پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۳:۱۹ - ۱۷ اسفند ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۱۲۰۲۹۸۱
فیلم و سینمای ایران

کارگردان سیاهپوست؛ اوباما و فیلمی که امتیاز ۱۰۰ گرفته است

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران,جوردن پیل
جوردن پیل کمدینی که به کارگردان تبدیل شد، درباره فیلم محبوب و پرفروش «برو بیرون» می گوید که در آن یک مرد سیاه‌پوست جوان با والدین دوست دختر سفیدپوستش ملاقات می‌کند و نتیجه‌اش وحشتناک از آب درمی‌آید.

به گزارش بانی فیلم به نقل از گاردین، در آمریکا و در میان مخاطبان آنلاین وفادار، جوردن پیل به عنوان نیمی از یک نمایش هجو دوگانه به نام «کی و پیل» شناخته می‌شود. این برنامه از کمدی سنترال پخش می‌شود و تا به حال توانسته به خاطر ادا درآوردن های دقیق این زوج و توجه دقیق به جزییات کمدی نامی برای خودش دست و پا کند.

دو سال پیش در یک پروفایل درخشان در نیویورک تایمز، زادی اسمیت نویسنده مشهور نوشت: «در ورای «کی و پیل»، سخت می‌توان پیل را حول محور یک شخصیت کمیک پیدا کرد که مخلوق خودش نباشد.»

 

ساخت فیلمی که امتیاز ۱۰۰ درصد از منتقدان گرفته است

مسلما در این نقد، از او به عنوان نویسنده و کارگردان بسیار تحسین شده موفق ترین فیلم ژانر وحشت امسال نامی برده نشده بود. اما پیل با فیلم پرفروش باکس آفیسی «برو بیرون» دقیقا به همین تبدیل شده است. هفت روز پیش، این فیلم ۳۳ میلیون دلار در آخر هفته افتتاحیه‌اش در آمریکا به دست آورد و توانست امتیاز به شدت نادر ۱۰۰ درصد را از وبسایت راتن تومیتوز دریافت کند و در حال حاضر هم نقدهای مثبت فراوانی در مورد آن نوشته می شود.

 

«برو بیرون» که از سنت ژانر وحشت وامدار آیرا لوین رمان نویس – مخصوصا اقتباس های سینمایی «بچه رزمری» و «همسرهای استپ فورد» – استفاده می‌کند، نگاهی به تجربه های یک مرد جوان سیاه پوست با بازی دنیل کالویا بازیگر بریتانیایی می‌اندازد، که به والدین دوست دختر سفیدپوستش معرفی شده است. این فیلم به ترتیب پرتنش، بامزه و وحشتناک است. و در عصر دونالد ترامپ و جنبش «جان سیاه پوستان اهمیت دارد»، به عجیب ترین و جذاب‌ترین شیوه ممکن وارد مسئله تنش های نژادی آمریکا می‌شود.

 

اما پیل، که یکی از حامیان کارهای اوست، ایده فیلم را وقتی در ذهن داشت که ترامپ هنوز رییس جمهور نشده بود و این جنبش هم هنوز ایجاد نشده بود. او می گوید «ایده فیلم وقتی شکل گرفت که اوباما به عنوان رییس جمهور انتخاب شد و این ایده وجود داشت که حالا دیگر می‌توانیم دست از صحبت کردن در مورد نژاد برداریم چون مشکل را حل کرده‌ایم. در حال حاضر در سیستمی زندگی می کنیم که نژادپرستی با سیاست درآمیخته است. آن دوران را پشت سر گذاشتیم که مردم سعی داشتند وانمود کنند که نژاد وجود ندارد.»

 

خود پیل دونژادی است. او با مادر سفیدپوستش در نیویورک بزرگ شد و ارتباط خیلی کمی با پدر سیاه پوستش داشت که ۱۸ سال پیش از دنیا رفت. او به زادی اسمیت گفت به نظرش نژاد یک مفهوم «مضحک» است و اینکه بخواهیم کودکان را از نظر هویت نژادی شان تعریف کنیم «دیوانه‌وار» است.

 

اما مدتی بسیار پیش از این، او به درام پنهان هویت نژادی و اینکه چطور می توان از این مسئله در فرمت ژانر وحشت استفاده کرد، فکر می‌کرد. بخش قابل توجهی از جاذبه «برو بیرون» حول محور این می‌چرخد که در ابتدا نژادپرستی‌ای که شخصیت کریس (کالویا) با آن مواجه می شود، آشکار نیست. پس زمینه فیلم، جامعه طبقه متوسط سفیدپوست لیبرال است، همان نوع افرادی که به خاطر حس های پسانژادی خود به یکدیگر می بالند.

 

ابتدا کریس مطمئن نیست که حس عجیب ناراحت او، تنها در ذهن پارانوید خودش وجود دارد یا اینکه یک پیش بینی از اتفاق‌های شوم آینده است. یک نوع واقع گرایی خاص در نمایش فیلم وجود دارد که هدفش این است که مخاطب بتواند در آن حس عدم اطمینان سهیم شود و به راحتی با زوج جوان جذاب فیلم ارتباط برقرار کند که دارند سنت ملاقات با والدین را پشت سر می گذارند؛ آن هم درست در حالیکه فیلم کلاسیک «حدس بزن چه کسی برای شام می آید» سیدنی پوآتیه یک لایه اضافی از ناراحتی اجتماعی به داستان اضافه می کند.

 

در یکی از صحنه‌های اولیه داستان، مردی سیاه پوست در حالی دیده می شود که در شب در یک منطقه حومه شهری سفیدپوست راه می رود. این یک وارونگی جالب از سنت مرد سفیدپوستی است که در یک محله سیاه پوست گام برمی‌دارد. به نظر می‌رسد خیابان‌های عریض با خانه های بزرگ، پنهان کننده شرارتی مخفی باشند. پیل توضیح می‌دهد چرا می‌خواست این صحنه آغازین فیلم باشد.

 

«به نظرم مهم بود که در ابتدا و اول از همه کاری کنیم که تمام مخاطبان بتوانند با ترس‌های ذاتی که یک مرد سیاه پوست دارد آشنا شوند.»

 

آیا این تجربه خودش از حومه های شهری هم بوده است؟ «باید بگویم، بخشی مداوم از تجربه من این است که درباره این نگران هستم که چطور در یک محله «اشتباهی» دیده می شوم. سعی می کنم با تمام سرعت ممکن از آن عبور کنم. این یکی از بخش های تجربه آفریقایی آمریکایی هاست که مردم نمی دانند همیشه وجود دارد. در ارتباط با پلیس هم همینطور است. به نظرم بیشتر پلیس‌ها آدم های خوبی هستند و کارشان را هم خوب انجام می دهند، اما این مسئله این حقیقت را تغییر نمی‌دهد که در تک تک برخوردهایی که من با آن ها دارم، به عنوان یک خطر بالقوه به من نگاه می‌شود.»

 

این تصویری آشکارکننده از بینش است که اغلب به نمایش گذاشته نمی شود. یکی از حقایقی که «برو بیرون» به طور واضح به آن اشاره می کند، سناریویی است که در آن تریوان مارتین، یک دانشجوی غیرمسلح ۱۷ ساله آفریقایی آمریکایی که ۵ سال پیش وقتی داشت در حومه شهر فلوریدا به خانه‌اش می‌رفت، به ضرب گلوله کشته شد. قاتل لاتین تبار چندنژادی او که یکی از اعضای محافظان محله هم بود، به دلیل دفاع از خود آزاد شد.

پیل می گوید «این مسئله بود» و بعد لحنش را کمی سبک تر می‌کند و می‌گوید «من حسابی هم طرفدار هالووین هستم بنابراین پیش زمینه ای هم برایش وجود داشت که حومه‌های شهری چقدر می توانند در فیلم‌ها ترسناک باشند.»

 

پیل خودش طرفدار پر و پاقرص ژانر وحشت است. او از وقتی بچه بوده فیلم های وحشت را تماشا و بررسی کرده و دقیقا مطالعه کرده که چه چیزی آن ها را ترسناک می کند و چرا. می گوید از ۱۳ سالگی می‌دانست می خواهد کارگردان ژانر وحشت بشود.

 

پیل کارش را از کجا شروع کرد؟

او به قصد مطالعه عروسک خیمه شب بازی به کالج هنرهای لیبرال سارا لارنس در نیویورک رفت. اما به جای این کار یک شراکت کمدی با هم اتاقی اش ربکا دریزدیل (که یکی از نویسندگان «کی و پیل» هم هست) به وجود آورد و از کالج بیرون رفت تا وارد کمدی شود. این دو به شیکاگو رفتند و در تئاتر ایمپراو المپیک این شهر برنامه اجرا کردند. بعد هم او با کیگان-مایکل کی آشنا شد و عشق کمدی در نگاه اول بود.

 

از آنجا او وارد نمایش هجو «تلویزیون دیوانه وار» فاکس شد و در آن نقش سلبریتی های سیاه پوستی از جمله بیل کازبی و اسنوپ داگ را بازی کرد. پنج سال آنجا ماند و درست قبل از اینکه برود، «پخش زنده شنبه شب» یا «اس ان ال» از او خواست نقش باراک اوباما را بازی کند اما او مجبور شد به خاطر قراردادی که با «فاکس دیوانه وار» داشت این «رویا» را رد کند.

 

البته این رویای نهایی اش نبود، آن رویایی که از نوجوانی در سر می پروراند. به نظر می رسید آن یکی هم در حال محو شدن باشد. «وقتی بازیگر کمدی شدم به نحوی باور داشتم که شانسم در کارگردان شدن دارد از بین می رود. به نظرم بخشی از آن هم حفاظت از خود بود چون تا حدی این فرمت را دوست داشتم که حس می کردم هرگز نمی توانم فیلمی به خوبی فیلم های محبوبم بسازم.»

 

بعد از «تلویزیون دیوانه وار» او با کی همراه شد و برنامه خودشان را راه انداختند. از یک نظر، او از همیشه دورتر از آرزوی کارگردانی اش بود، اما پیل متوجه شد که دیسیپلین روانی کمدی نکات مشترک زیادی با ژانر وحشت دارد.

او می گوید: «دلیل اینکه آن ها کار می کنند و واکنش نشان می دهند این است که مخاطب به ما اجازه می دهد ترس ها و ناراحتی های خودمان را در یک محیط امن از بین ببریم. مثل درمان روانشناختی می ماند. آدم با این امید که می تواند عمیق ترین مسایل درونی اش را حل کند، با آن ها مواجه می شود.»

 

فیلم های سیاه پوست ها برای سال ها محدود شده بودند یا در قالب فیلم های هنری ساخته می شدند و تا همین پارسال هم اسکار به خاطر اینکه هیچ نامزد سیاه پوستی در بخش بازیگری نداشت شرمسار بود. به نظر می رسد برنده امسال یعنی «مهتاب» عصری جدید در به رسمیت شناختن فیلم ها و فیلمسازان سیاه پوست به وجود آورده باشد چون بالاخره حتی یک چهره سفیدپوست هم در فیلم دیده نمی شود.

 

پیل قبول دارد که وضع رو به پیشرفت است، اما به نظرش نقطه عطف حقیقی با «مستقیم از کامپتون» در سال ۲۰۱۵ از راه رسید چون این فیلم در سراسر جهان موفق ظاهر شد و او می گوید «دیگر صنعت فیلم نمی توانست پشت این افسانه پنهان شود که فیلم های سیاه پوست ها در خارج از کشور عملکرد خوبی ندارند.»

 

ژبه هر حال، هالیوود به این نتیجه رسیده که فیلم های سیاه پوست‌ها از نظر تجاری هم خوب هستند. اما فیلم های سیاه پوست ها که در آن‌ها کشتن سفیدپوست ها به عنوان تجربه ای تزکیه بخش دیده می شود چطور؟ پیل فکر می‌کرد هالیوود آماده این هست؟ او می گوید «مسلما فکر می کردم این عناصر باعث می‌شوند فیلم ساخته نشود.»

در ابتدا هم چند نفر از کسانی که او فیلمنامه «برو بیرون» را به آن ها نشان داد به او خندیدند. «اما دلیل اصلی پشت اینکه این فیلم با مخاطبان سیاه پوست ارتباط برقرار کرد این است که به مخاطب ارزش می دهد. فرض نمی کند که مردم این فیلم را تماشا می کنند و بعد می روند به دیگران حمله می کنند. فرض می کند که مردم از نظر عقلی و مفهومی با آن ارتباط برقرار می کنند. می دانستم بیشتر به ما کمک می‌کند با ترس های مان مواجه شویم تا اینکه بخواهد مردم را متفرق کند.»

 

پیل درباره اوباما می گوید: «او کشور را به شیوه ای بسیار بزرگ تغییر داد. فقط به این حقیقت نگاه کنید که سیاه پوست‌های جوان یک درجه جدید از آرزو برای شان به وجود آمد. به نظرم پیش از اوباما یک سقف شیشه ای وجود داشت. این تغییری بزرگ است. به عنوان یک رییس جمهور، به نظرم او بهترین بود. حس می کردم می توانم به قضاوت او اعتماد کنم و او قابلیت این را دارد که برخوردی همذات پندارانه داشته باشد، نمی توانم تصور کنم که هرگز باراک اوباما دیگری وجود داشته باشد.»

 

او همچنین تاثیر اوباما را به ورود بیشتر داستان سیاه پوست ها به هالیوود هم تعمیم می دهد. فیلمسازان سیاه پوست که سال ها سعی داشتند تاثیری داشته باشند، حالا بالاخره می توانند دیده و شنیده شوند. در «برو بیرون» هم جوردن پیل را می توان مثل تمام بهترین کارگردان ها، با صدای بلند و واضح دید و شنید.

 

 

 

 

  • 18
  • 2
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
مائوریستو موتا پائز بیوگرافی مائوریسیو موتا پائز؛ سرمربی والیبال

تاریخ تولد: ۲۶ مه ۱۹۶۳

محل تولد: ریو دو ژانیرو، برزیل

ملیت: فرانسه

حرفه: سرمربی والیبال

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴ تاکنون

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش