یکشنبه ۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۵:۳۰ - ۲۹ مهر ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۷۰۷۰۳۸
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفت‌وگو با گلاره عباسی، مؤسس سینمای نابینایان در ایران

گلاره عباسی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

سال‌هاست به سازندگان برنامه‌های تلویزیونی یا فیلم‌های سینمایی توصیه می‌شود برای اینکه بینندگان کم‌شنوا و ناشنوا هم بتوانند به تماشای آثار آن‌ها بنشینند، از زیرنویس استفاده کنند. دیگر برای همه ما دیدن تصویر گوینده‌ای که دیالوگ‌ها را به زبان اشاره ترجمه می‌کند عادی شده است، اما هیچ‌وقت فکر کرده‌اید نابینایان علاقه‌مند به تئاتر، سینما و تلویزیون برای استفاده از برنامه‌های موردعلاقه‌شان با چه دشواری‌هایی روبه‌رو هستند؟

به گزارش همشهری، به مناسبت روز عصای سفید سراغ گلاره عباسی رفته‌ایم که سینمای ویژه نابینایان را راه‌اندازی کرده است.

نابینایان؛ مخاطبان گم‌شده سینما

سال‌هاست به سازندگان برنامه‌های تلویزیونی یا فیلم‌های سینمایی توصیه می‌شود برای اینکه بینندگان کم‌شنوا و ناشنوا هم بتوانند به تماشای آثار آن‌ها بنشینند، از زیرنویس استفاده کنند.

دیگر برای همه ما دیدن تصویر گوینده‌ای که دیالوگ‌ها را به زبان اشاره ترجمه می‌کند عادی شده است، اما هیچ‌وقت فکر کرده‌اید نابینایان علاقه‌مند به تئاتر، سینما و تلویزیون برای استفاده از برنامه‌های موردعلاقه‌شان با چه دشواری‌هایی روبه‌رو هستند؟

گلاره عباسی بازیگری است که به این سؤال فکر کرده و از آنجا که سال‌ها دغدغه انجام کاری ویژه برای نابینایان در ذهنش بوده، تصمیم گرفته راهی برای از میان برداشتن این دشواری‌ها برای نابینایان پیشنهاد دهد.

طرفداران فیلم و سریال، عباسی را با نقش لیلا در شیدایی و اکرم در سریال پرمخاطب شهرزاد به یاد دارند. حالا او پایه‌گذار سوینا، سینمای ویژه نابینایان شده که این روز‌ها فعالیتش را روزبه‌روز گسترده‌تر می‌کند، کتاب‌های صوتی آماده می‌کند و برای نابینایان رادیوی ویژه راه می‌اندازد.

سومین دورهمی اعضای سوینا هفته قبل با تماشای نمایش «اشک‌ها و لبخندها» در تالار وحدت برپا شد. با گلاره عباسی درباره سوینا، برنامه‌هایش برای ادامه این راه و بازیگری گفتگو کرده‌ایم.

گلاره عباسی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

دغدغه انجام کار برای نابینایان از کجا برایتان به‌وجود آمد؟

همیشه دلم می‌خواست برای کودکان نابینا کاری انجام دهم، آن هم برای کودکانی که هنوز وارد مدرسه و اجتماع نشده‌اند. ایده اولیه من قصه‌گویی و به‌خصوص شاهنامه‌خوانی بود. طرحی را هم تا نیمه جلو بردم که شاهنامه‌خوانی برای کودکان نابینا بود، اما چندان به نتیجه نرسید. آن زمان شناخت چندانی از نابینایان و دنیای آن‌ها نداشتم.

بعد از مدتی یکی از دوستان نابینایم در رادیو با من تماس گرفت و پیشنهاد اجرای رادیویی داد. از آنجا که همیشه این دغدغه را داشتم، برایم جالب بود که این پیشنهاد را بپذیرم.

وقتی وارد جمع نابینایان مشغول در رادیو شدم و دیدم که مرا می‌شناسند، کارهایم را دنبال کرده‌اند و درباره سریال‌های شهرزاد و کیمیا از من می‌پرسند، خیلی تحت‌تأثیر قرار‌گرفتم؛ چرا که اتفاقا با نگاهی ریزبین و دقیق درباره کار حرف می‌زدند و نقد می‌کردند.

برای تماشای فیلم و سریال چه دشواری‌هایی داشتند؟

از آن‌ها پرسیدم چطور کار‌ها را پیگیری می‌کنند؟ گفتند ما فیلم و سریال می‌بینیم، اما سختی‌هایی سر راهمان وجود دارد. گفتند که ترجیحا با یک همراه به تماشای فیلم و سریال می‌نشینند، اما این موضوع در فضایی مثل سینما دردسرساز است؛ چرا که بقیه تماشاگران ممکن است متوجه نشوند که صدای حرف زدن برای چیست یا حتی اعتراض کنند.

از طرف دیگر خیلی از نابینایان تنها زندگی می‌کنند یا همراهی ندارند که صحنه‌های فیلم را برایشان توضیح دهد. بخش‌هایی از فیلم که دیالوگ دارد برای نابینایان مشکل ایجاد نمی‌کند، اما در بعضی سکانس‌ها که اتفاقا تأثیرگذار هم هستند، دیالوگی وجود ندارد؛ مثلا در سریال شهرزاد، سکانسی وجود داشت که من در نقش اکرم، با دلهره به کاراکتر عمه‌خانم که پشت پنجره نشسته نزدیک می‌شوم.

سکانس بعدی با صحنه مرگ عمه شروع می‌شود و اگر کسی نباشد که این سکانس کلیدی را برای بیننده نابینا تعریف کند، او قصه را از دست خواهد داد. به تعریف کردن صحنه‌های بی‌دیالوگ، صوتی کردن فیلم می‌گوییم که راهی برای راحت شدن تماشای فیلم و سریال برای نابینایان است.

اولین فیلمی که تصمیم گرفتید به شکل صوتی نمایش دهید کدام بود؟

اولین فیلم، اجاره‌نشین‌ها بود که خودم به همراه یک دوست نابینا برای صوتی کردن آن رفتم و حین کار مدام از او می‌پرسیدم توضیحاتم درست و کافی هست یا نه؟ در رادیو نمایشنامه‌های اینچنینی زیاد اجرا شده، اما در سینما، این نخستین باری بود که فیلمی صوتی می‌شد.

برای انتخاب فیلم، دنبال فیلمی بودم که در تاریخ سینما فیلم مهمی باشد. ضمن اینکه به‌عنوان نخستین تجربه، دوست داشتم فیلمی که خودم دوست دارم و البته فیلمی که خشن و بدون‌قصه نیست انتخاب کنم. انتخاب فیلم‌های در حال اکران هم به‌دلیل قانون کپی‌رایت ممکن نبود؛ چرا که نمی‌توانستیم فیلم را به استودیو ببریم.

پس این دغدغه شخصی شما بود که باعث شد سوینا شکل بگیرد؟

فقط دغدغه شخصی نبود. به واسطه دوستان نابینایی که در این مسیر پیدا کردم و حمایت‌های آنها، به ادامه این راه تشویق شدم. روزی که اجاره‌نشین‌ها را با هم تماشا کردیم با خودم گفتم چرا نباید این راه ادامه پیدا کند وقتی اینقدر همه مشتاق و همراهند؟

نابینایان زیادی در آن جمع، اهل ادب، فرهنگ و هنر بودند و به سینما علاقه داشتند. من هم به‌عنوان سینماگری که به حرفه‌ام علاقه دارم، کاری دور از شغلم انجام نمی‌دهم. به‌نظرم رسید سینما تا امروز مخاطب گم‌شده‌ای داشته که با این سختی فیلم‌ها را دنبال می‌کنند، پس چرا سینماگران خودشان نباید وارد این مسیر شوند؟

واکنش همکارانتان در سینما و تلویزیون به فعالیت‌های سوینا چه بود؟

خوشبختانه سینماگران زیادی در این راه همراه شدند. مهران مدیری که از ابتدای کار هم با او مشورت می‌کردم، با مهربانی سریال هیولا را در اختیارمان قرار داد. این اتفاق خوبی بود، چون بسیاری از نابینایان بعد از نمایش اجاره‌نشین‌ها، درخواست داشتند سراغ فیلم‌ها و سریال‌های روز برویم.

به‌طور طبیعی دوست دارند در جریان اتفاقات تازه سینما و تلویزیون قرار‌بگیرند. نیما رئیسی در کار سخت صوتی کردن این سریال داوطلب شد. بعد از آن نیما جاویدی کارگردان فیلم سرخپوست در این راه با ما همراه شد و حبیب رضایی صوتی کردن کار را برعهده گرفت.

در ادامه سینما چهارسو یکی از سانس‌های نمایش خود را به‌صورت رایگان در اختیارمان گذاشت. ایده اصلی این است که سالن‌های نمایش تفکیک نشوند بلکه آماده‌سازی انجام شود تا نابینایان با همراهی خانواده و دیگران به سینما بیایند. بعد از سرخپوست، محسن امیریوسفی با فیلم آشغال‌های دوست‌داشتنی به ما پیوست.

هنرمندانی مانند امین تارخ و شبنم مقدمی هم در روز افتتاح سایت همراهمان شدند. احسان علیخانی هم در برنامه خود کمک کرد نابینایان شهر‌های دیگر از برنامه‌های ما باخبر شوند. این کار اسپانسر ندارد و همه هنرمندانی که در آن شرکت کرده‌اند، با احساس و علاقه خود جلو آمده‌اند.

از نابینایانی که با سوینا همراه شدند چه بازخوردی گرفتید؟

نابینایان استقبالی غیرقابل‌پیش‌بینی داشتند و به‌شدت پیگیر کار‌ها هستند و در فضای مجازی ارتباط مستمری با فعالیت سوینا دارند. ضمن اینکه بخش بزرگی از کار را خود نابینایان برعهده گرفته‌اند. پیام‌های زیادی از نابینایان ساکن شهرستان‌ها داشتیم که می‌خواستند در جریان اتفاقات سوینا قرار بگیرند؛ به همین دلیل تصمیم گرفتیم رادیو اینترنتی را در کنار سایت راه‌اندازی کنیم.

رادیوی اینترنتی که سردبیر آن هم یکی از نابینایان گروه است، به ما کمک کرد پخش سراسری داشته باشیم. سایت هم طوری طراحی شده که برای نابینایان کاملا قابل‌استفاده باشد. همه این اتفاقات باعث شد ارتباطی قوی بین سوینا و نابینایان شکل بگیرد.

چه نهاد‌هایی برای ادامه فعالیت سوینا قدم پیش گذاشتند؟

کار ما نهادی و انجمنی نیست. سینما چهارسو و تالار وحدت به رایگان سالن در اختیارمان گذاشتند، سازندگان فیلم‌ها و سریال‌ها هزینه‌ای دریافت نکردند، گویندگان هم این کار را کاملا رایگان انجام داده‌اند.

من این کار را شروع کرده‌ام، اما هر فرد دیگری هم می‌تواند آن را انجام دهد. برای کار ما نیروی انسانی و زمان اهمیت دارد و به سرمایه خاصی نیاز ندارد. کار‌های متنوعی می‌توان انجام داد و فقط کافی است افراد داوطلب وجود داشته باشند.

فکر نمی‌کنید لازم است سازوکار مشخص و همیشگی برای فعالیت سینمای ویژه نابینایان وجود داشته باشد؟

حتما کم‌کم این اتفاق می‌افتد. اما دورهمی ما شبیه به جلسه فیلم‌بینی و تئاتربینی است. این نخستین بار است که دوستان نابینا با یکدیگر نمایشی را که صوتی شده تماشا می‌کنند. حتما در آینده برنامه‌های جدیدی هم برگزار خواهد شد.

من به‌عنوان یک بازیگر، کاری بهتر از این انجام نمی‌دهم، چون فکر می‌کنم به همین شکل هم همه‌چیز خوب است. هدف ما این است که کتاب، تئاتر و فیلم‌ها را صوتی کنیم تا نابینایان هم بتوانند از آن‌ها استفاده کنند. کار آنقدر‌ها پیچیده و عجیب نیست و اگر من هم آن را متوقف کنم، افراد دیگر آن را به سرانجام خواهند رساند.

در کشور‌های مختلف نابینایان چطور به تماشای فیلم‌ها می‌نشینند؟

قبلا در جریان طرح‌های اینچنینی نبودم. به شکل تجربی با راهنمایی دوستان نابینا راه را پیدا کردم؛ مثلا همسر یکی از دوستانم کم‌بینا بود و از او پرسیدم چطور برای فیلم دیدن کمک می‌گیرد؟ من از این تجربه‌ها استفاده کردم و بعد‌ها که بیشتر جست‌وجو کردم فهمیدم در پکن یک نفر هر‌ماه تعدادی نابینا را دور هم جمع و فیلم‌ها را برایشان حین نمایش تعریف می‌کند.

در کشور‌های پیشرفته هم امکانات سخت‌افزاری و فنی وجود دارد که نابینایان بتوانند توضیحات را با هدفون بشنوند. برای من اجرای یک برنامه جمعی، کنار هم بودن و تبادل حس خوب و شادی اهمیت زیادی دارد.

خودتان تا به حال در کارنامه بازیگری نقش یک نابینا را بازی کرده‌اید؟

خیلی سال قبل نقش نابینایی را بازی کردم، اما از یاد برده بودم. قبلا کتاب «پولینا چشم و چراغ کوهپایه» را هم برای کانون پرورش فکری کودکان‌و‌نوجوانان صوتی کرده‌ام که درباره یک پسر نابیناست. آن زمان برای ایفای نقش بیشتر از تماشای فیلم‌ها کمک گرفته بودم، چون آشنایی نزدیکی با نابینایان نداشتم.

قبل از سوینا چه تصوری از دنیای نابینایان داشتید؟ آیا این تصور تغییر کرد؟

از کودکی نابینایان در مدرسه‌های جداگانه درس می‌خوانند. بعد از آن هم نابینایان را کمتر در اجتماع می‌بینیم و من شخصا تصور نمی‌کردم این تعداد هنرمند و متخصص در میان آن‌ها فعالیت کنند. حتی در کافه‌ها و رستوران‌ها هم کمتر با آن‌ها هم‌صحبت می‌شویم.

سوینا باعث شد متوجه شوم در همه رشته‌های هنری، ورزشی و فنی نابینایان موفقی مشغول به فعالیت هستند. مواجهه و رفت‌وآمد با نابینایان باعث می‌شود بیشتر با زندگی آن‌ها آشنا شویم؛ مثلا بعد از تماشای اجاره‌نشین‌ها، به همراه جمعی از دوستان نابینا به کافه رفتیم.

آنجا متوجه شدم ناچارند برای انتخاب از دیگری کمک بخواهند تا منو را برایشان بخواند. از آن روز به بعد یکی از برنامه‌های ما در سوینا، تلاش برای اضافه کردن خط بریل به منوی رستوران‌ها و کافه‌هاست.

به‌نظر شما لازم است یک بازیگر وارد فعالیت‌های اجتماعی اینچنینی شود؟

هنوز هم فکر می‌کنم کاری که انجام داده‌ایم چندان عجیب و خاص نیست. همه افراد دغدغه‌هایی از این دست دارند، نه به‌عنوان یک بازیگر بلکه به‌عنوان یک شهروند. گاهی ما سراغ فعالیتی مرتبط با آن دغدغه می‌رویم.

نمی‌خواهم این کار را در حد یک کنش اجتماعی بزرگ کنم. این فعالیت‌ها همان حوزه کاری خودم است، مثلا تا به حال اجرای ویژه هنرمندان داشتیم و حالا اجرای ویژه نابینایان. این یک کار فرهنگی است و برای خودم هم جذابیت دارد.

سوینا چه تغییری در روحیه و حال خودتان ایجاد کرد؟

این پروژه برای من آنقدر‌ها احساساتی نیست که بخواهم بگویم تغییری در زندگی‌ام ایجاد کرده است. این یک کار حرفه‌ای است نه فعالیت خیریه یا کمک به نابینایان.

گامی فرهنگی برداشته شده که من در مسیر آن قرار گرفته‌ام و در نهایت به من کمک کرد بیشتر مطالعه کنم، با هنرمندان بیشتری در ارتباط باشم و نسبت به پیرامونم حساس‌تر شوم. دوستانی پیدا کردم که درباره جهان دیگری با من حرف می‌زنند، از خودم باسوادتر هستند و خیلی وقت‌ها از آن‌ها آموخته‌ام.

این روز‌ها به جز سوینا مشغول چه کاری هستید؟

هم‌اکنون مشغول یک کار سینمایی هستم که در همدان فیلمبرداری می‌شود.

واکنش خانواده‌تان به ایده راه‌اندازی سوینا چه بود؟

سوینا برای خانواده‌ام مهم و ارزشمند است و واقعا از آن حمایت می‌کنند. در خانه ما همیشه حرف سویناست و در روز‌های اکران همه اعضای خانواده کنارم هستند و کمکم می‌کنند.

به‌نظر خودتان با کدام یک از نقش‌هایتان بیشتر دیده شدید؟

خیلی سال است که کار می‌کنم و به مرور دیده شدم. در هر دوره‌ای با نقشی دیده شدم، مثلا با سریال شیدایی در تلویزیون و بعد فیلم‌های نرگس آبیار. اما بیشتر از همه با سریال شهرزاد دیده شدم که قصه دوست‌داشتنی‌ای داشت.

خودتان کدام یک از نقش‌هایی را که بازی کرده‌اید بیشتر دوست دارید؟

من هم لیلای شیدایی را دوست دارم، هم لیلای اشیا در آیینه و هم اکرم شهرزاد. این ۳ نقشی است که در کارنامه من تجربه‌های خوبی محسوب می‌شوند.

کدام کارگردان است که دوست دارید تجربه همکاری با او در کارنامه‌تان ثبت شود؟

خیلی کارگردان‌ها هستند که دوست دارم با آن‌ها کار کنم، اما لزوما کارگردانان قدیمی، موفق و باتجربه نیستند. دوست دارم با کارگردانان جوان و خوش‌فکر حتی آن‌ها که فیلم‌اولی هستند یا با بودجه کمی فیلم می‌سازند همکاری کنم. کار کردن در هر دوی این فضا‌ها دوست‌داشتنی است.

از اینکه بازیگری را انتخاب کردید راضی هستید؟

من عشق خاصی به بازیگری دارم و حس می‌کنم خیلی خوش‌شانسم که شغلی دارم که هر روز با علاقه آن را انجام می‌دهم. این کار سختی‌های خود را دارد، اما تمام آن برای من لذت است. منظورم این نیست که دلگیر و عصبانی نمی‌شوم یا استرس ندارم، اما در شغلم به من خوش می‌گذرد. من از صبح تا شب در مسیری قدم‌برمی‌دارم که به آن علاقه دارم و به‌نظرم این موهبت بزرگی است.

اگر بازیگر نمی‌شدید سراغ چه کاری می‌رفتید؟

ادبیات می‌خواندم. همان زمان هم بین ادبیات و تئاتر مردد بودم. عشق بزرگ من همیشه رادیو بوده و شاید به همین دلیل بر فعالیت رادیو سوینا هم تأکید دارم.

چه کاری حال شما را خوب می‌کند؟

دوستانم می‌گویند وقتی کار می‌کنی حال خوبی داری. بودن با خانواده و دوستان هم مرا خوشحال می‌کند.

برای تفریح چه انتخاب‌هایی دارید؟

کنسرت رفتن، معاشرت با خانواده و گاهی سفر تفریحات من هستند. از وقتی سوینا شروع شده خانوادگی با هم در برنامه‌ها شرکت می‌کنیم و از بودن در این فضا لذت می‌بریم.

گلاره عباسی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

حبیب رضایی

باز هم با سوینا همکاری می‌کنم

گلاره عباسی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

این نخستین تجربه من بود. اصلا جملات را ننوشته بودم و به فراخور روند فیلم، توضیح می‌دادم. این اقدامات کمک می‌کند تا شهروند نابینا مثل دیگر شهروندان در جریان رویداد‌های فرهنگی- هنری قرار بگیرد.

پیش‌بینی امکانات سخت‌افزاری می‌تواند در ادامه اجرای چنین اقداماتی راهگشا باشد. همکاران من به قدری حسن‌نیت دارند که از هیچ کمکی دریغ نمی‌کنند و این همکاری را بدون چشمداشت خواهند داشت. اگر باز از من دعوت شود، حتماً همکاری می‌کنم.

منصور ضابطیان

با سوینا همه از سینما لذت می‌بریم

گلاره عباسی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

سال‌ها برنامه‌هایی در تلویزیون ساختیم که برای من به شخصه هدفی را دنبال می‌کرد و آن ارتباط با جامعه نابینایان بود. همیشه پخش صدا و صوتی کردن آثار برایم اهمیت ویژه‌ای داشته و جریانی که در تولید کتاب‌های صوتی انجام می‌شود هم اتفاق مهمی است؛ چرا که راهی ارتباطی است تا فاصله‌ها را کم کند.

در نهایت امیدوارم فاصله نابینایان با جریان عادی سینما، تماشای فیلم در سالن‌ها و تماشای برنامه‌های تلویزیونی کمتر شود و همه در کنار هم از این برنامه‌ها به یک اندازه لذت ببریم. مجموعه‌ای از رمان‌های خوب را کانون پرورش فکری کودکان‌و‌نوجوانان در دهه‌های ۴۰، ۵۰ و ۶۰ منتشر کرد که بسیار کتاب‌های ارزشمند، اما مهجوری است.

مدتی است جریانی ایجاد شده تا این کتاب‌ها خوانده شود و مجموعه‌ای از بازیگران مطرح در مرحله اول ۱۳ عنوان کتاب را صوتی کرده‌اند که به‌زودی توزیع آن‌ها آغاز می‌شود. در مرحله بعد ۱۰ رمان ایرانی توسط ۱۰ گوینده مطرح رادیو صوتی خواهد شد و یکی از خوشبختی‌های ما در صوتی کردن این کتاب‌ها این بود که جامعه نابینایان بهتر و بیشتر با کتاب‌ها ارتباط می‌گیرند و با هر کتاب، جهان تازه‌ای را تجربه می‌کنند.

امین تارخ

سوینا بدون خودنمایی فعالیت می‌کند

گلاره عباسی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

افتخار بر گلاره عباسی که مبدع چنین حرکتی بود؛ حرکتی که شاید دهه‌ها و سالیان پیش باید آغاز می‌شد. این خدمت‌رسانی در زمینه فرهنگ و هنر مخصوصا هنر‌های تصویری سینما قطعا و حتما به‌وسیله برنامه‌ریزان فرهنگی که مسئولیت‌های اینچنینی دارند باید انجام شود و گاهی فراموش می‌شود و شاید اهمیتی را که باید، ندارد.

خوشحالم همه متوجه شده‌اند اگر به چنین حرکت‌هایی دست نزنند، عزیزانی هستند که بدون خودنمایی چنین حرکاتی را آغاز می‌کنند. این گلایه از برنامه‌ریزان و مسئولین فرهنگی نیست، بلکه نشانه‌ای است که باید به برخی، مسئولیت‌هایشان را یادآوری کرد. امیدوارم این حرکت ادامه پیدا کند. خوشحالم که واژه روشندل و روشندلان از این جامعه حذف شد.

احساس می‌کنم که واژه روشندلان را کسانی ابداع کردند که خودشان در عین بینا بودن، روشندل هستند. واقعیت این است که نابینایی یک واقعیتی است که جامعه نابینایان پذیرفته و لزومی ندارد ما شفاعت بکنیم و نام دیگری پیدا کنیم و به آن پناه ببریم. افتخار می‌کنم در خدمت نابینایان عزیز هستم و احساس می‌کنم که دانش و اندیشه و بیان زیبا، عاطفه، احترام و ادب نزد آنهاست تا نزد ما.

شهاب حسینی

از حضور نابینایان در سینما خوشحالم

گلاره عباسی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

من از طریق پیام تصویری به نابینایان سوینا خوشامد می‌گویم. هم‌وطنان عزیزم سلام. ارادتمند شما شهاب حسینی، آن‌قدر از شنیدن این خبر خوشحال شدم که دلم طاقت نیاورد و خواستم با گرفتن سلفی هم که شده، به سهم خودم خوشامدی بگویم به حضور جامعه محترم نابینایان کشورم در سالن‌های سینما.

این خبر خوبی است و امیدوارم فیلم‌هایی که در سالن‌ها به شما ارائه می‌شود در شأن حضور شما باشد و بتواند اوقات خوبی را برای شما رقم بزند و در زندگی شما مؤثر واقع شود. هر جا هستید در پناه لطف خدا خوب و خوش و سرحال و شاداب باشید.

نیلوفر ذوالفقاری

  • 13
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش