دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۹:۱۷ - ۱۳ بهمن ۱۴۰۰ کد خبر: ۱۴۰۰۱۱۱۳۰۶
فستیوال ها و جشنواره های هنری

ماجرای انصراف احسان علیخانی از تهیه‌کنندگی «برف آخر»/ اختلافی نیست

نشست خبری فیلم برف آخر,ماجرای انصراف احسان علیخانی از تهیه‌کنندگی برف آخر
نشست فیلم سینمایی «برف آخر» به کارگردانی امیرحسین عسگری در چهلمین جشنواره فیلم فجر برگزار شد.

به گزارش مهر، نشست فیلم سینمایی «برف آخر» به کارگردانی امیرحسین عسگری و تهیه کنندگی حسن مصطفوی در چهلمین جشنواره فیلم فجر عصر امروز چهارشنبه ۱۳ بهمن ماه برگزار شد.

حسن مصطفوی تهیه‌کننده این فیلم درباره انصراف احسان علیخانی از تهیه‌کنندگی این پروژه و درج نامش به عنوان مشاور و سرمایه‌گذار در تیتراژ فیلم، بیان کرد: پروانه ساخت اولیه فیلم به نام احسان علیخانی بوده و انصراف هم نداد، حتی پیش تولید را هم با آقای عسگری انجام دادند اما به خاطر مشغله «عصر جدید» پروانه ساخت را به نام من تغییر دادیم اما ایشان در کسوت سرمایه‌گذار و مشاور پروژه در کنار ما بودند.

امیرحسین عسگری هم گفت: اساساً نطفه برف آخر در دفتر علیخانی بسته شد، احسان می‌گفت اگر قرار است به خاطر دغدغه‌ها سر پروژه نباشم بهتر است عنوان تهیه‌کننده را هم یدک نکشم. آقای علیخانی مشاور این پروژه بودند، حتی اینکه سرمایه‌گذار است در لحظه اتفاق افتاد، به عنوان یک هول اولیه چرخ را تکان داد و آقای مصطفوی تا آخر راه پیش رفت.

لادن مستوفی هم درباره کم‌کاری‌اش در سینما مطرح کرد: برخی کارهای من کمتر دیده شده، چند فیلم سینمایی داشتم که بنا به دلایلی پخش آن‌ها متوقف شد، برای یک سریال هم وقت گذاشتم اما ساخته نشد اما روی انتخاب نقش هم همیشه حساسیت داشتم همین نگاه باعث می‌شد با وجود درگیری‌های مختلف، اشتیاق برای همراهی با گروه «برف آخر» داشته باشم. هر کاری سختی‌هایی دارد اما کاری که اندیشه‌ای پشت آن است و پیام انسانی و درستی دارد را می‌پذیرم. خستگی را احساس نکردم هر لحظه از کار برایم لذت‌بخش بود.

امین حیایی هم درباره زمانی که صرف آمادگی برای ایفای این نقش کرده است، گفت: حدود پنج ماه فرصت بود تا ریش‌های من بلند شود و به آن گریم مورد نظر برسیم، پیشنهادهای دیگر را هم به خاطر برف آخر نپذیرفتم خود را در اختیار این پروژه گذاشتم. همه ما بازیگران دوست داریم نقش‌های خاص داشته باشیم، سختی‌های کار را هم پذیرفته بودیم چون کار را دوست داشتیم همه با جان و دل وقت گذاشتند، من فکر می‌کردم پنج ماه فیلمبرداری طول بکشد، با توجه به متنی که خوانده بودم فکر نمی‌کردم فیلم زیر پنج ماه جمع شود اما آنقدر خدا با ما یار و عشق دوستان همراه بود فیلمبرداری فیلم دو ماه طول کشید. برای اینکه یک ابر در هوا باشد چند ساعتی صبر کردیم، سکانس آخر را گرفتیم و بعدش به برنامه عصر جدید آمدم، این همدلی و عشق بین گروه باعث شد کار زود جمع شود.

وی گفت: هر نقدی که در جشنواره به کارها می‌شود باعث رشد ما می‌شود، این موضوعات باعث می‌شود چالش‌ها را تجربه کنیم، نگاه متخصصان منتقدان باعث رشد ما می‌شود، هر جشنواره که می‌گذرد، پختگی کار ما بیشتر می‌شود.

آرمان فیاض فیلمبردار این اثر هم عنوان کرد: وقتی فیلمنامه را خواندم اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که فیلمنامه درخشانی بود، شخصیت امیرحسین برایم خیلی دوست‌داشتنی بود، دو چالش در فیلمبرداری داشتیم یکی اکسپوز و برف بود که نور زیادی را وارد لنز می‌کرد، دومین چالش این بود که سکانس‌های شب زیاد داشتیم که باید هم بر آن فائق می‌آمدیم و هم آن را تبدیل به هنر می‌کردیم با این حال از پس آن برآمدیم. از این نظر کار جذابی بود.

عسگری درباره توجه به کتاب «زنانی که با گرگ‌ها می‌دوند» در روایت این فیلم بیان کرد: این فیلم هیچ ارتباطی با این ماجرا ندارد. من داستانی از محمد صالح‌علا خواندم که به چهار سال پیش برمی‌گردد که این قصه من را رها نمی‌کرد، تلاش کردیم آن را تبدیل به فیلمنامه کنیم که کشش هم داشته باشد، طرح اولیه‌ای نوشتم و نگارش فیلمنامه آغاز شد.

امیرمحمد عبدی درباره استفاده از نماد بیان کرد: قاعدتاً در فیلم‌های این چنینی نماد جایگاه مهمی دارد، اما این‌طور نبود که بگوییم گاو، گرگ یا برف نشانه چیست.

عسگری گفت: سلیقه من در فیلمسازی این است که نماد برایم خیلی اهمیت دارد. ما سعی کردیم با تعمیق در گرگ و گاو به یک سری قصه‌هایی برسیم که شاید بتوانیم برخی این عناصر را در کاراکترها ببینیم، درباره آنها تحقیق کردیم اگر مفاهیم آنها در فیلم ساری است که خوشحالم اگر نه که حتماً موفق نبودیم.

عسگری بیان کرد: سه سال و نیم پیش تحقیق را شروع کردم، به دنبال فضایی بودم که برف داشته باشد هرچه نگاه می‌کردم می‌دیدم ساختار شهرها شبیه هم هست و آنچه را که می‌خواهیم به ما نمی‌دهد در نهایت به شهر کیاسر رسیدیم، اما همه فیلم در آنجا فیلمبرداری نشد. به سمتی رفتیم که شرایط برای فیلمبرداری مناسب باشد به شهری به نام ریمه رفتیم که زمستان بسیار سخت و سردی داشت.

عسگری مطرح کرد: من معتقدم برای اینکه فیلم سخت ساخته شود نیازمند یک سری چریک و افراد سخت هستیم که این رهبر در این فیلم امین حیایی بود، من خیلی علاقه نداشتم که بازیگر چهره داشته باشم اما امین حیایی به من ثابت کرد که تو می‌توانی بهترین بازیگر باشی اما در کنار فیلم هم باشی.

مصطفوی درباره اختلاف با علیخانی و امین حیایی در مقام سرمایه‌گذاری بیان کرد: نمی‌دانم این حرف‌ها از کجا می‌آید، امین حیایی از ابتدا بازیگر فیلم بود، احسان هم به دلیل مشغله نتوانست تهیه‌کننده باشد، ما هیچ اختلافی باهم نداریم.

عسگری گفت: من خودم را حرفه‌ای سینما نمی‌دانم یعنی فردی که حرفه‌اش سینما باشد و بخواهم از آن هم پول دربیاورم. از سال ۹۳ و ساخت اولین فیلمم پیشنهادی‌هایی شد، پروژه‌ای بود که قرار بود محصول مشترک ایران و آلمان باشد، اما در دوره‌ای بودیم که یورو گران شد و نتوانستیم آن را ادامه بدهیم، ترجیح می‌دهم اگر قرار است، فیلم بسازم همه از آن لذت ببریم، کیفت بیشتر از کمیت برایم اهمیت دارد، من سال‌ها دستیار برنامه‌ریز بودم از همان اول که وارد این حرفه شدم با خود عهد بستم که نهایت پنج فیلم بسازم.

مجید صالحی هم درباره ایفای نقش‌های جدی مطرح کرد: چند سالی است که فیلم‌های جدی بازی می‌کنم این تجربه هم بسیار دلچسب بود، عشق و همدلی را در میان گروه می‌دیدم، در آن شرایطی که بسیار سخت بود و شب‌هایی دمای منفی ۱۷ و منفی ۲۰ درجه را داشتیم کنار هم بودیم، به هر حال عسگری به هر کاری تن نمی‌دهد و سینما برای او تقدس دارد.

عسگری درباره کم شدن زمان فیلم گفت: نمی‌دانم، این فیلم فیلمی است که نهایت بتوانیم چند پلان را کم کنیم، همه صحنه‌ها مثل پازل چیده شده و هر آنچه کم کنید، به فیلم صدمه می‌خورد.

وی درباره صدای فیلم بیان کرد: من با توجه به چیزهایی که شنیده بودم فکر می‌کردم در برج میلاد صدای بدی می‌شنویم، البته صدا آن همه هم ایده‌آل نبود، ولی مشکل صدا چندان نبود، علی علویان هم زحمت زیادی برای صدای فیلم کشید.

عسگری اظهار کرد: من چهل سالگی را رد کرده‌ام وقتی آرام آرام مسیری را طی می‌کنید ممکن است به خیلی چیزها فکر کنید که آرام آرام به سراغتان بیاید، ترس، نفرت و… از این دست است، به این فکر می‌کنید که چگونه دریچه‌ای باز کنید و از آنها به سلامت بگذرید، ما هم با توانمندی امین حیایی توانستیم شخصیت یوسف را بسازیم اما هر نقصی که در این فیلم هست به من برمی‌گردد و گروه بسیار عالی بودند.

  • 12
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش