پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۹:۳۸ - ۲۵ مهر ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۰۷۰۰۶۹۱
فیلم و سینمای ایران

«فروشنده» نه بهترین است، نه بدترین

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران,فروشنده
فیلم «فروشنده» هم در محتوا و فیلمنامه و هم در کارگردانی در راستای همان خطی است که اصغر فرهادی در فیلم قبلی اش: «گذشته» پی گرفته است.

هفته نامه مثلث - فیلم «فروشنده» هم در محتوا و فیلمنامه و هم در کارگردانی در راستای همان خطی است که اصغر فرهادی در فیلم قبلی اش: «گذشته» پی گرفته است. البته تصورم این است که این فیلم دست کم در تکنیک فیلمنامه نویسی از «درباره الی» و «جدایی نادر از سیمین» عقب تر است. با این همه در فروشنده نیز همچنان اخلاق به عنوان موضوع اصلی، در کانون توجه است. فرهادی همچنان نسبت بین سنت و اخلاق مدرن، تعریف و تبیین جایگاه انسان اخلاقی و وظیفه اخلاقی در زندگی مدرن را به عنوان دستمایه اصلی فیلمنامه فیلم هایش مورد توجه قرار داده است.

 

در واقع این موضوعات دغدغه های همیشگی فرهادی در همه فیلم هایش بوده و هر بار روایتی تازه از این موضوعات ارائه کرده است. فضای کار، دیالوگ، کاراکترها و زندگی شان در این فیلم همواره مخاطب را به سمت پرسش اساسی مورد تاکید فیلم هدایت می کند. پرسش و مسئله فیلم در واقع همان چیزی است که انسان های مدرن در جامعه امروزی همواره با آن سر و کار دارند اما به هر دلیلی از جمله ممانعت های هنجاری یا محافظه کاری اخلاقی از بیان آن خودداری می کنند.

 

در واقع فرهادی در این فیلم پرسش اصلی و محوری را با بیان تغییر سبک زندگی و الزامات زندگی جدید مطرح می کند؛ درباره تغییر نگرش ها، انطباق با ملزومات زندگی در جهان مدرن و اتخاذ رویکردهای جدید در قبلا مسائلی که از پیش وجود داشته است.

 

نکته این است که برخی مسائل همواره در زندگی نوع بشر وجود داشته اند اما شیوه های جدید زندگی در دوران مدرن این مسائل را به شکل تازه ای مطرح می کند و بنابراین شیوه مواجهه با آنها نیز باید منطبق با منطق درونی زندگی در جهان مدرن باشد.

 

دغدغه اصلی فرهادی در فیلم فروشنده دقیقا همین نکته است. فیلم مسئله را بیان می کند و مخاطب را وادار می کند که به عنوان یک کاراکتر تعریف نشده در قصه فیلم، نسبت به آن واکنش نشان دهد و خود را در قصه فیلم درگیر کند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم در چارچوب جهان مدرن زندگی می کنیم و این جهان الزامات و ملزومات خاص خودش را دارد. این الزامات و همچنین مسائل این جهان و این نوع زندگی ابتدا باید بیان شود، تحلیل شود و سپس راهکار درست مواجه شدن با آن نیز تبیین شود.

 

فرهادی در فیلم فروشنده دقیقا همین کار را می خواهد انجام دهد و البته ناموفق نبوده است. البته خب از نظر من برخی ایرادها هم به فیلم وارد است. این در واقع چهارمین یا حتی می توانم بگویم پنجمین فیلم فرهادی است که این کارگردان با پلاتی مشابه سراغ داستان می رود. در واقع ترکیبی از پلات های معمایی که با پیوند درونی حوادث داستان و شخصیت ها آمیخته شده است.

 

از این نظر می گویم پلات ترکیبی که معمولا در پلات معمایی، پیوند درونی کاراکترها چندان مورد توجه قرار نمی گیرد اما فرهادی این دو را با هم ترکیب می کند. در واقع فرهادی همزمان با پلات معمایی قصه فیلم را به پیش می راند، زندگی و کشمکش درونی کاراکترها راهم مد نظر قرار می دهد.

 

او در فیلم هایش همواره به دنبال کشف و تبیین حالات روانشناختی کاراکترهاست و روابط عمومی آنها را نیز مورد کنکاش قرار می دهد. این از شگردهای فیلمسازی فرهادی است و به نظر می رسد که ساخت و بافت جامعه ایرانی او را به سمت این نوع فیلمسازی سوق می دهد اما همچنان که گفتم این نوع شیوه فیلمسازی یا به بیان بهتر این پلات ترکیبی که در چهار پنج فیلم اخیر فرهادی اسکلت و چارچوب اصلی فیملنامه را تشکیل داده، برای مخاطب آشنا شده است و غافلگیری و جذابیت فیلم های گذشته را ندارد.

 

بنابراین وقتی مخاطب با فیلم مواجه می شود، با توجه به شناختی که نسبت به این نوع فیلمسازی پیدا کرده، بیشتر از آنکه مقهور فیلم شود به دنبال خلل و فرج آن می گردد. به همین دلیل است که بخش قابل توجهی از مخاطبان فیلم آن را در حد و اندازه فیلم های قبلی فرهادی نمی بینند. من تصور می کنم اگر فرهادی بخواهد فیلم بعدی اش را که در اسپانیا می سازد، با همین شیوه پیش ببرد با نارضایتی بسیاری از مخاطبان و منتقدان فیلم هایش روبرو می شود.

 

با این همه اگرچه به نظر می رسد که این رویکرد تکراری به سخت فیلم، آسیب پذیر و شکننده است اما الزاما بد نیست و تا زمانی که جواب بدهد، می توان از آن استفاده کرد. در این باره چیزی که اهمیت دارد این است که بدانیم این درونمایه است که هنرمند یا فیلمسازش را انتخاب می کند، نه بالعکس. به این معنی که ساختار فیلم را محتوا و درونمایه تعیین می کند نه فیلمساز. از این نظر بخش مهمی از ساختار یک فیلم همیشه غیر ارادی و نابخودی است. بنابراین فرهادی تا زمانی که خودش را در اختیار ناخودآگاهش بگذارد و ناخودآگاهش تا زمانی که دغدغه اخلاق، انسان مدرن و الزامات زندگی مدرن را در کانون توجه داشته باشد، همین گونه فیلم خواهد ساخت.

 

اصولا وظیفه هنرمند هم این است که با ناخودآگاهش صادق باشد و هر آن چیزی را که به ذهنش می آید بنویسد نه الزاما آن چیزی را که باید یا نباید! من تصور می کنم که دغدغه هایی که برشمردم هنوز برای فرهادی تمام نشده و این دغدغه ها دیکتاتورمآبانه ساختار خودش را هم به کارگردان پیشنهاد می کند و هم پیش می برد.

 

البته نباید از نظر دور داشت که با همین پلات و شگردها هم می توان همچنان کار جذاب و غافلگیر کننده ساخت اما نکته این است که تا چه حد بتوان خلاقانه فیلم را از آب و گل درآورد. بنابراین من بر این باورم که تکرار یک پلات الزاما نقیصه یا بد نیست اما می تواند قوی یا ضعیف باشد.

  

نکته دیگری که فکر می کنم در این یادداشت باید به آن توجه کرد، مربوط به برخی قضاوت های منفی و محتوایی منتقدان درباره فیلم فروشنده است. من معتقدم که اثر هنری را باید با معیارهای هنری قضاوت و تحلیل کرد. وظیفه هنرمند ایجاد پرسش است. وقتی که فیلمی موج ایجاد می کند، جریان می سازد و مخاطب را به تفکر وا می دارد، یعنی کار خودش را کرده است. کار یک فیلم در واقع طرح دغدغه و طرح موضوعی برای فکر کردن است. دیگر همه تئوری های ارتباطی نیز ثابت کرده اند که یک فیلم سینمایی می تواند موضوعی برای فکر کردن پیشنهاد کند اما نمی تواند چگونه فکر کردن یا یک نوع خاص فکر کردن به همان موضوع را به مخاطب بقبولاند.

 

خواهش من و آرزوی من این است که در فضای عقلانی و به دور از جبهه گیری های احساسی و جناحی با فیلم «فروشنده» برخورد شود. ما می توانیم فیلم «فروشنده» را با همان معیارهای هنری تحلیل کنیم و نقاط قوت و ضعفش را تبیین کنیم. قطعا این فیلم بهترین فیلم فرهادی نیست کما اینکه بدترین فیلمش هم نیست اما در مقایسه با سایر رقبایش برای معرفی به اسکار بهتر بوده و حمایت جهانی بیشتری را هم از سوی منتقدان برجسته سینما به عنوان پشتوانه دارد.

 

امیدوارم در اسکار امسال، فرهادی باز هم بتواند در زمره نامزدهای اصلی قرار بگیرد و باز هم برای سینمای ایران که دارد سال خوبی را از لحاظ فروش پشت سر می گذارد، افتخار آفرینی کند. تاکید می کنم که فیلمی با وجهه جهانی «فروشنده» حتما باید مورد نقد قرار بگیرد و تحلیل شود اما با معیارهای هنری و تخصصی سینما!

 

 

  • 17
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش