جمعه ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۶:۰۲ - ۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۲۰۰۱۸۳
فیلم و سینمای ایران

اكران فيلم «آن‌سوي ابرها» مجید مجیدی در جشنواره جهاني؛

مجید مجيدی در يك نگاه

مجید مجیدی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران
مجيد مجيدي را مي‌توان يك چهره ويژه در شمايل سينماي ايران دانست.

كارگرداني كه ازهرجهت به او و آثارش بنگري حتي اگر مخالفش باشي نمي‌تواني انكارش كني. فيلمسازي كه هم مورد وثوق نگاه رسمي است، هم وجوه و وجاهت بين‌المللي دارد و هم مي‌توان او را الگوي بومي سينماي معناگرا دانست، هم مصداق فيلمساز فاخر و هم كارگرداني كه در سينماي كودك و نوجوان صاحب‌اعتبار است.

 

هم ردپاي نگاه و نگرش ديني را مي‌توان در آثارش رديابي كرد و هم روايت‌هاي روشنفكرانه را. از آن دست فيلمسازان بعد از انقلاب كه سينما را مي‌شناسد و بر تكنيك و تاكتيك آن مسلط است و زبان سينمايي خودش را در جهاني هويتمند پيداكرده و مي‌توان او را از جمله فيلمسازان مولف و صاحب سبك در سينماي ايران دانست كه مي‌توان نوعي زبان و بيان شاعرانه هم در فيلم‌هايش جست‌وجو كرد. اگرچه مثل اصغر فرهادي نتوانسته اسكار بگيرد اما نخستين كارگردان ايراني است كه نامزد دريافت اسكار شده.

 

فيلم «بچه‌هاي آسمان» جزو پنج نامزد نهايي دريافت بهترين فيلم خارجي زبان اسكار ۱۹۹۸ بود. فيلم‌هايش در جشنواره‌هاي مختلف دنيا به نمايش درآمده و كارگردان شناخته‌شده ايراني در جهان است. در داخل نيز فيلم‌هاي او جوايز متعددي را درو كرده و او با چهار سيمرغ بلورين بهترين كارگرداني جشنواره فيلم فجر در اين زمينه ركورددار است.

 

مجيدي در كنار سينماي بلند و داستاني، فيلم كوتاه و مستند هم ساخته كه جوايز گوناگوني از جشنواره‌هاي داخلي و خارجي گرفته؛ ازاين‌رو مي‌توان نام او را به ليست فيلمسازاني اضافه كرده كه با نام جشنواره و جايزه گره‌خورده اگرچه آثارش به معناي متعارفش جشنواره‌اي نيست. او حتي فيلم تبليغاتي براي نامزدهاي انتخابات رياست‌جمهوري هم ساخته است. او از معدود كارگردان‌هاي ايراني است كه سبقه و تجربه بازيگري هم دارد.

 

اگر بخواهيم زندگي حرفه‌اي‌اش را به شكل كوتاه و اجمالي روايت كنيم بايد بگوييم كه مجيد مجيدي در ۲۵ فروردين ۱۳۳۸ در شهر تهران به دنيا آمد. وي پس از دريافت مدرك ديپلم تحصيلاتش را در زمينه هنرهاي زيبا ادامه داد. مجيدي فعاليت هنري‌اش را قبل از انقلاب اسلامي ايران در عرصه تئاتر آغاز كرد.

 

اولين اجراي وي در تئاتر شهر تهران، نقشي در نمايش «نهضت حروفيه» به كارگرداني داوود دانشور بود. سپس در سال‌هاي دهه ۶۰ و ۷۰ هجري شمسي به تجربه‌هايي در زمينه بازيگري در سينما دست زد.

 

او در فيلم «بايكوت» ساخته محسن مخملباف در نقش يك كمونيست سرخورده، در فيلم «تيرباران» در نقش شهيد سيد علي اندرزگو و در فيلم دو چشم بي‌سو در نقش يك معلم توده‌اي نقش ايفا كرد. او نامزد جايزه طلايي جايزه ستلايت براي فيلم «باران» در سال ۲۰۰۱ شد. در سال‌هاي بعد مجيدي به كارگرداني روي آورد. اولين فيلم‌هاي مجيدي چند فيلم كوتاه بودند و اولين فيلم بلند وي به نام «بدوك» در سال ۱۳۷۰ برنده جايزه جشنواره فجر شد. مجيدي تا پايان سال ۲۰۰۶ ميلادي، تنها كارگردان ايراني بوده كه فيلمي از او نامزد دريافت جايزه اسكار شده است.

 

«بچه‌هاي آسمان» به عنوان يكي از پنج نامزد بهترين فيلم خارجي زبان اسكار ۱۹۹۸ شده بود. همچنين او دو بار برنده جايزه بهترين فيلم و جايزه كليساي جهاني در جشنواره بين‌المللي فيلم مونترال شده كه در تاريخ جشنواره بي‌سابقه بوده است. مجيدي براي فيلم «پدر» تقديرنامه فيلم برتر را از چهاردهمين جشنواره فيلم لندن نيز كسب كرده است.

 

همچنين مجيدي جايزه ويژه هيات ملي بازبيني فيلم را براي فيلم «آواز گنجشك‌ها» در سال ۲۰۰۹ به دست آورد و نامزد خرس طلايي جشنواره بين‌المللي فيلم برلين براي همين فيلم «آواز گنجشك‌ها» در سال ۲۰۰۸ شد. مجيدي همچنين در حوزه انديشه و هنر اسلامي و حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي به عنوان بازيگر همكاري كرده است.

 

از او به‌غيراز فيلمنامه‌هايي كه خودش كارگرداني كرده، يك كتاب نيز به نام «لاله و پونه» منتشرشده است. مجيدي حدود ۸ سال از عمر خود را مشغول ساخت فيلم «محمد رسول‌الله» بوده كه اين فيلم بزرگ‌ترين پروژه سينماي ايران است. مجيدي حالا نخستين فيلم خود يعني «آن‌سوي ابرها» را آن‌سوي مرزهاي ايران در هند ساخته تا به كارگرداني بدل شود كه نه‌فقط از حيث درون‌متني و ژانري كه از حيث توليد نيز انواع فيلمسازي را تجربه كرده باشد. كارنامه او تنها يك سريال تلويزيوني كم دارد تا او را به يك فيلمساز مولتي‌مديا بدل كند.

 

بااين‌حال منتقدانش سينماي او را سينماي ايدئولوژيك مي‌دانند كه به هنر تكنيك مزين شده و در پس جهان سينمايي او به جهان‌بيني‌اش انتقاد مي‌كنند. از منظر اين منتقدان در جهانِ نمادين آثار مجيدي كه به‌طوركلي بر پايه گناه، جزا و تحول آدم‌هاي خطاكار بناشده، شاهد نگاهي كاملا غيرمترقي به رابطه انسان با خداوند هستيم.

 

در فيلم‌هاي او فقر، ساده‌دلي و روستانشيني از دلايل تقرب به درگاه الهي‌اند. موافقانش اما او را فيلمسازي كاربلد مي‌دانند كه با تكيه ‌بر هنرش ‌مي‌تواند ايده و ايده آل را به ديده‌اي موثر بدل كند و مفاهيم ديني و اخلاقي را به زبان و ساختار سينمايي بدل كرده بدون اينكه دچار سانتي مانتاليسم مذهبي شود. اگر با خوانش‌هاي مختلف هم به آثار مجيدي بنگريم بازهم المان‌هاي مشتركي در فيلم‌هايش پيدا مي‌كنيم كه دست‌كم دو عنصر فقر و كودك در اين منظومه سينمايي، برجستگي بيشتري دارد و گويي بازنمايي تجربه‌هاي زيسته خود كارگردان است كه همواره در سينماي او بسط يافته و به امضاي مضموني بدل شده است.

 

بي‌آنكه بخواهيم درباره اين خوانش‌ها قضاوت كنيم بايد گفت كه نمي‌توان جهان سينمايي مجيدي را از جهان‌بيني او تفكيك كرد و چه‌بسا بتوان گفت فارغ از قصه‌ها و سوژه و ژانر، فيلم‌هاي او همه به‌نوعي رنگ خدا دارد يا دست‌كم قرار است به نقطه‌اي وصل شود كه رنگ‌خدا و توحيد و اخلاق و درنهايت سعادت و رستگاري انسان را مي‌توان در آنها رديابي كرد. خودش در اين باره مي‌گويد: «در فيلم‌هايم سعي كرده‌ام كه به فطرت انسان‌ها بپردازم.

 

زماني كه «رنگ خدا» را مي‌ساختم برخي از منتقدان مي‌گفتند اين فيلم نمي‌تواند در آن‌سوي مرزها با مخاطب ارتباط برقرار كند، چون «رنگ‌خدا» به موضوع خداجويي مي‌پردازد، ولي در غرب چنين احساسي وجود ندارد. من اعتقاد داشتم مگر مي‌توان خدا را حذف كرد.» شايد همين باورهاي اعتقادي و تاثيرات آن در سينماي او را بتوان دليلي دانست كه سينماي او را سينماي اميد هم بدانيم. اگرچه نگاه آسيب‌شناختي و عناصر و موقعيت‌هايي مثل فقر و محروميت در فيلم‌هاي او پررنگ است اما هيچگاه سينماي او مصداق سياه‌نمايي نبوده و همواره حسي از اميد در قصه‌ها و آدم‌هاي قصه‌هايش مشهود و ملموس است.

 

در سال‌هايي كه خيلي‌ها از سينماي ايران نااميد شده بودند او در مصاحبه‌اي گفته بود: «بااين‌وجود بايد بذر اميد را در دل جوانان كاشت و پرچم نيمه‌افراشته سينماي ايران را برافراشت و مثل هميشه بگوييم، ما سزاوار ترانه‌هايي هستيم كه خود مي‌سراييم.»

 

مجيدي در يك نگاه نگاه

آسيب‌شناختي و عناصر و موقعيت‌هايي مثل فقر و محروميت در فيلم‌هاي او پررنگ است اما هيچگاه سينماي او مصداق سياه‌نمايي نبوده و همواره حسي از اميد در قصه‌ها و آدم‌هاي قصه‌هايش مشهود و ملموس است.

 

سيد رضا صائمي

 

 

etemadnewspaper.ir
  • 15
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش