پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۵:۱۳ - ۰۴ بهمن ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۱۰۱۱۸۴
فیلم و سینمای ایران

نقدی بر فیلم «آینه بغل»، کاری از منوچهر هادی

فیلم سینمایی آینه بغل,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران
فیلم سینمایی "آینه بغل" این روزها در سینمای ایران فروشی بالاتر از ۱۰ میلیارد تومان به ثبت رسانده که همین فروش نقدهای مثبت و منفی فراوانی را به همراه داشته است.

به همین مناسبت یوسف آبروشن درباره اکران این فیلم نقد و یادداشتی را در اختیار خبرگزاری میزان قرار داده که به شرح زیر است:

 

داستان ازاین قراره که در یک جمع فرهیخته به جز خودم نشسته بودم که صحبت از سینمای ایران شد و من، چون همیشه مخالفت خودم با این مطلب که سینمای ایران رو به رشد است رو اعلام کردم.  البته عرض بنده به لحاظ جلوه‌های ویژه یا رنگ و دکوپاژ‌های آنچنانی نیست. فیلمنامه. فیلمنامه و کارگردانی و نه حتی بودجه؛ و به دلم ماند که فیلمی ایرانی ببینم و حداقل یک ساعت فکرم رو مشغول کنه یا دست کم احساس شعف کنم.

 

به هر حال به هوای خندیدن و تعریفی که شنیده بودم به همراه خانواده رفتم به یکی از سینما‌های ایران تا فیلم (آینه بغل) به کارگردانی منوچهر هادی که با کمدی پرفروش شده فیلم (من سالوادور نیستم) و سریال (عاشقانه) رو در رزومه هنریش دارد را به نظاره بنشینیم  که هنوز مشکل کیفیت و نیم تنه بالایی همشهری جلوه‌ای از جلوه گاه‌های این تماشاخانه بود.

 

حدود ده دقیقه اول تبلیغ و داستان فیلم به یک زوج میپردازد که با برداشتن یک ماشین گرانقیمت از گاراژی که پولدار‌ها ماشینشان را در آنجا پارک میکنند، به ویراژ دادن درخیابان‌ها میپردازند که براثر حادثه‌ای آیینه بغل ماشین میشکند و مرتضی و مهناز برای جلب رضایت صاحب ماشین به خانه او میروند که در یک عمل انجام شده قرار میگیرند و مجبور میشوند به درخواست شاهرخ یعنی صاحب ماشین، برای لو نرفتن رابطه قبلی اش با شخصی به نام مژگان جلوی نامزد جدید او نقش دوستان شاهرخ را بازی کنند و از سوی دیگر مژگان، هم بیکار ننشسته و هرکاری که بتواند نامزدی شاهرخ را به هم بزند انجام میدهد.

 

به جای تیتراژ شاهد یک شوی ویدیویی نازل بودم که خب در رسانه قدرتمند سینما و مخصوصا این فیلم که گرفتار شعارزدگی اخلاقی شدید است. تصاویر هم که گویای لاکچری بازی یک زوج با بالگرد بود که باید گفت: خواننده برای کی میخواند؟ از همان اول متوجه شدم که شاهد یک فیلم کپی نازل از بالیوود دو دهه اخیر هستم. تقابل همیشگی پولدار و فقیر با این تفاوت که بر حسب تمام فیلم و سریال‌های ایرانی، محور و معضل اصلی، بحث ازدواج میباشد و در حقیقت همچون سینمای هند که برای خیل عظیم فقرا مشکلات پولدار‌ها را به رخ میکشد این فیلم هم معضلات فضای مجازی برای مرفهین جامعه را بلای خانمانسوزی برمیشمارد که البته فضای مجازی مطلب مهمی است، اما در سطح جامعه این فضا جای کار بسیاری در موارد مختلف آسیب شناسی در اقشار پایین‌تر جامعه را داراست که جا داشت به این موارد پرداخت شود.

 

فیلم سینمایی آینه بغل,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

اول فیلم که آدم بده داستان با بازی مه لقا باقری در نقش مژگان با پست گذاشتن اینستاگرامی به آن شکل این پیام را میدهد که قرار است استفاده ابزاری از تکیه کلام‌ها و سوژه‌های فضای مجازی شود که به این داستان مطلب ویرانگر تبلیغ اسپانسر‌ها به صورت کاملا ابتدایی توسط کارگردان را باید اضافه کرد، که برخلاف شعار‌های کلامی فیلم، تمام تبلیغات (غیر از محصولات شوینده که در جای جای شهر دیده میشد) به طبقه مرفه جامعه مربوط میشد، اتومبیل‌هایی که از دست آدم‌هایی شبیه مرتضی با بازی جواد عزتی که بخش زیادی از جامعه را تشکیل میدهند برای یک شب داشتنش مجبور به خیانت در امانت میشوند.

 

بازی جواد عزتی در این نقش آدم را کم و بیش به یاد سریال (دردسر‌های عظیم) می اندازد که استیصال همیشگی و دادزدن‌های گاه و بیگاه از ترس یا هیجان که برای خنداندن بیشتر بر تکیه کلام‌های کوچه بازاری، داستان محرم و نامحرمی (خوب شد پلیس نیومد بگه شما باهم چه نسبتی دارین) و تکه پرانی‌ها ایضا تلگرامی تکیه داشت که هم نشان ضعف فیلمنامه و همینطور آزاد گذاشتن جواد عزتی در ری اکشن‌ها ازسوی کارگردان بود.

 

محمد رضا گلزار در نقش شاهرخ هم همان آدم شسته رفته، که باید چهره اش برای تبلیغ محصولات بیشتر زیبا و دست نخورده باقی میماند نیز از لحاظ جنس بازی تغییر چندانی با پسر فیلم سام و نرگس در هفده سال پیش نداشته که البته از تمام فیلم‌هایی که به عنوان تیپ در آن حضور داشته میتوان بازی در بوتیک را یک استثنا عنوان کرد و خانم یکتا ناصر در نقش شهرزاد نامزد شاهرخ آمده بود تا یک جمع خانوادگی دیگرمانند زوج هنری خانم باقری و آقای عزتی را با کارگردان فیلم تکمیل کند و به لحاظ ضعف کارگردانی، بازی و جنس حضورش فقط در حد مادران فیلم هندی‌های دهه‌های پیش است که این پرسوناژ آنقدر مهجور مانده که طریقه مطلع شدنش از ماجرای شاهرخ و مژگان دوباره ضعف فیلمنامه رو نمایان میکنه.

 

فیلم سینمایی آینه بغل,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

نازنین بیاتی در نقش مهناز هم بیشتر یک وصله نچسب به دیگر تیپ‌ها و شخصیت‌های فیلم داشت که شاید بتوان گفت: بدلیل تربیت خاص پدرش که آشپز امورخارجه بود این چهارچوب رفتاری را داشت.

 

کارگردان برای درگیر کردن و همزادپنداری مخاطب از چند المان نخ نما شده همیشگی استفاده کرده که به نسبت پرخرج بودن فیلم بسیار ضعیف کار شده بود. زندگی در دست پایین جامعه، شرایط بد اقتصادی، مشکلات وام دهی بانک‌ها به زوج در شرف ازدواج و .. گویی تمام بودجه فیلم صرف نشان دادن یک زندگی مرفه آنچنانی با چرخ بال و قایق تفریحی و اتومبیل‌های آنچنانی و پنت هاوس مجلل با دستشویی به مساحت آرزوی یک زوج جوان برای اجاره و شروع زندگی شده بود.

 

شوخی‌های کلامی بسیار بیشتر از موقعیت سازی کمدی استفاده شده بود البته باید اتفاقاتی که با حیوانات می‌افتد را تقلیدی نازل از فیلم‌های هالیوودی دانست که باز به نسبت این فیلم بد نبود ... حرکت باآسانسور مرتضی و مهناز از آنهمه طبقات مثال ورود آن‌ها به بهشتی است که حتی در آرزوهایشان هم تصورش را نداشتند .. به همین دلیل بخاطر ورود به جایی که نمیتواند متعلق به آن‌ها باشد با خشم و عتاب فرشته درگاه آن بهشت که همان عقاب ساکن در آنجا باشد مواجه میشوند و یا دوئل نماد فقرکه مرتضی باشد با کروکودیل درون استخر که نماد نظام سرمایه داری است و بهترین آن‌ها، اسب پشت پنجره که انگار از وجود مرتضی در آنجا متعجب شده است را میتوان در بهترین حالت هنرنمایی کارگردان متصور شد که نمیدانم آیا واقعا به این موضوع‌ها توجهی داشته یا صرف بوجود آوردن موقعیت طنز این صحنه‌ها گنجانیده شده اند.

 

بعد از یک پنجم ابتدایی فیلم ضرب‌آهنگ فیلم به مدت ده دقیقه کند میشود که این روند در فیلم‌های فاخر برای رهایی از شوک مخاطب از مطلب یا هضم موضوع و آرام کردن اکشن ماجرا به کار میرود که در اینجا نیازی دیده نمیشد، به جز شوخی جالب اتاق خواب و گریه بچه که با طنز کلامی مرتضی خوب از کار درآمده بود.

 

فیلم سینمایی آینه بغل,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

پوشیدن لباس زنانه ابتدایی، اما استفاده از شوکر به جای ریش تراش مطلب را تعدیل کرده بود. گریه‌های بزنگاه شاهرخ هم ضعف فیلمنامه و کارگردان را نشان میداد که نمیدانست هر دفعه بعد از مشاجره مرتضی با شاهرخ چگونه آن‌ها را به هم پیوند دهد.

 

صحنه تجمع هواداران مژگان هم مثل نمایش‌های انتخاباتی البته اینبار با رنگ قرمز و حرف‌های مژگان با شاهرخ همه گرته برداری از چت‌های فضای مجازی که البته بنا به مشکل موجود با هم چفت شده بودند.

 

یک مسئله دیگر اینکه از آنهمه خانه‌ای که شاهرخ داشت. مژگان و هوادارانش از کجا و چطور فهمیدند که شاهرخ در گاراژی به سر می‌برد که فقط ماشینش را در آن پارک کرده و هیچ ربط دیگری به آن گاراژ ندارد. مگر اینکه بگوییم پدر مهناز که گوشی اش را به مرتضی داده تا از اینترنت بفهمد مرتضی کجاست با خبر شده که نه رابطه مژگان و پدر مهناز حتی در حد یک هوادار در جایی اشاره شده و نه اطلاع آشپز وزارت خارجه از رابطه شاهرخ و مرتضی که بازهم استفاده از کلام و شعار توسط شهرزاد در این صحنه بد جوری توی ذوق میزد. میتوان گفت وجود آنهمه جوان به عنوان هوادار مژگان نمادی از پرداختن جوانان ما به کار‌های پوچ و بیهوده و گشتن در فضای مجازی است.

 

 

 

mizanonline.ir
  • 26
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۷
غیر قابل انتشار: ۱۳
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش