پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۷:۳۱ - ۰۸ آبان ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۸۰۱۸۷۹
فیلم و سینمای ایران

چرا اشتیاق رسانه‌ها به حواشی بیشتر از متن سینماست؟

چیزهایی که روی پرده نمی‌بینید

النازشاکر دوست,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

سینما در کنار داستان‌هایی که روی پرده می‌بینیم، هزاران داستان نادیده و ناگفته هم دارد. داستان‌هایی که بیشتر آنها با اتمام فیلمبرداری به فراموشی سپرده می‌شود؛ اما در این بین داستان‌هایی هم هستند که می‌مانند و تناور می‌شوند و اختلافاتی ریشه‌دار را شکل می‌دهند و هرچه می‌گذرد، بسان کوه یخی درحال حرکت بخش‌های جدیدی از آن آشکار شده و آسیب می‌زند. نمونه‌اش را در انواع و ژانرهای گوناگون زیاد دیده‌ایم.

 

از رسوایی اخیر ‌هاروی واینستاین تهیه‌کننده مقتدر‌ هالیوودی بگیرید- که در ژانر رمانس با محوریت قهرمانان روان‌پریش بود؛ تا دعوای تهیه‌کننده فیلم قاتل اهلی با مسعود کیمیایی بزرگ که در ژانری دیگر روایت می‌شد. حالا در چند روز اخیر و ماجراهای فیلم خفه‌گی به نظر می‌رسد باید شاهد افشای داستان‌های ناگفته دیگری در سینمای ایران باشیم. این‌بار با قهرمانی به نام فریدون جیرانی. نکته جالب اما در این میان این است که انگار رسانه‌ها اشتیاق بیشتری به این بازی نشان می‌دهند. کافی است روزهای جشنواره را مرور کنیم و ببینیم چه حجمی از مطلب درباره دعوای کیمیایی و لشگری‌قوچانی نوشته شده؛ و چقدر درباره خود قاتل اهلی و ضعف و قوت‌های آن.

 

ستایش قربانی

ماجرای تهیه‌کننده ‌هالیوودی جنبه دیگری از جذابیت‌های سینما را به نمایش گذاشت. جذابیت حواشی در این هنر- صنعت دنیای مدرن؛ جذابیتی که گاه داستان‌های اصلی را که روی پرده در جریان است، زیر سایه‌اش قرار می‌دهد. در داستان این تهیه‌کننده قدرتمند دیدیم که چگونه حواشی می‌تواند تهیه‌کننده‌ای را که تنها و تنها با تولید داستان‌های عامه‌پسند یا همان پالپ فیکشن خودمان حق فراوانی به گردن تاریخ سینما دارد، چنان ویران سازد که دیگر نشود سراغی از آن شمایل قدرتمند دید. دیدیم که رسانه چگونه می‌تواند در یک چشم به‌هم‌زدن یک چهره قدرتمند فرهنگی را تا حد یک بیمار خطرناک با رفتارهای سادیستیک تنزل دهد؛

 

و او را البته با این تصویر تثبیت کند. دیدیم مخاطب رسانه تا چه حد مشتاق اخباری از این جنس است؛ تا بزرگان را از جایگاه قدر قدرتی‌شان پایین بکشد و دیدیم که چه اشتیاقی در سوپراستارهای قرن ٢٠ و یکی برای ایفای نقش یک قربانی وجود دارد. زنان قدرتمند ‌هالیوود صف بستند تا از‌ هاروی بد بگویند. از همان کسی که تا چندی پیش منتظر تلفنی از دفترش بودند تا در فیلم جدید ‌هاروی بازی کنند، اما ظاهرا اشتیاق غیرقابل مهار جامعه به تقدیس قربانیان آنان را هم وارد این حاشیه کرد.

 

قاتل اهلی

این داستان را در ایران هم دیده‌ایم. البته با کمی تفاوت؛ که در ایران نه رسانه‌ها چنان قدرت بنیان‌برکنی دارند و نه قوانین جامعه چندان نزدیک‌شدن به برخی خطوط را برمی‌تابد، وگرنه با اشتیاق سرکشی که رسانه‌های این‌جا هم به حواشی دارند، باور کنید که در یک شرایط دیگر چیزی را از هجوم رسانه‌ها امان نبود. کافی است برای اثبات این قضیه سری بزنیم به روزهای برگزاری جشنواره فجر. در هیاهوی نمایش ده‌ها فیلم مهم و غیرمهم؛ و در بزنگاه نمایش یکی از مهمترین فیلم‌های‌ سال از مسعود کیمیایی- که با هر متر و معیاری جزو افراد بااهمیت این سینماست- ناگهان می‌بینیم که فیلم و سازنده‌اش در سایه قرار می‌گیرد و بحث رسانه را مسائلی چون اختلاف‌نظر تهیه‌کننده و کارگردان بر سر زیاد و کمی نقش پولاد؛ و مسائلی به این بی‌اهمیتی تشکیل می‌دهد.

 

این البته تنها مورد نیست. اگر چند سالی می‌شود که در وادی سینما نفس می‌کشید، قطعا دیده‌اید که در مورد هرکدام از فیلم‌های کیمیایی مسائلی از این دست بارها و بارها رخ می‌دهد. کاری به این نداریم که این مسائل حقیقت دارند یا نه؛ مسأله اینجاست که اگر رسانه‌ها اندازه اشتیاقی که به این وادی دارند، در توجه به متن ماجرا هم می‌کوشیدند، قطعا سینمای ما بسیار بسیار متفاوت با امروز بود.

 

حاشیه ربای درون!

اساسا یک‌سری از هنرمندان خاصیت آهن‌ربایی دارند و با حاشیه ربای وجودشان حواشی را متوجه خودشان می‌کنند. مهمترین این هنرمندان مسعود کیمیایی است که اشتیاق مردم و رسانه‌ها به حواشی زندگی‌اش او را در تمام این سال‌ها بدل کرده به سوپراستار این عرصه. فارغ از تفاوت جایگاه و اهمیت فردی و هنری و شأن سینمایی، مسعود ده‌نمکی هم همین خصیصه را دارد و در مورد حواشی‌اش بیشتر از متن آثارش صحبت می‌شود؛ البته با این توجیه که درباره چیزی که وجود ندارد، نمی‌توان حرف زد! داریوش مهرجویی، عبدالرضا کاهانی، مهدی کرم‌پور و یکی دونفر دیگر نیز در این سال‌ها از این نظر در معرض توجه رسانه‌ها بوده‌اند؛ و البته فریدون جیرانی...

 

بازیگر جدید

شاید چند ماه پیش در جریان درگیری‌های دامنه‌دار مسعود کیمیایی و منصور لشگری قوچانی، زمانی که فریدون جیرانی با فراغ بال نشسته و داشت نقش میانجی منصف را بازی می‌کرد، تصورش را هم نمی‌کرد که چندی بعد خودش بدل به ضد قهرمان اصلی سینمای حاشیه‌دوست ایران خواهد شد. این کارگردان دوست‌داشتنی آن روزها مست از موفقیت انتقادی فیلم جدیدش داشت به روزهای آتی می‌اندیشید و برای زمان اکران فیلم نقشه می‌ریخت. آن روزها البته رسید؛ با آغازی خوش و فروشی قابل قبول برای شخصی‌ترین فیلم کارنامه‌اش اما ادامه‌اش آنچنان آرام پیش نرفت و این شاید شیرینی فروش دو میلیاردی فیلم را در کارنامه فریدون جیرانی تلخ کرده باشد.

 

خفه‌گی

داستان جدید سینمای ایران از گفته‌های پولاد کیمیایی آغاز شد. پولاد که در خفه‌گی یکی از نقش‌های فرعی فیلم را ایفا کرده، در گفت‌وگویی اظهار کرد که در فیلم خفه‌گی‌اش با اعتماد به فریدون جیرانی نقش فرعی بازی کرده و جیرانی از اعتماد او سوءاستفاده کرده است. این می‌توانست اتفاق حاشیه‌ای مهمی تلقی نشود و در حد یک گله‌گزاری حرفه‌ای طرح شود؛ به‌خصوص که خود جیرانی هم حق را به پولاد داد و گفت که «پولاد را دوست دارم و او هم سعی کرده که در فیلم بازی خیلی متفاوتی انجام دهد؛ اما طفلک همه صحنه‌های بازی‌اش را به دلایلی چون تغییر بازیگران دیگر از فیلم حذف کردیم.» این‌جا حاشیه دوم پیش آمد.

 

یکی از آن بازیگران تغییریافته به نام امیررضا پاشا که ابتدا گفته می‌شد نقش اول خفه‌گی را بازی خواهد کرد، در مصاحبه‌ای فریدون جیرانی را به بد عهدی، پیمان‌شکنی، بدرفتاری، تحقیر، توهین، طراحی نقشه برای تغییر او و دادن نقشش به نوید محمدزاده متهم کرد. اتهاماتی که کسانی را که از نزدیک با فریدون جیرانی آشنا هستند، بشدت شوکه کرد. جیرانی که در تمام این سال‌ها چهره‌ای آرام و متین از خودش به نمایش گذاشته بود، در پاسخ به ادعاهای امیررضا پاشا سکوت کرد و حتی در تماس خبرنگار «شهروند» هم گفت که چنین ادعاهایی نیاز به پاسخ‌دادن ندارد. اما مشکل در رسانه‌های حاشیه‌دوست بود که با فراموش‌کردن این واقعیت که خفه‌گی به‌ عنوان بهترین ساخته سال‌های اخیر جیرانی و یکی از بهترین فیلم‌های ‌سال سزاوار پرداختی به مراتب بیشتر است، خروجی مطالب‌شان را پر کردند از این مسائل. از انتقادهای پولاد، پاشا، و البته مواردی چون این‌که قبل از الناز شاکردوست قرار بوده بهاره رهنما در این فیلم بازی کند....

 

مرغ و تخم‌مرغ

باز هم تکرار می‌کنم که کاری به راست و دروغ این حواشی نداریم و به این‌که در این میان حق با کیست. نکته در این میان سلیقه نازلی است که باعث محبوبیت چنین اخباری شده و رسانه‌ها را هم به آن سو میل می‌دهد. البته قصه مرغ و تخم‌مرغ در این جریان هم صدق می‌کند و معلوم نیست که سطح سلیقه مردم رسانه‌ها را به سوی اخبار سطحی سوق می‌دهد یا این رسانه‌های سطحی هستند که چنین سلیقه‌هایی می‌سازند؛ نتیجه اما فرقی نمی‌کند. رسانه‌هایی که روزنامه‌نگار را در حد کارچاق‌کن پایین آورده و اعتبار را به قلم به دستی قائلند که رابطه بهتری با بزرگان داشته باشد، طبیعی است که در جنبه‌های دیگر هم سکان را به دست سلایقی از نوع دیگر دهند. کاش می‌شد از حواشی چند وقت اخیر گفت تا معلوم شود چه فضایی در این میان وجود دارد.

 

حسرت

این داستان البته جهانی است؛ سطحی‌نگری در تمام دنیا اپیدمی‌ شده است. در روزهایی که ماجراهای کاتالونیا در صدر اخبار است و حداقل در ظاهر قضیه خیلی‌ها را به یاد داستان‌های آزادیخواهان و دوستداران ژنرال فرانکو می‌اندازد و نبود روزنامه‌نگارانی چون همینگوی را در رسانه‌های امروز حسرت‌برانگیزتر می‌کند، روز گذشته خبری منتشر شد با این مضمون که یک دانشمند کاتالونیایی یک ربات جنسی اختراع کرده است! فکر می‌کنم دیگر توضیحی نمی‌ماند؛ بی‌فرهنگی داستان جهانی است.

 

 

پولاد امین

 

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 9
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش