جمعه ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۴:۴۳ - ۲۱ تير ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۴۰۵۸۳۳
فیلم و سینمای ایران

سینمای کودک در ایران از ابتدا تا کنون واکاوی شد

سینمایی رنگارنگ در سال های جنگ

سینمای کودک,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

درگفتار پیش رو در نظر داریم سینمای کودک را در چهار بخش بررسی و واکاوی کنیم و در برهه های مختلف به اینکه چگونه رشد کرد و اوج گرفت و اکنون دوران افول را می‌گذراند، بپردازیم.در بخش دوم این نوشتار به آغاز سینمای کودک پس از انقلاب ایران می پردازیم.

 

سينما در عصر انقلاب

رهبر انقلاب در ۸ آبان ۱۳۵۷ و در مصاحبه‌ای با گاردین اظهار داشت: ما با سینماهایی که برنامه آن‌ها فاسد کننده اخلاق جوانان و مخرب فرهنگ اسلامی باشد مخالفیم اما با برنامه‌هایی که تربیت‌کننده و به نفع رشد سالم اخلاقی و علمی جامعه باشد،موافق هستیم.چنین موضع گیری‌هایی بعدها به دفعات تکرار شد و راهبرد نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با سینما را مشخص کرد. حتی رهبر کبیر انقلاب در نطق تاریخی‌اش در روز بازگشت از تبعید چندین ساله‌، دیگر بار به سینما اشاره کرد و گفت:ما با سینما مخالف نیستیم، با فحشا مخالفیم. این جمله اخیر، حاوی این معنا بود که سینمایی که پیش از این در ایران وجود داشته، عموما اشاعه دهنده بی‌بند و باری و مفاسد اخلاقی بوده است و باید نوسازی و بازسازی شود.

 

تداوم فعاليت كانون پس از انقلاب با «حیاط پشتی مدرسه عدل آفاق» مهرجويي

در شرايط پيچيده سينما درعصر انقلاب، یکی از نخستین سازمان‌هایی که فعالیت خود را در فاصله ای کوتاه از سرگرفت،کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود.داریوش مهرجویی فیلمساز باسابقه و یکی از پایه‌گذاران موج نوی سینمای ایران، احتمالا به دلیل ستایشی که رهبر انقلاب از فیلم «گاو» کرده و آن را فیلمی آموزنده دانسته بود، نخستین فیلم بلند سینمای کودک را در سال ۱۳۵۹ برای کانون ساخت:«حیاط پشتی مدرسه عدل آفاق»كه بر اساس داستاني با همين نام و نوشته فريدون دوستار ساخته شد.قصه اين‌گونه روايت مي شود كه در مدرسه عدل آفاق همه چيز با زورگويي مدير مدرسه،با بازي علي نصيريان پيش مي رود.

 

دانش آموزان كه از اين وضعيت ناراضي هستند با نصب روزنامه هاي ديواري بر در و ديوار مدرسه موجبات نارضايتي خود را به گوش مدير مدرسه مي رسانند.اين در حالي است كه مدير حتي با اين حركت هم مخالفت مي كند.به اين فیلم تا سال ۱۳۶۷ اجازه نمایش داده نشد و پس از آن نيز، نسخه قيچي و تعديل شده اي از آن با نام «مدرسه اي كه مي رفتيم» اکران شد.تا پایان ۱۳۷۱، مرکز سینمایی کانون در حدود ۲۵ فيلم كوتاه تولید کرد که اکثریت آن‌ها بيشتر جنبه آموزشي داشتند.

 

دهه۶۰،سال هاي خوشي زير سايه موشكباران

دنياي رنگارنگ پرده سينما براي كودكان دهه ۶۰ معنايي دلنشين داشت.نام سينما كه مي آمد «گلنار با سبدي در دست»همراه با «كپل شهر موش ها» و با تمام شيطنت‌هاي كودكانه شان از راه مي رسيدند،در حالي كه گربه آوازخوان دست بر گوش هايش گذاشته و مي‌خواند:«قد و قواره ام رو نبين،لباس پاره ام رو نبين،سرم بلنده تو سرا،آبرو دارم به خدا...»سال هاي دهه۶۰،سال هاي تنوع ژانر بود.از فيلم جنگي ساخته مي شد تا ملودرام هاي عاشقانه.هركس راه خودش را مي رفت و كمتر پيش مي ‌آمد موضوعي در دو فيلم تكرار شود.شايد همان دوران را بتوان طلايي ترين دوره براي سينماي كودك قلمداد كرد.

 

براي بچه هاي دهه ۶۰ هنوز فيلم هايي كه در سينما بلوار ديده اند يكي از بهترين خاطرات دوران كودكي و نوجواني شان محسوب مي‌شود. «کلاه قرمزی»،«دزد عروسک‌ها»،«بهترین بابای دنیا»،«گربه آوازه‌خوان» و...خیلی از بازیگران کودک با دهه شصتي ها بزرگ شدند و خیلی‌ها هم راه خودشان را رفتند، در اين دهه فيلم هاي بسياري نيز در خارج از محدوده كانون ساخته شد.از جمله فيلم«رسول پسر ابوالقاسم» اثر داريوش فرهنگ و محصول سال ۱۳۶۰ از نخستین فیلم‌هایی است که درباره نوجوانان در شرایط سخت کاری ساخته شده است.

 

يك گروه روستایی، به وسیله کارچاق‌کنی برای کار در کوره آجرپزی آورده می‌شوند.زندگی و فضای کار و کارگری در کوره پزخانه‌ها محور اصلی داستان است.میان کارگران، نوجوانی به نام «رسول» هست که به اصرار پدرش به کار گمارده شده است.نوجوان توسط دوستش و معلمش رشد كرده ،به آگاهی می‌رسد و در مقابل نظام حاکم بر کار و کارگری قد علم می کند.از سال ۱۳۶۱ به بعد و همزمان با تحولاتي كه سينماي ايران را رو به دگرگوني مي برد،سينماي كودك بار ديگر متولد شد و تعدد فيلم‌ها در اين حوزه و موفقيت چشمگير آن ها به حدي رسيد كه اساس سينماي ايران را تحت تاثير خود قرار داد.در سال ۱۳۶۱،نخستین دوره جشنواره بین المللی فیلم فجر برگزارشد.جشنواره اي كه بر خلاف جشنواره هاي ناموفق ديگر كه در حد فاصل پيروزي انقلاب و اين جشنواره برگزار شده بود،توانست جدی و جریان ساز باشد.

 

در این دوره از جشنواره،به سینمای کودکان و نوجوانان بخش ویژه ای اختصاص داده شد و تنها«ابراهيم در گلستان»ساخته ايرج امامي در این بخش به نمایش درآمد.اين انيميشن كه از معدود تلاش ها براي ساخته شدن يك انيميشن نيمه بلند بود حكايت عبور حضرت ابراهیم (ع) از آتش را روایت می کرد،به دلیل ضعف پرداخت،قصه دشوار و فضای سنگین،آنچنان مورد توجه كودكان قرار نگرفت و در نهايت یک روز روی پرده دوام آورد و کمتر از ۱۰۰۰۰ ریال نيز فروخت!در همين سال‌ها و در حالي كه فيلمسازان قديمي كم كار شده بودند فرصتي فراهم شد تا فيلمسازان نوپا نيز وارد ميدان شوند.يكي از اين فيلمسازان، ابوالفضل جليلي بود كه در سال ۱۳۶۳ نخستين فيلم بلند خود به نام «ميلاد» را كارگرداني كرد.ميلاد، همراه مادر و خواهرش براي ملاقات پدر به تهران مي آيداما جست‌وجوي آن‌ها راه به جايي نمي‌برد و هيچ كجا نشاني از پدر نمي يابند.پدربزرگ در جريان اتفاقات ۱۵ خرداد كشته مي شود.

 

ميلاد ناچار است كه كار كند و براي ادامه راه پدر و پدر بزرگ مصمم مي‌شود با بچه‌هاي محل به تظاهرات عليه شاه بپردازد.اگر چه كاراكتر «میلاد» شباهت چندانی به آثار درخشان بعدی جلیلی نداشت اما نوید ظهور یک فیلمساز خوب را می‌داد.در همان سال فيلم «مترسك» ساخته حسن محمد زاده اكران شد و به فروش۳۰ ميليون ريالي دست يافت.این فیلم روايت ترس بي جهت يك پسر بچه از نامادري اش است كه در پایان متوجه اشتباهاتش می‌شود.«مترسك» به جهت رعايت اصول اولیه فیلمسازی در جشنواره فجر سال بعد (۱۳۶۴) مورد توجه هیات داوران قرار گرفته و جایزه بهترین فیلم را نيز از آن خود كرد.

 

اما ميان تمام ساخته هاي آن سال‌ها،اين«دونده» امير نادري بود كه سينماي ايران و سينماي كودك را متحول كرد.هر چند اين فيلم در آن سال‌ها با بي مهري منتقدان و صاحب نظران سينمايي كشور مواجه شد و حتي برخي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوان را براي توليد اين فيلم زیر سوال بردند اما فارغ از ارزش های هنری و ساختار سینمایی حیرت انگیز؛مخاطبان کودک این فیلم به دلیل سادگی و بی پیرایگی با فیلم همزاد پنداری كرده و مجموع اين جريانات،«دونده»را به تجربه‌ای یگانه در تاریخ سینمای کودک بدل مي‌كند. نادری در «دونده» بار دیگر به سراغ کودکاني از جنس فيلم قبلش «سازدهني» می‌رود و فیلمی از همین جنس می‌آفریند، با همان طراوت و زیبایی«سازدهني» كه بازهم روايت اميرو بود؛اين‌بار پسرک جنوبی، سودای مهاجرت به آن‌سوی آب‌ها را در سر دارد و بعد از مدتی با شرکت در کلاس‌های شبانه الفبا یاد می‌گیرد و در زیباترین سکانس فیلم در پایان در یک مسابقه شرکت می‌کند و از همه هم سن و سالانش جلو می زند.

 

نگاه مغموم و شکست‌خورده امیرو وقتی همه بطری‌هایی که جمع کرده است در دریا می‌ریزد، وقتی امیدوارانه به آن‌سوی آب‌ها نگاه می‌کند، وقتی خسته و نفس‌زنان آب را به مقصد رسانده و دستش را برای دریافت مزدش دراز می‌کند و وقتی پول را کف دستش می‌بیند کودکانه می‌خندد، امیرو را به یکی از ماندگارترین شخصیت‌های سینمای ایران تبدیل کرده است.پس از وضع قوانین جدید برای سینمای ایران و تاسیس بنیاد سینمایی فارابی برای ساماندهی وضع تولید و پخش محصولات سینمای ایران، سینمای ایران مسیری جدید را در پیش گرفت.

 

ایران قریب به سه سال بود که درگیر جنگ با عراق شده بود و این حادثه مهم به مرور جای خود را در دل سینمای ایران باز می کرد.به این ترتیب نخستین فیلم از سینمای کودک که در این سال نمایش داده شد، ارتباط مستقیمی با مساله جنگ نيز داشت. فيلم «حصار» ساخته حسن محمدزاده حکایت نوجوانی ۱۰ ساله است که در غیاب پدرش که به جبهه رفته است، برای نجات مادر بیمارش تلاش می‌کند.کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در اين سال ها انیمیشن‌های موفق «درخت سيب» ساخته پرويز نادري و «چشم تنگ دنيادار» ساخته نورالدین زرین کلک را نيز تولید کرد و به همراه این فیلم‌ها در جشنواره‌های معتبری چون چهاردهمین دوره آنی و سیزدهمین دوره جیفونی ایتالیا شرکت پيدا كرد. «نگاه» ساخته سال ۱۳۶۴ ابراهيم فروزش را مي توان يكي از مهم‌ترين اتفاقات سينماي كودك ايران در آن سال ها دانست.

 

فيلمي ۵۹ دقيقه اي كه بر اساس طرح از عبدا...عليمراد ساخته شده بود.مستندی زنده و با فضايي شاد و مفرح كه مراحل توليد انيميشن عروسكي را مي‌آموخت.عباس کیارستمی در همين سال مستند بلند «اولي ها»را ساخت که در چهاردهمین دوره جشنواره فیلم فجر (۱۳۶۵) جایزه ویژه هیات داوران را نيز به دست آورد.

 

«سرباز كوچك» ساخته سعید بخشعلیان که تلاش‌های کودکی را در یاری رساندن به رزمندگان به تصویر می کشد، آخرین فیلم کودکی است که در این سال تولید شده و به نمایش درآمد. در بازار داغ سینمای کودک در سال ۱۳۶۴«شهر موش ها» ،«باشو غريبه كوچك» و«علي كوچولو» نيز متولد شدند.

 

در سومین دوره جشنواره بین المللی فیلم فجر در همين سال جوایز بسیاری به سینمای کودک تعلق گرفت از جمله جایزه بهترین بازیگر خردسال، بهترین بازیگر نقش دوم زن و بهترین فیلم به «مترسك»، دیپلم افتخار بهترین فیلم کوتاه به «با من حرف بزن» اثر مسعود جعفری جوزانی،بهترین فیلم آموزشی به «نگاه»،بهترین کارگردانی فیلم کوتاه و بهترین فیلم کوتاه جنگی به «قاصد» اثر محمد ترکالکی و بهترین فیلم کوتاه داستانی به «تلاش» اثر قدرت ا... کاویانی و بهترین انیمیشن به «باغ كاغذي » اثر حسن خراساني.

 

نکته جالب در اين دهه اینجاست که فیلم‌های موفق دوران طلایی سینمای کودک درست در کنار فیلم‌های مهم و جریان اصلی سینما اکران می‌شدند و حتی بعضی وقت‌ها رقیب اصلی برای آن‌ها بودند.مثلا «شهرموش‌ها» سال ۶۴ اکران شد، تقریبا همزمان با «عقاب ها» در سال‌های جنگ.اما این همزمانی تقریبی در فروش اثری نداشت و فیلم در گیشه خیلی موفق بود.«مدرسه موش ها» ابتدا به صورت یک جُنگ تلویزیونی در سال ۱۳۶۰ پخش شد. بعد به علت استقبال زیاد مردم، «مدرسه موش ها» در ۱۰۵ قسمت، تولید شد. فیلم سینمایی «شهر موش ها ۱» در سال ۱۳۶۴ با بودجه یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان به کارگردانی مرضیه برومند و محمدعلی طالبی ساخته شد.«شهر موش‌ها ۱» اولين فيلم پُرمخاطب كودكان پس از انقلاب بود.

 

فروش اين فيلم در يكي از دو روز اول چندان قابل توجه نبودولي پخش تيزر آن در چند نوبت از برنامه كودك تلويزيون باعث ايجاد ازدحام مقابل سينماهاي نمايش دهنده فيلم شد.جذابيت برنامه‌ تلويزيوني «مدرسه موش‌ها» نقشی کلیدی در موفقيت فيلم سینمایی«شهر موش‌ها ۱» داشت.در نهايت «شهر موش‌ها» در سال ۱۳۶۴ با فروش ۱۰ ميليون توماني‌اش در رده دوم فروش،پس از فيلم «عقاب‌ها» قرار گرفت. در همان سال ۱۳۶۴ فيلم «باشو غريبه كوچك»به تهيه كنندگي و كارگرداني بهرام بيضايي ساخته شد كه البته اين فيلم بعد از پنج سال توقيف و در سال ۱۳۶۹ يعني پايان جنگ تحميلي توانست رنگ پرده سينما را به خود ببيند.

 

باشو از بمباران گریخته است،خانه و خانواده‌اش سوخته،در کامیونی از جهنم دود و خاکستر جان به در برده است. انفجارهایی تازه،بسیار دورتر از آن‌جا وادارش می‌کند که از کامیون بیرون جهد.اکنون در ایرانی ناشناس است، ایرانی سبزآبی، ایرانی کوهستانی، خود را در شالیزاری می‌یابد،اينجا كجاست؟جنگ است یا صلح؟ دو بچه با سگی بازی می‌کنند؛ باشوی خفته را می‌یابند، دودزده، دودی پوست. «مامان» کل پرده از چهره زن نگران پر می‌شود. زنی که چشمانش در کادر هندسی روسری سفیدش قاب شده و با هریک از دستان یک طرف روسری‌اش را گرفته است.نگاه نگران زن به سوی فرزندان است و نگاه مشکوک به سوی آن بیگانه.

 

بيضايي در مصاحبه اي گفته است كه ايده اوليه باشو متعلق به سوسن تسليمي بود كه مضمون اوليه فيلم را در طرح كوتاهي با بيضايي در ميان گذاشت و بيضايي از او خواست كه خودش داستان آن را بنويسد.سوسن تسليمي نيز داستاني مي نويسد كه البته تفاوت‌هايي با فيلمنامه فعلي داشته از جمله تاكيد بيشتري كه بر وقايع جنوب داشته است.سال ۱۳۶۵ را به لحاظ کیفی مي‌توان یکی از درخشان ترین سال‌های کانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان قلمداد كرد.بدون شك،عباس كيارستمي استاد بازي گرفتن از نابازيگران بود.در اكثر فيلم هاي او لباس‌هاي نابازيگران لباس هاي خودشان بوده و آرايش مختص خود را داشته است كه به گفته او،اين مساله به بهترين شكل مي‌تواند شخصيت ساده و بي آلايش آن ها را تصوير كند.

 

چنين رويكردي را در شاهكار مسلم كيارستمي يعني «خانه دوست كجاست» هم مي توانيم ببينيم. قصه فيلم اين است كه یک معلم دبستان شاگردی را تهدید می کند اگر یک بار دیگر مشق اش را در دفترش ننویسد از مدرسه اخراجش کند.همان روز بغل دستی این بچه دفتر دوستش را اشتباهی برمی‌دارد.وقتی به خانه می رسد متوجه قضیه می شود و جست‌وجو برای یافتن خانه دوست را آغاز می‌کند.قهرمان داستان باز هم شخصیتی است تنها که جامعه پیرامون درکش نمی کند و در عین حال سمج و متکی به نفس است.این عدم درک متقابل بین شخصیت اصلی و محیط آنقدر آزار دهنده است که عاقبت پسرک را وادار به شکستن اين ساختار آزار دهنده می کند.براي مثال درسکانس آغازین كيارستمي اشاره هوشمندانه ای به این موضوع می‌کند.

 

بچه ها قبل از رسیدن معلم، در کلاس هرکار می‌خواهند می‌کنند و تخته را خط خطی کرده اند اما با رسیدن معلم ناگهان نظمی مصنوعی بر کلاس حاکم می شود. به هر حال سفر برای یافتن دوست شروع می‌شود!بنیاد سینمایی فارابی هم در پی توفیق«شهر موش ها»،«بی بی چلچله» را تهیه كرد که کیومرث پوراحمد ، با تجربه ساخت چندین فیلم در کانون پرورش فکری،کارگردانی آن را به عهده داشت.«بی بی چلچله» باوجود داستان گرم و صمیمی‌اش که نیازهای روحی و عاطفی کودکی تنها را روایت می‌کند، به دلیل پایان تلخ و سنگین داستانش برای کودکان کم سن و سال، با استقبال چندانی مواجه نشد.پنجمین جشنواره فیلم فجر در بهمن ۱۳۶۵،همچون سال‌های گذشته برگزار شد و«خانه دوست كجاست» جوایز لوح زرین ویژه هیات داوران، لوح زرین بهترین کارگردانی و لوح زرین بهترین صدا برداری را در کنار نامزد شدن برای بهترین فیلمبرداری، بهترین فیلمنامه و بهترین فیلم از آن خود كرد.

 

در سال ۱۳۶۶ دو فيلم سينماي كودك در بخش خصوصي ساخته شد كه اتفاقا با اقبال نيز مواجه شد.«شيرك» به كارگرداني داريوش مهرجويي و تهيه كنندگي داريوش مهرجويي و مسعود كيميايي و «پرنده كوچك خوشبختي» به كارگرداني پوران درخشنده و تهيه كنندگي سيروس تسليمي.كمتر كسي است كه فيلم «پرنده كوچك خوشبختي» ساخته سال ۱۳۶۶ پوران درخشنده را نديده باشد.بسياري با سكانس پاياني فيلم وقتي مليحه بالاخره حرف مي زند و سكوتش را مي شكند گريه كردند. در اين ميان بازی تئاتری هما روستا در نقش معلمی دلسوز تبدیل شد به تیپیک معلم در سینما و تلویزیون در سال‌ها بعد؛ اما ستاره بی‌چون‌وچرای فیلم عطیه معصومی در نقش دختركی بود که در اثر شوک از دست دادن مادرش توانایی حرف زدن را ازدست‌داده بود.

 

معصومی آن‌قدر از پس ايفاي نقش خوب برآمد که وقتی فهمیدیم این دخترک واقعا ناشنوا و لال است تعجب کردیم.در بین تولیدات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان «مشق شب» عباس كيارستمي مهم‌ترین محسوب می‌شود. اهمیت «مشق شب» بیش از آنکه به دلیل ساختار سینمایی آن باشد، به خاطر جنجال ها و حاشیه‌هایی است که پیرامون فیلم به وجود آمد. این فیلم مستند که به بحث درباره تکالیف شب دانش آموزان می پرداخت و از سوی کیارستمی به عنوان تحقیقی مصور معرفی شد؛با واکنش‌های تند مخالفان روبه رو شد.بسیاری در صحت و صداقت ادعای کیارستمی درباره مستند بودن گفت‌وگو‌ها و واکنش‌های دانش آموزان فیلم شك كردند و حتی در برخی مطبوعات، گزارش ها و مصاحبه‌هایی مرتبط با دانش آموزان، اولیای آن‌ها و مسئولان مدرسه‌ای که در فیلم دیده می‌شود، منتشر شد و در پی آن کیارستمی متهم به تحریف واقعیت شد.

 

بخش عمده فیلم اتاق گفت و گوی کیارستمی است با دانش آموزان.دانش آموزانی که از تکلیف مشق شب و نحوه انجام آن در خانه و همراهی یا عدم همراهی پدر و مادرهای‌شان می گویند و از این طریق اطلاعاتی نیز از وضعیت خانواده های خود به بیننده می دهند.فیلم در یک بستر کاملا رئال و واقعی ساخته شده است و کیارستمی فقط نقش هدایت کننده و درحقیقت تدوین گر را در فیلم برعهده دارد.

 

دانش آموزان در برابر پرسش های کیارستمی در مورد حجم تکلیف شب،چگونگی انجام تکلیف شب و رضایت یا عدم رضایت خود از این نوع شیوه آموزش عکس العمل ها و پاسخ های متفاوتی دارند.در فیلم ؛ غالب دانش آموزان را مضطرب،نگران،فاقد اعتماد به نفس،محروم از همراهی یا همکاری والدین،درگیر مشکلات بزرگ‌ترها،بی تاب و ناآرام می بینیم، به طوری که در سکانسی از فیلم مشاهده می کنیم که یکی از دانش آموزان حتی به تنهایی نمی تواند درست جلوی دوربین بایستد و به پرسش‌های کیارستمی پاسخ دهد و اضطراب او باعث مي‌شود که کیارستمی از دوستش بخواهد تا به نزد او آمده تا آن دانش آموز قدرت و جرات بیان کلمات را بیابد!

 

سینمای کودک در ردیف پرفروش های دهه ۶۰

حقيقت اينجا بود كه در سال‌هاي پس از جنگ،مردم ديگر حوصله داستان‌هاي تلخ و كمدي‌هاي بي‌رمق را نداشتند.در اين دوران اكران شد و با فضاي موزيكال و ترانه‌هاي جذابش مورد استقبال غيرقابل تصور تماشاگران قرار گرفت؛ اكراني كه اگرچه همزمان با موشكباران شهرها بود اما فروش بالاي «گلنار» نشان از نياز فراوان جامعه به شادي در سال‌هاي پس از جنگ داشت.كامبوزيا پرتوي با اين فيلم نشان داد مي‌تواند به خوبي با كودكان ارتباط برقرار كند.«گلنار» براساس يك افسانه روسي ساخته شد و داستان دختربچه‌اي بود كه نزد خرس‌ها مي‌رود تا دستمالِ مادرش را پيدا كند. اين فيلم با عروسك‌هاي جذاب و ترانه‌هايي كه در ذهن‌ها مي‌ماند قابليت چندبار ديده شدن توسط كودكان را داشت.در نهايت «گلنار» با فروش ۱۶ميليون توماني‌اش در صدر فروش سال ۱۳۶۸ قرار گرفت.

 

شايد همين عامل باعث شد بيش از ۱۵ سال بعد اين فيلم دوباره در سانس صبح برخي سينماها به اميد رونق دوباره سينماي كودك اكران شود.موفقیت فوق العاده «گلنار» باعث شد تا تهیه کنندگان بسياري به سمت سینمای کودک متمایل شوند و تعدادی فیلم با فضایی شاد و فولکوریک تولید شود.«كاكلي» ساخته فریال بهزاد،«شكار خاموش» ساخته کیومرث پوراحمد،«شنگول و منگول» ساخته پرويز صبري،«دزد عروسك ها» ساخته محمدرضا هنرمند و «پاتال وآرزوهاي كوچك»ساخته مسعود کرامتی در این سال یکی پس از دیگری روی پرده رفته و گاهي با استقبال نيز روبه رو شدند.فيلم«پاتال و آرزوهاي كوچك» به كارگرداني مسعود كرامتي و تهيه كنندگي فرشته طائرپور و وحيدنيكخواه آزاد ساخته شد.اين فيلم در سال ۱۳۶۹ و در گروه سينماهاي كودك كه آن زمان،در سينماهاي ايران وجود داشت و تعداد ديگري از سينماهاي آزاد به نمايش درآمد.اين فيلم روايت موجود عجيبي به نام پاتال است كه از داخل يك كره جغرافيا بيرون مي آيد تا به جبران محبت هاي وحيد،آرزوهاي اورا برآورده كند.

 

در نهايت به مدد نيروي شگفت انگيز پاتال،آرزوهاي وحيد،خواهر و دوستانش برآورده مي شود.در آن زمان اين فيلم بدون داشتن وامي و با شش، هفت ميليون تومان بودجه ساخته شد و با بليت متوسط ۱۵ تومان،۱۳ميليون تومان فروش كرد و توانست در رده پنجم فيلم هاي پرفروش سال ۱۳۶۹و بعد از«هامون» قرار بگيرد.محمدرضا هنرمند با ساختنِ «دزد عروسك‌ها» دست به تجربه تكنيكي و جديدی در سينماي ايران زد. تلفيقي كه او میان فيلم زنده و انيميشن انجام داد،حتی هنوز هم با گذشت حدود ۲۵ سال از اکران فیلم،جذاب و دیدنی است.فيلم همان فرمول آشناي ترانه و موسيقي براي كودكان را به كار مي‌گيرد و موفق مي‌شود در قالب داستاني جذاب و براساس مضمون ازلي و ابدي تقابلِ خير و شر، به فیلمی دیدنی بدل شود.

 

شعرهای فیلم نیز نقشی پر رنگ را درماندگار شدن فيلم داشتند به ویژه شعرهای گنجو،كه اكبر عبدي نقش آن را ايفا مي كرد.هنوز هم آیتم بخشی از شعر« ننه من گشنمه» در ذهن خیلی‌ها مانده است. نکته جالب اینکه در شعرها به صورت غیر مستقیم به بچه‌ها می‌گوید دروغ نگویند. در شعری که بچه‌ها در فیلم می‌خوانند بسه دیگه دروغ نگو/ خوخور چاق خپلو...«دزد عروسك‌ها» با فروش ۲۴ ميليوني توماني‌اش مقام اول جدول فروش را در سال ۱۳۶۹ به خود اختصاص داد.از محصولات ديگر سال ۱۳۶۹ كه در حوزه كودكان ساخته شد، فيلم «علي و غول جنگل» بود كه بیژن بیرنگ و مسعود رسام کارگردانان آن بودند و فيلم را در ششمین جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان شرکت دادند. اگرچه این فیلم در سال‌های بعد بارها و بارها از تلویزیون پخش شداما همان سال در جشنواره کودک از سوی داوران مورد توجه قرار نگرفت.

 

آخرين محصول سال ۱۳۶۹ سينماي كودك كه به آن مي پردازيم،فيلم«گربه آواز خوان» به نويسندگي و كارگرداني كامبوزيا پرتوي است كه در سال ۱۳۷۰ در سينماهاي ايران اكران شد و اولين فيلم پگاه آهنگراني محسوب مي شود.اين فيلم روايت حسنی است كه همراه خواهرش گلدونه در پرورشگاه زندگي مي كند.روزی زن و شوهری برای انتخاب کودکی به پرورشگاه می‌آیند و گلدونه مورد توجه آن‌ها قرار می‌گیرد اما هنگامی که آن‌ها با توافق مدیر پرورشگاه قصد دارند او را با خود ببرند،حسنی با تکرار این واقعیت که آن‌ها دارای پدری هستند که روزی آن‌ها را از سر فقر و ناچاری جلوی پرورشگاه گذاشته و سرانجام سراغ آن‌ها خواهد آمد، از بردن او جلوگیری می‌کند.

 

بیتامحسنی

 

ghanoondaily.ir
  • 13
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش