به گزارش هنرآنلاین،چندی پیش نمایشگاه آثار زهرا بهرامی با عنوان "خطبافتههایی از جنس خیال" در گالری مژده برگزار و با استقبال مخاطبان مواجه شد. به بهانه این نمایشگاه و بررسی شرایط این جریان هنری که این روزها در میان هنرمندان جوان با استقبال روبروست با زهرا بهرامی، هنرمند جوان حوزه نقاشیخط و مژده طباطبایی، مدیر گالری مژده گفتوگویی داشتهایم تا از وضعیت نقاشی خط در فضای هنری کشور بیشتر بدانیم:
خانم بهرامی چطور شد که به خوشنویسی علاقهمند شدید و تصمیم گرفتید اولین نمایشگاه انفرادی خودتان را در گالری مژده برگزار کنید؟
زهرا بهرامی: من از سالها قبل به خوشنویسی علاقهمند بودم ولی فضایی برای ورود به این عرصه پیدا نکردم تا اینکه در سال ۸۵ خط سفیر را دیدم و به آن علاقهمند شدم. همان زمان مطلع شدم که استاد احمد آریامنش در آموزشگاه "کرشمه" به آموزش خط و نقاشیخط میپردازند. به کلاس استاد رفتم و در حضور ایشان هر چه که لازم بود را تلمذ کردم و به مرور تلاش کردم اولین مجموعه مستقل خودم را کار کنم. میخواستم اولین مجموعهای که کار میکنم به بیان شخصی خودم نزدیک باشد که در پیروی از همین تفکر، مجموعه نقاشی خط "خط بافتههایی از جنس خیال" را جمعآوری کردم. پیش از این در نمایشگاههای گروهی متعددی حضور پیدا کرده بودم ولی این مجموعه که در گالری مژده نمایش داده شده، اولین نمایشگاه انفرادی من محسوب میشود.
در نمایشگاهتان از بافتههای سنتی ایران در کنار خط استفاده کردهاید. ایده ترکیب کردن این دو مدیوم چطور به ذهنتان رسید؟
زهرا بهرامی: بافتههای سنتی برایم ارزشمند بوده و همیشه علاوه بر رنگ، طرح و فرم دستبافتهها، صبوری هنرمندان این مدیوم هم برایم جذابیت دارد. فرشبافی نیازمند ظرافت و تلاش زیادی است و دل بزرگی میخواهد چون در نهایت یک دستبافته را روی زمین پهن میکنند و وجه کاربردی آن بیشتر از وجه هنریاش به چشم میآید. من دوست داشتم در این مجموعه به خانمهای فرشباف و گلیمباف که کمتر به عنوان یک هنرمند دیده میشوند اشاره کنم و از هنر گلیمبافی هم برای جذابتر شدن کارم کمک بگیرم.
طرح و نقش آثارتان با الهام از نقوش سنتی در هنر گلیم بافی بر روی بوم شکل گرفتهاند. چه شد که گلیم را انتخاب کردید؟
زهرا بهرامی: خواستم اولین مجموعه انفرادی که به نمایش میگذارم سادگی خاصی داشته باشد. گلیمبافی خیلی سادهتر و قدیمیتر از قالیبافی است و به نوعی مقدمه قالیبافی محسوب میشود. گلیم سادگیهای خودش را دارد که من سعی کردم در مجموعه اولم این سادگیها وجود داشته باشد. بیشتر آثاری که در این مجموعه قرار دادهام، با تکنیک قلم و مرکب خلق شده و برای پشتزمینه این تابلوها هم از بوم استفاده کردهام.
رنگبندی آثارتان هم الهام گرفته از بافتههای سنتی است یا آنها را آزادانه انتخاب و استفاده کردهاید؟
زهرا بهرامی: رنگبندی بیشتر آثار مجموعه "خط بافتههایی از جنس خیال" الهام گرفته از بافتهای سنتی است ولی رنگبندی برخی از آثار هم بر اساس سلیقه شخصی خودم بود.
خانم طباطبایی با توجه به اینکه در سالهای اخیر نقاشی خط چندان مورد توجه گالریها قرار نمیگیرد، چه شد که تصمیم گرفتید این گام جدی را بردارید و آثار خانم بهرامی را در نمایشگاهتان به نمایش بگذارید؟
مژده طباطبایی: طی سالهای اخیر هنرمندان زیادی در عرصه نقاشی خط به من مراجعه کردند تا آثارشان را در گالری "مژده" به نمایش بگذارم که من یک وجه تمایز میان خانم بهرامی با آنها دیدم. اغلب آثاری که هنرمندان دیگر به من ارائه میدادند، نسخه ضعیفتر و کوچک شده آثار اساتید خودشان بود ولی من به دنبال خلاقیت و حرف نو میگشتم که این خلاقیت و حرف نو را در آثار خانم بهرامی دیدم. شاید به خاطر محدودیتهایی که نقاشی خط دارد، کسی در این عرصه انتظار آثار عجیب و غریب نداشته نباشد ولی به هر حال طی سالهای اخیر این اتفاق در شاخههای مختلف نقاشی خط افتاده و بعضی از هنرمندان از جمله خانم بهرامی خلاقیتهای خودشان را وارد این عرصه کردهاند. وقتی خانم بهرامی به من مراجعه کردند، مرا با آثاری مواجه کردند که ضمن بحث خط نقاشی، در آنها بحث تکنیک و طراحی حروف هم وجود داشت. من زنانگی و ظرافت خاصی در بیان خانم بهرامی احساس کردم که ترکیب اینها با دستبافتههای ایرانی نظرم را بسیار جلب کرد. به نظرم آثار خانم بهرامی موسیقی دارد و من این موسیقی را کاملاً در آثار مجموعه "خط بافتههایی از جنس خیال" احساس کردم. هندسه حروف و هندسه گلیم دو چیز متفاوت است که خانم بهرامی توانسته این دو را با هم تلفیق کرده و به درستی سر جای خودشان بنشاند. خانم بهرامی معتقد است که در خیلی از آثارش از فرمت عشایر استفاده کرده است ولی در عین حال سادگی خاصی در شکل و فرم گلیمها دیده میشود. شاید اگر میتوانستیم از حضور چند خانم از عشایر بهرهمند شویم تا آنها هم دانستهها و برداشتهای خودشان از گلیم را به ما منتقل کنند، اتفاق خیلی جالبی میشد. خانم بهرامی حرفهای تازهای برای گفتن دارد و من مطمئن هستم که ایشان در آینده میتواند در همین مسیر حرکت کند و به یک مجموعه پخته و کاملتر برسد.
سرپرست گروه نقاشان "آبرنگ شرق" معتقد است که کتاب "شهر هشتم" سعی دارد که برشی از تاریخ آبرنگ ایران را با هدف مستندسازی به تصویر بکشد."شهر هشتم" کتابی است که سعی دارد، جایگاه نقاشی آبرنگ را در هنرهای تجسمی ایران به تصویر بکشد. کتاب دوسالانه "شهر هشتم" به گزیده آثار نقاشان آبرنگ کشور میپردازد، آثاری که هر کدام به نوعی این هنر قدیمی و جذاب را با سبک و سیاقی تازه تصویر میکنند. احمد مقدسی، سرپرست جمعآوری این کتاب ارزشمند معتقد است که هنر نقاشی آبرنگ در ایران همراه با نقاشی نوین حرکت نکرده است لذا این کتاب با هدف مستندسازی و نشان دادن برشی از هنر نقاشی آبرنگ ایران شکل گرفته است. سرپرست گروه "نقاشان آبرنگ شرق"، معتقد است که امروز هنر آبرنگ نیازمند توجه برای حرکت در راستای شکل نوین نقاشی معاصر است. مریم قاسمی، عضو گروه "نقاشان آبرنگ شرق" نیز این عرصه را نیازمند توجه و نگاه تازهای از سوی گالریها و مجموعهداران میداند. به بهانه چاپ کتاب "شهر هشتم" و نمایشگاه گروه "نقاشان آبرنگ شرق" که در خانه هنرمندان برگزار شد، گفت و گویی با دو هنرمند عرصه نقاشی آبرنگ و فعال در جمع آوری این کتاب جذاب داشتیم که در ادامه میخوانید.
"شهر هشتم" کتابی است که سعی دارد، جایگاه نقاشی آبرنگ را در هنرهای تجسمی ایران به تصویر بکشد. کتاب دوسالانه "شهر هشتم" به گزیده آثار نقاشان آبرنگ کشور میپردازد، آثاری که هر کدام به نوعی این هنر قدیمی و جذاب را با سبک و سیاقی تازه تصویر میکنند. احمد مقدسی، سرپرست جمعآوری این کتاب ارزشمند معتقد است که هنر نقاشی آبرنگ در ایران همراه با نقاشی نوین حرکت نکرده است لذا این کتاب با هدف مستندسازی و نشان دادن برشی از هنر نقاشی آبرنگ ایران شکل گرفته است. سرپرست گروه "نقاشان آبرنگ شرق"، معتقد است که امروز هنر آبرنگ نیازمند توجه برای حرکت در راستای شکل نوین نقاشی معاصر است. مریم قاسمی، عضو گروه "نقاشان آبرنگ شرق" نیز این عرصه را نیازمند توجه و نگاه تازهای از سوی گالریها و مجموعهداران میداند. به بهانه چاپ کتاب "شهر هشتم" و نمایشگاه گروه "نقاشان آبرنگ شرق" که در خانه هنرمندان برگزار شد، گفت و گویی با دو هنرمند عرصه نقاشی آبرنگ و فعال در جمع آوری این کتاب جذاب داشتیم که در ادامه میخوانید.
آقای مقدسی و خانم قاسمی چرا از میان تکنیکهای گوناگون نقاشی، تکنیک نقاشی آبرنگ را انتخاب کردید؟
احمد مقدسی: من در هنرستان هنرهای زیبا در رشته مینیاتور یا همان نقاشی ایرانی تحصیل کردم که ابزارمان دقیقاً آبرنگ بود و همین باعث شد به نقاشی آبرنگ علاقهمند شوم. در طول تاریخِ هنرهای تجسمی از نقاشی آبرنگ استفادههای مختلفی شده است. مثلاً در نگارگری و نقاشیهای ایرانی از متریال آبرنگ استفادههای گوناگونی برای تصویرسازی شده و این تصویرسازی در کتاب "ارژنگ" مانی پیامبر هم دیده میشود. از دوره رمانتیسم به بعد، نقاشی آبرنگ برای پیش طرح و اتودزدن تابلوها به کار برده شده و به مرور در عصر جدید این نوع از نقاشی به یک رسانه کامل تبدیل شده که برای خودش زبان کاملی هم دارد. در حال حاضر مردم کشورهای آسیای شرقی که پیرو دین بودا هستند، موقع نیایش کردن در طبیعت مینشینند و نقاشی آبرنگ یا آب مرکب میکشند. یعنی آنها یک نوع نیایش و خلوص در این نقاشی میبینند که من هم آن را دیدهام. ضمن آنکه نقاشی آبرنگ در کشورهای غربی ابزاری برای روانکاوی و رواندرمانی شده است. تا جایی که وقتی به یک نفر فشارهای روحی وارد میشود، روانکاوهای اروپایی به جای تجویز قرص و دارو، به او میگویند برای بهتر شدن حالش با آبرنگ نقاشی بکشد زیرا این کار باعث آرامش روحی میشود. من هم از ابتدا در حین کشیدن نقاشی آبرنگ به این احساس میرسیدم و همیشه با کشیدن نقاشی آبرنگ، ضمن رسیدن به خلوص و آرامش، به درک بهتری از جهان هستی دست مییابم.
مریم قاسمی: من فارغالتحصیل رشته صنایع دستی هستم و واحدهای رشته عکاسی هم گذراندهام. در این بین سالها نقاشی میکشیدم ولی هیچوقت به نقاشی آبرنگ فکر نکرده بودم تا اینکه یک زمانی به کلاس نقاشی آبرنگ رفتم و به این تکنیک نقاشی علاقهمند شدم. همانطور که آقای مقدسی فرمودند، نقاشی آبرنگ جنبه هنر درمانی دارد. من در یک دوره که دچار بحران شده بودم این امر را حس کردم. فکر میکنم آن دوره لازم بود به سمت نقاشی آبرنگ بروم که این کار را انجام دادم و خوشبختانه پاکی و خلوص آن باعث شد به آرامش برسم. به همین خاطر پیشنهاد میکنم هر کسی که میخواهد حداقل یکبار آرامش را تجربه کند، رو به کشیدن نقاشی آبرنگ بیاورد.
انگیزه و هدفتان از جمعآوری کتاب آثار هنرمندان نقاشی آبرنگ چه بود و این کار را چگونه و با چه تمهیداتی انجام دادید؟
احمد مقدسی: من سالهاست که در کنار طراحی گرافیک، نقاشی آبرنگ هم کار میکنم. در هنرستان هنرهای زیبا نقاشی خواندهام و در دانشگاه هم در رشته گرافیک تحصیل کردهام. نقاشی همیشه جزئی از زندگی من بوده و از میان تکنیکهای مختلفی نقاشی، تکنیک نقاشی آبرنگ را انتخاب کردهام و انرژیام را روی آن میگذارم. حس میکنم نقاشی آبرنگ در ایران مهجور واقع شده است که این مهجور بودن شاید به فلسفه و نوع کار با آبرنگ و یا شاید به جایگاه نقاشی آبرنگ در هنرهای تجسمی جهان بر میگردد. گرچه در سالهای اخیر نقاشی آبرنگ توانسته در کشورهای مختلف به یک رسانه کامل تبدیل شود ولی متأسفانه این نوع از نقاشی در رسانهها، گالریها، اقتصاد هنرهای تجسمی و بخشهای دیگر این هنر نادیده گرفته میشود. به همین خاطر بود که به فکر انتشار کتابی برای جمعآوری آثار نقاشی آبرنگ افتادم تا اگر کسی در آینده به دنبال تحقیق در زمینه نقاشی آبرنگ است، این کتاب به عنوان برشی از تاریخ نقاشی آبرنگ ایران، یک منبع قابل استناد برایش باشد. من قبلاً هم تجربه جمعآوری کتابهای نفیس برای ناشرین را داشتم و این تجربه هم مزید بر علت شد که تصمیم بگیرم با یک سری از دوستان، کتابی را به عنوان سالانه یا دوسالانه نقاشی آبرنگ منتشر نمایم.
به همین خاطر بعد از مشاوره با دوستان، یک فراخوان منتشر کردیم و دوستان هنرمند هم لطف کردند و آثارشان را برای ما ارسال کردند. ما یک سری گزینش روی آثار ارسالی هنرمندان نقاشی آبرنگ انجام دادیم و روی یک سری از آثار به جمعبندی نهایی رسیدیم تا در نهایت اولین شماره کتاب نقاشی آبرنگ را تحت عنوان کتاب شهر هشتم (گزیده آثار نقاشان آبرنگ ایران) در سال ۱۳۸۹ منتشر کردیم. این کتاب تقریباً شامل ۲۷۰-۲۸۰ اثر از حدود ۱۵۰-۱۶۰ هنرمند بود و این هنرمندان شامل پیشکسوتان نقاشی آبرنگ، هنرجویان ساعی و هنرمندان آماتور این حوزه میشد. در سالهای ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱ به همین شیوه شمارههای جدید کتاب شهر هشتم را منتشر کردیم و بعد احساس کردیم که اگر این کتاب به طور سالانه منتشر شود، دچار یکنواختی خواهد شد، در نتیجه تصمیم گرفتیم کتاب نقاشیهای آبرنگ را هر دو سال یکبار منتشر کنیم. از این رو در سالهای ۱۳۹۳ و ۱۳۹۵، چاپهای بعدی کتاب شهر هشتم (گزیده آثار نقاشان آبرنگ ایران) به بازار آمد.
در همه دورههایی که کتاب نقاشیهای آبرنگ را منتشر کردهاید، شیوه جمعآوری آثار به شکل انتشار فراخوان بوده است؟
احمد مقدسی: بله. ما یک فراخوان میان هنرمندان و مخاطبان نقاشی آبرنگ منتشر میکنیم و آنها آثارشان را برای ما ارسال میکنند. در ادامه تیم کارشناسی ما به بررسی و گزینش آثار میپردازد و آثار انتخابشده را در کتاب چاپ میکند. برای چاپهای جدید کتاب یک مراسم رونمایی هم برگزار میکنیم و یک نمایشگاه از آثار برتر برگزار میکنیم که این نمایشگاه سال گذشته در فرهنگستان هنر برپا شد و آثار ۱۶ هنرمند ۳۵ تا ۸۵ ساله در آن به نمایش گذاشته شد.
مریم قاسمی: در نمایشگاهی که سال گذشته در فرهنگستان هنر برگزار شد، برای اولین بار بود که همه پیشکسوتهای نقاشی آبرنگ در کنار یکدیگر، نمایشگاهی گروهی برگزار کردند که این موضوع برای همگان از جمله خود من جذاب و دلنشین بود.
آماری دقیق یا تقریبی از تعداد آثار و تعداد هنرمندان چاپ جدید کتابتان ندارید؟
احمد مقدسی: دقیقاً حضور ذهن ندارم ولی میدانم که نزدیک به ۳۲۰ اثر از حدود ۱۷۰-۱۸۰ هنرمند در این کتاب چاپ شده است. از هر هنرمند بین یک تا ۴ اثر در این کتاب چاپ میشود. در آخرین فراخوانی که منتشر کردیم، بعضی از هنرمندان برای ما ۶-۷ اثر ارسال کردند و حجم وسیعی از آثار نقاشی آبرنگ به دست ما رسید. چیزی حدود دو برابر تعداد آثار گزینش و چاپشده. هدف ما این نیست که بگوییم بهترین آثار نقاشی آبرنگ در این کتاب چاپ شده است، بلکه میخواهیم یک برشی از تاریخ آبرنگ را در این کتاب بیاوریم. حتی این اتفاق افتاده که اثر یک هنرمند شهرستانی از کیفیت فوقالعاده خوبی برخوردار نبوده اما ما آن را چاپ کردهایم چون به هر حال آن هنرمند در کار خودش پیشکسوت است و باید اثری از او مستندنگاری شود.
چه ویژگیها و معیارهایی برای انتخاب و چاپ یک اثر در کتاب شما مطرح است؟
احمد مقدسی: به هر حال همه تکنیکهای نقاشی یک چارچوب مشخصی برای خودشان دارند که نقاشی آبرنگ هم از این قائله مستثنی نیست. ما معیارهایی همچون دور شدن اثر از جهان واقعیت و رسیدن به جهان خیال، داشتن حداقل لکهها، جسارت در لکهگذاری و همینطور نوآوری را برای انتخاب آثار در نظر گرفتهایم که البته ممکن است یک سری معیارهای دیگر هم به اینها اضافه شود. یکی از مشکلات نقاشی آبرنگ در ایران این است که پایه و اساسش همراه با نقاشان نوگرای ایران نبوده است. نقاشان نوگرای ایران همان شاگردهای شاگردان کمالالملک هستند که نقش خاصی در نقاشی آبرنگ ایفا نکردند. اولین بار این ارامنه شهرک ارمنینشین جلفا در اصفهان بودند که با مسافرتهای خود به کشور ارمنستان و شهرهای روس، این تکنیک را آوردند و در ایران کار کردند. هدفشان هم جذب توریست بود و خلاقیتهایی بصری و تصویری مد نظرشان نبود. به همین خاطر توریستهایی که به اصفهان میآمدند هم نقاشیهای آبرنگ را به عنوان یک یادگاری خریداری میکردند نه به عنوان یک اثر هنری. در ادامه نسلهای بعد ارامنه در جلفا هم کشیدن نقاشی آبرنگ را ادامه دادند ولی با این تفاوت که اتفاق خاصی در آثار آنها نمیافتاد. هنوز هم ملاک تشخیص نقاشی آبرنگ، همان آثار ارامنه منطقه جلفا در اصفهان است و هنرمندانی که در آن منطقه نقاشی آبرنگ میکشند، نمیتوانند تشخیص بدهند که از آبرنگ میشود جور دیگری هم استفاده کرد و آن را با نگاه متفاوتتری هم دید. به همین خاطر ما در کتابی که برای نقاشیهای آبرنگ منتشر میکنیم، به همراه گروه "شهر" تصمیم گرفتهایم که نگاه هنرمندان و مخاطبان را به نقاشی آبرنگ عوض کنیم. البته در چاپهای مختلف این کتاب هم آثار زیادی وجود دارد که همچنان از همان نگاه نقاشان ارامنه جلفا به نقاشی آبرنگ تبعیت میکنند که ما آنها را به خاطر مستندسازی در کتاب میآوریم ولی سعی کردهایم ضمن چاپ آن آثار، تغییراتی در آثار دیگر بدهیم که نگاه مخاطب را به نقاشی آبرنگ عوض کنیم.
بنابراین آیا میتوان گفت که در چاپ سال گذشته کتاب تغییرات زیادی نسبت به چاپ سال ۸۹ به وجود آمده و نوگرایی بیشتری اتفاق افتاده است؟
احمد مقدسی: در نگاه اول نمیشود یک تغییر خیلی عیان در شیوه نقاشیهای کتاب مشاهده کرد چون به هر حال هنوز از سال ۸۹ زمان زیادی برای تغییر و به وجود آوردن یک جنبش هنری نگذشته است ولی اگر یک کارشناس نقاشی آبرنگ بیاید و آثار کتاب "شهر هشتم" را از سال ۸۹ تا ۹۵ بررسی کند، تغییرات آن را کاملاً میتواند حس کند. به جرئت میتوانم بگویم که ۴۰ درصد آثار چاپ شده در چاپ آخر کتاب نسبت به چاپ اول کتاب با تغییر مواجه شده و نگاه متفاوتتری دارد.
به نظر میرسد که بیشتر آثار چاپ شده در کتاب متعلق به هنرمندان جوان است. آیا میتوان گفت که گرایش نسل جوان به نقاشی آبرنگ بیشتر شده یا خودتان تعمداً بیشتر آثار هنرمندان جوان را در این کتاب چاپ کردهاید؟
احمد مقدسی: به نظرم به خاطر اینکه جمعیت جوان کشور ما زیاد است، درهمه هنرها اینطور میشود استنباط کرد که جوانان بخش قابلتوجهی از قشر هنرمند و مخاطب را تشکیل میدهند. ضمن آنکه در گذشته تعداد نقاشان آبرنگ در ایران انگشتشمار بود ولی هر کدام از آنها شاگردهایی را تربیت کردند که الان نسل چندم آن شاگردها دارند فعالیت میکنند و تعدادشان بیشتر شده است.
مریم قاسمی: به شکل خیلی بارزتری میتوان حضور هنرمندان خانم را در میان هنرمندان این کتاب دید. در واقع خانمها به خاطر روحیه زنانهای که دارند، به نسبت آقایان تمایل بیشتری به آموزش و یادگیری نقاشی آبرنگ دارند که این باعث شده سال به سال تعداد هنرمندان خانم نقاشی آبرنگ افزایش پیدا کند. فکر میکنم حتی آقایانی که با آبرنگ سر و کار دارند هم یک مقدار لطافتهای بیشتری پیدا کردهاند.
معمولاً در هنرهای تجسمی کمتر اتفاق افتاده که هنرمندان در کنار همدیگر یک گروه تشکیل بدهند. چطور شد که شما تصمیم گرفتید گروه "نقاشان آبرنگ شرق" را تشکیل بدهید؟
احمد مقدسی: من از سال ۸۴ رشته نقاشی آبرنگ را تدریس میکنم. این کار را با تدریس کلاسهای آزاد و فوق برنامه دانشگاه تهران شروع کردم. شاگردهایم که عموماً فارغالتحصیلان و دانشجوهای معماری و هنرهای تجسمی بودند، استعداد و هوش بالایی داشتند و حتی دو نمایشگاه گروهی هم با آنها برگزار کردم. شرایط همینطور پیش رفت تا اینکه در سالهای ۸۸-۸۹ ضرورت ایجاد یک گروه را احساس کردم. خانم قاسمی هم از همان زمان در کنار من حضور داشتند و به عنوان یکی از بنیانگذاران گروه "نقاشان آبرنگ شرق" مرا همراهی کردند. ناگفته نماند که مشابه این گروه در کشورهای دیگر هم زیاد است. یک گروه اینچنینی بیش از صد سال پیش در انگلستان تأسیس شده که همچنان هم دارد به عنوان یکی از انجمنهای بینالمللی آبرنگ در جهان فعالیت میکند. ما تفکر متفاوتی نسبت به آن گروه داشتیم اما سعی کردیم از آن الگوبرداری کنیم که انتشار کتاب هم در همین راستا بود. به نظرم الان به خاطر وجود وسایل ارتباط جمعی، شرایط طوری شده که انجام دادن کارهای انفرادی سخت است و یک هنرمند نمیتواند هم وقتش را صرف خلق هنری کند و هم معرفی اثر. انجام دادن هر دوی این کارها انرژی زیادی از هنرمند میگیرد که ما سعی کردیم گروه "شهر" را تشکیل بدهیم تا با تقسیمبندی وظایف میان اعضای گروه، در عرصه نقاشی تأثیرگذار باشیم و ذهنیت مخاطب را هم طور دیگری شکل بدهیم.
با توجه به اینکه تجربه کار گروهی در ایران کم است، اساسا اینگونه فعالیت را چطور ارزیابی میکنید؟
مریم قاسمی: من همیشه آدم جمع هستم و علاقهای به فردگرایی ندارم. همیشه دوست دارم در کار گروهی شرکت کنم که به همین خاطر، تشکیل گروه "شهر" مرا خوشحال کرد. وقتی آقای مقدسی این پیشنهاد را در سال ۸۸ مطرح کرد، من جزو کسانی بودم که از این کار به شدت استقبال کردم و خوشحال بودم که میتوانیم یک گروه متحد داشته باشیم. الان خیلی از گروههای دیگر هم دارند مثل ما کار میکنند ولی انسجام گروه ما را ندارند که بتوانند سالها گروه را حفظ کنند و در کنار هم بمانند.
احمد مقدسی: در طول تاریخ هنر معاصر ایران، اکثر جنبشهای هنری در قالب گروهها اتفاق افتاده است. برای مثال جنبش سقاخانه اولین بار توسط نقاشان نوگرای ایرانی به وجود آمد. آنها در زمان خودشان نگاه متفاوتی به نقاشی داشتند و خوشبختانه در حال حاضر هم بعضیهایشان در قید حیات هستند. بنابراین در طول تاریخ هنر معاصر ایران گروههای خوبی تشکیل شده ولی متأسفانه در حال حاضر تعداد این گروهها کمتر است و معمولاً دوره تداوم این گروهها کوتاه بوده و آنها پایدار نبودهاند.
وضعیت نقاشی آبرنگ را در مقایسه با روند جهانی این هنر چطور مقایسه میکنید؟
احمد مقدسی: به نظرم وضعیت ما با وضعیت جهانی قابل مقایسه نیست. نقاشی آبرنگ تکنیکی نیست که متعلق به ما باشد. چینیها حداقل ۵۰۰ سال قبل به آن دست پیدا کردهاند و الان ۳۵۰ تا ۴۰۰ سال است که در اروپا به نقاشی آبرنگ به عنوان یک رسانه اهمیت داده میشود. بنابراین ما حتی نمیتوانیم بگوییم در این زمینه چند سال از دنیا عقب هستیم. نقاشیهای آبرنگ ما هویت ندارد و ما باید تلاش کنیم آن را هویتدار کنیم. کاری که ما میکنیم تقلیدی نیست ولی هویت بصری هم ندارد. ما تا ۲۵ سال دیگر برای خودمان چشمانداز نوشتهایم و باید برنامههایی که مد نظرمان هست را انجام بدهیم. آذر ماه امسال یک مسابقه به نام "باغ ایرانی" برگزار میکنیم که به همراه کتاب و بر پایه نمایشگاه است. برای این مسابقه ۳۵۰ اثر به دست ما رسیده که ۵۰ اثر را برای بخش نهایی مسابقه انتخاب کردهایم. در این کارها هویت ایرانی خیلی برایمان مهم بوده و این چیزی است که همیشه به آن تأکید خواهیم کرد.
طرح روی جلد آخرین شماره کتاب "شهر هشتم" برگرفته از ظروف چینی یا اصطلاحا گل سرخی قدیم است. چرا این طرح را انتخاب کردید؟
احمد مقدسی: هر شماره از این کتاب یک طراحی متفاوت دارد. در نقاشیهای ایرانی، یک سری رنگها از روی ظروف سفالی درست میشود که مخاطبان با این کار ضمن درک یک نوستالژی، یک ارتباط روحی هم با اثر برقرار میکنند. آبرنگ را عموماً در یک ظرف انتخاب میکنیم. یعنی ما باید در یک ظرف ترکیب رنگ داشته باشیم و آن را تست کنیم. من پیشنهاد کردم این ظرف یک ظرف نوستالژیک باشد تا مخاطب با آن ارتباط روحی بگیرد و همذاتپنداری کند. خوشبختانه از طرح روی جلد شماره آخر کتاب خیلی استقبال شد.
آیا در ماههای آتی برنامه خاصی در راستای کتاب "شهر هشتم"، دارید؟
احمد مقدسی: ما ضمن اینکه میخواهیم در سال ۹۷ شماره جدید کتاب دو سالانه شهر هشتم را چاپ کنیم، به دنبال برگزاری یک سری مسابقات تحت عناوین "باغ ایرانی"، "کوچه ایرانی" و "حوض ایرانی" هم هستیم. هدفمان این است که بگوییم نقاشی آبرنگ یک رسانه متفاوت است و این رسانه باید هویت ایرانی پیدا کند. مسلماً این کار زمان زیادی میبرد ولی ما داریم تلاشمان را میکنیم. احمد شاملو یک جمله دارد که میگوید میخواهم به اندازه وسعم به جهان معنا بدهم. این مصداق بارز کاری است که ما میخواهیم انجام بدهیم و دوست داریم به اندازه وسعمان به جهان نقاشی آبرنگ معنا بدهیم. این را صاحبنظران و آیندگان قضاوت خواهند کرد که موفق بودهایم یا نه.
مریم قاسمی: من و تمام دوستانم در تلاش هستیم که نگاه یک سری از گالریدارها و مجموعهدارها را هم تغییر بدهیم. نقاشی آبرنگ در گالریهای ما خیلی مهجور واقع شدهاند. شما وقتی برای برپایی یک نمایشگاه آبرنگ به سراغ گالریدارها میروید، آنها سریعاً گارد میگیرند که این برای من اذیتکننده است. نقاشی آبرنگ هم مثل نقاشی رنگ روغن مخاطب خودش را دارد و باید در گالریها به این نوع از نقاشی هم توجه شود. متأسفانه امروزه خیلی از گالریهای ما به بنگاههای اقتصادی تبدیل شدهاند و فقط با یک سری هنرمند خاص که میدانند برایشان آورده مالی دارند کار میکنند. امیدوارم این گالریها فرصت دیده شدن را به دیگران هم بدهند تا هنر ما فقط محدود به یک عده خاص نباشد.
سرپرست گروه نقاشان "آبرنگ شرق" معتقد است که کتاب "شهر هشتم" سعی دارد که برشی از تاریخ آبرنگ ایران را با هدف مستندسازی به تصویر بکشد."شهر هشتم" کتابی است که سعی دارد، جایگاه نقاشی آبرنگ را در هنرهای تجسمی ایران به تصویر بکشد. کتاب دوسالانه "شهر هشتم" به گزیده آثار نقاشان آبرنگ کشور میپردازد، آثاری که هر کدام به نوعی این هنر قدیمی و جذاب را با سبک و سیاقی تازه تصویر میکنند. احمد مقدسی، سرپرست جمعآوری این کتاب ارزشمند معتقد است که هنر نقاشی آبرنگ در ایران همراه با نقاشی نوین حرکت نکرده است لذا این کتاب با هدف مستندسازی و نشان دادن برشی از هنر نقاشی آبرنگ ایران شکل گرفته است. سرپرست گروه "نقاشان آبرنگ شرق"، معتقد است که امروز هنر آبرنگ نیازمند توجه برای حرکت در راستای شکل نوین نقاشی معاصر است. مریم قاسمی، عضو گروه "نقاشان آبرنگ شرق" نیز این عرصه را نیازمند توجه و نگاه تازهای از سوی گالریها و مجموعهداران میداند. به بهانه چاپ کتاب "شهر هشتم" و نمایشگاه گروه "نقاشان آبرنگ شرق" که در خانه هنرمندان برگزار شد، گفت و گویی با دو هنرمند عرصه نقاشی آبرنگ و فعال در جمع آوری این کتاب جذاب داشتیم که در ادامه میخوانید.
آقای مقدسی و خانم قاسمی چرا از میان تکنیکهای گوناگون نقاشی، تکنیک نقاشی آبرنگ را انتخاب کردید؟
احمد مقدسی: من در هنرستان هنرهای زیبا در رشته مینیاتور یا همان نقاشی ایرانی تحصیل کردم که ابزارمان دقیقاً آبرنگ بود و همین باعث شد به نقاشی آبرنگ علاقهمند شوم. در طول تاریخِ هنرهای تجسمی از نقاشی آبرنگ استفادههای مختلفی شده است. مثلاً در نگارگری و نقاشیهای ایرانی از متریال آبرنگ استفادههای گوناگونی برای تصویرسازی شده و این تصویرسازی در کتاب "ارژنگ" مانی پیامبر هم دیده میشود. از دوره رمانتیسم به بعد، نقاشی آبرنگ برای پیش طرح و اتودزدن تابلوها به کار برده شده و به مرور در عصر جدید این نوع از نقاشی به یک رسانه کامل تبدیل شده که برای خودش زبان کاملی هم دارد. در حال حاضر مردم کشورهای آسیای شرقی که پیرو دین بودا هستند، موقع نیایش کردن در طبیعت مینشینند و نقاشی آبرنگ یا آب مرکب میکشند. یعنی آنها یک نوع نیایش و خلوص در این نقاشی میبینند که من هم آن را دیدهام. ضمن آنکه نقاشی آبرنگ در کشورهای غربی ابزاری برای روانکاوی و رواندرمانی شده است. تا جایی که وقتی به یک نفر فشارهای روحی وارد میشود، روانکاوهای اروپایی به جای تجویز قرص و دارو، به او میگویند برای بهتر شدن حالش با آبرنگ نقاشی بکشد زیرا این کار باعث آرامش روحی میشود. من هم از ابتدا در حین کشیدن نقاشی آبرنگ به این احساس میرسیدم و همیشه با کشیدن نقاشی آبرنگ، ضمن رسیدن به خلوص و آرامش، به درک بهتری از جهان هستی دست مییابم.
مریم قاسمی: من فارغالتحصیل رشته صنایع دستی هستم و واحدهای رشته عکاسی هم گذراندهام. در این بین سالها نقاشی میکشیدم ولی هیچوقت به نقاشی آبرنگ فکر نکرده بودم تا اینکه یک زمانی به کلاس نقاشی آبرنگ رفتم و به این تکنیک نقاشی علاقهمند شدم. همانطور که آقای مقدسی فرمودند، نقاشی آبرنگ جنبه هنر درمانی دارد. من در یک دوره که دچار بحران شده بودم این امر را حس کردم. فکر میکنم آن دوره لازم بود به سمت نقاشی آبرنگ بروم که این کار را انجام دادم و خوشبختانه پاکی و خلوص آن باعث شد به آرامش برسم. به همین خاطر پیشنهاد میکنم هر کسی که میخواهد حداقل یکبار آرامش را تجربه کند، رو به کشیدن نقاشی آبرنگ بیاورد.
انگیزه و هدفتان از جمعآوری کتاب آثار هنرمندان نقاشی آبرنگ چه بود و این کار را چگونه و با چه تمهیداتی انجام دادید؟
احمد مقدسی: من سالهاست که در کنار طراحی گرافیک، نقاشی آبرنگ هم کار میکنم. در هنرستان هنرهای زیبا نقاشی خواندهام و در دانشگاه هم در رشته گرافیک تحصیل کردهام. نقاشی همیشه جزئی از زندگی من بوده و از میان تکنیکهای مختلفی نقاشی، تکنیک نقاشی آبرنگ را انتخاب کردهام و انرژیام را روی آن میگذارم. حس میکنم نقاشی آبرنگ در ایران مهجور واقع شده است که این مهجور بودن شاید به فلسفه و نوع کار با آبرنگ و یا شاید به جایگاه نقاشی آبرنگ در هنرهای تجسمی جهان بر میگردد. گرچه در سالهای اخیر نقاشی آبرنگ توانسته در کشورهای مختلف به یک رسانه کامل تبدیل شود ولی متأسفانه این نوع از نقاشی در رسانهها، گالریها، اقتصاد هنرهای تجسمی و بخشهای دیگر این هنر نادیده گرفته میشود. به همین خاطر بود که به فکر انتشار کتابی برای جمعآوری آثار نقاشی آبرنگ افتادم تا اگر کسی در آینده به دنبال تحقیق در زمینه نقاشی آبرنگ است، این کتاب به عنوان برشی از تاریخ نقاشی آبرنگ ایران، یک منبع قابل استناد برایش باشد. من قبلاً هم تجربه جمعآوری کتابهای نفیس برای ناشرین را داشتم و این تجربه هم مزید بر علت شد که تصمیم بگیرم با یک سری از دوستان، کتابی را به عنوان سالانه یا دوسالانه نقاشی آبرنگ منتشر نمایم.
به همین خاطر بعد از مشاوره با دوستان، یک فراخوان منتشر کردیم و دوستان هنرمند هم لطف کردند و آثارشان را برای ما ارسال کردند. ما یک سری گزینش روی آثار ارسالی هنرمندان نقاشی آبرنگ انجام دادیم و روی یک سری از آثار به جمعبندی نهایی رسیدیم تا در نهایت اولین شماره کتاب نقاشی آبرنگ را تحت عنوان کتاب شهر هشتم (گزیده آثار نقاشان آبرنگ ایران) در سال ۱۳۸۹ منتشر کردیم. این کتاب تقریباً شامل ۲۷۰-۲۸۰ اثر از حدود ۱۵۰-۱۶۰ هنرمند بود و این هنرمندان شامل پیشکسوتان نقاشی آبرنگ، هنرجویان ساعی و هنرمندان آماتور این حوزه میشد. در سالهای ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱ به همین شیوه شمارههای جدید کتاب شهر هشتم را منتشر کردیم و بعد احساس کردیم که اگر این کتاب به طور سالانه منتشر شود، دچار یکنواختی خواهد شد، در نتیجه تصمیم گرفتیم کتاب نقاشیهای آبرنگ را هر دو سال یکبار منتشر کنیم. از این رو در سالهای ۱۳۹۳ و ۱۳۹۵، چاپهای بعدی کتاب شهر هشتم (گزیده آثار نقاشان آبرنگ ایران) به بازار آمد.
در همه دورههایی که کتاب نقاشیهای آبرنگ را منتشر کردهاید، شیوه جمعآوری آثار به شکل انتشار فراخوان بوده است؟
احمد مقدسی: بله. ما یک فراخوان میان هنرمندان و مخاطبان نقاشی آبرنگ منتشر میکنیم و آنها آثارشان را برای ما ارسال میکنند. در ادامه تیم کارشناسی ما به بررسی و گزینش آثار میپردازد و آثار انتخابشده را در کتاب چاپ میکند. برای چاپهای جدید کتاب یک مراسم رونمایی هم برگزار میکنیم و یک نمایشگاه از آثار برتر برگزار میکنیم که این نمایشگاه سال گذشته در فرهنگستان هنر برپا شد و آثار ۱۶ هنرمند ۳۵ تا ۸۵ ساله در آن به نمایش گذاشته شد.
مریم قاسمی: در نمایشگاهی که سال گذشته در فرهنگستان هنر برگزار شد، برای اولین بار بود که همه پیشکسوتهای نقاشی آبرنگ در کنار یکدیگر، نمایشگاهی گروهی برگزار کردند که این موضوع برای همگان از جمله خود من جذاب و دلنشین بود.
آماری دقیق یا تقریبی از تعداد آثار و تعداد هنرمندان چاپ جدید کتابتان ندارید؟
احمد مقدسی: دقیقاً حضور ذهن ندارم ولی میدانم که نزدیک به ۳۲۰ اثر از حدود ۱۷۰-۱۸۰ هنرمند در این کتاب چاپ شده است. از هر هنرمند بین یک تا ۴ اثر در این کتاب چاپ میشود. در آخرین فراخوانی که منتشر کردیم، بعضی از هنرمندان برای ما ۶-۷ اثر ارسال کردند و حجم وسیعی از آثار نقاشی آبرنگ به دست ما رسید. چیزی حدود دو برابر تعداد آثار گزینش و چاپشده. هدف ما این نیست که بگوییم بهترین آثار نقاشی آبرنگ در این کتاب چاپ شده است، بلکه میخواهیم یک برشی از تاریخ آبرنگ را در این کتاب بیاوریم. حتی این اتفاق افتاده که اثر یک هنرمند شهرستانی از کیفیت فوقالعاده خوبی برخوردار نبوده اما ما آن را چاپ کردهایم چون به هر حال آن هنرمند در کار خودش پیشکسوت است و باید اثری از او مستندنگاری شود.
چه ویژگیها و معیارهایی برای انتخاب و چاپ یک اثر در کتاب شما مطرح است؟
احمد مقدسی: به هر حال همه تکنیکهای نقاشی یک چارچوب مشخصی برای خودشان دارند که نقاشی آبرنگ هم از این قائله مستثنی نیست. ما معیارهایی همچون دور شدن اثر از جهان واقعیت و رسیدن به جهان خیال، داشتن حداقل لکهها، جسارت در لکهگذاری و همینطور نوآوری را برای انتخاب آثار در نظر گرفتهایم که البته ممکن است یک سری معیارهای دیگر هم به اینها اضافه شود. یکی از مشکلات نقاشی آبرنگ در ایران این است که پایه و اساسش همراه با نقاشان نوگرای ایران نبوده است. نقاشان نوگرای ایران همان شاگردهای شاگردان کمالالملک هستند که نقش خاصی در نقاشی آبرنگ ایفا نکردند. اولین بار این ارامنه شهرک ارمنینشین جلفا در اصفهان بودند که با مسافرتهای خود به کشور ارمنستان و شهرهای روس، این تکنیک را آوردند و در ایران کار کردند. هدفشان هم جذب توریست بود و خلاقیتهایی بصری و تصویری مد نظرشان نبود. به همین خاطر توریستهایی که به اصفهان میآمدند هم نقاشیهای آبرنگ را به عنوان یک یادگاری خریداری میکردند نه به عنوان یک اثر هنری. در ادامه نسلهای بعد ارامنه در جلفا هم کشیدن نقاشی آبرنگ را ادامه دادند ولی با این تفاوت که اتفاق خاصی در آثار آنها نمیافتاد. هنوز هم ملاک تشخیص نقاشی آبرنگ، همان آثار ارامنه منطقه جلفا در اصفهان است و هنرمندانی که در آن منطقه نقاشی آبرنگ میکشند، نمیتوانند تشخیص بدهند که از آبرنگ میشود جور دیگری هم استفاده کرد و آن را با نگاه متفاوتتری هم دید. به همین خاطر ما در کتابی که برای نقاشیهای آبرنگ منتشر میکنیم، به همراه گروه "شهر" تصمیم گرفتهایم که نگاه هنرمندان و مخاطبان را به نقاشی آبرنگ عوض کنیم. البته در چاپهای مختلف این کتاب هم آثار زیادی وجود دارد که همچنان از همان نگاه نقاشان ارامنه جلفا به نقاشی آبرنگ تبعیت میکنند که ما آنها را به خاطر مستندسازی در کتاب میآوریم ولی سعی کردهایم ضمن چاپ آن آثار، تغییراتی در آثار دیگر بدهیم که نگاه مخاطب را به نقاشی آبرنگ عوض کنیم.
بنابراین آیا میتوان گفت که در چاپ سال گذشته کتاب تغییرات زیادی نسبت به چاپ سال ۸۹ به وجود آمده و نوگرایی بیشتری اتفاق افتاده است؟
احمد مقدسی: در نگاه اول نمیشود یک تغییر خیلی عیان در شیوه نقاشیهای کتاب مشاهده کرد چون به هر حال هنوز از سال ۸۹ زمان زیادی برای تغییر و به وجود آوردن یک جنبش هنری نگذشته است ولی اگر یک کارشناس نقاشی آبرنگ بیاید و آثار کتاب "شهر هشتم" را از سال ۸۹ تا ۹۵ بررسی کند، تغییرات آن را کاملاً میتواند حس کند. به جرئت میتوانم بگویم که ۴۰ درصد آثار چاپ شده در چاپ آخر کتاب نسبت به چاپ اول کتاب با تغییر مواجه شده و نگاه متفاوتتری دارد.
به نظر میرسد که بیشتر آثار چاپ شده در کتاب متعلق به هنرمندان جوان است. آیا میتوان گفت که گرایش نسل جوان به نقاشی آبرنگ بیشتر شده یا خودتان تعمداً بیشتر آثار هنرمندان جوان را در این کتاب چاپ کردهاید؟
احمد مقدسی: به نظرم به خاطر اینکه جمعیت جوان کشور ما زیاد است، درهمه هنرها اینطور میشود استنباط کرد که جوانان بخش قابلتوجهی از قشر هنرمند و مخاطب را تشکیل میدهند. ضمن آنکه در گذشته تعداد نقاشان آبرنگ در ایران انگشتشمار بود ولی هر کدام از آنها شاگردهایی را تربیت کردند که الان نسل چندم آن شاگردها دارند فعالیت میکنند و تعدادشان بیشتر شده است.
مریم قاسمی: به شکل خیلی بارزتری میتوان حضور هنرمندان خانم را در میان هنرمندان این کتاب دید. در واقع خانمها به خاطر روحیه زنانهای که دارند، به نسبت آقایان تمایل بیشتری به آموزش و یادگیری نقاشی آبرنگ دارند که این باعث شده سال به سال تعداد هنرمندان خانم نقاشی آبرنگ افزایش پیدا کند. فکر میکنم حتی آقایانی که با آبرنگ سر و کار دارند هم یک مقدار لطافتهای بیشتری پیدا کردهاند.
معمولاً در هنرهای تجسمی کمتر اتفاق افتاده که هنرمندان در کنار همدیگر یک گروه تشکیل بدهند. چطور شد که شما تصمیم گرفتید گروه "نقاشان آبرنگ شرق" را تشکیل بدهید؟
احمد مقدسی: من از سال ۸۴ رشته نقاشی آبرنگ را تدریس میکنم. این کار را با تدریس کلاسهای آزاد و فوق برنامه دانشگاه تهران شروع کردم. شاگردهایم که عموماً فارغالتحصیلان و دانشجوهای معماری و هنرهای تجسمی بودند، استعداد و هوش بالایی داشتند و حتی دو نمایشگاه گروهی هم با آنها برگزار کردم. شرایط همینطور پیش رفت تا اینکه در سالهای ۸۸-۸۹ ضرورت ایجاد یک گروه را احساس کردم. خانم قاسمی هم از همان زمان در کنار من حضور داشتند و به عنوان یکی از بنیانگذاران گروه "نقاشان آبرنگ شرق" مرا همراهی کردند. ناگفته نماند که مشابه این گروه در کشورهای دیگر هم زیاد است. یک گروه اینچنینی بیش از صد سال پیش در انگلستان تأسیس شده که همچنان هم دارد به عنوان یکی از انجمنهای بینالمللی آبرنگ در جهان فعالیت میکند. ما تفکر متفاوتی نسبت به آن گروه داشتیم اما سعی کردیم از آن الگوبرداری کنیم که انتشار کتاب هم در همین راستا بود. به نظرم الان به خاطر وجود وسایل ارتباط جمعی، شرایط طوری شده که انجام دادن کارهای انفرادی سخت است و یک هنرمند نمیتواند هم وقتش را صرف خلق هنری کند و هم معرفی اثر. انجام دادن هر دوی این کارها انرژی زیادی از هنرمند میگیرد که ما سعی کردیم گروه "شهر" را تشکیل بدهیم تا با تقسیمبندی وظایف میان اعضای گروه، در عرصه نقاشی تأثیرگذار باشیم و ذهنیت مخاطب را هم طور دیگری شکل بدهیم.
با توجه به اینکه تجربه کار گروهی در ایران کم است، اساسا اینگونه فعالیت را چطور ارزیابی میکنید؟
مریم قاسمی: من همیشه آدم جمع هستم و علاقهای به فردگرایی ندارم. همیشه دوست دارم در کار گروهی شرکت کنم که به همین خاطر، تشکیل گروه "شهر" مرا خوشحال کرد. وقتی آقای مقدسی این پیشنهاد را در سال ۸۸ مطرح کرد، من جزو کسانی بودم که از این کار به شدت استقبال کردم و خوشحال بودم که میتوانیم یک گروه متحد داشته باشیم. الان خیلی از گروههای دیگر هم دارند مثل ما کار میکنند ولی انسجام گروه ما را ندارند که بتوانند سالها گروه را حفظ کنند و در کنار هم بمانند.
احمد مقدسی: در طول تاریخ هنر معاصر ایران، اکثر جنبشهای هنری در قالب گروهها اتفاق افتاده است. برای مثال جنبش سقاخانه اولین بار توسط نقاشان نوگرای ایرانی به وجود آمد. آنها در زمان خودشان نگاه متفاوتی به نقاشی داشتند و خوشبختانه در حال حاضر هم بعضیهایشان در قید حیات هستند. بنابراین در طول تاریخ هنر معاصر ایران گروههای خوبی تشکیل شده ولی متأسفانه در حال حاضر تعداد این گروهها کمتر است و معمولاً دوره تداوم این گروهها کوتاه بوده و آنها پایدار نبودهاند.
وضعیت نقاشی آبرنگ را در مقایسه با روند جهانی این هنر چطور مقایسه میکنید؟
احمد مقدسی: به نظرم وضعیت ما با وضعیت جهانی قابل مقایسه نیست. نقاشی آبرنگ تکنیکی نیست که متعلق به ما باشد. چینیها حداقل ۵۰۰ سال قبل به آن دست پیدا کردهاند و الان ۳۵۰ تا ۴۰۰ سال است که در اروپا به نقاشی آبرنگ به عنوان یک رسانه اهمیت داده میشود. بنابراین ما حتی نمیتوانیم بگوییم در این زمینه چند سال از دنیا عقب هستیم. نقاشیهای آبرنگ ما هویت ندارد و ما باید تلاش کنیم آن را هویتدار کنیم. کاری که ما میکنیم تقلیدی نیست ولی هویت بصری هم ندارد. ما تا ۲۵ سال دیگر برای خودمان چشمانداز نوشتهایم و باید برنامههایی که مد نظرمان هست را انجام بدهیم. آذر ماه امسال یک مسابقه به نام "باغ ایرانی" برگزار میکنیم که به همراه کتاب و بر پایه نمایشگاه است. برای این مسابقه ۳۵۰ اثر به دست ما رسیده که ۵۰ اثر را برای بخش نهایی مسابقه انتخاب کردهایم. در این کارها هویت ایرانی خیلی برایمان مهم بوده و این چیزی است که همیشه به آن تأکید خواهیم کرد.
طرح روی جلد آخرین شماره کتاب "شهر هشتم" برگرفته از ظروف چینی یا اصطلاحا گل سرخی قدیم است. چرا این طرح را انتخاب کردید؟
احمد مقدسی: هر شماره از این کتاب یک طراحی متفاوت دارد. در نقاشیهای ایرانی، یک سری رنگها از روی ظروف سفالی درست میشود که مخاطبان با این کار ضمن درک یک نوستالژی، یک ارتباط روحی هم با اثر برقرار میکنند. آبرنگ را عموماً در یک ظرف انتخاب میکنیم. یعنی ما باید در یک ظرف ترکیب رنگ داشته باشیم و آن را تست کنیم. من پیشنهاد کردم این ظرف یک ظرف نوستالژیک باشد تا مخاطب با آن ارتباط روحی بگیرد و همذاتپنداری کند. خوشبختانه از طرح روی جلد شماره آخر کتاب خیلی استقبال شد.
آیا در ماههای آتی برنامه خاصی در راستای کتاب "شهر هشتم"، دارید؟
احمد مقدسی: ما ضمن اینکه میخواهیم در سال ۹۷ شماره جدید کتاب دو سالانه شهر هشتم را چاپ کنیم، به دنبال برگزاری یک سری مسابقات تحت عناوین "باغ ایرانی"، "کوچه ایرانی" و "حوض ایرانی" هم هستیم. هدفمان این است که بگوییم نقاشی آبرنگ یک رسانه متفاوت است و این رسانه باید هویت ایرانی پیدا کند. مسلماً این کار زمان زیادی میبرد ولی ما داریم تلاشمان را میکنیم. احمد شاملو یک جمله دارد که میگوید میخواهم به اندازه وسعم به جهان معنا بدهم. این مصداق بارز کاری است که ما میخواهیم انجام بدهیم و دوست داریم به اندازه وسعمان به جهان نقاشی آبرنگ معنا بدهیم. این را صاحبنظران و آیندگان قضاوت خواهند کرد که موفق بودهایم یا نه.
مریم قاسمی: من و تمام دوستانم در تلاش هستیم که نگاه یک سری از گالریدارها و مجموعهدارها را هم تغییر بدهیم. نقاشی آبرنگ در گالریهای ما خیلی مهجور واقع شدهاند. شما وقتی برای برپایی یک نمایشگاه آبرنگ به سراغ گالریدارها میروید، آنها سریعاً گارد میگیرند که این برای من اذیتکننده است. نقاشی آبرنگ هم مثل نقاشی رنگ روغن مخاطب خودش را دارد و باید در گالریها به این نوع از نقاشی هم توجه شود. متأسفانه امروزه خیلی از گالریهای ما به بنگاههای اقتصادی تبدیل شدهاند و فقط با یک سری هنرمند خاص که میدانند برایشان آورده مالی دارند کار میکنند. امیدوارم این گالریها فرصت دیده شدن را به دیگران هم بدهند تا هنر ما فقط محدود به یک عده خاص نباشد.
آقای مقدسی و خانم قاسمی چرا از میان تکنیکهای گوناگون نقاشی، تکنیک نقاشی آبرنگ را انتخاب کردید؟
احمد مقدسی: من در هنرستان هنرهای زیبا در رشته مینیاتور یا همان نقاشی ایرانی تحصیل کردم که ابزارمان دقیقاً آبرنگ بود و همین باعث شد به نقاشی آبرنگ علاقهمند شوم. در طول تاریخِ هنرهای تجسمی از نقاشی آبرنگ استفادههای مختلفی شده است. مثلاً در نگارگری و نقاشیهای ایرانی از متریال آبرنگ استفادههای گوناگونی برای تصویرسازی شده و این تصویرسازی در کتاب "ارژنگ" مانی پیامبر هم دیده میشود. از دوره رمانتیسم به بعد، نقاشی آبرنگ برای پیش طرح و اتودزدن تابلوها به کار برده شده و به مرور در عصر جدید این نوع از نقاشی به یک رسانه کامل تبدیل شده که برای خودش زبان کاملی هم دارد. در حال حاضر مردم کشورهای آسیای شرقی که پیرو دین بودا هستند، موقع نیایش کردن در طبیعت مینشینند و نقاشی آبرنگ یا آب مرکب میکشند. یعنی آنها یک نوع نیایش و خلوص در این نقاشی میبینند که من هم آن را دیدهام. ضمن آنکه نقاشی آبرنگ در کشورهای غربی ابزاری برای روانکاوی و رواندرمانی شده است. تا جایی که وقتی به یک نفر فشارهای روحی وارد میشود، روانکاوهای اروپایی به جای تجویز قرص و دارو، به او میگویند برای بهتر شدن حالش با آبرنگ نقاشی بکشد زیرا این کار باعث آرامش روحی میشود. من هم از ابتدا در حین کشیدن نقاشی آبرنگ به این احساس میرسیدم و همیشه با کشیدن نقاشی آبرنگ، ضمن رسیدن به خلوص و آرامش، به درک بهتری از جهان هستی دست مییابم.
مریم قاسمی: من فارغالتحصیل رشته صنایع دستی هستم و واحدهای رشته عکاسی هم گذراندهام. در این بین سالها نقاشی میکشیدم ولی هیچوقت به نقاشی آبرنگ فکر نکرده بودم تا اینکه یک زمانی به کلاس نقاشی آبرنگ رفتم و به این تکنیک نقاشی علاقهمند شدم. همانطور که آقای مقدسی فرمودند، نقاشی آبرنگ جنبه هنر درمانی دارد. من در یک دوره که دچار بحران شده بودم این امر را حس کردم. فکر میکنم آن دوره لازم بود به سمت نقاشی آبرنگ بروم که این کار را انجام دادم و خوشبختانه پاکی و خلوص آن باعث شد به آرامش برسم. به همین خاطر پیشنهاد میکنم هر کسی که میخواهد حداقل یکبار آرامش را تجربه کند، رو به کشیدن نقاشی آبرنگ بیاورد.
انگیزه و هدفتان از جمعآوری کتاب آثار هنرمندان نقاشی آبرنگ چه بود و این کار را چگونه و با چه تمهیداتی انجام دادید؟
احمد مقدسی: من سالهاست که در کنار طراحی گرافیک، نقاشی آبرنگ هم کار میکنم. در هنرستان هنرهای زیبا نقاشی خواندهام و در دانشگاه هم در رشته گرافیک تحصیل کردهام. نقاشی همیشه جزئی از زندگی من بوده و از میان تکنیکهای مختلفی نقاشی، تکنیک نقاشی آبرنگ را انتخاب کردهام و انرژیام را روی آن میگذارم. حس میکنم نقاشی آبرنگ در ایران مهجور واقع شده است که این مهجور بودن شاید به فلسفه و نوع کار با آبرنگ و یا شاید به جایگاه نقاشی آبرنگ در هنرهای تجسمی جهان بر میگردد. گرچه در سالهای اخیر نقاشی آبرنگ توانسته در کشورهای مختلف به یک رسانه کامل تبدیل شود ولی متأسفانه این نوع از نقاشی در رسانهها، گالریها، اقتصاد هنرهای تجسمی و بخشهای دیگر این هنر نادیده گرفته میشود. به همین خاطر بود که به فکر انتشار کتابی برای جمعآوری آثار نقاشی آبرنگ افتادم تا اگر کسی در آینده به دنبال تحقیق در زمینه نقاشی آبرنگ است، این کتاب به عنوان برشی از تاریخ نقاشی آبرنگ ایران، یک منبع قابل استناد برایش باشد. من قبلاً هم تجربه جمعآوری کتابهای نفیس برای ناشرین را داشتم و این تجربه هم مزید بر علت شد که تصمیم بگیرم با یک سری از دوستان، کتابی را به عنوان سالانه یا دوسالانه نقاشی آبرنگ منتشر نمایم.
به همین خاطر بعد از مشاوره با دوستان، یک فراخوان منتشر کردیم و دوستان هنرمند هم لطف کردند و آثارشان را برای ما ارسال کردند. ما یک سری گزینش روی آثار ارسالی هنرمندان نقاشی آبرنگ انجام دادیم و روی یک سری از آثار به جمعبندی نهایی رسیدیم تا در نهایت اولین شماره کتاب نقاشی آبرنگ را تحت عنوان کتاب شهر هشتم (گزیده آثار نقاشان آبرنگ ایران) در سال ۱۳۸۹ منتشر کردیم. این کتاب تقریباً شامل ۲۷۰-۲۸۰ اثر از حدود ۱۵۰-۱۶۰ هنرمند بود و این هنرمندان شامل پیشکسوتان نقاشی آبرنگ، هنرجویان ساعی و هنرمندان آماتور این حوزه میشد. در سالهای ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱ به همین شیوه شمارههای جدید کتاب شهر هشتم را منتشر کردیم و بعد احساس کردیم که اگر این کتاب به طور سالانه منتشر شود، دچار یکنواختی خواهد شد، در نتیجه تصمیم گرفتیم کتاب نقاشیهای آبرنگ را هر دو سال یکبار منتشر کنیم. از این رو در سالهای ۱۳۹۳ و ۱۳۹۵، چاپهای بعدی کتاب شهر هشتم (گزیده آثار نقاشان آبرنگ ایران) به بازار آمد.
در همه دورههایی که کتاب نقاشیهای آبرنگ را منتشر کردهاید، شیوه جمعآوری آثار به شکل انتشار فراخوان بوده است؟
احمد مقدسی: بله. ما یک فراخوان میان هنرمندان و مخاطبان نقاشی آبرنگ منتشر میکنیم و آنها آثارشان را برای ما ارسال میکنند. در ادامه تیم کارشناسی ما به بررسی و گزینش آثار میپردازد و آثار انتخابشده را در کتاب چاپ میکند. برای چاپهای جدید کتاب یک مراسم رونمایی هم برگزار میکنیم و یک نمایشگاه از آثار برتر برگزار میکنیم که این نمایشگاه سال گذشته در فرهنگستان هنر برپا شد و آثار ۱۶ هنرمند ۳۵ تا ۸۵ ساله در آن به نمایش گذاشته شد.
مریم قاسمی: در نمایشگاهی که سال گذشته در فرهنگستان هنر برگزار شد، برای اولین بار بود که همه پیشکسوتهای نقاشی آبرنگ در کنار یکدیگر، نمایشگاهی گروهی برگزار کردند که این موضوع برای همگان از جمله خود من جذاب و دلنشین بود.
آماری دقیق یا تقریبی از تعداد آثار و تعداد هنرمندان چاپ جدید کتابتان ندارید؟
احمد مقدسی: دقیقاً حضور ذهن ندارم ولی میدانم که نزدیک به ۳۲۰ اثر از حدود ۱۷۰-۱۸۰ هنرمند در این کتاب چاپ شده است. از هر هنرمند بین یک تا ۴ اثر در این کتاب چاپ میشود. در آخرین فراخوانی که منتشر کردیم، بعضی از هنرمندان برای ما ۶-۷ اثر ارسال کردند و حجم وسیعی از آثار نقاشی آبرنگ به دست ما رسید. چیزی حدود دو برابر تعداد آثار گزینش و چاپشده. هدف ما این نیست که بگوییم بهترین آثار نقاشی آبرنگ در این کتاب چاپ شده است، بلکه میخواهیم یک برشی از تاریخ آبرنگ را در این کتاب بیاوریم. حتی این اتفاق افتاده که اثر یک هنرمند شهرستانی از کیفیت فوقالعاده خوبی برخوردار نبوده اما ما آن را چاپ کردهایم چون به هر حال آن هنرمند در کار خودش پیشکسوت است و باید اثری از او مستندنگاری شود.
چه ویژگیها و معیارهایی برای انتخاب و چاپ یک اثر در کتاب شما مطرح است؟
احمد مقدسی: به هر حال همه تکنیکهای نقاشی یک چارچوب مشخصی برای خودشان دارند که نقاشی آبرنگ هم از این قائله مستثنی نیست. ما معیارهایی همچون دور شدن اثر از جهان واقعیت و رسیدن به جهان خیال، داشتن حداقل لکهها، جسارت در لکهگذاری و همینطور نوآوری را برای انتخاب آثار در نظر گرفتهایم که البته ممکن است یک سری معیارهای دیگر هم به اینها اضافه شود. یکی از مشکلات نقاشی آبرنگ در ایران این است که پایه و اساسش همراه با نقاشان نوگرای ایران نبوده است. نقاشان نوگرای ایران همان شاگردهای شاگردان کمالالملک هستند که نقش خاصی در نقاشی آبرنگ ایفا نکردند. اولین بار این ارامنه شهرک ارمنینشین جلفا در اصفهان بودند که با مسافرتهای خود به کشور ارمنستان و شهرهای روس، این تکنیک را آوردند و در ایران کار کردند. هدفشان هم جذب توریست بود و خلاقیتهایی بصری و تصویری مد نظرشان نبود. به همین خاطر توریستهایی که به اصفهان میآمدند هم نقاشیهای آبرنگ را به عنوان یک یادگاری خریداری میکردند نه به عنوان یک اثر هنری. در ادامه نسلهای بعد ارامنه در جلفا هم کشیدن نقاشی آبرنگ را ادامه دادند ولی با این تفاوت که اتفاق خاصی در آثار آنها نمیافتاد. هنوز هم ملاک تشخیص نقاشی آبرنگ، همان آثار ارامنه منطقه جلفا در اصفهان است و هنرمندانی که در آن منطقه نقاشی آبرنگ میکشند، نمیتوانند تشخیص بدهند که از آبرنگ میشود جور دیگری هم استفاده کرد و آن را با نگاه متفاوتتری هم دید. به همین خاطر ما در کتابی که برای نقاشیهای آبرنگ منتشر میکنیم، به همراه گروه "شهر" تصمیم گرفتهایم که نگاه هنرمندان و مخاطبان را به نقاشی آبرنگ عوض کنیم. البته در چاپهای مختلف این کتاب هم آثار زیادی وجود دارد که همچنان از همان نگاه نقاشان ارامنه جلفا به نقاشی آبرنگ تبعیت میکنند که ما آنها را به خاطر مستندسازی در کتاب میآوریم ولی سعی کردهایم ضمن چاپ آن آثار، تغییراتی در آثار دیگر بدهیم که نگاه مخاطب را به نقاشی آبرنگ عوض کنیم.
بنابراین آیا میتوان گفت که در چاپ سال گذشته کتاب تغییرات زیادی نسبت به چاپ سال ۸۹ به وجود آمده و نوگرایی بیشتری اتفاق افتاده است؟
احمد مقدسی: در نگاه اول نمیشود یک تغییر خیلی عیان در شیوه نقاشیهای کتاب مشاهده کرد چون به هر حال هنوز از سال ۸۹ زمان زیادی برای تغییر و به وجود آوردن یک جنبش هنری نگذشته است ولی اگر یک کارشناس نقاشی آبرنگ بیاید و آثار کتاب "شهر هشتم" را از سال ۸۹ تا ۹۵ بررسی کند، تغییرات آن را کاملاً میتواند حس کند. به جرئت میتوانم بگویم که ۴۰ درصد آثار چاپ شده در چاپ آخر کتاب نسبت به چاپ اول کتاب با تغییر مواجه شده و نگاه متفاوتتری دارد.
به نظر میرسد که بیشتر آثار چاپ شده در کتاب متعلق به هنرمندان جوان است. آیا میتوان گفت که گرایش نسل جوان به نقاشی آبرنگ بیشتر شده یا خودتان تعمداً بیشتر آثار هنرمندان جوان را در این کتاب چاپ کردهاید؟
احمد مقدسی: به نظرم به خاطر اینکه جمعیت جوان کشور ما زیاد است، درهمه هنرها اینطور میشود استنباط کرد که جوانان بخش قابلتوجهی از قشر هنرمند و مخاطب را تشکیل میدهند. ضمن آنکه در گذشته تعداد نقاشان آبرنگ در ایران انگشتشمار بود ولی هر کدام از آنها شاگردهایی را تربیت کردند که الان نسل چندم آن شاگردها دارند فعالیت میکنند و تعدادشان بیشتر شده است.
مریم قاسمی: به شکل خیلی بارزتری میتوان حضور هنرمندان خانم را در میان هنرمندان این کتاب دید. در واقع خانمها به خاطر روحیه زنانهای که دارند، به نسبت آقایان تمایل بیشتری به آموزش و یادگیری نقاشی آبرنگ دارند که این باعث شده سال به سال تعداد هنرمندان خانم نقاشی آبرنگ افزایش پیدا کند. فکر میکنم حتی آقایانی که با آبرنگ سر و کار دارند هم یک مقدار لطافتهای بیشتری پیدا کردهاند.
معمولاً در هنرهای تجسمی کمتر اتفاق افتاده که هنرمندان در کنار همدیگر یک گروه تشکیل بدهند. چطور شد که شما تصمیم گرفتید گروه "نقاشان آبرنگ شرق" را تشکیل بدهید؟
احمد مقدسی: من از سال ۸۴ رشته نقاشی آبرنگ را تدریس میکنم. این کار را با تدریس کلاسهای آزاد و فوق برنامه دانشگاه تهران شروع کردم. شاگردهایم که عموماً فارغالتحصیلان و دانشجوهای معماری و هنرهای تجسمی بودند، استعداد و هوش بالایی داشتند و حتی دو نمایشگاه گروهی هم با آنها برگزار کردم. شرایط همینطور پیش رفت تا اینکه در سالهای ۸۸-۸۹ ضرورت ایجاد یک گروه را احساس کردم. خانم قاسمی هم از همان زمان در کنار من حضور داشتند و به عنوان یکی از بنیانگذاران گروه "نقاشان آبرنگ شرق" مرا همراهی کردند. ناگفته نماند که مشابه این گروه در کشورهای دیگر هم زیاد است. یک گروه اینچنینی بیش از صد سال پیش در انگلستان تأسیس شده که همچنان هم دارد به عنوان یکی از انجمنهای بینالمللی آبرنگ در جهان فعالیت میکند. ما تفکر متفاوتی نسبت به آن گروه داشتیم اما سعی کردیم از آن الگوبرداری کنیم که انتشار کتاب هم در همین راستا بود. به نظرم الان به خاطر وجود وسایل ارتباط جمعی، شرایط طوری شده که انجام دادن کارهای انفرادی سخت است و یک هنرمند نمیتواند هم وقتش را صرف خلق هنری کند و هم معرفی اثر. انجام دادن هر دوی این کارها انرژی زیادی از هنرمند میگیرد که ما سعی کردیم گروه "شهر" را تشکیل بدهیم تا با تقسیمبندی وظایف میان اعضای گروه، در عرصه نقاشی تأثیرگذار باشیم و ذهنیت مخاطب را هم طور دیگری شکل بدهیم.
با توجه به اینکه تجربه کار گروهی در ایران کم است، اساسا اینگونه فعالیت را چطور ارزیابی میکنید؟
مریم قاسمی: من همیشه آدم جمع هستم و علاقهای به فردگرایی ندارم. همیشه دوست دارم در کار گروهی شرکت کنم که به همین خاطر، تشکیل گروه "شهر" مرا خوشحال کرد. وقتی آقای مقدسی این پیشنهاد را در سال ۸۸ مطرح کرد، من جزو کسانی بودم که از این کار به شدت استقبال کردم و خوشحال بودم که میتوانیم یک گروه متحد داشته باشیم. الان خیلی از گروههای دیگر هم دارند مثل ما کار میکنند ولی انسجام گروه ما را ندارند که بتوانند سالها گروه را حفظ کنند و در کنار هم بمانند.
احمد مقدسی: در طول تاریخ هنر معاصر ایران، اکثر جنبشهای هنری در قالب گروهها اتفاق افتاده است. برای مثال جنبش سقاخانه اولین بار توسط نقاشان نوگرای ایرانی به وجود آمد. آنها در زمان خودشان نگاه متفاوتی به نقاشی داشتند و خوشبختانه در حال حاضر هم بعضیهایشان در قید حیات هستند. بنابراین در طول تاریخ هنر معاصر ایران گروههای خوبی تشکیل شده ولی متأسفانه در حال حاضر تعداد این گروهها کمتر است و معمولاً دوره تداوم این گروهها کوتاه بوده و آنها پایدار نبودهاند.
وضعیت نقاشی آبرنگ را در مقایسه با روند جهانی این هنر چطور مقایسه میکنید؟
احمد مقدسی: به نظرم وضعیت ما با وضعیت جهانی قابل مقایسه نیست. نقاشی آبرنگ تکنیکی نیست که متعلق به ما باشد. چینیها حداقل ۵۰۰ سال قبل به آن دست پیدا کردهاند و الان ۳۵۰ تا ۴۰۰ سال است که در اروپا به نقاشی آبرنگ به عنوان یک رسانه اهمیت داده میشود. بنابراین ما حتی نمیتوانیم بگوییم در این زمینه چند سال از دنیا عقب هستیم. نقاشیهای آبرنگ ما هویت ندارد و ما باید تلاش کنیم آن را هویتدار کنیم. کاری که ما میکنیم تقلیدی نیست ولی هویت بصری هم ندارد. ما تا ۲۵ سال دیگر برای خودمان چشمانداز نوشتهایم و باید برنامههایی که مد نظرمان هست را انجام بدهیم. آذر ماه امسال یک مسابقه به نام "باغ ایرانی" برگزار میکنیم که به همراه کتاب و بر پایه نمایشگاه است. برای این مسابقه ۳۵۰ اثر به دست ما رسیده که ۵۰ اثر را برای بخش نهایی مسابقه انتخاب کردهایم. در این کارها هویت ایرانی خیلی برایمان مهم بوده و این چیزی است که همیشه به آن تأکید خواهیم کرد.
طرح روی جلد آخرین شماره کتاب "شهر هشتم" برگرفته از ظروف چینی یا اصطلاحا گل سرخی قدیم است. چرا این طرح را انتخاب کردید؟
احمد مقدسی: هر شماره از این کتاب یک طراحی متفاوت دارد. در نقاشیهای ایرانی، یک سری رنگها از روی ظروف سفالی درست میشود که مخاطبان با این کار ضمن درک یک نوستالژی، یک ارتباط روحی هم با اثر برقرار میکنند. آبرنگ را عموماً در یک ظرف انتخاب میکنیم. یعنی ما باید در یک ظرف ترکیب رنگ داشته باشیم و آن را تست کنیم. من پیشنهاد کردم این ظرف یک ظرف نوستالژیک باشد تا مخاطب با آن ارتباط روحی بگیرد و همذاتپنداری کند. خوشبختانه از طرح روی جلد شماره آخر کتاب خیلی استقبال شد.
آیا در ماههای آتی برنامه خاصی در راستای کتاب "شهر هشتم"، دارید؟
احمد مقدسی: ما ضمن اینکه میخواهیم در سال ۹۷ شماره جدید کتاب دو سالانه شهر هشتم را چاپ کنیم، به دنبال برگزاری یک سری مسابقات تحت عناوین "باغ ایرانی"، "کوچه ایرانی" و "حوض ایرانی" هم هستیم. هدفمان این است که بگوییم نقاشی آبرنگ یک رسانه متفاوت است و این رسانه باید هویت ایرانی پیدا کند. مسلماً این کار زمان زیادی میبرد ولی ما داریم تلاشمان را میکنیم. احمد شاملو یک جمله دارد که میگوید میخواهم به اندازه وسعم به جهان معنا بدهم. این مصداق بارز کاری است که ما میخواهیم انجام بدهیم و دوست داریم به اندازه وسعمان به جهان نقاشی آبرنگ معنا بدهیم. این را صاحبنظران و آیندگان قضاوت خواهند کرد که موفق بودهایم یا نه.
مریم قاسمی: من و تمام دوستانم در تلاش هستیم که نگاه یک سری از گالریدارها و مجموعهدارها را هم تغییر بدهیم. نقاشی آبرنگ در گالریهای ما خیلی مهجور واقع شدهاند. شما وقتی برای برپایی یک نمایشگاه آبرنگ به سراغ گالریدارها میروید، آنها سریعاً گارد میگیرند که این برای من اذیتکننده است. نقاشی آبرنگ هم مثل نقاشی رنگ روغن مخاطب خودش را دارد و باید در گالریها به این نوع از نقاشی هم توجه شود. متأسفانه امروزه خیلی از گالریهای ما به بنگاههای اقتصادی تبدیل شدهاند و فقط با یک سری هنرمند خاص که میدانند برایشان آورده مالی دارند کار میکنند. امیدوارم این گالریها فرصت دیده شدن را به دیگران هم بدهند تا هنر ما فقط محدود به یک عده خاص نباشد.
معمولاً در فضای نقاشی خط بیشتر آقایان فعالیت میکنند و دیده میشوند. شما این فضا را چطور ارزیابی میکنید؟
زهرا بهرامی: من معتقدم که تواناییهای خانمها کمتر دیده میشود. به همین خاطر عمداً خواستم آثار مجموعه اولم طوری باشد که مخاطبان متوجه شوند این آثار را یک خانم خلق کرده است. شاید ظرافت و دقتی که یک خانم در نقاشی خط دارد، پر رنگتر است و بیشتر به چشم میآید. بافندگی، بیشتر هنری است که خانمها انجام میدهند. شاید بعضی از خانمهای بافنده در این زمینه تحصیلاتی نداشته باشند اما خیلی توانمند و خلاق هستند. من در مجموعه آثارم به طور مستقیم کار بافندگی انجام ندادهام ولی خواستم با استفاده از مدیوم گلیم، به خانمهای بافنده اشاره کنم.
مژده طباطبایی: خانمهایی هم وجود داشته و دارند که در زمینه نقاشی خط موفقیتهایی را کسب کردهاند ولی اگر بخواهیم به طور جامعتر به این قضیه نگاه کنیم، متوجه میشویم که رشته نقاشی خط در ایران یک مقدار مردانهتر است. ما در رشتههای مجسمهسازی و عکاسی هنرمندان خانم بیشتری از رشته نقاشی خط داریم که دقیقاً نمیدانم دلیلش چیست. هنرمندان حوزه نقاشیخط باید ابتدا زیر مجموعه انجمن خوشنویسان شوند و مراحل طاقتفرسای این انجمن را طی کنند تا بعد وارد کار حرفهای شوند که شاید این مسیر طاقتفرسا باعث میشود این هنر تا حدودی مردانه شود. هر هنرمندی نمیتواند از زیر بار این مسیر طاقتفرسا عبور کند. با وجود این نمیتوان گفت که آقایان اجازه وارد شدن خانمها به این رشته را نمیدهند. هرگز اینطور نبوده و نیست.
بازخوردهای نمایشگاه"خط بافتههایی از جنس خیال" را چگونه ارزیابی میکنید؟
زهرا بهرامی: بازخوردها خیلی بیشتر از آنچه که فکر میکردم مثبت بود. نمایشگاهم خیلی خوب دیده شد و خانم طباطبایی هم خیلی حمایت کرد تا آثار بیشتر دیده شود.
مژده طباطبایی: من نمیدانم سایر همکاران خوشنویس و اساتید این حوزه چه برخوردی با آثار خانم بهرامی دارند ولی به عینه شاهد این بودم که اساتید حاضر در افتتاحیه از برپایی این نمایشگاه شگفتزده شدند. دلیلش هم فکر میکنم این است که ما با برگزاری این نمایشگاه شاهد یک جریانی در عرصه نقاشی خط بودیم که تکرار جریانهای قبلی نبود. این نمایشگاه با استقبال بسیار خوب اساتید مواجه شد. حداقل چند استادی که به بازدید از نمایشگاه آمدند، بازخورد خیلی خوبی را به ما انتقال دادند. استاد بختیاری خیلی تأکید داشتند که خانم بهرامی چقدر خوب توانستند دو مدیوم نقاشی خط با بافتههای ایرانی را با هم ترکیب کنند. اساتید دیگر از جمله استاد فلسفی، استاد نوری، استاد شیرچی، استاد صادقزاده و استاد مهری هم از آثار خانم بهرامی خوششان آمده بود. خیلی برایشان جذاب بود که یک هنرجو در اولین نمایشگاه انفرادی خودش تصمیم گرفته چنین مسیری را دنبال کند. کاش بقیه دوستان هنرمند هم جسارت خانم بهرامی را داشته باشند و در مسیر تفاوتها قدم بردارند.
زهرا بهرامی: فکر نمیکردم سادگی آثارم تا این اندازه بتواند مخاطب را جذب کند. دوست داشتم بتوانم با حداقل امکاناتی که در دسترسم هست یک مجموعه اثر هنری خلق کنم که در عین سادگی، جذابیت هم داشته باشد. اینکه از متریال و ابزار خاصی استفاده نکردم، کاملاً آگاهانه بود چون به دنبال جنسی از سادگی بودم که خوشبختانه این سادگی مورد استقبال مخاطب قرار گرفت.
آثارتان مستقل از آنچه بود که نزد آقای آریامنش آموزش دیدهاید یا اینکه از شیوه کار ایشان پیروی کردهاید؟
زهرا بهرامی: من نقاشی خط را از استاد آریامنش آموزش دیدم اما به مرور سعی کردم مسیر خودم را پیدا کنم. برای این کار حدود ۳-۴ سال ارتباطم را با دوستانم کمرنگ کردم تا آثارم به سمت و سوی آثار دیگران نرود و خودم باشم. به مدت ۳ سال روی مجموعه "خط بافتههایی از جنس خیال" کار کردم و بعد آن را به استاد آریامنش نشان دادم که خوشبختانه این مجموعه مورد توجه ایشان قرار گرفت. فکر میکنم یک هنرمند گاهی اوقات لازم است برای خودش یک خلوت درست کند تا کمتر از اطرافیانش تأثیر بگیرد. تصاویری که هنرمندان عرصه تجسمی میبینند، در ناخودآگاهشان قرار میگیرد و ممکن است یک روزی در آثار آنها بروز کند اما من سعی کردم کمتر این اتفاق بیفتد.
خانم طباطبایی اشاره کردید که در سالهای اخیر هنرمندان زیادی آثار نقاشی خط خودشان را به شما معرفی کردهاند. این در حالی است که بازار هنری دیگر اقبال چندانی به نقاشی خط نشان نمیدهد. دلیل این اتفاق را چه میدانید؟
مژده طباطبایی: هنر خوشنویسی مثل هنر فرشبافی برای مردم و فرهنگ ایران یک حالت نوستالژی دارد و مردم همیشه به نوشتار و خطاطی علاقهمند هستند. در حروف فارسی آهنگ و توازن خاصی نهفته شده که وقتی این حروف به شکل نقاشی خط در میآیند، مردم ما از آن لذت میبرند و حال عجیبی به آنها دست میدهد. خوشنویسی برای ما یک سابقه تاریخی دارد که این سابقه تاریخی میگوید ما هم خوشنویسهای خیلی مطرحی در تاریخ هنر کهن و معاصرمان داشتهایم و هم علاقه مردم به این هنر پایانناپذیر است.
کشور ما به خاطر خط زیبایی که دارد و به خاطر استعداد هنرمندانش، همیشه پتانسیل خوبی در عرصه خوشنویسی داشته است ولی شاید امروز حال و اوضاع خوشنویسی در ایران چندان خوب نباشد. البته صحبت من بیشتر از منظر مارکت و فروش است و بحثهای فنی را میخواهم به عهده اساتید این فن بگذارم. ما بارها با همکاران و اساتید حوزه خوشنویسی در این مورد صحبت کردهایم و حتی بعد از نمایشگاه "خط کهن" که چند سال پیش در گالری "مژده" برگزار شد هم یک جلسه نقد و بررسی با اساتید داشتیم تا ببینیم چه بلایی دارد به سر نقاشی خط این سرزمین میآید؟ صحبتهای ما خیلی خوب شروع شد ولی آنطور که باید به سرانجام نرسید. امیدوارم دوباره چنین جلساتی برگزار شود تا به یک جمعبندی درست برسیم چون به عنوان شخصی که به طور مستقیم با بدنه مارکت هنرهای تجسمی ارتباط دارم، هر روز به عینه میبینم که تعداد کارهای کپی و قلابی در زمینه نقاشی خط بالا میرود و کمتر هنرمندی پیدا میشود که مثل خانم بهرامی دست به خلق ایدههای جدید بزند. الان خیلی از کسانی که برای ارائه آثارشان به ما مراجعه میکنند، کارشان نه به لحاظ نوشتار و ترکیب و نه به لحاظ تکنیک و بافت درست نیست و آنهایی که اجراهای خوبی دارند هم کارشان کپی از اساتید است. وضعیت نقاشی خط در دهه ۸۰ اینطور نبود و این هنر رو به اوج بود ولی حالا دچار یک نابه سامانی شده که باید این وضعیت را به نوعی اصلاح کرد.
چه چیزی باعث شد این نابسامانی در عرصه نقاشی خط به وجود بیاید؟
مژده طباطبایی: چند سال پیش برخی از هنرمندان جوان ما به تصور اینکه خط نقاشی کاری ساده است، وارد این حوزه شدند و دلالانی هم در این مسیر به آنها کمک کردند تا بدون داشتن شایستگیهای لازم مطرح شوند. اینها موقتاً توانستند مطرح شوند و آثارشان هم در منطقه از جمله دبی با فروش خوبی مواجه شد اما عمده مشکلی که به وجود آوردند این بود که بقیه جوانان علاقهمند به خوشنویسی هم کار و زندگیشان را رها کردند و به تصور ساده بودن نقاشی خط، وارد این حرفه شدند. آنها حتی نمیدانستند که رنگ را باید چطور رقیق کرد و یا قرار است از چه نقطهای به چه نقطهای برسند ولی به هر حال سعی کردند رنگ و بوم بخرند و روی بوم بنویسند. این اتفاق باعث شد که لطمه شدیدی به سیستم نقاشی خط وارد شود.
در آن سالها خیلیها میتوانستند جلوی این جریان را بگیرند اما این کار را انجام ندادند. اینطور بود که مخاطب عام به تدریج نتوانست سره را از ناسره تشخیص بدهد و اعتمادش به نقاشی خط سلب شد. به همین خاطر خیلی سادهتر از آن چه که فکرش را کنید جامعه نقاشی خط را پس زد. این در حالی است که تا ۵-۶ سال پیش با من تماس میگرفتند و سراغ آثار نقاشی خط را میگرفتند. مایه تأسف است که در حال حاضر نقاشی خط در ایران به این وضعیت دچار شده است. آن هم درست در زمانی که هنرمندان ترک و کشورهای عربی از جمله کویت، قطر و امارات دارند خودشان را در عرصه بینالمللی نشان میدهند و جایگاه اجتماعی و بینالمللی خودشان در زمینه نقاشی خط را حفظ کردهاند.
کشور ما کشوری است که همیشه بهترین خوشنویسها را داشته و همه جای دنیا طالب خوشنویسی و نقاشی خط ایران بودهاند اما عدم مدیریت و برنامهریزیهای صحیح باعث شده وضعیت خوشنویسی و نقاشی خط در ایران به این روز بیفتد. فکر میکنم به مرور این شرایط تغییر کند ولی به هر حال هنرمندان ایرانی حوزه نقاشی خط لطمه شدیدی از این نابسامانیها خوردهاند که این کاش اینطور نمیشد. الان به خاطر همین اتفاقات، آثار هنرمندان ایرانی در بخش بینالمللی هم به فروش نمیشد و شما به جز ۲-۳ هنرمند نقاشی خط، هنرمند دیگری را نمیشناسید که آثارش در خارج از کشور به فروش برسد.
اینها به خاطر سیاستهای غلطی است که طی چند سال اخیر توسط یک سری از گالریها، دلالها، کیوریتورها و مدیران هنری اتخاذ شده است. به هر حال این اتفاق تلخی است که در عرصه خط در ایران افتاده اما الان بهترین کاری که میشود انجام داد، این است که سعی کنیم اتفاقات گذشته را جبران کنیم. خیلی از اساتید دارند تلاشهای خودشان در این زمینه را انجام میدهند که این تلاشها نویدبخش اتفاقات خوبی است ولی به هر حال زمان لازم است که اتفاقات چند سال گذشته در حوزه خط جبران شود و ما بتوانیم دوباره جایگاه خودمان را در مارکت جهانی خوشنویسی و نقاشی خط پیدا کنیم.
فکر میکنید راه برونرفت از این وضعیت حوزه نقاشی خط چیست؟
مژده طباطبایی: به نظرم جامعه به تدریج سره را از ناسره تشخیص میدهد و هنرمندان کاربلد حوزه نقاشی را غربال میکند، کما اینکه در هنرهای دیگر هم چنین اتفاقی افتاده است. هنر خوشنویسی با فرهنگ مردم ایران در هم آمیخته شده و همیشه طرفداران خاص خودش را دارد. این هنر هیچوقت از بین نمیرود و حتی در این وضعیت نابسامانی که به وجود آمده هم خیلی از مخاطبان ایرانی آثار برجسته نقاشی خط را تشخیص میدهند و خریداری میکنند. خط در خارج از کشور نشانه ایرانی بودن است و حتی ایرانیهای مقیم خارج از کشور هم به آن میبالند و آثار خوشنویسی و نقاشی خط را خریداری میکنند. بنابراین نقاشی خط همیشه طرفداران خاص خودش را دارد و فکر میکنم دوباره به تدریج بتوانیم سلیقه عمومی مردم را تغییر بدهیم اما مسئله مهم این است که سعی کنیم به چنین گردابهایی نیفتیم که بعداً لازم باشد با هزار سختی و دشواری خودمان را از آن بیرون بکشیم.
فکر میکنم انجمنها، واسطهها، اساتید و حراجیها میتوانند حداقل هر ۶ ماه یکبار جلساتی با هم داشته باشند و مشکلات را بررسی کنند تا نقاشی خط و دیگر هنرهای تجسمی به این وضعیت دچار نشوند. همه میدانیم که هنر ایران در عرصه بینالمللی زیر ذرهبین است. آثار هنرمندان ایرانی در حراجیها، اکسپوها، آرتفرها و بینالهای مطرح جهانی به نمایش گذاشته میشود که این باعث افتخار ما است و پتانسیل هنرمندان ایرانی را میرساند. ما این جایگاه را به آسانی به دست نیاوردهایم، پس آن را نباید به آسانی از دست بدهیم. در همین ۱۵-۲۰ سال اخیر آثار بسیاری از هنرمندان معاصر در موزههای مطرح جهانی به نمایش گذاشته شده و در حراجیهای برجسته بر سر خرید آثار این هنرمندان رقابت میشود. وقتی چنین هنرمندانی داریم که باعث افتخارمان هستند، باید یک مقدار با وسواس بیشتری دست به خلق اثر هنری بزنیم و برای ارائه آثار تولید شده به عرصه بینالمللی فکر بیشتری کنیم.
خانم بهرامی، شما در دورهای وارد فضای حرفهای نقاشی خط شدید که این حوزه دچار آشفتگی است. زمانی که میخواستید اولین مجموعه انفرادیتان را ارائه بدهید، به این قضیه فکر کرده بودید؟
زهرا بهرامی: من نسبت به شرایط نقاشی خط در ایران آگاهم اما احساس میکنم باید کار خودم را انجام بدهم و بقیهاش را به زمان بسپارم. معتقدم که در شرایط فعلی لازم است هر کس به زبان و بیان شخصی خودش برسد و خودش باشد. من دوست داشتم این اتفاق در مورد آثارم بیفتد. تلاشم را کردم و بقیهاش را به زمان میسپارم. فقط معتقدم که حتی اگر در بدترین شرایط ممکن هم باشیم نباید کنار بکشیم.
با توجه به افزایش تعداد فارغالتحصیلان رشته های تجسمی و تمایل آنها برای نمایش آثارشان، گالری مژده چه نگاهی به معرفی جوانها دارد و ملاکش برای انتخاب هنرمندان جوان چیست؟
مژده طباطبایی: کار کردن با جوانان برای خیلی از گالریدارها جذاب است چون این جوانها آینده هنر مملکت را تشکیل میدهند و یک روزی خودشان به اساتید هنر تبدیل میشوند اما باید توجه کرد که وقت هر گالری برای کار کردن با هنرمندان محدود است و یک گالری نمیتواند به طور ثابت با بینهایت هنرمند کار کند. این موضوع در مورد گالری مژده هم صدق میکند. من به عنوان یک گالریدار تا جایی که امکان دارد، به جوانها توجه دارم و میخواهم پشتیبان آنها باشم اما طبیعتاً به دنبال هنرمندان جوانی میگردم که کارشان در فضای امروز هنر معاصر دارای خلاقیت و حرفهای تازهای باشد. وقتی چنین هنرمند با قابلیتی را پیدا کنم، او را در داخل و خارج از کشور معرفی میکنم و هر کجا که لازم است و میدانم که میدرخشد، پشت او میایستم و حمایتش خواهم کرد.
هیچ محدودیتی هم در زمینه مدیوم هنری برای خودم ایجاد نکردهام و هر هنرمند جوانی که در مدیومهای مختلف نقاشی خط، نقاشی، مجسمهسازی، ویژوال آرت و حتی چیدمان آثارش پتانسیل و قابلیت داشته باشد را حمایت میکنم. البته طبیعتاً این انتظار را دارم که وقتی از جوانان حمایت میکنم، آنها هم رفتار حرفهای داشته باشند. حرفه گالریداری خیلی مشکل است و فقط به برپایی نمایشگاه خلاصه نمیشود. یک گالریدار باید هنرمند را راهنمایی کند، برایش نمایشگاه بگذارد، مصاحبه بگیرد، کتاب چاپ کند و به حراجیها معرفیاش نماید. البته اینها برای زمانی است که یک گالریدار بخواهد کارش را درست انجام بدهد، وگرنه در خیلی از مواقع چنین حمایتهایی صورت نمیگیرد که البته بخشی از آن هم به خاطر مشکلات مالی گالریها قابل توجیه است.
چرا تعداد نمایشگاههای گالری مژده به نسبت گالریهای دیگر کمتر است؟
مژده طباطبایی: قبول دارم که به نسبت بقیه همکارانم کمکارتر هستم. گالری مژده در طول هر ماه یک نمایشگاه میگذارد و گاهی اوقات به خاطر مناسبتهای مختلف، تعداد نمایشگاههای این گالری کمتر هم میشود. این به خاطر وسواسی است که من دارم. دلم میخواهد وقتم را صرف هنرمندان کاربلد کنم و ترجیح میدهم به جای برگزاری یک نمایشگاه که تکرار مکررات است، نمایشگاهی بگذارم که خلاقیت داشته باشد و آدمها یا آثار تازهتری را معرفی کند. همیشه راه برای ورود جوانان به گالری مژده باز است و این گالری ورودی هم از آنها نمیگیرد چون دوست دارد جامعه هنری و به ویژه جامعه جوان هنری را حمایت کند. نمایشگاهی که برای خانم بهرامی برپا کردیم هم در همین راستا بود و دلمان میخواهد ادامه پیدا کند. پروژهای که من با خانم بهرامی شروع کردهام هنوز به پایان نرسیده و ما باید ایدههای ایشان را در تهران و شهرستانها معرفی کنیم. خانم بهرامی پتانسیل اینکه معرفی شود را دارد چون هنرمند خلاق و متفاوتی است و امیدوارم در آینده هم کارش را به همین شکل ادامه بدهد.
من خیلیها را از طریق نمایشگاههای گروهی وارد دنیای حرفهای تجسمی میکنم و بعد اگر کارشان مورد استقبال قرار بگیرد، برای آنها نمایشگاه انفرادی میگذارم. الان دو آرتیست جدید دارم که خیلی خاص هستند. یکی از آنها اهل اصفهان است و دیگری هم دختر جوانی است که تازه فارغالتحصیل شده و آثارش در نمایشگاه گروهی به سرعت به فروش رسید. انشاءالله به مرور این جوانان و هنرمندان جوان دیگر را هم همچون خانم زهرا بهرامی در گالری مژده به جامعه تجسمی معرفی خواهم کرد.
خانم بهرامی در پایان گفتوگو، صحبتی راجع به همکاریتان با خانم طباطبایی ندارید؟
زهرا بهرامی: از آشنایی با خانم طباطبایی خیلی خوشحالم. چند سال کار نکردم و وقتی وارد عرصه حرفهای شدم، با یک گالریدار حرفهای کار کردم که از همه لحاظ درجه یک است. خیلی دوستشان دارم و خوشحالم که ایشان مجموعه اول مرا پرزنت کردند. خانم طباطبایی از کار هنرمندان جدید استقبال میکنند و این باعث خوشحالی من به عنوان یک هنرمند جوان است. همین که ایشان در نمایشگاههای گروهیشان به جوانها فرصت کار کردن میدهند جای قدردانی دارد.
- 17
- 3