شنبه ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۷:۱۰ - ۰۷ خرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۳۰۱۷۲۲
فیلم و سینمای ایران

چرا سینمای ایران امکانی چون ادبیات را نادیده می‌گیرد؟

مدار صفر درجه

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران,ادبات سینما

بیایید اسامی را مرور کنیم: ربه‌كا، خوشه‌هاي خشم، زورباي يوناني، هنري پنجم، اسپارتاكوس، سريرخون، آرزوهاي بزرگ، دن‌كيشوت، اديپ شهريار، پيرمرد و دريا، بربادرفته، پدرخوانده، سرگيجه، دكتر ژيواگو، بينوايان، كشتن مرغ مقلد، پرواز بر فراز آشيانه فاخته و...؛ آنچه البته درتمام این آثار که مرورشان کردیم، مشترک است. این نکته است که این فیلم‌ها از آثار داستانی دنیای ادبیات اقتباس شده‌اند. درمرور تاریخ سینمای خودمان، اما به جز گاو و داش آکل، شازده احتجاب و البته سری فیلم‌های زنانه بعد از انقلاب داریوش مهرجویی به این سهولت نمی‌توان آثار باارزش مرتبط با ادبیات یافت.

 

این درحالی است که درتمام سال‌های اخیر، هرگاه صحبت از فیلمنامه و آسیب‌های فیلمنامه‌های ایرانی به میان آمده، بی‌شک اشاراتی هرچند کوتاه و گذرا به نبود رابطه مستقیم میان ادبیات و سینما در فیلمنامه‌های ایرانی نیز بخشی از آن بحث را به خود اختصاص داده است. در واقع زمانی که به آسیب‌ها و کمبودهای داستان‌پردازی درسناریوهای ایرانی اشاره شده؛ نتیجه مستقیم و بی‌واسطه آن، در عدم استفاده سینما و سینماگران این مرزوبوم از منابع لایزال داستان خلاصه شده است. این بحث قدمتی دیرینه دارد و تقریبا ازهمان اوان ورود سینما به ایران مطرح بوده است. این‌که درعرصه ادبی این سرزمین داستان‌های درجه یک از گذشته تا امروز همه‌ساله خلق و به گنجینه داستان‌های غنی این مرزوبوم افزوده می‌شوند؛ و درعین ‌حال همواره بزرگترین کمبود و آسیب سینمای ایران قصه‌پردازی و داستان‌سازی عنوان شده- و می‌شود- تناقضی است که هیچ‌گاه راه‌حلی درست و درمان نداشته؛ و بیشتر درحد توصیه‌های پدربزرگانه در باب لزوم استفاده از منابع ادبی در آثار سینمایی بروز یافته است.

 

از آن‌جا که پایه و اساس و سنگ بنای هرفیلم متعلق به جریان رایج سینما قصه و خط داستانی آن است، لزوم استفاده مستقیم سینما ازمحصولات داستان‌پرداز ادبی بارها و بارها دربرهه‌های گوناگون به مشکل‌خوردن سینما مطرح شده است. این ارتباط بی‌واسطه و لزوم برقراری آن، البته ربط چندانی به نوع خاصی از سینما نیز ندارد؛ با این‌که الزام بهره‌گیری از دست‌آمد‌های ادبی در سینمای مخاطب محور داستان‌پرداز بیشتر احساس می‌شود. با این همه حتی در سینمای داستان‌گریز نیز، هنوز بند ناف سینما از قصه قطع نشده است. قصه فیلم به‌طور طبیعی نخستین موردی است كه كارگردان به آن فكر می‌كند و قرار است بر این اسكلت، گوشت و پوست استوار كند و اثری زنده و جاندار به نام فیلم بسازد. از اینجاست كه توجه به ادبیات داستانی به‌عنوان گنجینه‌ای از پیش آماده و مهیا نکته‌ای ضروری و الزامی به نظر می‌رسد؛ و البته موضوع مهمی است كه سینمای ایران توجه شایسته‌ای به آن نداشته و می‌توان چنین گفت که بهره كافی ازهمه قابلیت‌های ادبیات نبرده است. کافی است گاو، سارا، بانو، میهمان مامان و حتی دایره مینای مهرجویی؛ داش آکل، خاک و غزل مسعود کیمیایی؛ آرامش درحضور دیگران، ناخدا خورشید و نفرین ناصرتقوایی؛ تنگسیر امیر نادری؛ شازده احتجاب و سایه‌های بلندباد بهمن فرمان‌آرا؛ شوهر آهوخانم داود ملاپور و... را با دیگر ساخته‌های این کارگردانان و همچنین با فیلم‌های جریان رایج و غالب سینمای ایران قیاس کنید تا عیان شود ادبیات چه‌ها که نمی‌تواند به سینما اضافه کند.

 

یكی ازمعضلات آشکار این بی‌ارتباطی گسست میان سینما و ادبیات معاصر ایران و جهان است. در سال‌های قبل از انقلاب، البته این گسست بشدت امروز نبود و می‌شد سالانه فیلم‌هایی را دید که براساس آثار ادبی ایران و جهان جلوی دوربین می‌رفتند. با این‌که متاسفانه ناچار از گفتن این واقعیت هستیم که بیشتر این تلاش‌ها کوشش‌هایی به ثمر ننشسته بودند که مهملاتی چون لیلی و مجنون، خسرو و شیرین، هفت شهر عشق و یک‌سری فیلم درجه ده شاهنامه‌ای درفضای عمومی سینمای ایران ظاهر ساختند، اما این نکته را هم نباید فراموش کرد که اتفاقا همان تلاش‌های بی‌ثمر بود که راه درست را به سینمای ایران نشان داده و باعث خلق آثاری چون گاو، داش آکل یا آرامش درحضور دیگران شد. بعد از انقلاب اما ارتباط بین سینما و ادبیات كمرنگ و کمرنگ‌تر شد. چنان کمرنگ که نتیجه جست‌وجو درباره فیلم‌های اقتباسی سینمای ایران در چهاردهه اخیر تنها و تنها به آثاری ازهوشنگ مرادی‌كرمانی محدود می‌شود. در واقع او نویسنده‌ای است که در این سال‌ها بیشتر آثار او به فیلم برگردانده شده‌اند. این‌که چرا چنین اقبالی به نویسنده قصه‌های مجید و مهمان مامان صورت گرفته، در وهله اول به جذابیت داستان‌های او از نظر عامه مردم بازمی‌گردد و البته فیلترهای تنگ و تار سانسور را نیز نباید نادیده گذاشت که باعث می‌شوند شماری از نویسنده‌های درجه یک محبوب و توانا صرفا به دلیل افکار و تمایلات سیاسی شاید ناهمخوان با افکار طبقه حاکم فرصت عرض‌اندام دراین زمینه را پیدا نکنند. می‌توان نویسنده‌ای چون احمد محمود را مثال آورد با داستان‌هایی چون همسایه‌ها، مدار صفر درجه، زمین سوخته، داستان یک شهر یا درخت انجیر معابد؛ که هرکدام از این آثار درصورت ساخته‌شدن این قابلیت را دارند که نقاطی نورانی و درخشان در آسمان هنرهای نمایشی- تصویری این مرزوبوم لقب بگیرند یا آثار محمود دولت‌آبادی و هوشنگ گلشیری. اصلا چرا راه دور برویم؛ حتی نویسنده محافظه‌کار و به اصطلاح بسازی چون سیمین دانشور نیز نتوانسته از این فیلترها بگذرد. سووشون او نیز می‌توانست یک اثر اقتباسی درجه یک باشد، اما افسوس که این اسامی همگی به دلایلی- که دانیم و دانید- روی پرده را ندیده‌اند تا تنها سردار این نبرد هوشنگ مرادی‌کرمانی با داستان‌های سهل و ممتنعش باشد.

 

اینها اگر حل شوند؛ اگر نویسندگان ما خود را از دنیایی جدا از دنیای فیلمسازان نبینند؛ اگر سانسور و ممیزی اندکی تسمه‌هایشان را شل کنند و اگر هزاران اتفاق دیگر بیفتد، شاید رابطه ویران سینما و ادبیات دراین دیار به سامانی مناسب برسد. آن‌وقت ما هم حسرت نخواهیم خورد، چرا دیگران می‌توانند و ما نه!

 

جابر قاسمعلی: جای خالی پاتوق‌های فرهنگی

دلایل متعددی وجود دارد که سینمای ایران از فقر اقتباس ادبیاتی بنالد؛ یکی از آنها عدم مطالعه و به‌روزنبودن بخشی از فیلمنامه‌نویسان و نویسندگان ماست. متاسفانه بعضی فیلمنامه‌نویسان ما رمان‌های روز و معاصر را پیگیری و تعقیب نمی‌کنند و از تازه‌های ادبیات معاصر داخلی و خارجی اطلاعی ندارند. بخشی از این کوتاهی هم به ممیزی در ارشاد برمی‌گردد که فیلمنامه‌نویس نمی‌تواند از هر رمانی بهره ببرد. به ‌هرحال، شما می‌دانید که جامعه روشنفکری ما به صورت اخص داستان‌نویسان ما به پدیده‌های اطراف خود بی‌تفاوت نیستند و این واکنش نشان‌دادن‌ها به شرایط اجتماعی موجود نتیجه‌اش این می‌شود که آنها دست روی هر داستانی که با مشکلات اجتماعی بگذارند، دچار ممیزی می‌شوند، حتی بعضا رمان‌های منتشرشده هم اجازه برداشت داده نمی‌شود. خود من چند بار خواستم داستان‌های چاپ‌شده را به فیلمنامه تبدیل کنم یا برای سریال استفاده کنم، مجوز به من داده نشد. منطق مسئولان دراین زمینه این است که کتاب در تیراژ حداکثر ٥هزار نسخه منتشر می‌شود اما مخاطبین فیلم‌ها و سریال‌ها بیشتر هستند. متاسفانه، هیچ‌گاه درکشور ما رابطه ادبیات و سینما به جریان تبدیل نشده و ما جریان اقتباسی ادبی درسینما نداشتیم. آنچه که شاهدش بودیم، تلاش پراکنده فیلمسازان ما بوده که به فیلم تبدیل شده است. برای جریان‌سازی درمقوله اقتباس ادبی، ما نیازمند پاتوق‌های فرهنگی هستیم که هنرمندان ما در آنجا ساعت‌ها به گفت‌وگو و بحث و تبادل‌نظر بپردازند؛ گپ بزنند تا از میان گپ‌زدن‌های آنها و گفت‌وگوهای طولانی آنها فیلم دربیاید. در کافه نادری مهرجویی و ساعدی ساعت‌ها با هم حرف می‌زنند و گفت‌وگو می‌کردند تا ازمیان این صحبت‌ها، فیلم گاو یا دایره مینا متولد شد.

 

سامان سالور : تفاوت ما و ‌هالیوود

درسینمای آمریکا با آن تفکر و پروداکشن قوی؛ فیلمنامه اقتباسی از ادبیات رشته مجزا و جداگانه‌ای برای کسب جایزه اسکار دارد. این درحالی است که ایران با این‌که از ادبیات داستانی قوی برخوردار است؛ اما متاسفانه نویسنده‌هایی که ادبیات داستانی را تصویری بنویسند یا فیلمنامه‌نویسی کنند یا از داستان‌ها اقتباس کنند، همچون هوشنگ مرادی‌کرمانی بسیار کم داریم.

 

در ایران هم ما فیلمسازانی داریم که وقتی می‌نویسند کتاب جسدهای شیشه‌ای خلق می‌شود که یکی از بهترین داستان‌های سال‌های اخیر ایران است که قابلیت تبدیل به سریال را دارد، اما متاسفانه این سعه صدر درمدیران تلویزیون وجود ندارد و از آنجایی که آنها با یک عده خاص درحیطه خود کار می‌کنند، ما دیگر نمونه سریال‌هایی نظیر هزاردستان، سربداران یا سلطان و شبان را نمی‌بینیم. در واقع، از نگاه دیگر سرمایه‌گذاری روی ادبیات پرطمطراق تاریخی یا اجتماعی ایران وجود ندارد و به همین خاطر است که اقتباس کمتر شکل می‌گیرد یا اصلا شکل نمی‌گیرد.از نگاه دیگر ما در ایران کمتر نویسندگانی داریم که محصولات ادبی آنها تصویری باشد و داستان‌هایشان به درد سینما بخورد. داستان‌ها اغلب یا شخصی هستند یا روی تکنیک‌های ادبیات داستانی خاص قرار می‌گیرد. ازطرف دیگر، از ادبیات داستان‌های دنیا هم نمی‌توانیم استفاده کنیم، چون با آنها تعارضات فرهنگی زیادی داریم؛ دراین سال‌ها تلاش‌هایی هم همکاران من انجام دادند که با شکست مواجه شده، چون داستان‌هایشان با ممیزی بالایی همراه می‌شود و درنهایت، فیلم قابل باور و جذابی از کار درنمی‌آید، به این دلیل که نمی‌توانیم المان‌ها و نقاط داستانی آنها را در سینمای ایران پیاده کنیم؛ نمی‌توانیم ازممیزی و قوانین دست‌وپاگیر ایران عبور کنیم. اگر هم همکاران من دراین زمینه موفق بودند و توانستند فیلمی با کیفیت مطلوب بسازند، در گیشه با شکست مواجه شده است.

 

 

 

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 9
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش