چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۹:۱۴ - ۱۴ بهمن ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۱۱۰۲۲۰۵
فیلم و سینمای ایران

گفت‌و‌گو با آهنگساز «عامه‌پسند»؛ فیلمی که از یک ترانه فرانسوی الهام گرفته شد

کریستف رضاعی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران
«عامه‌پسند» سومین فیلمی بود که در نخستین روز جشنواره سی‌وهشتم فجر به نمایش در آمد.

سوژه این فیلم زنی در ششمین دهه زندگی است (با بازی فاطمه معتمدآریا) که تصمیم می‌گیرد به همه آنچه تا پیش از آن بر او گذشته، نه بگوید. او به شهر زادگاهش شهرضا در استان اصفهان بازمی‌گردد و تصمیم می‌گیرد زندگی دوباره‌ای را آغاز کند. مسیری که این زن در مواجهه با مردمان دوروبرش در آن گام بر می‌دارد و واکنش‌های او به اتفاقات پیرامونی موضوع فیلم «سهیل بیرقی» است.

در کنار فاطمه معتمدآریا به‌عنوان نقش اول زن، باران کوثری و هوتن شکیبا دیگر بازیگران اصلی این فیلم هستند. حسین جعفریان فیلم‌برداری این فیلم را بر عهده داشت، تدوین این اثر بر عهده هایده صفی‌یاری بود و «کریستف رضاعی» آهنگسازی‌اش را انجام داده است. «عامه‌پسند» را می‌شود کامل‌کننده پازل زنانه و البته اجتماعی روز اول جشنواره به‌حساب آورد.

«عامه‌پسند» بعد از «سه کام حبس» که به روایت مواجهه زنی با اعتیاد و البته مواد فروشی شوهرش می‌پردازد و پس از «قصیده گاو سفید» که ماجرای زنی که همسر او را قاضی به‌اشتباه اعدام کرده است، روایتگر زنی میان‌سال شده که بعد از طلاق از همسرش راهی متفاوت را برای ادامه زندگی خود برگزیده است. عامه‌پسند، فیلمی است که روایتی غیرخطی دارد و همین نوع داستان‌گویی ممکن است برخی از مخاطبانش را گیج کند. لوکیشنی که از سوی بیرقی انتخاب شده، شهر آبا و اجدادی او شهرضا است. شخصیت‌های مختلف که در این اثر بازی کرده‌اند به‌جز هوتن شکیبا همگی به شهرضایی سخن می‌گویند؛ لهجه مردمانی که شهرشان میان اصفهان و شیراز واقع شده، اما هیچ شباهتی به لهجه مردمان این دو شهر ندارد. او با این انتخاب به‌احتمال ادای دینی به خویشان و آشنایان کودکی و نوجوانی‌اش کرده است. به روال دو فیلم قبلی، بعد از پایان نمایش عامه‌پسند، نوبت به جلسه پرسش و پاسخ عوامل فیلم با خبرنگاران رسانه‌های مختلف رسید.

بیرقی در این نشست در پاسخ به پرسش یکی از خبرنگاران درباره چرایی بیان داستان فیلم از سوی نویسنده اثر به شکل غیرخطی، گفت:«ما به بهانه شکست زمان می‌توانیم از سطح اتفاقات عبور کنیم و به عمق کاراکتر نزدیک شویم. وقتی مسیر داستانی را به شکل جابه‌جا می‌بینیم، درست مثل رفت و برگشت‌های ذهنی زنی درباره دورانی است که زندگی‌اش در آن معنا پیدا کرده است. بنابراین من هم به نتیجه می‌رسم که قصه را همچون آنچه در ذهن او جریان دارد، تعریف کنم. اگر کلیت این فیلم را مرثیه در نظر بگیریم با این رفت و برگشت‌های نامنظم به مرثیه‌ای بی‌نظم می‌رسیم.»

او در پاسخ به اینکه آیا فیلمش برای زنان است یا علیه زنان، گفت:«من هیچ‌وقت تصمیم نمی‌گیرم برای زنان یا ضد آنها فیلم بسازم. همیشه تلاش می‌کنم که متعلق به هیچ مکتب یا ایسم خاصی نباشم. گمان می‌کنم نظر جمعی گروه هم همین بود چون درباره این اثر خیلی با هم حرف زدیم. من هیچ‌وقت تصمیم نمی‌گیرم قشری را بکوبم یا بی‌دلیل ستایش کنم. همیشه سعی می‌کنم زمانه خودم را بازتاب بدهم. اگر این فیلم برای تماشاگری احساس تخریب زن را ایجاد کرده، او می‌داند و دنیای ذهنی خودش.»

یکی از خبرنگاران هم درباره ایستایی قاب دوربین و البته رنگ و رو رفتگی تصویر سؤالی پرسید که فیلم‌بردار این اثر حسین جعفریان، دراین‌باره گفت:«من دقیقاً نمی‌دانم رنگ و رو رفتگی یعنی چه، اما باید بگویم فیلمی که روایتش را خط تعریف نمی‌کند و زمان را می‌شکند تا روایتش را به شکلی دیگر برای مخاطبانش بیان کند، بنابراین دوربین هم باید در همین مسیر حرکت کند. اصلاً قرار نبوده دوربین پشتک‌وارو بزند و هیجانی را در مخاطبش ایجاد کند.»

بیرقی هم دراین‌باره گفت:«برای من اوج کارگردانی و فیلم‌سازی در سادگی است و معتقدم اگر یک فیلم بتواند به اصل رئالیسم نزدیک شود، توانسته اوج فیلم‌سازی را انجام بدهد. سادگی در این مجال سخت‌ترین کار است. جلوه‌گری و نمایش‌های عجیب و غریب در کارگردانی، بازیگری، فیلم‌برداری و غیره هیچ کاری ندارد. بخش زیادی از زمان آقای جعفریان به حذف خودش اختصاص داشت.»

در این نشست درباره لهجه بازیگران، چرایی رفتن سراغ شهری که تاکنون سینما به آن نپرداخته بود، تبلیغ یا روایتگری روابط آزاد زن و مرد، گرایش همجنس‌گرایانه شخصیت مرد داستان که هوتن شکیبا نقش آن را بازی می‌کرد و تأثیر ارتباط کارگردان فیلم با کتایون شهابی و چگونگی ارتباط او با یکی از آشنایان او در جشنواره، گزاره‌هایی بود که از سوی خبرنگاران رسانه‌های مختلف به‌عنوان پرسش مطرح شد و بیرقی هم به هرکدام از این سؤالات، پاسخ داد. او درنهایت گفت:«من نه با به تصویر کشیدن موضوعی در فیلم آن را تأیید کرده‌ام و نه تکذیب. کار من تنها به تصویر کشیدن مسائلی است که دوروبر خودم می‌بینم.

کریستف رضاعی که آهنگسازی موسیقی متن فیلم‌های زیادی را در سینمای ایران در کارنامه دارد و سال گذشته هم نامش با ساخت موسیقی متن فیلم سال دوم دانشکده من، در میان نامزدهای دریافت سیمرغ بلورین در بخش موسیقی قرار گرفت، آهنگسازی موسیقی متن عامه‌پسند را بر عهده داشت.» آقای رضاعی در خلال نشست پرسش و پاسخ عوامل فیلم با خبرنگاران با روزنامه همدلی گفت‌وگویی انجام داده است که در ادامه می‌خوانید:

کارگردان فیلم «عامه‌پسند» به ارائه مرثیه‌ای بی‌نظم در این اثر تأکید داشت. با توجه به سازبندی و البته تمپویی موسیقی در تنها سکانس این فیلم که آهنگ همراه بود، آیا شما هم تلاش کردید که موسیقی هم به روایت این مرثیه بی‌نظم کمک کند؟

درباره آن سکانس باید بگویم که وقتی خانم معتمدآریا دارد در خیابان راه می‌رود و شیرکاکائو می‌خورد، موسیقی آغاز می‌شود. عود اولین ساز در آن بخش است و در ادامه ترومپت شروع به نواختن می‌کند. در آن صحنه به‌احتمال بینندگان، بازگشت امید به درون پرسوناژ را احساس خواهند کرد، چون او از همان لحظه به سمت مسیر دیگری می‌رود و درنهایت در آرایشگاه تصمیم می‌گیرد تغییری در صورتش انجام ندهد و همان‌طور که هست باقی بماند. در این کار، موسیقی برای خود من هم نسبت به فضای شهری همچون شهرضا با آن بافت بی‌ربط است، اما کاملاً با درون شخصیت اصلی و البته با خواسته‌های کارگردان، که آن را جزء وظایف آهنگساز می‌دانم، هماهنگی دارد.

من بارها گفته‌ام که موسیقی فیلم خلاقیت یک هنرمند در خدمت کارگردان و فیلم است. به‌هرحال آقای بیرقی دو سال زمان گذاشته و این سناریو را نوشته است. او در این مدت فکر کرده و برخی موسیقی‌ها را شنیده و این شنیده‌ها روی او تأثیر گذاشته است. من این تجربه را در فیلم اژدها وارد می‌شود هم داشتم.

یک پروسه خلاقانه در ذهن من برای ساخت موسیقی آن فیلم ایجاد شد که من و آقای حقیقی را به هم نزدیک‌تر کرد. اما آنچه در ذهن من بود و به‌عنوان اتود برای ایشان اجرا کردم، آنچه در خروجی کار می‌شنوید، نیست. البته آنجا هم آقای حقیقی نگفت آنچه من اتود زده‌ام، بد است، اما گفت: تصورم بیشتر در این ‌ حول و حوش صوتی است.

در این بخش اشاره با مزه‌ای به تم ترانه‌ای به نام «زندگی به رنگ صورتی» می‌شود که خانم «ادیت پیاف» فرانسوی آن را خوانده است. داستان آن ترانه هم درباره خانمی است که همیشه زندگی را زیبا می‌بیند و برایش در زندگی چیزی به نام شکست وجود ندارد.

اگر هم شکست بخورد، زندگی همچنان برایش جذاب است. آقای بیرقی زمانی که این سناریو را می‌نوشت، بدون اینکه بداند درباره چه چیزی سخن می‌گوید، آن را گوش می‌داد و درنهایت همین نگاه تبدیل به یکی از پارامترهای تفکر پرسوناژ فیلم شد. او بعداً این ماجرا را برای من تعریف کرد.

بنابراین، من در آهنگسازی برای آن سکانس، اشاره کوچکی به ترانه «زندگی به رنگ صورتی» هم داشتم. این را هم باید بگویم که سازبندی کار بر اساس خواسته‌های آقای بیرقی اتفاق افتاد. البته من هم ایده‌های خودم را در این چارچوب وارد کردم.

شما طوری درباره روند ساخت موسیقی این فیلم سخن می‌گویید که انگار مبتنی بر سفارش شکل گرفته و شاید به‌طور غیرمستقیم در حال بیان کردن این گزاره هستید که این اثر، متعلق به کریستف رضاعی نیست. آیا این برداشت از نگاه شما اشتباه است؟

به‌طور کل، وقتی یک آهنگساز بنا دارد که موسیقی فیلم بسازد، در حقیقت دارد برای یک فیلم آهنگسازی می‌کند. اصلاً جذابیت آهنگسازی فیلم برای من در این است که شخصیت فیزیکال و امضای من در اثری که دارم برای یک فیلم می‌سازم، حضور داشته باشد.

اما شما در آثار مختلفی هم اتودهایی را به کارگردان ارائه دادید که در نسخه نهایی فیلم مورداستفاده قرار گرفت.

این نمونه‌ها هم در کار من کم نبوده است، اما در آن شرایط امضای کریستف رضاعی مثلاً در مقیاس درصد ۱۰۰ بوده و اینجا مثلاً ۷۰درصد.

در میان سخنانتان در نشست پرسش و پاسخ با اهالی رسانه، درباره ارائه یک موسیقی شرقی- غربی در این فیلم سخن گفتید و البته درباره حضور دودوک، ترومپت، گیتار برقی، ساکسیفون تنور. درحالی‌که به نظر

می‌رسد حتی عود هم صدای گیتار می‌دهد، آیا وجه شرقی این موسیقی را باید فقط در استفاده شما از ساز عود جست‌وجو کنیم؟

در ابتدا باید بگویم که وقتی ترومپت وارد می‌شود، اشاره کوتاهی به موسیقی تعزیه دارد و این خود نشانی از وجه شرقی این موسیقی است. از سوی دیگر نوازندگی عود این کار را خانم «یاسمین شاه‌حسینی» انجام داده و به‌جز تکه‌ای ملودی که به او داده‌ام، بقیه اجرای او بداهه‌نوازی در ردیف و دستگاه موسیقی ایرانی است. هارمونی‌های موجود در این اثر هم غربی بود.

  • 11
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
مائوریستو موتا پائز بیوگرافی مائوریسیو موتا پائز؛ سرمربی والیبال

تاریخ تولد: ۲۶ مه ۱۹۶۳

محل تولد: ریو دو ژانیرو، برزیل

ملیت: فرانسه

حرفه: سرمربی والیبال

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴ تاکنون

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش