جمعه ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۸:۴۰ - ۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۲۰۰۰۱۸
فیلم و سینمای ایران

کارگردان فیلم مصادره از این فیلم می‌گوید

نام: مهران احمدی اتهام: ساخت فیلم کمدی!!!

مهران احمدی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

مهران احمدی یکی از آچار فرانسه‌های سینمای ایران است. بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون که در سینما و تلویزیون در سمت‌های دیگری چون برنامه‌ریزی، دستیاری کارگردان، کارگردانی و مدیریت تولید هم فعالیت کرده است.

 

ورود مهران احمدی به دنیای سینما به‌ سال ۱۳۸۵ بازمی‌گردد؛ سالی که او با بازی در فیلم آدم ساخته رضا کاهانی خیلی‌ها را متوجه استعداد عجیب‌وغریبش در واقع‌نمایی جلوی دوربین کرد. بعدتر همکاری این بازیگر با کاهانی به دستاوردهای مهمتری چون بیست، هیچ و اسب حیوان نجیبی است ختم شد که اگر اینها را در کنار بازی‌هایش در فیلم‌هایی مثل یک خانواده محترم، بغض و ماحی قرار دهیم، سیمای یک بازیگر درجه یک ترسیم می‌شود که می‌داند از سینما چه می‌خواهد.

 

با چنین پیش‌زمینه‌ای وقتی مهران احمدی ساخت فیلم مصادره را آغاز کرد، از همان ابتدا مشخص بود نمی‌شود با معیارهای یک فیلم اولی به انتظار این فیلم نشست. چنین هم البته شد. نخستین فیلم بلند سینمایی مهران احمدی، فیلم خوش‌سروشکلی بود که معلوم بود به سودای ارتباط وسیع و گسترده با تماشاگر ساخته شده است و به نظر می‌رسید مهران احمدی در این فیلم خواسته در عرصه کارگردانی هم از آن ابتدا میخش را محکم بکوبد.

 

مصادره با نویسندگی علی فرقانی و تهیه‌کنندگی محمدحسین قاسمی یک کمدی قصه‌گو درباره یک ساواکی با بازی رضا عطاران است که درگیر ماجراهایی درباره مصادره دارایی‌هایش در ایران بعد از انقلاب می‌شود. او که مسئول خرید اداره ساواک بوده و چندان اطلاعی از فعالیت‌های مخفی این سازمان نداشته، پس از وقوع انقلاب دستگیر می‌شود و در این بین با کمک دوستی که نقشش را بابک حمیدیان بازی کرده و آشکارا یادآور خاوری پناهنده به کاناداست، موفق به خروج از کشور می‌شود، اما...

 

این نخستین حضور مهران احمدی به‌عنوان کارگردان سینما با آن داستان ظاهرا ملتهب کمیک، زمانی که اخبار تولید فیلم در مطبوعات و رسانه‌ها منتشر می‌شد، این بارقه امید را در دل علاقه‌مندان به سینما ایجاد کرده بود که مصادره می‌تواند یک کمدی ناب از یک کارگردان تازه‌نفس باشد. درنهایت هم با این‌که مصادره نتوانست به آن انتظارات پاسخ گوید، اما هنوز هم یک سروگردن از بسیاری از تولیدات این سینما بالاتر است و حداقل این‌که در ساخت و تولید احترام تماشاگرش را نگه داشته و به قولی کم‌فروشی نکرده است...

 

مصادره در گیشه بسیار مورد توجه مردم قرار گرفت و حالا در پنجمین هفته اکران حدود ١٢‌میلیارد تومان فروخته است که برای یک فیلم اول بسیار بالاتر از حد انتظار به نظر می‌رسد. این فروش درحالی اتفاق افتاده که به‌خصوص در نخستین روزها و هفته‌های اکران تبلیغات کم‌شمار و تبعیض‌آمیز صداوسیما که همه چیز را در خدمت فیلم‌های به وقت شام و لاتاری چیده بود، صدای مهران احمدی را درآورد و او در مورد نحوه پخش تیزر فیلم مصادره و تبعیض بین فیلم‌ها، از مسئولان این سازمان انتقاد کرد و در صفحه شخصی اینستاگرام خود نوشت: «من این‌جا در صفحه شخصی خودم فیلم مصادره را تبلیغ می‌کنم، چون جای دیگری برای تبلیغ به من نمی‌دهند. چون من ایرانی نیستم لابد. چون فیلم من ایرانی نیست لابد. چون من اجنبی هستم شاید. چون من خدا ندارم انگار. چرا من یک ایرانی هستم. فیلم ایرانی ساختم. من دشمن نیستم و خدا دارم. خدایی که در این نزدیکی. نزدیک‌تر از رگ گردن به شما. مراقب باشید، مراقب خدای من باشید که خودش گفت وای از آه مظلوم...»

 

در گفت‌وگوی پیش‌رو مهران احمدی درباره فیلم مصادره صحبت کرده است.

 

  آقای احمدی عزیز؛ می‌توانید بگویید از روند اکران فیلم مصادره راضی هستید؟

به‌ هرحال فیلم مصادره که در زمان خوبی اکران شد، مورد استقبال مردم قرار گرفته و شاهد این مدعا هم آمار فروش این فیلم است که در اکران عید امسال پرفروش‌ترین فیلم روی پرده بوده است.

 

  از همان ابتدا چنین استقبالی از مصادره را پیش‌بینی می‌کردید؟

خب این‌جور چیزها را چندان نمی‌شود پیش‌بینی کرد. در واقع عوامل متعددی باید دست به دست هم بدهند تا یک فیلم موفق شود و مورد استقبال مردم و سینمادوستان قرار بگیرد.

 

  مثلا چه عواملی؟

مثلا زمان اکران، حس‌وحال جامعه، حال‌وهوای فیلم و تناسب آن با وضع اجتماعی، شرایط اقتصادی کشور، کمدی‌بودن فیلم، بازیگرانش، فیلم‌هایی که همزمان با فیلم شما اکران شده‌اند و خیلی عوامل دیگر. اینها همه پیش‌بینی موفقیت یک فیلم را کاری دشوار می‌کند.

 

  درست است، اما یک‌سری چیزها هم به سهولت قابل ‌پیش‌بینی است؛ مثلا پرفروش‌بودن یک فیلم. در مورد مصادره از زمان جشنواره هم روشن بود این فیلم پرفروش خواهد شد.

درست است، اما باز هم می‌شود مثال‌هایی زد که فیلم‌های خوبی ساخته شده‌اند اما در اکران جز شکست چیزی نصیب‌شان نشد.

 

  بگذارید سوال را جور دیگری طرح کنم. درحالی ‌که تقریبا همه می‌دانستند مصادره پرفروش خواهد شد، آیا شما هم ته دل‌تان این امید را داشتید؟

به هرحال هیچ‌کس با این هدف سراغ ساخت یک فیلم نمی‌رود که یک فیلم بد یا نفروش و شکست‌خورده بسازد. پس این امید را هر فیلمسازی دارد، اما در مورد مصادره، من فقط می‌توانم در این حد بگویم که زمان ساخت این فیلم، ما تمام تلاش‌مان را کرده بودیم تا یک فیلم خوب بسازیم. فیلمی که استاندارد بالایی داشته باشد و چه در تعریف داستان و چه در زبان سینمایی و البته رنگ و شکل و نور فیلم واجد جذابیت‌هایی برای تماشاگران باشد.

 

  کمدی‌بودنش هم به این دلیل بود؟

(به شوخی) جوری می‌گویید کمدی‌بودن که انگار در مورد یک اتهام حرف می‌زنید، اما من به ‌هرحال تا حدی از خانواده و قبیله کمدی بودم و چندان هم از این فضا دور نبودم که کمدی‌ساختنم تعجب‌انگیز باشد.

 

  اما متاسفانه در سینمای ایران منتقدان و جشنواره‌ها سینمای کمدی را جدی نمی‌گیرند و این باعث شده که نوعی تقسیم‌بندی سینمای هنری و جدی و البته کمدی رواج یابد که باعث می‌شود فیلم اولی‌ها کمتر دلشان بخواهد آغاز کارشان با فیلم کمدی باشد.

این را که قبول دارم، اما این نکته را هم نباید نادیده گرفت که به هر شکل کمدی با کمدی فرق دارد و نمی‌شود همه را با یک چوب راند. ما در مصادره تلاش کردیم یک کمدی آبرومند بسازیم که هم برای تماشاگر جذاب باشد و هم این‌که چیزهایی هم برای لذت‌بردن و ارتباط برقرارکردن تماشاگران جدی‌تر هم داشته باشد.

 

  یعنی نگران نیستید به این دلیل کمتر از حق فیلم تحویل گرفته شوید؟

نه. دلیلش هم این است که در تاریخ سینما می‌بینیم فیلم‌های کمدی هم اگر خوب ساخته شوند، درنهایت پذیرفته خواهند شد.

 

  مثلا؟

مثلا مهمان مامان و اجاره‌نشین‌ها؛ داریوش مهرجویی یا لیلی با من است؛ کمال تبریزی. موفقیت این فیلم‌ها ثابت می‌کند که یک فیلم کمدی درست و صحیح درنهایت راهش را باز خواهد کرد و موفق خواهد شد.

 

  حالا که این فیلم موفق شده؛ وسوسه نشده‌اید از این به بعد بیشتر تمرکزتان را روی کارگردانی بگذارید تا روی بازیگری؟

وسوسه کارگردانی که از خیلی وقت پیش با من بوده و اصلا به این دلیل هم هست که مصادره را ساختم. تئاتری‌ها این را خوب می‌دانند که در تئاتر حداقل چندبار تجربه کارگردانی دارم. در سینما هم سال‌ها به‌عنوان دستیار و برنامه‌ریز فعالیت کرده‌ام که می‌تواند شاهدی باشد بر وسوسه و علاقه به کارگردانی که درنهایت باعث شد در سینما هم کارگردانی کنم.

 

  این را که همه می‌دانند از همان ابتدا در زمان بازیگری هم رابطه نزدیکی با کارگردانان آثارتان داشتید و در آن زمینه‌ها هم صاحبنظر بودید. با این پیش‌زمینه‌ می‌توانم بپرسم چرا آغار فعالیت کارگردانی در سینما این همه طول کشید؟

نمی‌خواستم به اصطلاح بی‌گدار به آب بزنم و در تمام این سال‌ها حس می‌کردم باید به یک بلوغی رسیده باشم تا بتوانم فیلم بسازم. می‌دانید؛ فیلمسازی کار بسیار دشواری است.

 

  این دشواری ممکن است موجب شود دوباره پشت دوربیننروید؟

فعلا در این حد می‌توانم به پرسش‌تان پاسخ دهم که درحال حاضر عجله‌ای ندارم که به این زودی‌ها فیلم دیگری بسازم. فیلم‌ساختن یک روند طولانی و دشوار است که در آن همه‌ چیز هم در اختیار آدم نیست.

 

  یعنی از این جنبه مشکل دارید؟

فعلا نه؛ آن هم به این دلیل که هنوز این روند را برای دومین‌بار آغاز نکرده‌ام. دشواری‌هایی را هم که گفتم، دشواری‌های کلی است. چیزهایی مثل مسائل مالی و سرمایه‌گذاری فیلم، درگیری با ارشاد و سانسور و مجوز و... درگیری‌های دیگر که همه بهتر می‌دانند.

 

  برویم سراغ خود مصادره؛ می‌توانید در این مورد حرف بزنید که اصلا ایده اولیه فیلمنامه مصادره از کجا آمد؟

داستان از جایی آغاز شد که تصمیم گرفته بودم یک فیلم بسازم و من چند طرح مختلف هم داشتم که با حسین قاسمی تهیه‌کننده فیلم مطرح‌شان کردم. بعد که یکی از آن طرح‌ها تأیید شد؛ مهدی فرقانی بعد از چندماه کار سخت براساس طرح تأییدشده فیلمنامه مصادره را نوشت که وقتی آن را خواندم، دیدم می‌شود یک فیلم خوب و استاندارد با آن ساخت. این نقطه آغاز فیلمی بود که درحال حاضر روی پرده است.

 

  از همان اول دلتان می‌خواست بار کمدی فیلم‌تان روی یک‌سری شوخی‌های سیاسی استوار شود؟

سوال شما بوی این را می‌دهد که انگار مصادره یک فیلم سیاسی است، درحالی‌ که همین اول باید این را توضیح دهم که از ابتدای ساخت فیلم هرگز دلم نمی‌خواست صرفا یک فیلم سیاسی بسازم؛ بلکه هدف ما در این فیلم بیشتر ساخت یک کمدی انسانی بود. اما این را هم نمی‌شود کتمان کرد که به ‌هرحال بیشتر این شوخی‌ها از همان اول در فیلمنامه پیش‌بینی شده بود؛ با این‌که مثل هر فیلم دیگری در زمان فیلمبرداری بعضی‌شان کم و زیاد شدند.

 

  ولی به ‌هرحال مصادره مایه‌های سیاسی آشکاری دارد.

شاید در ظاهر. اما من به‌عنوان کارگردان این فیلم به تأکید می‌گویم که تمام سعی‌ام را کرده‌ام که بی‌طرف باشم. در واقع مصادره یک فیلم سیاسی نیست، بلکه سیاست در این فیلم بستری است برای تعریف‌کردن قصه و وقایع و آدم‌های دسته‌ها، گروه‌ها و جناح‌های مختلف. آدم‌هایی که البته هر که مصادره را دیده می‌داند که در وهله اول نه به‌عنوان آدم‌های سیاسی بلکه به‌عنوان آدم‌های معمولی بهشان نگاه شده است.

 

  هدف‌تان ساخت فیلم سیاسی نبود، قبول. پس چه بود؟

ماجرا خیلی ساده‌تر از این حرف‌هاست. من می‌خواستم فیلمی داشته باشم که مضمون و حرف خوبی بزند و فقط خلق لحظه‌های خنده‌دار و کمیک در آن مطرح نباشد. فیلمی که از سر سبک‌سری ساخته نشده باشد و هدف اول و آخرش گرفتن خنده از تماشاگران نباشد. در حقیقت به این فکر می‌کردم که چقدر جای فیلم‌هایی که درست طراحی شده‌اند، کم است.

 

  مجوز فیلم را راحت گرفتید؟

راحت راحت هم که نه. فیلمنامه مصادره برای بار اول پروانه نگرفت. بالاخره نمی‌شود که فیلمنامه‌ای بی‌ایراد باشد و همان اول به آن پروانه بدهند، اما آقای قاسمی و من هم در مواقعی آن‌قدر رفتیم و آمدیم که درنهایت چیزهایی را به ما گفتند که آنها را اصلاح کردیم.

 

  دلیلش این نبود که به قول برخی از رسانه‌های خاص فیلم‌تان در مورد ضدانقلاب بود؟

آخر این فیلم که در مورد ضدانقلاب نیست. آخر شخصیت اصلی فیلم ما چه کاری ضد انقلاب می‌کند؟ در این مورد هوشنگ گلمکانی حرف قشنگی می‌زند و می‌گوید که این شخص نه انقلابی است، نه ضدانقلاب؛ بلکه او غیرانقلابی است. این تعبیر را من خیلی دوست دارم. ما انقلابی‌ها را دیده‌ایم. ضدانقلاب را هم. ولی در این میان یک عده‌ای هم بودند که اصلا به این کارها کاری نداشتند. فیلم مصادره درباره این‌هاست.

 

  ولی به ‌هرحال طرف در ساواک کار می‌کرده دیگر؛ که پس از انقلاب مجبور به ترک ایران می‌شود.

این را همین یکی دو روزه یک جای دیگر هم گفتم و باز تکرارش می‌کنم. یک جایی خواندم که اوایل انقلاب یک عده کارمند اداره ساواک رفته بودند دم وزارت کشور تظاهرات؛ که چرا حقوق‌های ما را قطع کرده‌اید. این صددرصد واقعیت دارد. امام خمینی(ره) هم یادمان است که گفته بود فقط شکنجه‌گرها و رؤسای اصلی را محاکمه کنید. یک نکته‌ای بگذار بگویم که جالب است. می‌گویند حتی همین الان و امروز هم عده‌ای حقوق بازنشستگی ساواک را می‌گیرند.

 

  درباره سرمایه‌گذار فیلم، شایعات زیادی در فضای مجازی وجود داشت و خیلی‌ها هم دل می‌سوزاندند که طفلکی مهران احمدی که تاکنون تلاش کرده بود سالم کار کند، به دام سفارش‌بگیری افتاد.

من درباره این‌جور شایعات نمی‌خواهم حرف بزنم. اصلا این‌جور مسائل در حد سینما نیست. فقط برای راحتی خیال‌تان این را باید بگویم که در مورد مصادره سرم را با افتخار بالا می‌گیرم، چون به فیلمی که ساخته‌ام و کاری که کرده‌ام، اعتقاد و باور دارم.

 

  به چه جنبه‌ای از فیلم؟

به کل مصادره. وقتی می‌خواستم مصادره را شروع کنم، در ذهنم این بود که فیلمی بسازم که در آن به مسأله هویت انسانی توجه شده باشد. فیلمی که نشان دهد یک‌نفر به اجبار وطنش را ترک کرده و چگونه در کشور دیگر تمام سعی‌اش را می‌کند که یک هویت جدید برای خود به دست آورد؛ اما موفق نمی‌شود.

 

  نکته‌ای که در فیلم مصادره خیلی توی چشم می‌زند، خودداری فیلم است. یعنی به ‌نظر می‌رسد سازندگان فیلم، هم سناریست و هم کارگردان تمام تلاش‌شان را کرده‌اند که به هر قیمتی مخاطب را نخندانند و به اصطلاح اندازه نگه داشته‌اند. درست است؟

دقیقا. ما در مصادره این امکان را داشتیم که تماشاگر از لحظه اول تا آخر فیلم درحال قهقهه‌زدن باشد. راستش تمام ابزارها برای رسیدن به این هدف را هم داشتیم، اما آنچه از همان ابتدای مسیر الزام کرده بودیم، این بود که نباید به راهی برویم که در نتیجه آن راه حرف اصلی فیلم در زیر سنگینی صحنه‌های کمیک پنهان شود.

 

  می‌توانید به این سوال جواب دهید که آیا تمام بازیگرانی را که در ذهن داشتید، توانستید مجاب به بازی در مصادره کنید؟

این پرسش را در مورد تک‌تک بازیگران نمی‌شود پاسخ داد. به ‌هرحال هر فیلمسازی برای هر نقشی ممکن است چند گزینه در ذهنش داشته باشد که به ترتیب سراغ‌شان برود. ما هم در مورد بازیگران این فیلم درنهایت با گزینه اول‌مان به توافق رسیدیم یا هم درنهایت با دومین گزینه‌ای که داشتیم.

 

  رضا عطاران چه؟ او که گزینه دوم‌تان نبود؟ بود؟

نه؛ خوشبختانه رضا عطاران گزینه اول ما برای حضور در این نقش بود.

 

  چرا؟ نقش را مناسبش می‌دیدید یا به او به‌عنوان تضمینی برای موفقیت اقتصادی فیلم نگاه می‌کردید؟

 من خوشبختانه بازیگری هم کرده‌ام و شمای بازیگر وقتی در کنار رضا عطاران قرار می‌گیرید، تازه می‌فهمید او چه قابلیت‌ها و توانایی‌هایی دارد. از طرف دیگر، همان‌گونه در تمام مصاحبه‌هایم گفته‌ام، وجوه اخلاقی رضا عطاران هم برایم مهم بود. او یک بازیگر حرفه‌ای، خوش‌اخلاق، باانرژی و منعطف است که نه‌تنها ایده‌های خوبی می‌دهد، بلکه مردم هم دوستش دارند و مگر یک کارگردان از بازیگر فیلمش بیش از اینها چه انتظاری دارد؟

 

  فکر نمی‌کنید او در این فیلم هم مثل تمام فیلم‌های اخیرش دارد یک نقش را بازی می‌کند؟ نقش رضا عطاران را در موقعیت‌های مختلف؟

نمی‌دانم این ایراد است یا نه، اما در تمام سال‌هایی که عاشق سینما بوده‌ام، دیده و فهمیده‌ام که اصولا در تمام دنیا کمدین‌ها در بیشتر کارهایشان یک نقش را بازی می‌کنند. مگر مثلا چاپلین یا باستر کیتون فیلم به فیلم تفاوت دارد بازی‌شان؟ معلوم است که نه. اصلا قطعا می‌دانید که برای بازیگرانی در این حد براساس ویژگی‌هایشان فیلمنامه نوشته می‌شود؛ این از این، اما بیایید از جنبه دیگری هم نگاه کنیم.

 

آن بخش‌های پیری عطاران کجایش تکراری است؟ کجا آن‌بخش از بازیگری رضا عطاران را که در سن بالا رخ می‌دهد، در فیلم‌های دیگر دیده‌اید؟ عطاران یکی از بهترین کمدین‌های‌ ایران است و در این فیلم هم یکی از بازی‌های خوبش را شاهدیم. او در این فیلم، یک پروسه ۴۰ساله را در بازی‌اش طی می‌کند. یعنی که در ۴۵روز، ۴۰‌سال پیر می‌شود. این‌که درنهایت مخاطب باور می‌کند که درحال تماشای یک آدم ۷۰ساله است، به این دلیل است که عطاران با تمام فیزیک و روح و روانش در اختیار نقش بوده.

 

امین فرج‌پور

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 17
  • 2
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش