جمعه ۱۱ آبان ۱۴۰۳
۱۵:۲۳ - ۱۴ بهمن ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۱۰۳۵۰۸
فیلم و سینمای ایران

کارگردان «دیدن این فیلم جرم است»: فیلم من متعلق به سینمای جنگ است

فیلم دیدن این فیلم جرم است,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

فیلم‌های کارگردان‌های فیلم اولی نشانی از آینده سینمای ایران است. سینمایی که همواره به امید روزهای درخشان زنده مانده و خواهد ماند؛ اما آنچه مسلم است مجموع فیلم‌های کارگردان‌هایی که ساخت نخستین فیلم بلند خود را تجربه می‌کنند، دریچه‌ای است از آنچه نسل جوان امروز درباره موضوعات مختلف می‌بیند. فیلم «دیدن این فیلم جرم است» محصول حوزه هنری است که توسط رضا زهتابچیان کارگردانی شده و محمدرضا شفاه نیز تهیه‌کنندگی‌اش را برعهده داشته است.

 

این فیلم با مضمونی سیاسی -و البته تا اندازه‌ای اجتماعی- ساخته شده و نگاه یک کارگردان فیلم اول به اختلاف‌نظرهای بین نیروهای امنیتی در بخش‌های مختلف قابل تأمل است، بخصوص که با وجود همه اختلاف‌های اعتقادی جملگی به یک قرارداد ملی و میهنی یعنی حفظ آبرو و عزت ایران معتقد بودند. زهتابچیان کارگردان فیلم «دیدن این فیلم جرم است» در این فیلم درباره مسائل مختلف مانند ژن خوب، میز مذاکره، حفظ عزت ایران، هفته دفاع مقدس و شهدای ۸ سال دفاع مقدس صحبت کرده است. او معتقد است در این فیلم نقد هیچ دولتی را در نظر نداشته و فیلمنامه در دوران اول ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد نوشته شده است. رضا زهتابچیان در گفت‌و‌گوی خود با روزنامه ایران درباره کم و کیف ساخته شدن این فیلم، چرایی سرمایه‌گذاری حوزه هنری و مسائلی دیگر صحبت کرده است.

 

 

فیلم سینمایی «دیدن این فیلم جرم است» یک فیلم سیاسی با تلاش‌های کمرنگی از سینمای اجتماعی است. فیلمنامه این فیلم چه ویژگی داشت که حوزه هنری به‌عنوان تهیه‌کننده پای تولید یک فیلم اول با مضمون سیاسی ایستاد؟

به‌نظرم مهم‌ترین دلیلی که حوزه هنری پای این فیلم ایستاد، درک درست و عمیق حوزه هنری از شرایط روز بود. و نیز آگاه بودنش بر شکاف‌های داخلی و کدورت‌های درونی و خیرخواهی‌اش در آسیب شناسی سیستمی.

 

با توجه به اینکه فیلم «دیدن این فیلم جرم است» فضایی سیاسی همراه با نقد و نگاهی درون سازمانی نسبت به عملکرد نیروهای بسیج، نیروی انتظامی و اطلاعات سپاه دارد، به‌نظر می‌رسد این فیلم برای ۴۰ سالگی انقلاب ساخته شده است؟

 

اینطور نیست که برای چهل سالگی انقلاب ساخته شده باشد. چون من فیلمنامه را سال ۱۳۸۵ نوشتم ولی ساخت آن همزمان شد با چهل سالگی انقلاب.

 

قطعاً از سال ۱۳۸۵ تا امروز تغییرات محتوایی کرده است. مثلاً در فیلم حرف از آقازاده‌ها و به اصطلاح ژن خوب صحبت می‌شود و در سال‌هایی که اشاره کردید فیلمنامه را نوشته‌اید، حرفی از ژن خوب به درشتی امروز مطرح نبود.

 

چرا اتفاقاً در همان دوران هم بحث ژن خوب وجود داشت، منتها به این شکل گسترده مطرح نشده بود. یادم هست که خبری راجع به یک آقازاده را در سال ۸۳ قبل از نگارش فیلمنامه در یک روزنامه خواندم که با قید ۵ میلیارد تومان وثیقه آزاد شده بود. بنابراین در همان زمان هم این آفت وجود داشت، منتها امروزه با گسترش وسایل ارتباط جمعی موضوعاتی از این قبیل در دسترس قرار گرفته و به نوعی بیش از گذشته دیده می‌شود.

 

درمورد موضوعاتی نظیر برجام و مذاکره چطور؟

مسلماً بعضی از محتویات متن، از زاویه‌ای که به تحقق اهداف فیلم کمک شود، به‌روزرسانی شده است. اما گفتن این نکته مهم است که همان هنگام نگارش فیلمنامه خیلی تأکید داشتم و حساس بودم که به فیلمنامه به‌عنوان یک اثر ضد دولت نگاه نشود و جالب است که بدانید این فیلم را در سال اول ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد نوشتم و اساساً پیش‌بینی نمی‌کردم که آینده سیاسی ایران چه خواهد شد. بنابراین داستان این فیلم تنها یک تخیل بود. تخیلی در ارتباط با هم‌افزایی فساد داخلی و شیطنت‌های خارجی. در آن زمان نه خبری از برجام بود و نه خبری از اختلاف سلیقه‌های داخلی. خبری از هیچ‌کدام نبود.

 

من در همان زمان هم روی عدم تنزل حرف فیلم تا حد نقد دولت‌ها حساس بودم. چون معتقدم ساختن فیلم و هزینه کردن از بیت‌المال برای کوبیدن یک جریان سیاسی از اساس کار بیهوده‌ای است. اساساً این گونه فیلم ساختن‌ها از من بر نمی‌آید. چون به‌عنوان یک فیلمساز، باید وقت و انرژی خودم را روی موضوعاتی به درد بخور بگذارم تا یک فیلم تاریخ مصرف‌دار از آب درنیاید.

 

با همه اما و اگرهایی که فیلم دارد، معتقدم هدفتان محقق شده است. یعنی ما با فیلمی فراجناحی مواجهیم.

خوشحالم که این فهم شده و خدا را شکر می‌کنم؛ چون واقعاً نگران بودم که پیش‌فرض‌های ذهنی باعث شوند، به گونه دیگری تلقی شود.

 

با این اوصاف فیلم شما نقدی بر ساختار اداره بخش‌های مختلف مملکت بود.

بله. چون ایران امروز در شرایطی است که با شیبی به سمت ایجاد هرچه بیشتر شکاف بین مردم، دولت و حکومت پیش می‌رود. البته این شکاف مدت‌هاست که به وجود آمده، ولی در حال حاضر بیش ازهمیشه قابل رؤیت است. واقعیت این است که در حال حاضر برخی از شاخص‌های اصلی در زندگی مردم که جزو استانداردهای یک زندگی معقول است؛ مانند شاخص‌های موجود در حوزه صنعت، آموزش، بهداشت، اقتصاد و غیره در وضعیت بحرانی هستند.

 

مجموع تلخکامی‌ها در همه این موارد، فیلمی شد به اسم «دیدن این فیلم جرم است». با این اوصاف در این فیلم آدم‌ها براساس لباس، درجه، رسته و گرایش‌های سیاسی تقسیم‌بندی نشده‌اند، در واقع کاراکترهایی که داستان را جلو می‌برند به هیچ عنوان بنابر لباس و دسته کدگذاری نشده‌اند و با معیار خوب و بد شناخته می‌شوند. بنابراین فیلم له یا علیه کسی نبود.

 

این فیلم از یک سو نقد یک وضعیت از ساختار امنیت کشور بود و از سوی دیگر درد مردم که ناشی از فقر فرهنگی، وضعیت سخت معیشت مردم بود را به تصویر می‌کشید.

 

همه تلاش ما همین بود.

 

اما اتفاق خوب فیلم این بود که تنها به طرح موضوع درباره این نقد اکتفا نکرده بود بلکه در روایت داستان نقد ساختار را وارد می‌دانند.

 

نکته درستی‌ست و فکر می‌کنم وقتی حوزه هنری به‌عنوان تنها نهاد، تولید این فیلم را به عهده می‌گیرد، یعنی الحمدلله قائل به این نقد است. ببینید من یک برادر به‌نام محمدرضا شفاه دارم که سال ۹۱ زمانی که در خانه فیلم داستانی سازمان اوج فعالیت می‌کرد با او آشنا شدم و چند فیلم کوتاه کار کردیم. یک روز عصر، داستان این فیلم را برای او تعریف کردم. خیلی به وجد آمد و سریع دست به‌کار شد تا این فیلم را تولید کند؛ اما نشد. تا اینکه سال ۹۴ یک فیلمنامه نوشتم با نام «مصلحت نظام» که قصه آن در سال ۵۸ می‌گذشت، آن هم نشد. سرانجام سال ۹۷ با دوندگی بسیاری که محمدرضا شفاه کرد فیلمنامه «دیدن این فیلم جرم است» توسط حوزه هنری ساخته شد. به همین دلیل برای به سرانجام رسیدن این فیلم، از محمدرضا ممنونم. این اعتماد محمدرضا به من و بعد اعتمادسازی او در حوزه هنری درباره من بود که باعث شد این فیلم ساخته شود.

 

احتمالاً حوزه هنری از اعتمادی که به شما کرده، راضی هست.

با سازمان‌ها و نهادهای بسیاری وارد مذاکره شدیم. تقریباً همه این سازمان‌ها فیلمنامه را دوست داشتند، اما هیچ یک از آنها حاضر نشدند برای تولید پیشقدم شوند و آشکارا از آمدن پای کار هراس داشتند که در نهایت حوزه هنری آمد و پای تولید آن ماند. اما اینکه الان حوزه هنری از اعتمادش به ما و خروجی کار راضی است یا خیر، سؤالی است که باید از خود حوزه هنری پرسیده شود.

 

فیلمنامه را که خواند صحبت از تغییرات نکرد؟

نه حتی یکبار حرف از تغییر نزد و به‌نظرمن برای شکل‌گیری فیلم پایمردی کرد. البته روی نکات‌ریزی نظر داشتند، اما خیلی ملایمت نشان دادند. در حدی که با کمی صحبت، همان چیزی که ما می‌خواستیم شد.

 

حالا یک سؤال با توجه به مضمون سیاسی و اجتماعی فیلم «دیدن این فیلم جرم است»، آیا فکر می‌کنید همزمان شدن نمایش این فیلم در جشنواره سی و هفتم فیلم فجر با ۴۰ سالگی انقلاب از خوش‌شانسی آن بوده است؟

واقعاً تا این لحظه به این موضوع فکر نکرده بودم. چون اساساً خیلی درگیر این محاسبات نیستم. سینمای مورد علاقه من، سینمای «باران»، «بید مجنون» و «آنسوی ابرها» مجید مجیدی است. روحیه‌ای که من دارم درست مثل شعرهای مثنوی معنوی مولانا است. اما به شخصه در شرایطی دنیا را درک کردم که دیدم وسط جنگ هستم. بنابراین فیلمی مثل «دیدن این فیلم جرم است» متعلق به سینمای جنگ است و متأسفانه باید بگویم که این جنگ داخلی است، نه خارجی! البته به هیچ وجه منکر وجود شیطنت‌های خارجی نیستم و جزو کسانی نیستم که معتقدند توطئه خارجی یک توهم است. اما مهم‌ترین دلیل این گسیختگی‌ها را، مسائل و رویکردهای داخلی می‌دانم.

 

 بنابراین این فیلم می‌تواند یک هشدار باشد.

بله، اگر همان دهه هشتاد ساخته می‌شد. اما به عقیده من این فیلم خیلی دیر ساخته شد و الان عقب‌تر از زمان خودش قرار دارد. اما در شرایط سخت زندگی مردم که شامل گرانی افسارگسیخته، تحریم، فقر و غیره می‌شود، می‌توان گفت که حرف فیلم برای مردم نسبت به دهه هشتاد بیشتر قابل درک است.

 

چرا اسم این فیلم را «دیدن این فیلم جرم است» گذاشتید؟

از نظر محتوایی باید بگویم که بیان این هشدارها و نمایش بی‌پرده مسائل به این شکل کاری شبیه به جرم است و من یادم نمی‌آید در ۴۰ سال گذشته در سینمای ایران حرفی از این جنس مطرح شده باشد، به همین دلیل دیدن این فیلم به زعم بسیاری از افراد ممکن است جرم به حساب آید.

 

به هرحال عنوان فیلم خیلی کنجکاوی‌برانگیز است. اما یک سؤال دیگر اینکه در فیلم در اوج بگو و مگوهای خودی با خودی بیان می‌شود که این در هفته دفاع مقدس هستند و به حرمت این هفته دعوا نکنند. چرا از هفته دفاع مقدس در میان درگیری‌ها اسم بردید؟ دلیل این همزمانی چه بود؟

انحراف از مسیر! خیلی از جوان‌های این مملکت عاشقانه جان خود را در دست گرفتند و از ارزش‌های فکری و اخلاقی سرزمین ما دفاع کردند. سرگذشت شهدایی چون مهدی باکری و بسیاری دیگر را که مطالعه می‌کنیم، می‌بینیم که اهل قیام برای قسط و عدل بودند.

 

من شاید اگر با آنها زندگی می‌کردم در بعضی موارد با هم اختلاف عقیده داشتیم، اما بی‌شک آدمیت آنها را دوست داشتم. معطرترین پلانی که در فیلم دارم پلانی هست که در میان جنگ داخلی، دست می‌گذارند روی عکس شهدا، می‌گویند به روح همین بچه‌ها قسم. این پلان برکت فیلم بود. خلاصه بله، استفاده از هفته دفاع مقدس هدفمند بود.

 

آخرین سؤال به‌عنوان فیلمساز «دیدن این فیلم جرم است»، با توجه به اینکه فیلم در ایام جشنواره روی پرده می‌رود، فکر می‌کنید مردم چرا باید این فیلم را ببینند؟

معتقدم مردم فیلم را دوست خواهند داشت. چون اساساً این فیلم، برای مردم و متعلق به مردم است.

 

پریسا ساسانی

 

 

iran-newspaper.com
  • 15
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش