پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۰:۰۱ - ۰۴ شهریور ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۶۰۰۸۲۰
فیلم و سینمای ایران

كارنامه سينمايی بهرام توكلی کارگردان «تنگه ابوقريب»

بهرام توكلی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

كارنامه سينمايي بهرام توكلي مجموعه‌ای است تجربي از نگاه عميق به مسائل دروني انسان كه هر بار قالبي مخصوص به خود را براي بيان روائي و تصويري به خود اختصاص داده است. فیلم‌سازی كه با نشانه رفتن لایه‌های دروني بشري به غیرقابل‌دسترس‌ترین و درعین‌حال ملموس‌ترین لایه‌ها نفوذ كرده و بدون آنكه آن‌ها را مبتذل جلوه دهد، براي مخاطب قابل‌درک می‌کند.

 

«پابرهنه در بهشت» در سال ١٣٨٦ كه پرداختن مستقيم به بيماري ايدز و مبتلايان به آن چندان باب و البته سهل نبود، به آسايشگاه ايزوله شده اين بيماران پرداخت. اثري تجربه‌گرا بر بستري از نوآوری‌ها در حيطه روايت، درام‌پردازي و اجرا كه با كمترين اطلاعات از كاراكترها، مکان‌ها و موقعیت‌ها آغاز می‌شود و در سيري كابوس وار به‌تدریج مخاطب را با خوانشي جديد از آدم ها و موقعيت هاي جاري مواجه مي كند.

 

فيلم داستان روحاني جواني به نام يحيي است كه براي پوشيدن لباس روحانيت ترديد دارد و براي غلبه بر اين ترديد تصميم می‌گیرد به شكلي خودخواسته به آسايشگاه قرنطينه بيماران مبتلابه ايدز برود تا به‌واسطه اين هم‌جواری به تزكيه نفس برسد. در اين فيلم هرچند بيماري ايدز نمود رئال دارد اما به‌مثابه يكي از عوارض جامعه مدرن كه در آن اخلاق دچار خدشه شده، موردتوجه قرارگرفته است. اين نمونه‌ای از خوانش متفاوت و شخصي است كه توكلي به مسائل جاري بشر امروز دارد كه لایه‌های دروني انسان را به شكلي غير کلیشه‌ای نشانه می‌رود.

 

«پرسه در مه»تجربه يك فرم روائي جديد را براي به تصوير كشيدن مضموني متعارف محور كار قرار داده است. فيلم داستان زندگي يك موسيقيدان است كه دچار تلاطمات روحي و رواني شده و نسبت به خود و خلاقيتش ترديد می‌کند. اين وضعيت بر زندگي خانوادگي، حرفه‌ای و اجتماعي او تأثير می‌گذارد تا جايي كه در بن‌بست ذهنش گم می‌شود.

 

توكلي براي روايت اين قصه كه داستاني پيچيده و دروني را به زبان تصوير ترجمه می‌کند، فرم متقاطع را تجربه كرده است. درواقع راهي خاص براي واكاوي روح خسته يك هنرمند خلاق كه در حال فرورفتن در باتلاق است. درنهایت تقاطع روایت‌ها درگذشته دور، گذشته نزديك و زمان حال شرايطي ايجاد می‌کند تا روند تدريجي سقوط قهرمان از كنار هم قرار دادن قطعات اين پازل وضوح پيدا كند.

 

«اينجا بدون من» با اقتباس از نمايشنامه «باغ‌وحش شيشه‌اي» تنسي ويليام، فيلمي ساده و روان و بدون ساختارشكني در فرم و روايت است و اين نكته را به اثبات می‌رساند كه تجربه‌گرایی اين فیلمساز بيش از هر چيز تابع نياز قصه، درام و فيلم است.

 

در اين فيلم قصه بر محور روابط انساني بانفوذ به لایه‌های ناديده آدم‌های درگير بحران‌های بيروني و دروني پيش می‌رود. كاراكترهايي كه با چينش خاص روابط و روندي ملايم درام را پيش می‌برند و نيازي به ساختارشكني و تجربه‌هاي فرمي براي روايت و بيان بهتر قصه‌شان وجود ندارد. به همين دليل كارگردان اصرار ندارد اين وجه ساختارشكني را به فيلم تحميل كند تا تبديل به ويژگي سبكي فیلم‌سازی‌اش شود.

 

«آسمان زرد کم‌عمق» روايتي است از پیچیدگی‌های ذهن يك انسان در كشمكش با تئوری‌های فلسفي براي اثبات انتخاب‌گری بشر كه درنهایت حكم به تقديري بودن مرگ وزندگی می‌دهد. در اين فيلم داستان بيش از هر چيز بهانه‌ای است براي پرداختن به آنچه در زيرلايه درام جريان می‌زند كه چيزي نيست جز دغدغه‌های ذهني و دروني بشر كه برگردان آن‌ها به كلام مشكل است چه برسد به زبان تصوير. فيلم در عين امکان‌های متفاوت و خاصي كه در اختيار فیلم‌ساز براي ترجمه تصويري دغدغه‌هایش قرار می‌دهد، پیچیدگی‌های خاص خود را دارد. بخصوص ازاین‌جهت كه در صورت عدم اغنا تصويري مخاطب، به اين دليل كه قصه پررنگي مطابق با اصول متعارف داستان‌گویی ندارد، می‌تواند مخاطب را سرخورده و سردرگم كند.

 

«يگانه» با اقتباس از نمايشنامه «اتوبوسي به نام هوس» تنسي ويليامز، خوانشي ايراني از اين درام دارد كه بر محور رابطه يك زوج و خواهر ناتني زن حركت می‌کند كه با ورود خود آرامش خانه و رابطه اين زوج را با يادآوري گذشته برهم می‌زند.

 

فيلم متكي بر جزئياتي است كه روابط سه كاراكتر محوري را از خلال گذشته در زمان حال به چالش می‌کشد و كدهايي از گذشته و حال ارائه می‌شود كه قرار است در زمان حال به كار بيايند يا لایه‌های پنهان آن‌ها را عيان كند.پیچیده‌ترین و جذاب‌ترین شخصيت اين مثلث، كاراكتر نسرين با بازي پانته ‌آ بهرام است كه به‌واسطه بازي ظريف و متكي بر جزئيات بهرام به‌شدت قابل‌باور و ملموس می‌شود.

 

«من دیه‌گو مارادونا هستم» نقطه تلاقي اين فیلم‌ساز با گونه طنز و كمدي البته به سبك و شيوه خاص خودش است.فيلمي پر شخصيت درباره نویسنده‌ای كه براي نگارش بهترين داستان عمرش زندگي خانواده خود را سوژه قرار می‌دهد. روابط تودرتو، اختلاف طبقاني و دعوا و مشكلات متداول و نامتداول بين خانواده خاله و مادر دوقلوي نويسنده؛ از دريچه ذهني او كه به همه‌چیز به‌مثابه ابزاري براي بهره‌برداری دراماتيك نگاه می‌کند، تبديل به طنزي رئال و گاه غير رئال می‌شود كه در اتمسفر خاص فيلم می‌تواند كاركرد خود را پيدا كند.

 

زاويه نگاه خاص توكلي در رويكرد طنازانه به وقايع رئال ويژگي خاصي به فيلم داده كه علاوه بر رئاليسم زندگي، در زيرلايه خود به رئاليسم جاري در سطح جامعه و رويدادها و آدم‌های واقعي و مستند و عام، شناسنامه داده تا ارتباط برقرار كردن با آنها وراي فيلم نياز به تأمل بيشتر در كليت فيلم را داشته باشد.

 

«تنگه ابوقريب» تازه‌ترین تجربه بهرام توكلي و واجد زاويه نگاه خاص او به رويدادي واقعي و مستند و يك روز تعیین‌کننده در تاريخ دفاع مقدس ايران است. فيلمي كه از وراي بسط دراماتيك عمليات آزادسازي تنگه ابوقريب، به واكاوي جزئي نگرانه رزمندگان گُردان عمار می‌پردازد.

 

فيلم بر محور قصه‌ای دراماتيك با پرداختي ملموس و پر جزئيات از كاراكترهاي متعدد و روابطشان تصويري تأثيرگذار می‌سازد و می‌تواند اين همراهي كوتاه را در بحرانی‌ترین روز زندگي آن‌ها كه به تاريخ پيوسته؛ واجد كيفيت، تأثيرگذاري و عمق كند و اين مهم‌ترین امتياز فیلم‌نامه و فيلم است.

 

توكلي با اشراف بر امتيازات بالقوه موقعيت دراماتيك بكري كه در اختيار داشته، بدون آنكه در پي تجربه‌های فرمي و ساختارشكنانه باشد كه به بطن اين درام خدشه وارد می‌کند، روايتي سرراست را براي همراهي با گوشه‌های پيدا و پنهان اعضاي اين گردان انتخاب می‌کند. چون به‌خوبی می‌داند اين آدم‌ها به‌واسطه ملموس و در دسترس شدنشان بر بستر بحراني شناسنامه‌دار است كه مخاطب را درگير می‌کنند و به همين واسطه است كه می‌تواند حق مطلب را درباره آن‌ها و عمل قهرمانانه‌شان ادا كند.

 

فيلم با معرفي هريك از كاراكترها به‌واسطه نخ ارتباطي كه آن‌ها را به يكديگر، خانواده و روز تاريخي زندگی‌شان پيوند می‌دهد، آغازشده و در روندي پويا و پرتنش و پر تعلیق كه برآمده از انرژي درام محوري و نزديك شدن لحظه‌ای به يك تراژدي تاريخي است، از طراحي و كاشت هاي دراماتيك هم غافل نشده و از همين رو است كه در كنار جمع جوانان بی‌باک آن روزگار، يك كاراكتر شاهد و ناظر را به‌عنوان نماينده نسل آينده و امروز در نظر می‌گیرد.

 

كاراكتر نوجواني كه قرار است با دوربين خود ثبت‌کننده همان لحظاتي باشد كه امروز از ديد و نظر ما دورمانده است.اين همان ادعاي زيرپوستي است كه فيلم و طبعا بهرام توكلي هم دارد و تلاش می‌کند اين تراژدي ناديده و ناگفته را با تکیه‌بر انسان به‌مثابه قهرمان ثبت كند نه به‌مثابه جنگ براي جنگ و نه به‌واسطه صحنه‌های جنگي پرطمطراق.

 

درواقع قرار است انسان‌ها، انتخاب‌ها و عملكردهايشان كه در لحظات ناديده جنگ‌های نابرابر همواره ازنظر عموم پنهان می‌مانند، محور اصلي «تنگه ابوقريب» از زاويه ديد فیلم‌ساز و با تکیه‌بر تخيل پردازي ذهن خلاق او باشند.فیلم‌سازی كه همواره پیچیدگی‌های دروني انسان برايش مسئله است.

 

به همين دليل «تنگه ابوقريب» عليرغم اينكه يك فيلم جنگي و دفاع مقدسي محسوب می‌شود، فيلمي است درباره لایه‌های دروني انسان‌هایی كه در بحران و موقعيت تراژيك پيش رو با انتخاب‌ها و اولويت هاشان چشم‌های همگان را تا امروز خيره کرده‌اند.

 

سحر عصرآزاد

 

etemadnewspaper.ir
  • 12
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش