جمعه ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۲:۳۰ - ۰۱ آبان ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۸۰۰۱۷۶
فیلم و سینمای ایران

روایت مهدی صبایی از فیلم «ماهورا»

مهدی صبایی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران
بازیگر فیلم "ماهورا" می‌گوید مردم این روزها حال خوبی ندارند و با توجه به شرایط اقتصادی و هزینه‌ای که صرف رفتن به سینما می‌کنند، بیشتر به فیلم‌های کمدی تمایل دارند.

به گزارش هنرآنلاین، مهدی صبایی بازیگر سینما و تلویزیون این روزها علاوه بر اینکه فیلم سینمایی "ماهورا" را در حال اکران دارد، هر شب با سریال" دلدادگان" به کارگردانی منوچهر هادی نیز مهمان خانه‌ها می‌شود.

 

او درباره تازه‌ترین فعالیت‌های خود بیان کرد: یک فیلم سینمایی برای گروه هنر و تجربه آماده اکران دارم که از زمان دقیق آن اطلاعی ندارم. ضمن این که به تازگی بازی در تله‌فیلم "شاخه‌های شکسته بلوط" به کارگردانی مسعود تکاور را نیز به پایان رساندم که فیلمی است درباره عملیات مرصاد.

 

وی درباره حضور در فیلم سینمایی "ماهورا" اظهار کرد: متاسفانه این فیلم مورد توجه واقع نشد و شرایط اقتصادی هم البته در این زمینه مزید برعلت شد، چرا که مردم این روزها حال خوبی ندارند و می‌خواهند با توجه به شرایط اقتصادی زمان و هزینه‌ای که صرف رفتن به سینما می‌کنند، زمان خوشی برایشان باشد و به همین دلیل به سمت دیدن فیلم‌های کمدی بیشتر تمایل دارند، اما ما این برهه تاریخی را پشت سر گذاشته‌ایم و نمی‌توان آن را انکار کرد. هنوز برای جنگ جهانی فیلم ساخته می‌شود و به آن توجه می‌شود. "ماهورا" یک فیلم واقعی است و ای کاش مردم از آن حمایت می‌کردند چون بخشی از تاریخ ماست. همین عوامل و بی توجهی‌هاست که باعث می‌شود دیگر کسی جرات نکند در این ژانر فیلم بسازد. من نمی‌گویم فیلم کمدی ساختن بد است اما باید از این دست فیلم‌ها نیز باید حمایت شود.

 

بازیگر " معمای شاه" افزود: متاسفم که "ماهورا" با تمام تلاش سازندگان فیلم و سختی‌هایی که برای آن کشیدیم حتی در جشنواره نیز مورد توجه واقع نشد و با بی رحمی مواجه شد در حالی که به راحتی می‌توانست در چند بخش مورد توجه واقع شود اما حتی در یک بخش هم کاندید نشد، اما این فیلم وقتی به بخش مسابقه جشنواره ورود کرده است یعنی این قابلیت را داشته است که مورد توجه باشد. متاسفانه این روزها فیلم‌های سطحی فروش می‌کنند و فیلم‌های عمیق فروش ندارند و ذائقه مخاطب را به همین دلیل تغییر داده‌اند و این زنگ خطری برای سینما است.

 

صبایی همچنین در توضیح حضور در سریال "دلدادگان" و ایفای نقشی که متفاوت با سن و سال خودش است گفت: پیش از این با منوچهر هادی همکاری‌های متعددی داشتم و او را می‌شناختم و نسبت به توانایی‌هایش آشنایی داشتم. با ایرج محمدی نیز چند بار بنا بود همکاری داشته باشم که این شرایط فراهم نشد تا بالاخره در این کار توانستیم این همکاری را رقم بزنیم.

 

زمانی که پیشنهاد حضور در نقش قاسم سریال "دلدادگان" به من داده شد برایم جالب بود، چرا که همه بازیگران در سنین مختلف ایفای نقش می‌کنند و در فصل خود بازی‌شان به اتمام می‌رسد، اما من به همراه سیروس همتی تنها بازیگرانی بودیم که تمام مقاطع سنی این دو شخصیت را از ابتدا تا انتها بازی کردیم و نخ تسبیح کار بودیم که می‌شد خود را در این نقش‌ها محک زد؛ بنابراین حضور در این سریال از این جهت برایم جذاب بود. ضمن اینکه سختی‌های خاص خودش را هم داشت به طور مثال ما ساعت‌های طولانی برای گریم‌ باید زمان صرف می‌کردیم و این کار را سخت می‌کرد.

 

وی ادامه داد: قاسم شخصیت درستی بود و من دوست داشتم چرا که در ابتدا یک شخصیت تندخو و تندرو است که به نوعی برای من شباهت عجیبی با شهید متوسلیان داشت و تداعی‌گر شخصیت او بود. آدم جدی که در رفاقت کم نمی‌گذاشت و از چیزی فروگذار نبود، اما در کار بسیار جدی بود و کم کم به بالا رفتن سن این شخصیت با تغییر و تحولات بسیاری همراه می‌شود. حس کردم قاسم این قابلیت را دارد و قدرتمند است. از سوی دیگر او شخصی است که در پیری تفکراتش کاملا با سنین جوانی‌اش فرق می‌کند.

 

صبایی در ادامه بیان کرد: برای ایفای این نقش کار من بسیار سخت بود بخصوص این که در سنین جوانی و در فصل دوم که بازگشت به گذشته دارد کار سخت‌تر هم می‌شد. من در فیلم‌های جنگی بسیاری بازی کردم ولی نگاه منوچهر هادی به جنگ کاملا متفاوت بود و این نگاه را دوست داشتم.

 

مهدی صبایی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

بازیگر فیلم "روز سوم" در پاسخ به این سوال که بسیار به این سریال نقد است که نقش پدر را آنطور که باید نشان نداده است و نتوانسته اقتدار پدر را در خانواده به نمایش بگذارد، اظهار کرد: به نظرم این‌طور نیست و این نقدها اشتباه است. در این قصه تنها صمد را می‌بینیم که با فرزندش پارسا مشکل دارد و با او برخورد می‌کند. در واقع نسل امروز کمی سخت هستند و افسار گسیخته و ما تلاش کردیم نشان دهیم که جوانان نیز باید از خود مراقبت کنند. در قصه پدرها هوای فرزندانشان را دارند. حتی قاسم وقتی می‌گوید شعار من جوان گرایی است و اگر فرزندش را پنهان کرده است به صرف این است که برایش اتفاقی نیفتد و به نوعی از او محافظت کرده است. صمد هم به خاطر فرزندش در نهایت کوتاه می‌آید. به نظرم این نقدها منصفانه نیست اما قبول دارم که قصه بالا و پایین بسیاری دارد و برخی از خورده قصه‌ها ضعیف بوده‌اند و در ۶۰ قسمت این اصلا چیز عجیبی نیست.

 

صبایی درباره بخش‌هایی که مربوط به انقلاب اسلامی است عنوان کرد: من پیش از این کار تاریخی معاصری که به انقلاب ربط پیدا کند نداشتم. یکی از دلایل دوست داشتن کاراکتر قاسم همین بود که سه دوره از زندگی‌اش دیده می‌شود و هر سه دوره را خودم بازی کردم.

 

 این بازیگر در پاسخ به این سوال که ایفای نقش قاسم در سنین پیری به لحاظ گریم کمی گل درشت است و مخاطب آن را پس می‌زند، اظهار کرد: گریم کار بسیارسخت بود و این نقش از من به لحاظ سنی فاصله داشت اما بهتر از خیلی از سریال‌های دیگر بود که طرف پیر شده و تنها یک خط روی صورتش انداخته‌اند. ضمن این که من ۶۰ ساله نیستم و هر کاری هم که می‌کردند باز هم گریم مشخص بود شاید اگر این کار در سینما اتفاق می‌افتاد فرصت بیشتری برای گریم وجود داشت و اینقدر پیری قاسم پررنگ نبود اما در سریال سازی سرعت بالاست و گاهی نمی‌شود برای آن کاری کرد.

 

وی همچنین درباره تفاوت ایفای نقش در سنین جوانی و پیری‌اش نیز گفت: طراحی که برای این شخصیت در فصول مختلف زندگی‌اش کردم این است که وقتی یک نفر سنش بالا می‌رود دیگر آن فردی که در جوانی بوده نیست. دیگر پرشر و شور و زودعصبی نیست. از سوی دیگر تلاش کردم این شخص خودش باشد چرا که وقتی خودش است دوست داشتنی است. این تندخویی وقتی با رفاقت همراه می‌شود دوست داشتنی است و هرچه این سن و سال بالاتر می‌رود و به پختگی می‌رسد آرام‌تر می‌شود. قاسم در زمان حال کند می‌شود و من تلاش کردم حتی در دیالوگ گفتن و حرکات دست نیز این کندی را نشان دهم و به نظرم جواب داد و بیننده او را باور کرد. در ابتدای فصل اول، نقدهایی شد ولی بعد وقتی جلوتر رفتیم مخاطب آن را باور کرد و پذیرفت.

 

صبایی درباره مابه ازاهای بیرونی که برای ایفای این نقش دریافت کرده است نیز گفت: تحقیق زیادی داشتم چون در سریال "دولت مخفی" هم که حضور داشتم با بچه‌های جانباز و اسیر بسیار در این زمینه صحبت کرده بودم و آن‌ها را می‌شناختم.

 

  • 17
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش