جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۲:۱۳ - ۰۱ خرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۳۰۰۲۴۹
فیلم و سینمای جهان

رابين رايت:

ترامپ تمام ایده‏ های خوب «خانه پوشالی» را گرفت!

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان,رابين رايت
در نقش بانوی اول آهنین «خانه پوشالی» و حالا هم مبارز نترس «واندر وومن»، رابین رایت حسابی دارد از ایفای نقش زنان قدرتمند و بی رحم لذت می برد. او به الکس کلارک از گاردین می گوید همه چیز از کجا در مسیر خوبی قرار گرفت.

به گزارش بانی فیلم به نقل از گاردین، نگاهی کوتاه به نخستین اپیزود از فصل پنجم سریال «خانه پوشالی» اخیرا روی صفحه‌های رسانه های اجتماعی این سریال منتشر شد. در آن، رابین رایت که نقش بانوی اول شخصیت رییس جمهور کوین اسپیسی را بازی می کند، به دوربین زل می زند و با سردی خاصی می گوید: «مدتی است می خواهم با شما صحبت کنم. ترسناک است، مگر نه؟ من و رییس جمهور یک درخواست ساده داریم. به ما بگویید چه می بینید. من و شوهرم می خواهیم از شما محافظت کنیم.»

 

ناگهان، برمی گردیم به دنیای متقاعدکننده و گول زننده فرنک و کلر آندروود، آن هم در حالیکه شرارت شان با احتیاط در نگرانی برنامه ریزی شده، پنهان شده است. با این حال وقتی او را در یک رستوران معمولی لس آنجلسی می بینم، رابین رایت کاملا از نظر فیزیکی نسبت به آندروود متفاوت است. بانوی اول او بسیار شیک و باوقار است، اما از نظر بدنی هم با ابهت است؛ آدم می ماند که رایت که کوچک و ظریف است، چطور می تواند آن لباس های قدرت را به تن کند.

 

به او می گویم یک بار عکسی از آندروود را به آرایشگرم نشان دادم تا ببینم می‌تواند آن موهای دراماتیک او را کپی کند یا خیر. او از خنده منفجر می شود. می پرسد: «هیچ ایده ای داری که چقدر محصول برای موهای من مصرف می شود؟ وقتی خیس است سه محصول می زنند که به آن شکل می دهد و حفظش می کند، ریشه هایش را بالا می برد و کلی هم شانه برای فر دادن و حالت دادن استفاده می شود.» می گوید امروز موهایش بلند شده چون می خواست به طور موقت کلر آندروود که برای او یک گلدن گلوب و مجموعه ای از نامزدی های دیگر به ارمغان آورده را کنار بگذارد.

 

اما برای صحبت کردن در مورد تفسیری بسیار متفاوت از قدرت زنانه اینجاییم. در چیزی که عملا نخستین فیلم اکشن اوست، رایت در فیلم جدید «واندر وومن» تبدیل به ژنرال آنتیوپی، مبارز آمازونی می‌شود؛ او نقش عمه دایانا، پرنسس آمازون را بازی می کند که تعلیم دهنده نظامی او هم هست و شمشیر، ردا و زره به تن دارد. همانطور که یکی از منتقدان گفت، این نقش مثل «لباس پوشیدن مثل شخصیت های رویاهای کلر آندروود است.»

 

برای آماده شدن فیلمبرداری در استودیو هرتفوردشایر کمپانی برادران وارنر، او چند هفته تمرین کرد، در جلسات اسب سواری، هنرهای رزمی، وزنه برداری، هماهنگی صحنه های نبرد شرکت کرد و دورههای سخت تمرین بدنی با تمام آمازونی های دیگر برداشت. هر روز آن ها با هم سیب زمینی و پاستا و شیک پروتئین و بادام زمینی و موز می خوردند تا به سرعت بدن شان حجیم  شود.

 

او بین خوردن چغندر کالیفرنیایی و سالاد کوینولا می گوید کار خیلی سختی بود؛ بعضی روزها، «حتی نمی توانستم سر صحنه حاضر بشوم چون خیلی مجروح بودم، چون بدنم به آن فشار عادت نداشت. و من جثه کوچکی دارم.» او می گوید بعد از اینکه در بیست و چند سالگی بچه دار شد، به طور «ناسالمی» لاغر شد، حتی با وجود اینکه خیلی غذا می‌خورد. حالا، او متوجه شد که چالش های فیزیکی «واندر وومن» و رفاقتی که بعد از آن به وجود آمد «به شدت برانگیزنده» بودند. «آدم می خواهد سر صحنه حاضر شود، وگرنه شانه خالی کرده، و آن هم در حالیکه تمام زنان دیگر آنجا هستند؟ جالب نیست.»

 

در هفته اول فیلمبرداری، رابین ۵۰ ساله شد. «خیلی برایم خوب بود. پنجاه ساله بشوم و در بهترین حالت فیزیکی زندگی ام قرار بگیرم؟ و این کار را هم بتوانم با تمام این دخترها بکنم که همه از یکدیگر حمایت می کردند و می خواستند همه مان بهترین کاری که می توانیم را انجام بدهیم. خیلی حال داد.»

 

در چند سال گذشته، زندگی رایت دچار دریایی از تغییرات شده که بسیار فراتر از حوزه اسکوات و وزنه زدن می روند. در سال ۲۰۱۰، رابطه ۲۰ ساله او با شان پن به پایان رسید: بعد از دوره ای از جدایی و آشتی که خودش قبلا گفته بود به خاطر تلاش‌های شان در دست نخورده باقی ماندن خانواده شان بوده، آن‌ها از یکدیگر طلاق گرفتند. هر دوی شان یک بار قبلا ازدواج کرده بودند، رایت با دین ویدرسپون بازیگر که در نخستین فیلم بزرگش «سانتا باربارا» کنار او بازی کرده بود. ویدرسپون سال گذشته خودش را کشت. پن، ازدواج مشهوری با مدونا داشت؛ کسی که سال گذشته به او پیشنهاد داد اگر ۱۵۰ هزار دلار به سازمان خیریه اش اهدا کند دوباره با او ازدواج خواهد کرد. با وجود اینکه رایت وقتی که با پن بود به بازیگری ادامه می داد، چند نقش خوب هم داشت، این حس قطعی وجود داشت که مسیر حرفه ای کاری پن هم از نظر هنرمندانه و هم از نظر مالی ارجح تر است. این زوج از لس‌آنجلس به مارین کاونتی نزدیک سان فرانسیسکو نقل مکان کردند.

 

رایت طلاق شان را «نابودکننده» خوانده بود؛ پن هم ادعا کرده بود که در دو ازدواج اولش حس می کرد دوست داشته نمی شود و گفته بود پن حالا برایش مثل «یک شبح» است. از زمان طلاق شان، رایت قصد ازدواج با بن فاستر بازیگر را داشت و گفته بود هیچ کس مثل فاستر او را نمی خنداند و هر دو حروف اول نام شان را روی انگشت حلقه شان خالکوبی کرده بودند.

 

فرزندان او با پن، دخترش دیلن و پسرش هاپر که به ترتیب ۲۶ و ۲۳ سال دارند، حالا مسیر حرفه ای کاری خود را در زمینه بازیگری و مدلینگ آغاز کرده‌اند. آن ها موانع بسیاری جوانی پردردسر را پشت سر گذاشتند (در مصاحبه ای اوایل امسال، هاپر در مورد مصرف کریستال مت و بازیابی که پدرش او را به آن ترغیب کرده بود اشاره کرد؛ او همچنین به خاطر یک حادثه اسکیت بوردینگ به شدت مجروح شده بود).

 

رایت اقرار می کند که انتخاب‌های کاری فرزندانش به شدت او را متعجب می کنند. «می دانید، وقتی بچه هستند، از وقتی که متولد شده اند سر صحنه بودند. من بین صحنه های «فارست گامپ» (که در آن او نقش جنی، عشق زندگی فارست را بازی می کرد) به هر دوی شان شیر می دادم. مدام وقتی بزرگ می شدند می گفتند خدایا، هرگز نمی خواهم بازیگر بشوم، کل زندگی ام را سر صحنه فیلمبرداری گذراندم.»

 

برای رایت، چند سال اخیر مجموعه ای از نقش های سینمایی را با خود آوردند که شامل نقش هایی در «مانی بال»، «دختری با خالکوبی اژدها» و «اورست» می شدند و یک نقش غول آسای تلویزیونی هم همراه شان از راه رسید. حالا، آن ها در ششمین سال خود هستند، که طی این مسیر رایت نه تنها شخصیت خود را گسترده تر کرده، بلکه درخواست حقوق برابر با اسپیسی هم کرد و پیروز شد (که دو سال پیش گزارش شده بود ۵۰۰ هزار دلار برای هر اپیزود است) و به نفع خودش به گزارش هایی اشاره کرد که حاکی از این بودند که شخصیت او چقدر محبوب بینندگان است.

به نظر می رسد او در حال حاضر به یک تکه آزاد از جاده رسیده باشد؛ و وی در این باره می‌گوید در حقیقت وارد یک جاده کاملا جدید شده است: «مسلما با چیزی که این سریال فراهم کرد وارد یک بزرگراه ایالتی دیگر شدم. یادم می آید که وقتی کارمان را شروع کردیم، همه می گفتند این سریال بیشتر از دو یا سه فصل دوام نمی آورد چون سریال‌ها بیشتر از این اثر ندارند. اما حالا سورپرایز بچه ها!»

او همچنین توانست یکی از آرزوهای قدیمی اش را مبنی بر کارگردانی کردن برآورده کند و در تعدادی از اپیزودهای فصل های اخیر «خانه پوشالی» پشت دوربین رفت. «به نظرم از جایی به بعد آدم به خودش اجازه جلو رفتن می‌دهد: می توانی این کار را بکنی. و می دونی چیه؟ اگر جواب چیزی را بلد نباشم، یا بلد نباشم که چطور باید یک کار را انجام بدهم، می گویم: می توانم از کمک شما استفاده کنم؟ شما که ۴۰ سال است پشت دوربین هستی و کارکشته شدی، به من بگو که برای این صحنه از چه لنزی باید استفاده کنم. و عملا مدرسه سینما، بودن در آن سریال و با آن دست اندرکاران هم یک هدیه برای من بوده است. خیلی سپاسگذارم.»

 

در حالیکه حالا «خانه پوشالی» قرار است روی آنتن برود و بسیار فراتر از مرزهای سریال اصلی سال ۱۹۹۰ بریتانیایی مورد تحسین رفته – که خود رایت آن را تماشا نکرده – فرنک آندروود را در حالی می‌بینیم که با رای دهندگان آمریکایی مواجه شده و با بدبینی شعله های ترس عمومی را گسترده می کند. کلر به شوهرش می گوید: «باید میزان وحشت را بالا ببریم.»

 

اما مشکلی وجود دارد؛ هرکاری که «خانه پوشالی» می کند، حقیقت یک قدم از آن فراتر می‌رود. عصر روزی که دونالد ترامپ رییس اف‌بی‌آی جیمز کومی را اخراج کرد، اکانت توییتری «خانه پوشالی» حالا چه کسی می داند از روی حادثه یا از قصد، نوشت: «وقتی گوشت تازه باشی، بکش و برای شان چیزی تازه تر بینداز.» از رایت می پرسم این مسئله چقدر عجیب است که در یک هجو سیاسی نقش آفرینی کنی آن هم در حالیکه سیاست در سراسر جهان دیوانه‌وار شده است؟

 

او در پاسخ می گوید: «ترامپ، او تمام ایده های خوب مان را گرفت! چطور از این جلو می زنیم؟ قسمت‌های کوچک داستان پشت ماجرا که هرگز از سی ان ان دریافت نمی کنیم، این همان جایی است که ما می‌توانیم فراتر از هر کس دیگر مرزها را جلو ببریم.»

 

می گویم «بال غربی» حالا شبیه به یک فانتزی رمانتیک از زندگی سیاسی به نظر می رسد که نمایشی ظریف از ایده آلیسم و وظیفه است. او سر تکان می دهد و می گوید: «قبلا اتیکت بیشتری داشتیم. و حالا: هیچ قاعده ای وجود ندارد. و هر ایستگاه جدید هم دقیقا همیناست؛ فقط شایعه، انگشت دراز کردن، سعی کردن برای نابود کردن دیگران با اخبار منفی و با نظر منفی از هر کسی.»

 

اخیرا، رایت بر فعالیت های سیاسی خود هم تمرکز بیشتری پیدا کرده و علاقه خاص او نسبت به کشور کنگو است و در یغمای کمپانی‌های الکترونیکی که برای قدرت دنبال مواد معدنی هستند؛ او به تلفن همراه من اشاره می کند که دارد مکالمه مان را در میزی که بین مان قرار دارد ضبط می کند؛ دستگاه هایی که ما بسیار به آن ها تکیه می‌کنیم. بازدیدی از کنگو، که طی آن او با زنان محلی ملاقات کرد، باعث شد او «Pour Les Femmes» را ۱۸ ماه پیش همراه دوست قدیمی و طراح کرن فاولر تاسیس کند. این یک کمپانی فروش لباس خواب است که پیژامه های درجه یک می‌فروشد (در بریتانیا، می توان آن ها را از مغازه سلفریج خریداری کرد؛ خیلی دوست داشتنی هستند، اما ارزان نیستند). با تمام مزایا و درآمدهای این کمپانی، آن ها سرمایه سازمان‌های خیریه زنان کنگویی را تامین می کنند و به آن ها سرمایه مورد نیاز برای به راه انداختن تجارت های کوچک از جمله شیرینی پزی و تولید لباس را می دهند و همچنین برای فرزندان آن ها خانه و امکان آموزش فراهم می کنند. رایت و فاولر می خواهند مدرسه بسازند، دخرتان را به دانشگاه بفرستند و تا جایی که می توانند کارهای اشتباه را درست کنند.

 

مخصوصا از زمان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به بعد، سلبریتی ها بیشتر و بیشتر در دید بوده اند؛ و همچنین متهم به جلب توجه به خودشان هم شدهاند. این مسئله چقدر او را آزار می دهد؟ او پاسخ می دهد در سنی است که اگر بخواهد اجازه بدهد این مسایل او را اذیت کنند، کاری بیهوده کرده است. «این کار باعث می شود زمان و انرژی هدر برود و راه های مثبت و قابل توجه برای تغییر زیر سوال بروند.»

 

طی مکالمه های مان مدام به آمازون برمی گردیم و اینکه چطور آن ها کنار مردان جنگیدند و از همان سلاح ها استفاده کردند و به سمت خطر دویدند. راحت می توان دید که چطور این نوع زندگی برای رایت جذاب است. او توصیف می کند که چطور «واندر وومن» توصیف کننده و به نمایش گذارنده «عشق و حمایت و برابری و عدالت است. و این زن است. این مادر است. این غریزه ای است که در ما نهادینه است، مگر نه؟ سلاح ها را که کنار بگذارید، مطمئن نیستم کلر آندروود با این مسئله موافق باشد.»

«واندر وومن» (زن شگفت انگیز) از روز اول ماه ژوئن در سینماها روی پرده می رود.

 

 

 

 

  • 17
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش