوایی که در ایران زندگی می‌کنند چه گلی به سرشان زده شده است.

‌‌

شرایط بازیگری امروز سینمای ایران را چگونه تحلیل می‌کنید؟ آیا حضور بازیگران در سینمای ایران با شایسته سالاری صورت می‌گیرد؟

در کلاس‌های بازیگری به شکلی بازیگران را تربیت می‌کنند که هرکسی بازی آنها را می‌بیند با خود می‌گوید من هم دوست دارم بازیگر شوم. دلیل این مسأله نیز این است که بازیگری را آسان می‌بینند. بازیگران به بدن خود اهمیت نمی‌دهند. این در حالی است که بازیگری یکی از سخت‌ترین کارهاست. بازیگران سینمای ایران به بدن خود اهمیت نمی‌دهند. بنده با وجود اینکه ۷۴ سال سن دارم اما هنوز برای حفظ بدن خود هر غذایی را نمی‌خورم. متأسفانه بازیگران سینمای ایران از نظر بدن و اخلاق افت کرده‌اند. بازیگری که با شلوار پاره روی زمین می‌خوابد و با تماشاگران سلفی می‌گیرد به سینمای ایران توهین می‌کند. اما آنجا هم مردم دست می‌زنند و می‌خندند. پرده نقره‌ای سینما حرمت دارد. این در حالی است که برخی حرمت آن را شکسته‌اند و آن را به شوخی گرفته اند. معیارها و قواعد بازیگری سینمای ایران به هم خورده است. اغلب این افراد با رابطه و بدون زحمت وارد سینما شده‌اند. برخی از این بازیگران به شکلی لباس می‌پوشند و به سر و وضع خود می‌رسند که هنرپیشه‌های هالیوود نیز دست به چنین کارهایی نمی‌زنند. نکته جالب اینکه تماشاگران نیز به جای اینکه به دنبال هنر و توانایی بازیگران باشند به دنبال این هستند که فلان بازیگر چه پوشیده، چگونه آرایش کرده، چه ماشینی سوار شده است. اغلب این افراد بدون دانش کافی وارد سینما شده‌اند.

‌‌

در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟

بنده در شرایط کنونی در پروژه «مرگ خاموش» به کارگردانی احمد معظمی و تهیه کنندگی آقای ‌صفری با کادر بسیار خوبی از بازیگران مشغول به کار هستم. این سریال درباره مواد مخدر است و تز پروژه این است که اگر بچه در آغوش پدر و مادر و در خانواده رشد کنند هیچ قاچاقچی نمی‌تواند در دست آن مواد مخدر بگذارد.

 

‌‌در طول سال‌های زیادی که در سینمای ایران حضور داشتید با کدام کارگردان‌ها و بازیگران احساس راحتی بیشتری داشتید و آنها را توانمند دیدید؟

من بیشتر با کارگردان‌هایی راحت‌تر بوده‌ام که توان بالایی در انتخاب بازیگر داشته‌اند. آقایان نادری و درویش دارای کستینگ‌های عالی بودند که بنده با آنها همکاری داشته‌ام. بنده با آقای مهرجویی همکاری نداشته‌ام اما ایشان نیز در این زمینه استاد هستند. در بین زنان سینما نیز به نظر من خانم سوسن تسلیمی فوق‌العاده بودند. ضمن اینکه بنده همواره بازی‌های بسیار زیبایی از خانم تهرانی دیده‌ام.

‌‌

اگر بخواهید یک نفر را به عنوان بهترین بازیگر زن تاریخ سینمای ایران نام ببرید از چه کسی نام می‌برید؟

خانم سوسن تسلیمی.

‌‌

بهترین بازیگر مرد تاریخ سینما؟

همه بازیگران سینما؛ قبل، حال و آینده.

‌‌

در پایان نظر‌تان درباره این افراد چیست؟

عزت ا... انتظامی: پر از معرفت و اخلاق و با منش که همواره به انسان انرژی مثبت می‌دادند.

خسرو شکیبایی: حیف که نه خود ایشان و نه وزارت ارشاد از ایشان محافظت نکردند.

بهرام بیضایی: استاد به تمام معنا.

عباس کیارستمی: آقای کیارستمی از جمله روشنفکران آوانگارد در سینمای ایران بودند که کمک زیادی کردند که سینمای ایران در جهان بیشتر از گذشته شناخته شود.

 

احسان انصاری

 

 

  • 20
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش