سحر سیدنژاد نزدیک به ۱۲ سال است که به طور حرفهای به کار نقاشی و تصویرسازی مشغول است. او تاکنون در نمایشگاه های گروهی مختلف داخلی و خارجی شرکت داشته و سال گذشته اولین نمایشگاه انفرادی را به نام «شبحی بر جهان سایه افکنده است» با موضوع پول و سرمایه، در خانه گالری دید برپا کرد.
در بخشی از استیتمنت این نمایشگاه آمده است: «جهان ما را سایه های شومی دربر گرفته است و پول گاه یکی از این سایه های شوم است؛ یکی از مهم ترین ساخته های بشر که گاه بلای جانش می شود و این یک پیام واضح است، پیامی که در این دسته آثار سحر سیدنژاد بی هیچ پرده پوشی یا راز در نهان گفتنی به نمایش در می آید.
اما فرم و ساختار این آثار پس از پایان دوره ایدئولوژیک می تواند از سایه ایدئولوژی درآید و حال پیام می تواند نه با فرمایش از بالا که نظرات شخصی باشد و آزادانه و به اختیار آن را منتقل کند. سحر سیدنژاد همین رویکرد را داشته است. فرم آثارش یادآور پیام آوری ایدئولوژیک اما خود پیام ها برآمده از تصورش نسبت به محیط پیرامون و جهان اطرافش است؛درباره محیط پیرامون، بی عدالتی و نابسامانی یا حتی سیاست جهان که همه در سایه شوم پدیده ای به نام پول بسط می یابند. نگاه او از پس رنگ خاکستری آثارش قرار است آدم های خرد و حقیر شده در برابر پول و ظلم جاری را بر بوم و سطل و کفش و صندلی بنمایاند».
با سحر سیدنژاد که این روزها درگیر کار روی مجموعه جدیدش است، درباره آثارش، هنر تصویر و تاثیر تصویر در جامعه به گفتوگو نشستیم که در ادامه می خوانید:
«شبحی بر جهان سایه افکنده است» را چه سالی شروع کردید؟ کمی درباره ایده این نمایشگاه بگویید.
من روی این مجموعه سه سال کار کردم و البته فضاهای زندگی شهری و حال و هوای خودم در این مجموعه بیتاثیر نبود.می خواستم برای نمایشگاه به یک موضوع جدی فکر کنم و دیدم که اقتصاد نه تنها دغدغه من که دغدغه افراد زیادی می تواند باشد. به این مساله خیلی فکر کردم و سرانجام به هرم نظام سرمایهداری رسیدم و براساس آن ایده پردازی کردم؛ بهعنوان مثال برای رأس این هرم که پول است یک گاوصندوق ساختم و روی آن طراحی کردم.
به طور کل استفاده از حجم، چقدر شما را به ایدهای که مدنظرتان بود، نزدیک کرد؟
این اولین تجربه من از حجم بودو برای استفاده از آن هم دلیل داشتم. احساس کردم سه بعد می تواند کمک بزرگی به حس انسان کند؛ شما وقتی یک جسم سه بعدی را لمس میکنید، ارتباط متفاوتی با آن می گیريد. به همین دلیل با توجه به هرکدام از بخش های این هرم یک حجم طراحی شد. براي مثال از چکمه برای نماد کارگر استفاده کردم یا در بخش سیاست، پنج به علاوه یکرا در هیبت یک میز و هفت صندلی ارائه دادم.به طور کل باید بگویم حجم می تواند کمک خوبی کند و آنقدر برایم لذت بخش بود که تصمیم گرفتم در مجموعه جدیدم خودم یک سری مجسمه بسازم.
در مجموعه «شبحی بر جهان سایه افکنده است» درباره یک مساله جهان شمول صحبت کردید. آیا قرار است در نمایشگاه های بعدی هم درباره چنین مسائلی صحبت کنید یا ممکن است به احساسات شخصی خودتان هم بپردازید؟
من فکر می کنم اولین دغدغه نقاش زندگی خودش است. اگر در این مجموعه کاری درباره سرمایه و اقتصاد انجام دادم، اول به خودم فکر کردم با اینکه این مساله یک دغدغه همگانی است. من برای مجموعه جدیدم بین دو موضوع «خواب» و «تجاوز» قرار گرفتم. تجاوز مسالهای است که بیشتر زنان با آن درگیر هستند؛ اگرچه این مساله به آقایان هم مرتبط می شود اما من می خواستم تجاوز را تنها در حیطه زنان کار کنم و برای این مساله به اجرای پرفورمنس فکر کردم.
اما من امسال تصمیم دارم روی خواب هایی که می بینم با توجه به اینکه دارای فضای سورئال است ،کار کنم و دوست دارم مخاطب با دنیای من ارتباط بگیرد. یک وقتهایی در کار دغدغهای مهم است که دیگران هم با آن درگیر باشند و یک وقت می شود شما کاری انجام می دهید که تنها دغدغه شخصی خودتان است و با ارائه آن ها، مخاطب هم ممکن است درگیر زندگی و دغدغه شخصی شما شود.
در صحبت های قبلی گفتید که سعی کردید حجم ها را به گونه ای طراحی کنید که مخاطب بتواند با آن ها ارتباط بگیرد. می خواهم بپرسم مخاطب برای شما چقدر اهمیت دارد؟ وقتی در حال طراحی یک مجموعه هستید تا چه اندازه به مخاطب فکر می کنید؟
هرکسی به واسطه کارش می خواهد تخلیه روانی شود، پس اول خودم مهم هستم. اما وقتی حرفه ای کار می کنید و تصمیم دارید اثرتان را ارائه دهید، پس مخاطب هم مهم میشود اما در درجه اول آن تخلیه روانی مهم است که میخواهم از یک موضوعی خودم را نجات دهم یا در مساله ای غرق شوم و تمام این کارها را به واسطه تصویر انجام می دهم، ولی برایم مهم است که مخاطب هم با اثر من درگیر شود.
فضای مجموعه قبلی شما هم دارای فضای تلخی است و مجموعه جدیدی هم که در دست دارید با توجه به موضوعی که انتخاب کردید، دارای یک فضای تلخ است. این فضاها در اکثر کارهای شما وجود دارد و حتی برای پایان نامه خود نیز تصویرسازی «بوف کور» را مدنظر قرار دادید. کمی درباره وجود این فضا صحبت کنید.
درباره تصویرسازیهای «بوف کور» باید بگویم که احساس کردم فضای ذهنی من به این اثر بسیار نزدیک است و دلیل اینکه اکثر کارهایم به فضاهای تاریک یا تلخ نزدیک می شود به شخصیتم مرتبط است. ذهن من همواره درگیر است و با توجه به جامعه ای که در آن زیست می کنیم، امید، خیلی برایم کمرنگ و کوچک است و این مسائل ناخودآگاه در تصویر هم منعکس می شود.
اما مجموعه «شبحی بر جهان سایه افکنده است» با اینکه بازهم به فضاهای تیره نزدیک بود، با سایر کارهایم تفاوت داشت. در کل می توانم بگویم فضاهای کاری یک هنرمند با شخصیت و ذهنیت او ارتباطی مستقيم دارد. هرکسی از درونیات خودش صحبت می کند؛ البته هستند کسانی که تلاش می کنند شخصیت دروغینی از خود به نمایش بگذارند اما من در آن دسته قرار نمی گیرم. شاید خیلی از هنرمندان ابتدا به مخاطب فکر کنند که او چه چیزی را می پسندد ولی من اول به درونیات خودم فکر می کنم.
جامعه و مسائلی که در اطرافتان اتفاق می افتد، چه تاثیری در کار شما برجای می گذارد؟
همیشه فکر می کنم شاید من به عنوان یک نقاش نتوانم به طور مستقیم به یک موضوع اعتراض کنم اما می توانم به واسطه تصویر اعتراض خود را بیان کنم. میخواهم بگویم تصویرهایم فقط حال درون من نیستند؛ من با حال مردم هم سروکار دارم. وقتی می بینم مردم ما حالشان خوب نیست، تلاش می کنم به واسطه تصویر، اعتراض یا ناراحتی خود را بیان کنم و با این کار، احساس همدردی با جامعه می کنم.
چند ساعت در روز کار می کنید؟
این روزها به دلیل درگیری های کاری کمتر اما در مجموع روزی ۱۸ساعت کار می کنم!
شما چقدر با هنرهای دیگری مثل موسیقی، سینما، تئاتر، ادبیات و... سروکار دارید و تا چه اندازه از این ها ایده می گیرید؟
بعد از نقاشی، موسیقی و فیلم مدیوم هایی هستند که دوستشان دارم و هر کدام به تنهایی تاثیر خود را بر کار من می گذارند؛ اما در این بین فیلم بسیار به فضای کار من کمک می کند. تلاش می کنم فیلم هایی ببینم که فضاسازی های خوبی داشته باشند. به ترکیب بندی فیلمها توجه می کنم. زاویه دوربین، سایه ها، نور و... در یک فیلم برایم پررنگ میشوند. به عنوان مثال تارکوفسکی، دیوید لینچ، هانکه و... داستان، رمان و نمایشنامه ها که دارای فضاسازی هستند، می توانند به من ایده دهند.
کارهای نقاشان و تصویرگران دیگر را چقدر دنبال می کنید؟
نقاشانی راکه مورد علاقه ام هستند، دنبال میکنم و سعی می کنم مهمترین نمایشگاه هایی را که در سطح شهر برگزار می شود از دست ندهم و همچنین کار طراحان و نقاشان بین المللی را در فضای مجازی دنبال می کنم.
فضای تجسمی این روزها را چگونه می بینید؟ فضای مافیاگونه ای را که در این عرصه شکل گرفته است به عنوان یک آرتیست تا چه اندازه احساس می کنید؟
متاسفانه یک فضای مافیایی در ایران به وجود آمده است؛ شاید در کل دنیا این اتفاق افتاده باشد اما من در ایران زندگی می کنم و تنها می توانم از آن صحبت کنم. متاسفانه مافیا در ایران بیداد می کند. به طور مثال به واسطه روابط است که می توانید در برخی گالری های مطرح شهر نمایشگاه برگزار کنید. هنر در ایران به بده بستان تبدیل شده است.امروز مافیای هنر مطرح است و تنها چیزی که مطرح نیست، آثار هنری ای است که تولید می شوند و تنها روابط است که میتواند هر اثری را به اثر فاخر تبدیل کند. وقتی آرتیستهای بزرگ ایران، پشت یک هنرمند تازه کار میایستند و آثار این هنرمند را حمایت می کنند، صاحب جایگاهی می شوند که اکثر موارد شایسته آنهانیست.
به عنوان مثال حواشی ای که در حراج تهران به وجود آمد، گویای این نکته است که فضای تجسمی ما در حال بلعیده شدن از سوی فضای مافیایی است. از همه مهمتر باید به آرتیست های جوان اشاره کرد. چرا فقط یک سری آدم مشخص هر سال در حراج تهران حضور دارند؟ ممکن است یک گالری مطرح آثاری به نمایش بگذارد که از نظر هنری در رده بندی آثار فاخر قرار می گیرند اما از آنجایی که فروش این آثار به علت مطرح نبودن هنرمند آن چندان بالا نیست، گالری برای تبلیغات آن کاری انجام نمی دهد و از طرفی گالری هایی وجود دارند که اثر برایشان مطرح نیست و فقط می خواهند از آرتیست ها درآمدزایی کنند.
برای من مهم نیست که حذف شوم یا بالا بروم؛ اولویت من عشقی است که به این کار دارم. من با تصویرم حرف می زنم. اما آدمها در این جامعه اگر به هر دلیلی وارد هنر شوند و برای بالا بردن خود، آدم های دیگر را پله قرار دهند دیر یا زود، زمین خواهند خورد. به اعتقاد من آدم هایی در هنر باقی خواهند ماند و تاریخ از آن ها نام خواهد برد که خودشان بوده اند و به واسطه کارشان بالا رفته اند. این ها هرگز تاریخ انقضا ندارند.
در شرایط فعلی کشور ما و با توجه به سیاستهای آن، دولتها تا چه اندازه در کار هنرمندان نقش دارند؟
ما وقتی درباره دولت حرف می زنیم، درمورد وضعیت فرهنگ یک جامعه صحبت می کنیم. به اعتقاد من بخش اعظم یک جامعه را فرهنگ و هنر آن کشور می سازد. ما در جایی زندگی می کنیم که دولت از هنر مستقل به هیچ عنوان حمایت نمی کند. وقتی ما با محدودیت روبه رو هستیم، نمیتوانیم به راحتی حرف بزنیم.
در طول دوران کاری خودتان، از کدام هنرمندان تاثیر گرفتید؟
من کارهای زیادی دیدم اما در نهایت فکر می کنم هرکسی فضای شخصی خودش را دارد. هنرمندان مورد علاقه من، هنرمندان قرن شانزدهم هستند؛ چرا که تمام توانایی و خلاقیتی را که یک هنرمند باید داشته باشد در آرتیست هاي آن دوره می بینم.
رنگ چقدر در کار شما اهمیت دارد؟
رنگ بستگی به کانسپت کار دارد. با توجه به آن موضوع است که رنگ می تواند دخیل باشد. رنگ ها مفهوم دارند. هرکاری که می خواهم روی بوم انجام دهم به آن کانسپت موضوعی من مرتبط می شود. من یک مجموعه آب مرکب داشتم که سیاه و سفید بود و با توجه به آن موضوعی که کار می کردم فقط فضای سیاه و سفید کمک می کرد که مفهوم را برسانم اما در یک مجموعه ای ممکن است رنگ نقش اساسی ایفا کند. همینطور بحث نور و زاویه اش برای من مهم است.
و حرف آخر؟
امیدوارم روزی برسد که روی دیوار گالری ها اثر هنری ببینیم .
نوا ذاکری
- 13
- 6