جمعه ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۱:۲۵ - ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۲۰۵۹۰۲
فیلم و سینمای ایران

فيلم «خفه‌گی» بررسی شد؛

روایتی از زنان اسیر در موقعیت های تحت سلطه مردان

فيلم خفه‌گی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

فیلم خفگی بیش از هر چیز فیلمی مهیج، قابل درک و سرگرم کننده است که بدون عذرخواهی از تریلرهیچکاکی استفاده می‌کند

 

کارن همایونفر نیز با تک ابزار موسیقی خود، ملودی‌های اضطراب‌آور را به پس زمینه مینیمالیستی فیلم مي‌افزايد

 

در این فیلم مشخص است آنچه یک مرد افسونگر به یک زن مجرد مدرن در ایران پیشنهاد می‌دهد، فقط رابطه جنسی نیست

 

بخشی از جذابیتِ این فیلم که ارجاع آشکاري دارد، در مشخص کردن توهمات شخصیت‌های فیلم و مرتبط کردن آن‌ها با کهن‌الگوهای کلاسیک‌شان نهفته است

 

تریلرسیاه‌وسفید و خوش‌ساخت فریدون جیرانی، سیاست‌های جنسیتی ایران را از خلال منشوری از نوآری پیچیده هیچکاکی منکسرمی‌کند.

 

سینمای ایران در صحنه‌های بین‌المللی و در حوزه جشنواره‌ها به یک ژانر خاص شهرت ندارد. فیلم‌های شرورانه و پر از ابهام «عباس کیارستمی» و درام‌های انسانگرا و اجتماعیِ «اصغر فرهادی» در تعریف ژانر ملی ایرانی‌ها بیشتر خودنمایی می‌کند. با وجود این در حالی که فیلم خفه‌گی فریدون جیرانی(یکی از فیلمسازهای معاصر ایران) از فیلم‌های کلاسیکِ نوآر و وحشت گوتیک استفاده می‌کند، در نگاه نخست خیلی تاثیرگذار به نظر نمی‌رسد ولی این فیلم می‌تواند یکی از فیلم‌های قانع‌کننده در سبک خود باشد. با تماشای بیشترِ فیلم، به طرز هیجان‌انگیزی مشخص می‌شود که محتوای ظالمانه و جنسیت‌زده ژانرهای شیطانی، می‌تواند با روش‌های آموزنده، نقد بازجویانه‌اي درباره سرکوب زنان در ایران معاصر ارائه کند.

 

فیلم خفه‌گی بیش از هر چیز فیلمی مهیج، قابل درک و سرگرم کننده است که بدون عذرخواهی از تریلرهیچکاکی استفاده می‌کند و برای افرادی که آن را تماشا می‌کنند، پیامی اجتماعی به همراه دارد. این فیلم با حفظ ویژگی‌های زیبایی‌شناختی و استتیک‌، به شکل ماهرانه‌اي روند بازگشت به ژانرها را به روز می‌کند و در زمینه‌ای رمزآلود و در هاله‌ای سیاه و سفید، با راهروهایی پر از شمع توسط مسعود سلامی فیلمبرداری شده است.

 

خلق بافتی گوتیک و تصویربرداری در قالب نوآر، در عصر گوشی‌های همراه و دستگاه‌های مخابراتی کار ساده‌ای نیست. ولی جیرانی، تهرانی را تصور می‌کند که توفان برف و قطع برق در آن غوغا می‌کند؛ جایی که نور صفحه گوشی به اندازه نور لامپ گازی خیالی به نظر می‌رسد؛ کارن همایونفر نیز با تک ابزار موسیقی خود، ملودی‌های اضطراب‌آور را به پس زمینه مینیمالیستی فیلم مي‌افزايد.

 

صحنه آغازين فیلم، فلش‌فوروادی(مروری سریع) به پایان فیلم است و باعث می‌شود که دوگانگی میان قدیمی و جدید بودن فیلم مشخص شود. در صحنه پایانی، صحرا (النازشاکردوست) به طرز رمزآلودی خون آلود و در حال لنگیدن است، خود را به داخل آپارتمان ساده‌اي می‌کشد و روبه‌روی ساعت نامتقارني که صدای فاخته می‌دهد، می‌نشیند. او گوشی همراه خود را بیرون می آورد ولی از آنجایی که گوشی‌اش آسیب دیده یا خیس آب شده،با ناامیدی گوشی خود را به عقب پرتاب می‌کند. در آن لحظه میزی در پیش‌زمینه جلب توجه مي‌كند كه روی آن تلفن مدرسه‌ای قدیمی وجود دارد، از آن نوع تلفن‌هایی که همفری بوگارت با آن با لورن باکال تماس می‌گرفته است.

 

صحنه بعد ۲۰روز قبل را نشان می‌دهد؛ صحرا، سرپرستار مراقب و باکفایت یک موسسه مراقبت از بیماران روانی است. او در آنجا با مسعود (نوید محمدزاده) آشنا می‌شود، کسی که به تازگی همسر ثروتمند، زیبا و روان گسیخته خود، یعنی نسیم(پردیس احمدیه) را به آنجا برده است. با وجود این وقتی نسیم با صحرا تنها می‌شود، او را قانع می‌کند که برای خلاص شدن از شر شوهر خشن و سوء استفاده‌گرش خود را به دیوانگی زده است.

 

به همین ترتیب، صحنه‌های عجیب فیلم کامل می‌شوند. در این صحنه‌ها، صحرا که مردمک چشمانش به سفیدی رفته و صورتی کک مکی دارد، در یونیفرم راهبه مانند خود شبیه به یکی از شخصیت‌های رمان جین ایر است که به زن ظاهرا دیوانه مسعودِ خشمگین و وحشی کمک می‌کند. با قطع پی در پیِ برق بیمارستان، صحنه‌ای گوتیک خلق می‌شود. به خاطر قطع برق استفاده از شمع و چراغ‌های نفتی در راهروهای پر از پژواک بیمارستان لازم است.

 

ولی باوجود اینکه صحرا ترس بسیاری از تاریکی دارد، جوان فانتینِ ترسان و پاکیزه‌دلی نیست که ابتدا به نظر می‌رسید. او در کمال شگفتی با همسایه طبقه پایین و دوست خود به نام زهره (یک ماهایا پطروسیان شگفت انگیز که نقش کم اهمیت و بی‌ارزشي به او داده شده است، درست مثل نقش سوزان هیوارد که در آن کشته می‌شود) که فقط براي امنیت مالی و موقعیت اجتماعی مرد مسني قصد ازدواج با او را دارد، سخن می‌گوید. همزمان با افزایش علاقه‌اش به مسعود که چشمان آتشین و مسحورکننده‌اي دارد، برای رسیدن به زندگی مطلوب خود از مرزهای اخلاقی عبور می‌کند.

 

بخشی از جذابیتِ این فیلم که ارجاع آشکاري دارد، در مشخص کردن توهمات شخصیت‌های فیلم و مرتبط کردن آن‌ها با کهن‌الگوهای کلاسیک‌شان نهفته است. تاریکی هراسی صحرا، مشابه ارتفاع هراسی جمیزاستورات در فیلم «سرگیجه» است؛ ویژگی های شخصیتی و پلات این فیلم با فیلم «سرگیجه» مشابه هستند. نسیم نیز نسخه‌ای از همسر در مخاطره قرار گرفته در فیلم «سوءظن» هیچکاک یا فیلم «چراغ گاز»کیوکر است. این فیلم با توجه به محیط یک دست، مثلث عشقی غیرعادی و ناپاکی عمیق شخصیت‌ها، بیش از همه به فیلم «شیطان صفتان» هنری جورج کلوزو است که بدون سرقت مستقیم و با افتخار از آن فیلم وام گرفته است.

 

ولی این فیلم فقط مجموعه‌ای از سپاسگزاری‌ها نیست. فیلم خفه‌گی، با معکوس نشان دادنِ نامحسوسِ نقش شخصیت‌های سنتی، ژانر خود را تقویت می‌کند.

 

محمدزاده در صحنه‌های کلوزآپ و رمزآلود، آن‌قدر از خود خشم مردانه نشان می‌دهد که تاحدودي فراموش می‌کنیم که او در نقش یک افسونگر ظاهر شده است. برای صحرا که نه معصوم و نه شرور بلکه فرد ساده‌اي ديده مي‌شود، مسعود تجلی فتنه‌انگیز تمام شکوهی است که او در زندگی خود کم دارد.

 

در این فیلم مشخص است آنچه یک مرد افسونگر به یک زن مجرد مدرن در ایران پیشنهاد می‌دهد، فقط رابطه جنسی نیست (گرچه این پیشنهاد بي‌شك بخشی از رابطه است) ولی یک مرد افسونگر تا حدی به یک زن اعتبار اجتماعی می‌دهد؛ اعتباری که دست یافتن به آن برای زن به شیوه‌ای دیگر غیرممکن است و دست یابی به این اعتبار اجتماعی است که زن‌ها به خاطرش خود و یکدیگر را از بین می‌برند.

 

صحنه‌های پایانی هولناک و رضایت بخش فیلم خفه‌گی، درباره زنانی است که در سازمان‌ها و موقعیت‌های تحت کنترل مردان به دام افتاده‌اند. در سنت تقدیرگرا و اخلاقگرای فیلم نوآر، تلاش برای فرار، بدون مجازات باقی نمی‌ماند.

 

ترجمه: حسام نصیری

 

 

 

 

ghanoondaily.ir
  • 14
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱۰
غیر قابل انتشار: ۸
جدیدترین
قدیمی ترین
با تشكر از اقاي جيراني و بازيگران اين فيلم .بنظرمن فيلم پرمعنايي بود و اشاره به مشكلات متعددي كه زنان ما د رجامعه دارن پرداخته بود جا دارد به تمامي بازيگران اين فيلم خسته نباشيد كفت
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش