پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۴:۴۸ - ۳۰ دي ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۱۰۰۱۵۹۸
هنرهای تجسمی

مجسمه خیام به آمریکا می رود

اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی,مجسمه خیام

زنگ طبقه اول را می‌فشارم، در باز می‌شود و صدایی که ابتدا نمی‌دانم از کجاست به داخل راهنمایی‌ام می‌کند. صدا از طبقه پایین می‌آید، استاد با لبخندی گشاده به سمت کارگاه که در زیرزمین منزلش واقع شده، هدایتم می‌کند. به هر گوشه‌ای نگاه می‌کنم یک تابلو و یک مجسمه که هر کدام حرف‌ها در دل‌شان دارند، جاخوش کرده‌اند.

 

در گوشه‌ای از آتلیه تصویر سنجاب شهربازی تهران را می‌بینی و به یک‌باره به دوران کودکی‌ات پرتاب می‌شوی؛ کمی آن‌طرف‌تر تصویری از نقش‌برجسته‌های سالن اصلی ایستگاه مترو امام خمینی (ره) و در گوشه‌ای دیگر مجسمه سنگی سفید استاد عمر خیام جلب توجه می‌کند. در آن میان، دو قو را می‌بینی که با گشودن بالاهای‌شان، واژه صلح را ساخته‌اند، همان تندیس صلح که حالا در یونسکو نصب شده است.

 

«حسین فخیمی» استاد بازنشسته و پیشکسوت نمونه مجسمه‌سازی متولد ۱۳۲۴ و در شهرستان ابهر به دنیا آمده است و خودش می‌گوید «از دوران کودکی اشکالی با گل و خمیر نان درست می‌کردم و بعدها دست‌سازهای هنری‌ام در مدرسه به نمایش گذاشته شد».

 

او پس از پایان دوره راهنمایی و در سال ۱۳۴۱ به موزه مردم‌شناسی راه می‌یابد و مجسمه‌سازی را به‌صورت تجربی شروع می‌کند و ۱۲ سال بعد برای تحصیل رهسپار اسپانیا می‌شود و در مدت ۵ / ۲ سال موفق به کسب عنوان پروفسوری در رشته طراحی از سوی پادشاه اسپانیا و طی دوره‌های فوق تخصصی در رشته مدال و نشان‌سازی و ریخته‌گری و گراور می‌شود.

 

وی پس از بازگشت به ایران در وزارت فرهنگ و هنر مشغول به کار می‌شود. خود او درباره دوران کاری‌اش می‌گوید: من ۱۰ سال از عمرم را وقف انقلاب کردم و از پایه‌گذاران سازمان پژوهش‌های علمی و صنعتی ایران و از جمله برنامه‌ریزان و موسسان انجمن مجسمه‌سازان و به‌عنوان هیات مدیره این انجمن در سال ۱۳۷۷ بودم. در شورای انقلاب هم خیلی کار کردم و وقت زیادی در ابتدای انقلاب برای فعالیت شورا داشتم که البته بعدها هم تا حدودی به ضرر من شد. از سال ۱۳۶۶ من بازنشسته شدم تا بتوانم خدمات موثرتری ارائه کنم.

 

فخیمی که نشان درجه یک هنرمندی از شورای ارزشیابی هنرمندان کشور (همتراز دکتری هنر) و دو بار لوح و گواهی پیشکسوت نمونه ملی در کل کشور را از ریاست جمهوری در سال‌های ۱۳۷۸ و ۱۳۹۲ برای طراحی و ساخت تندیس صلح در سال ۱۳۶۴، از دبیرکل یونسکو تقدیرنامه دریافت کرده است، دوران بازنشستگی را دوران پایان کار و استراحت نمی‌داند و می‌گوید: بسیار فعال هستم. هر شب تا ساعت ۳ یا ۴ بیدار می‌مانم و مشغول کارکردن هستم، چون واقعا وقت کم است. معتقدم تا عمر داریم باید تلاش کرد.

 

او ادامه می‌دهد: «من روحیه و عشق به کار و تلاش را از خداوند گرفته‌ام. باید با اندیشه و فکر تلاش کرد. وقتی من قدر و منزلت خودم را بدانم هر لحظه از عمر من گران است و هر لحظه بی‌کاری خیانت است. خدا هم نمی‌فرماید که اگر به سنی از زندگی رسیدید، بازنشسته می‌شوید، بلکه تاکید دارد که آن انسانی شایسته است که پرستش می‌کند و عمل صالح انجام می‌دهد و به حق توسل می‌جوید و صبر می‌کند. شاید سوره والعصر برای انسان راهنمای خوبی در زندگی باشد. انسان تا زمانی که زنده است و تا آخرین لحظه باید تلاش کند.

 

این استاد بازنشسته و پیشکسوت نمونه پیشنهادی هم برای صندوق بازنشستگی دارد و می‌گوید: در همین زمینه، من طرحی به صندوق بازنشستگی کشوری ارائه کردم که ظاهرا به معاون اول رئیس جمهور ارائه شده است تا جایگاه پیشکسوتان و افراد باتجربه در دستگاه‌ها و اداره‌های دولتی حفظ شود. در این طرح تلاش می‌شود تا در اداره‌ها جایگاه یا صندلی مخصوصی برای فردی که به‌دلیل پایان یافتن دوره خدمت اداره را ترک کرده، اختصاص یابد تا او بتواند حداقل هفته‌ای یک‌بار در اداره و در محل کار خود حاضر شود.

 

فخیمی ادامه می‌دهد: این به معنی ارج نهادن به جایگاه و ارزش افراد دیرپای و باتجربه جامعه به او است، ضمن این‌که کارمند جوان‌تر نیز درمی‌یابد که این جایگاه محترم است و باید حرمت این جایگاه و تجربه حفظ شود. بنابراین این فرد به راحتی به فرد فعال جامعه تبدیل می‌شود و جامعه نیز به جامعه‌ای با اخلاق، مودب و صمیمی تبدیل خواهد شد، چراکه حرمت‌ها حفظ می‌شود. اگر بپذیرند که از تجربه پیشکسوتان می‌توان استفاده کرد، جامعه و بخصوص بخش دولتی و اداری وضعیت بهتر و متعالی‌تری خواهد یافت.

 

او با اشاره به این‌که اگر فردی با یک تجربه خاص، سن کاری‌اش تمام شده، در بیشتر افراد این وضعیت به معنی اتمام کار است، می‌گوید: اما اگر مدیریت صحیحی حاکم باشد، از وجود این افراد می‌توان استفاده کرد. وقتی افراد به سن پیری می‌رسند، یعنی از تجربه بالایی برخوردارند. حضرت علی (ع) هم می فرمایند که تجربه بالاتر از علم است. برای انسان تجربه است که پختگی همراه می‌آورد. برای انسان‌های امروز، پس از یک دوره کار کردن، وقتی حکم بازنشستگی دریافت می‌کنند، به معنی این است که زندگی و کار تمام شده است. در حالی که تازه از پختگی باید بهره‌برداری کرد.

 

در گذشته اگر در خانواده مشکلی وجود داشت، بزرگ‌ترها، تکیه‌گاه خانواده بودند و پادرمیانی می‌کردند تا مشکل برطرف شود. در واقع این‌گونه است که خانواده رنگ و بوی مهربانی خود را باز می‌یابد.

استاد با حوصله و اشتیاق پیشینه تک‌تک مجسمه‌هایش را بازگو می‌کند. اثر ماندگار او تندیس خیام است. وی درباره تندیس خیام و ماجرای ساخت آن این‌گونه توضیح می‌دهد: سال ۱۳۷۹ از طرف سفارت ایران در رم اطلاع دادند که شهرداری فلورانس به مناسبت نهصدمین سالگرد خیام مراسمی برگزار می‌کند و علاقه‌مند است تا تندیس خیام در فلورانس نصب شود. در نتیجه از من خواستند تا در این کار شرکت کنم. من تا آن زمان خیام را مثل دیگران می‌شناختم که تنها یک شاعر است؛ اما پس از شش‌ماه مطالعه فهمیدم که او اصلا علاقه‌ای به شاعری نداشته و شعرهای منتسب به او نیز پس از وفات خیام منتشر شده است. خیام در حقیقت یک متفکر، فیلسوف، منجم و ریاضیدان بود و با این اندیشمندی پیکره خیام را از متن شعر معروف او ساختم که می گوید: اجرام که ساکنان این ایوانند / اسباب تردد خردمندانند / هان تا سر رشته خرد گم نکنی / کانان که مدبرند سرگردانند.

 

او ادامه می‌دهد: برای تهیه سنگی که با آن مجسمه خیام را بسازم، ۵ / ۱ سال در تمام معادن ایران و حتی از شرق تا غرب ایران جست‌وجو کردم و بیش از ۱۰۰ جلد کتاب، بروشور و منابع مختلف را مطالعه کردم تا سنگ مناسب را شناسایی کنم. پس از این مدت مطالعه و جست‌وجو از شرق تا غرب، در نهایت در ازنای لرستان و در ۲۰۰ متری عمق زمین و با هشت‌ماه تلاش شبانه‌روزی قطعه‌ای ۱۸ تنی از سنگ مورد نظر را استخراج و به کارگاه منتقل کردیم، البته برای تراش پیکره فقط ۱۲ تن کافی بود. این سنگ ویژگی‌های خاصی باید داشته باشد، یعنی باید سفید و بی‌رگه و از خانواده چینی باشد. این نوع سنگ بسیار کمیاب است. مقاومت سنگ هم در مقابل عوامل جوی بسیار بالاست.

وی می‌افزاید: سال ۱۳۷۹ با وزارت خارجه قرارداد کار منعقد شد، اما با توجه به مشکلاتی که پیش آمد، کار تا چند سال بعد طول کشید. در هنگام ساخت مجسمه و در زمان سفر آقای روحانی به آمریکا این بحث مطرح شد که خوب است مجسمه‌ای از ایران در یک باغ ایرانی در آمریکا نصب شود، به این ترتیب مجسمه‌ای که برای ایتالیا ساخته شده بود با هماهنگی وزرای خارجه و فرهنگ و ارشاد و موافقت شهردار تهران به آمریکا ارسال شد.

 

یکی دیگر از مجسمه‌های خیام که درخواست شد تا در نیشابور نصب شود. قرار بود برای این مجسمه در نیشابور بقعه‌ای تعبیه شود و داخل بقعه، آب‌نمایی نصب شود تا آب وسیله‌ای برای ایجاد فاصله مجسمه با بازدیدگنندگان و جلوگیری از تخریب آن باشد. ضمن این‌که مکانی برای نمایش آثار دیگر خیام در دیوار بقعه در نظر گرفته شود تا مردم با آثار خیام و اندیشه او آشنا شوند و عملا فضای زمان زیست خیام به بازدیدکنندگان نشان داده شود که به هر حال، ساخت این فضا به جایی نرسید و مجسمه نیز با وضعیت بسیار بدی تا نیشابور حمل شد و اکنون هم در داخل شیشه نگهداری می‌شود.

 

وی درباره تندیس صلح که چند سالی است در یونسکو نصب شده است نیز می‌گوید: تندیس صلح در سال ۱۳۶۴ و در بحبوحه جنگ تحمیلی ساخته شد که کلمه صلح به‌طور خاصی در این تندیس تعبیه شده است. در واقع، این تندیس حاصل پیوستن دو قو به شکلی است که کلمه فارسی صلح را نشان می‌دهد. این تندیس سبب شد تا تقدیرنامه‌ای از طرح یونسکو به من اهدا شود و در سراسر جهان هم این تندیس ساخته شده است. از جمله خود یونسکو که تندیس صلح در آن نصب شده است و کشورهای زیادی از جمله فدراسیون روسیه و رییس شهرداران صلح جهان خواستار داشتن آن هستند.   

 

نمی‌توان حسین فخیمی را بازنشسته‌ای با مختصاتی مانند خمودی و خستگی و بیماری توصیف کرد. او پویا و فعال است و فکرهای نویی در سر و کوله‌باری از تجربه بر پشت دارد. ایده او راه‌اندازی «شهر تندیسان» است، شهری که با آموزش از سطح ابتدایی شروع می‌شود و تا دوره دکتری به آموختن و خودباوری انسان‌ها کمک می‌کند. این شهر مجموعه‌ای است از زیرمجموعه‌های مختلف صنعت و هنر که فرد در هنگام آموزش در کارگاه‌های مختلف هم در حال کسب تجربه است. عامل ورودی و ماندگاری در این شهر نیز عشق است. شاید در دنیا شهرهای مشابهی وجود دارد که بیشتر جنبه نمایشی دارند، اما در اینجا فرد به جایی می‌رسد که خود و استعدادش را کشف می‌کند و خودش را باور می‌کند. بخشی از این برنامه در فرهنگستان هنر با همکاری علی معلم اجرایی شد و او با امکاناتی که در اختیار داشت، زمینه‌های آموزش طراحی و مجسمه‌سازی را برای علاقه‌مندان ایجاد کرد.

 

در این شهر، چیزی به نام کپی کردن وجود ندارد، بلکه باید تفکر شود و براساس این تفکر چیزی خلق و تولید شود. در شهر تندیسان، بخش‌های متفاوتی مانند مجسمه‌سازی برای تمام متریال‌ها، کارگاه‌های ریخته‌گری، مدال و نشان‌سازی و بخش‌های فراوانی از نظر آموزشی در نظر گرفته شده و امروز به‌دلیل تقاضای دانشجویان و مسوولان و صاحب‌نظران فرهنگی و هنری کشور و احساس ضرورتی که برای اجرایی شدن این طرح وجود دارد که می‌تواند اقتصاد مقاومتی را در همه ابعاد، اشتغال و کارآفرینی و خود اتکایی و خودکفایی جوانان را عملیاتی کند و بازار را از بی‌هویتی برهاند، قرار است تا اجرایی شود. اکنون برای این طرح در سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی ۲۰۰ میلیارد تومان اعتبار در نظر گرفته شده و با زمینی که شهرداری تهران اختصاص داده، در ادامه فازهای سه‌گانه بوستان نهج‌البلاغه و در فاز سوم آن، به وسعت ۴۰ هزار مترمربع در نظر گرفته شده، پیاده می‌شود.

 

 

 

 

isna.ir
  • 13
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش