پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۳:۰۰ - ۲۸ دي ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۰۰۷۳۴۸
هنرهای تجسمی

چطور یک فارغ التحصیل معماری دانشگاه تهران به حلقه اصلی طراحان دیزنی‌لند راه پیدا کرد؟

طراح ایرانی دیزنی لند,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی

متولد ۱۳۱۶ است؛ معمار برجسته ایرانی و طراح مهم‌ترین تم‌پارک‌های سراسر جهان. او تا سال ۲۰۰۴ به‌عنوان طراح معمار و مدیرهنری تم‌پارک‌های دیزنی‌لند خدمت کرد و توانست نشان معتبر «۳۶سال رویاپردازی با دیزنی» را از آن خود کند.

 

چندسالی است که در ایران مشغول به‌کار است. تیمش را همیشه با جوانان می‌بندد و بیشتر با دانشجویان یا کسانی که تازه فارغ‌التحصیل شده‌اند کار می‌کند. برای همین همیشه دور و برش یک عده جوان در حال کار کردن و آموختن هستند. می‌گوید: « جوانان کم‌تجربه مثل یک صفحه کاغذ سفید هستند؛ هنوز شکل نگرفته‌اند و خیلی راحت‌تر می‌شود با آنها کار کرد. آنها همیشه باایده‌های نو می‌آیند».

 

احمد جعفری با اینکه سن و سالی دارد اما هنوز فعال و سرزنده است؛ آن‌قدر که همچنان معمار رویاهاست و در حال ساختن شهرهای رویایی.

 

کجا و در چه رشته‌ای درس خوانده‌اید؟

سال ۱۳۳۶ وارد دانشکده هنرهای زیبا شدم و ۵سال بعد ازرشته معماری فارغ‌التحصیل شدم. چون نمراتم بالا بود قرار بود از طرف دانشگاه من را بفرستند به دانشگاهی در پاریس اما پارتی‌بازی کردند نشد و یک نفر دیگر را فرستادند. سال بعدش تصمیم گرفتم بروم آمریکا. فامیلی داشتیم آنجا. چندسالی ماندم، هم کار کردم و هم درس خواندم تا اینکه سال۱۹۶۶ کار کردن با ‌خود والت دیزنی را شروع کردم،در دیزنی‌لند.

 

دقیقا مسئولیت و حیطه فعالیت‌تان چه بود؟

خود دیزنی‌لند نقشه‌های دیزنی‌لند را نمی‌دهد. بیشتر طرح و نقشه‌ها در استودیویی به اسم WED طراحی می‌شود.

 

والت‌دیزنی ۹هنرمند را آورد و در این استودیو دور هم جمع کرد که اینها تمام نقشه‌های دیزنی‌لند را می‌دادند. تمام دیزنی‌لند‌هایی که در دنیا تاسیس می‌شود زیرنظر این استودیو است. از آن جمع ۹نفره تنها فرد زنده من هستم‌ که مستقیم با خود والت‌دیزنی کار کرده‌ام. الان اسم آن استودیو شده WDI. البته دوره راحتی نبود چون کنار کسانی کار می‌کردم که در انیمیشن و فیلم خیلی قوی بودند و تجربه‌های زیادی داشتند.

 

چطور یک فارغ التحصیل معماری دانشگاه تهران به حلقه اصلی طراحان دیزنی‌لند راه پیدا کرد؟

اول در خود دیزنی‌لند مشغول به‌کار شدم. قسمتی به نام نگهداری بود که مهندسان معماری، مکانیک و برق زیرمجموعه‌اش بودند که بخش معماری‌اش دست من بود. البته کارهای بزرگ نمی‌کردم، کارهای کوچک بود اما از آنجا کم‌کم کارم توسعه پیدا کرد. یک طرحی دادم که اجرا شد و خیلی مورد توجه قرار گرفت و به WED راه پیدا کردم که همه ایده‌های اصلی از همان‌جا به‌وجود می‌آمد  و یک سال و نیم بعد هم مسئول بخش معماری خود دیزنی‌لند شدم.

 

سابقه کار دیگری نداشتید؟

زیاد نه. اما وقتی رفتم آنجا یکی دو سال بعد در سال۱۳۴۷، شرکتی به نام فرمانفرما که آن زمان بزرگ‌ترین شرکت در ایران بود من را استخدام کردند که من برگشتم ایران برای ساخت فرودگاه و ورزشگاه آزادی. فرودگاه مهرآّباد دست من بود و من مدیر طراحی‌اش بودم. یک‌سالی طول کشید. رئیس من در دیزنی‌لند هیچ‌کس را به جایم استخدام نکرده بود و پیغام داد که یا برگرد یا من یک نفر را استخدام می‌کنم. من هم تصمیم گرفتم برگردم. وقتی برگشتم به قلب طراحی در دیزنی رفتم و شروع کردم به کارکردن با کارشناسان آنجا.

 

کارتان به‌عنوان طراح دیزنی‌لند چطور شروع شد؟

اولین پروژه من یک نمایشگاه جهانی بود که در فلوریدا ساخته شد. هم مدیر هنری‌اش (آرت دایرکتور) بودم و هم معمار. یک پروژه هم در کانادا داشتم. کم‌کم یاد گرفتم تا اینکه بالاخره مسئول پروژه دیزنی‌لند پاریس شدم و طراح‌ارشد دیزنی‌لند پاریس.  در سال۱۹۸۸ با خانواده به پاریس رفتم و ۱۹۹۲ که پروژه به بهره‌برداری رسید ما برگشتیم آمریکا. ۴سال در پاریس زندگی کردیم. بعد که برگشتیم آمریکا طراحی و ساخت پروژه قلمرو حیوانات را به من سپردند و نقشه‌ها کشیده و ساخته شد. اما به فلوریدا نرفتم چون خیلی گرم بود.

 

در طراحی کدام دیزنی‌لندها نقش داشته‌اید؟

هنگ‌کنگ، توکیو، پاریس، شانگهای و خیلی جاهای دیگر. قبل از اینکه بازنشسته شوم در سال ۲۰۰۴ نقشه‌های هنگ‌کنگ را تمام کردم و دادم برای ساخت. شرکتی هم برای خودم تاسیس کرده بودم که بعد از بازنشستگی در آنجا مشغول شدم درشانگهای.

 

طراح ایرانی دیزنی لند,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی

جز ساخت دیزنی‌لندها دیگر چه کاری کرده‌اید؟

وقتی با دیزنی‌لند کار می‌کردم پادشاه اردن به شرکت فیلمسازی اسپیلبرگ، ساخت یک پارک تفریحی که مانند یک شهرک باشد را پیشنهاد داد. آنها گفته بودند کار ما نیست. بعد رفته بودند به شرکت یونیورسال و به آنها این پیشنهاد را داده بودند که اتفاقا یکی از دوستان من بود که خیلی خلاق و هنرمند است اما تا به حال چنین کاری نکرده بود. او هم من را معرفی کرد. جلسه‌ای در هالیوود داشتیم و من گفتم صبرکنید، به‌زودی پروژه‌ای که در دست دارم تمام می‌شود و بازنشسته می‌شوم، بعد حتما کار را انجام می‌دهم. یک پارک تفریحی ساحلی خیلی زیبا آنجا ساختیم. ۵تا هتل داشت، یک شهر قدیمی را بازسازی کردیم با یک قصر و یک شهر تفریحی بسیار بزرگ ساحلی شد که خیلی مورد توجهشان قرار گرفت.

 

کار شما بیشتر عینیت بخشیدن به ذهنیت‌هاست؛ تبدیل تخیل به واقعیت. این کار چقدر لذتبخش است؟

خیلی لذتبخش است. اگر نبود که این کار را نمی‌کردیم. حالت کودکی دارد که باید در وجود خودمان حفظ کنیم. چون اگر خودمان درگیر مسئله و در دلش نباشیم خلاقیت به‌وجود نمی‌آید. من همیشه در کار شوخی می‌کنم و سربه سر همکاران می‌گذارم. هنوز هم حالت‌های بچگی در من هست. اگر اینطور نباشم مثل این است که در یک جعبه هستم اما ما خارج از جعبه فکر می‌کنیم تا چیزی بسازیم که قبلا نبوده چون چیزهای تکراری خسته‌کننده می‌شوند. اوایل من یک معمار معمولی بودم. سال اول دانشگاه ما باید ساختمان‌های معروف و قدیمی ایران و جهان را کپی می‌کردیم. یادم می‌آید استاد من را صدا کرد و گفت اگر جای تو بودم معماری را ادامه نمی‌دادم چون بلد نیستی کپی کنی و دقیق کارت رانجام دهی. این حرفش خیلی روی من اثر گذاشت. با این حال من هنوز هم نمی‌توانم چیزی را کپی کنم. اگر لازم باشد چیزی را کپی کنم هم، فقط ایده را می‌گیرم و بقیه جزئیات، خودش در ذهنم شکل می‌گیرد. بعضی وقت‌ها که نقشه می‌کشم حتی نگاه هم نمی‌کنم، مستقیم ایده از مغز به دستم منتقل می‌شود و از دست به کاغذ. شاید برای همین هم است که نمی‌توانم با نرم‌افزارهای طراحی کا رکنم چون قالب و چارچوب ندارم و نخواهم داشت. آدم خلاق باید کمی دیوانه و خل باشد.

 

کی برگشتید ایران؟

چندسال پیش در پروژه‌ای همکاری داشتم که با من خوب تا نشد. اما بعد از چندسال دوباره برای همین پروژه که حالا شخص دیگری مدیر کار بود، دعوت به همکاری کردند و من به‌صورت رسمی وارد پروژه شدم. کم‌کم دیدم من در همه جای دنیا کار و تم پارک درست کرده‌ام جز ایران. خب حالا هم اینجا کمک می‌کنم. گفتم یکساله برمی‌گردم اما الان ۴سال است که آن‌قدر شرایط این کار و مدیریتش خوب بوده که مانده‌ام. با همسرم در ایران هستم.

 

شغلتان خیلی برای بچه‌ها جذاب است. برای بچه‌های خودتان هم جذاب بود؟ کمی از آنها بگویید.

یک‌دختر ۳۲ساله و یک‌پسر ۴۲ساله دارم. همه زندگی‌مان درباره دیزنی‌لند بود. خیلی وقت‌ها سرکار می‌بردمشان. همه رفت‌وآمدها، میهمانی‌ها، جلسات کاری و... آن زمان‌ها که با دیزنی کار می‌کردیم هرچیزی می‌خریدیم عین طرح‌های کارتون‌های دیزنی بود و بچه‌ها کلی کیف می‌کردند اما بعد از مدتی دیگر زده شدند گفتند بابا بس است دیگر. کم‌کم بزرگ‌تر شدند و روی پای خودشان ایستادند. من خیلی سختگیر بودم و دیسیپلین داشتم. از ۱۸سالگی کار کردند و روی پای خودشان ایستادند. اما الان باهم دوست هستیم.

 

اهل کجا هستید؟ کمی از کودکی‌تان بگویید.

اهل اراک هستم. خانواده متوسطی داشتیم. پدرم در کار خرید و فروش قالی بود و با آمریکایی‌ها کار می‌کرد چون تنها کسی بود که انگلیسی بلد بود. هم انگلیسی و هم فرانسه بلد بود. خیلی هم اهل مطالعه بود و ارتباطات خوبی داشت. مادرم از خانواده بزرگی بود که پدرش هم در کار فرش بود. بچگی خوبی داشتم. خیلی به‌من خوش می‌گذشت و همیشه در کوچه در حال بازی‌کردن و دعوا بودیم. همه تفریحمان یا زدن بود یا خوردن. همیشه در حال کتک‌کاری بودم. درسخوان هم نبودم. بیشتر دنبال ورزش و کشتی و هالترزدن بودم. روزی ۴ساعت فقط ورزش می‌کردم. اما سال آخر دبیرستان پدرم سعی کرد من را به مدرسه البرز در تهران بفرستد. اما مدیر دبیرستان نمره‌های من را که دیده بود قبولم نکرد. بالاخره با هر پارتی‌بازی‌ای بود توانستم وارد آنجا شوم. ورزش را کنار گذاشتم و شروع کردم به درس‌خواندن. خیلی سخت بود. ۲تا تجدید آوردم و تابستان مجبور شدم درس بخوانم. وقتی خواستم کنکور بدهم همه کنکورها تمام‌شده بود و فقط کنکور هنرهای زیبا مانده بود. آن هم که گفتند اصلا قبول نمی‌شوی. اما باز امتحان دادم. درس‌هایی که برای تجدیدی خوانده بودم یادم بود و قبول شدم. آن اوایل خیلی برایم سخت بود. اما یکی دو سال آخر خیلی درسخوان و سال آخر هم شاگرد اول شدم.

 

پس اگر آن سال وارد البرز نمی‌شدید و بعدش هم به دانشگاه هنرهای زیبا نمی‌رفتید چه اتفاقی برایتان می‌افتاد؟ الان چه‌کاره بودید؟

نمی‌دانم. شاید قالی‌فروش؛ مثل پدرم.

 

یعنی قبلا دوست داشتید شغل پدر را ادامه دهید؟

نمی دانم. من هیچ هدف و فکری در زندگی‌ام نداشتم که بخواهم بدانم چه‌کار باید بکنم. تا سال سوم دانشگاه که علاقه‌ام به معماری باعث شد هدفمند شوم. آن‌قدر که سال آخر شاگرد اول شدم.

 

تا کی در ایران می‌مانید؟

همه جای دنیا را گشته‌ام. الان پیرمردی هستم که یک کوله‌پشتی روی دوشم هست و دوست دارم بمانم در ایران و از این کوله‌پشتی چیزی در ایران بگذارم و حالا اینجا هستم.

 

طراح ایرانی دیزنی لند,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی

خارج از گفتگو

از دیزنی‌لند چه می‌دانید؟

پارک تفریحی دیزنی‌لند در سال ۱۹۵۵ میلادی باز شد. مالک و گرداننده این پارک شرکت والت دیزنی است. این پارک تا‌کنون مورد بازدید بیش از ۵۱۵میلیون نفر از زمان افتتاح قرار گرفته ‌است. در سال ۱۹۹۸ میلادی برای تمایز از مجموعه بزرگ‌تر تفریحی به پارک دیزنی‌لند تغییر نام داد. به همه کسانی که وارد این مکان شاد می‌شوند گفته می‌شود: «خوش‌آمدید. دیزنی‌لند سرزمین شماست. اینجا کهولت، خاطرات عزیز گذشته را بازمی‌یابد و جوانی مبارزات و وعده‌های آینده را می‌چشد...».

 

برخی از مردم دیزنی‌لند را یکی از عجایب هفت‌گانه دنیای پیشرفته امروزی می‌دانند. هرساله میلیون‌ها نفر از سراسر جهان به همراه فرزندانشان برای تفریح به این پارک سرگرم‌کننده می‌روند. یکی از دیدنی‌های جالب آن، نمایش‌های روزانه است که شخصیت‌های کارتونی دیزنی در آن ایفای نقش می‌کنند. یکی دیگر از تفریح‌های سرگرم‌کننده این پارک، ترنی است که از نقاطی بسیار جالب و دیدنی عبور می‌کند. والتر الیاس دیزنی در ۵ دسامبر ۱۹۰۱میلادی در شیکاگو چشم به جهان گشود. او در ۶۵سالگی درگذشت. دیزنی در طول زندگی‌اش فیلم‌های کارتونی بسیاری تولید کرد. او همچنین تصاویر متحرک و فیلم‌های تلویزیونی بسیاری ساخت. دیزنی در سال۱۹۶۶ میلادی تصمیم گرفت که پارک تفریحی دیگری به نام دنیای والت‌دیزنی بسازد. او با اینکه در آن سال بیمار بود، ساخت این پارک را در فلوریدا آغاز کرد و این پارک به‌طور رسمی در سال۱۹۷۱ میلادی گشایش یافت. هرساله هزاران نفر از این پارک دیدن می‌کنند.

 

دیزنی‌لند توکیو نخستین پارکی است که خارج از ایالات متحده به نام دیزنی‌لند بنا شد. این پارک تفریحی در سال ۱۹۸۳ میلادی در ژاپن گشایش یافت. نخستین دیزنی‌لند اروپا نیز در سال ۱۹۹۰ میلادی در فرانسه در نزدیکی شهر پاریس ساخته شد. طراحی و فضای این پارک‌ها کاملا شبیه به فضای کارتون‌های والت‌دیزنی است و رویایی و رنگارنگ و شاد. به این پارک‌ها تم‌پارک می‌گویند که قالب فضا و طراحی و معماری و رنگ‌ها تم مشخصی دارند؛ مثلا تم پارک دیزنی‌لند تم کارتون‌های والت دیزنی است و تم پارک آبی تم دریا و شنا و استخر و اقیانوس دارد. دیزنی‌لند یکی از بزرگ‌ترین و معروف‌ترین تم‌پار‌ک‌های جهان است که در شهرها و کشورهای زیادی ساخته شده است. در این تم‌پارک‌ها علاوه بر فضای بازی، رستوارن‌ها،‌ مراکز خرید، هتل‌ها و تمامی امکانات رفاهی و تفریحی درنظر گرفته شده و مانند شهری رویایی است. در پارک تفریحی دیزنی‌لند بازیگرانی واقعی نقش شخصیت‌های انیمیشنی فیلم‌ها ازجمله سفید برفی، آلیس در سرزمین عجایب و سیندرلا را برعهده ‌دارند. برای بازی در نقش شخصیت‌های پرنسس دیزنی در پارک تفریحی دیزنی‌لند، فرد بازیگر باید مشخصات فیزیکی تعیین‌شده، سن مشخص و خلق و خوی خوب داشته باشد.

 

پروژه‌های آقای معمار در دور دنیا

معمار ارشد شرکت فرمانفرماییان در طراحی بخش پروازهای بین‌الملل فرودگاه مهرآباد و ورزشگاه آزادی تهران

 طراحی و آماده‌سازی‌ طرح جامع ده‌ساله دیزنی‌لند آمریکا

 مرکز خرید بوئنا ویستای والت‌دیزنی

 نمایشگاه جهانی ایکات در فلوریدا

 سرپرست طراحی و بازرس تم در دیزنی‌لند توکیو

 معمار ارشد وسترن‌لند و ادونچرلند پاریس

 راه‌اندازی گروه CDM در آمریکا

 طراح ارشد و مدیر هنری تم پارک قلمرو حیوانات در آمریکا

 سرپرست طراحی و مدیر ارشد هنری تم پارک آبی اوشن؛ نخستین تم پارک آبی روباز ایران در کیش

طراح ایرانی دیزنی لند,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی
طراح ایرانی دیزنی لند,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی

 

نرگس قوی‌زری

 

 

newspaper.hamshahri.org
  • 21
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش