شنبه ۳۱ شهریور ۱۴۰۳
۲۲:۱۳ - ۰۱ خرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۳۰۰۲۴۹
فیلم و سینمای جهان

رابين رايت:

ترامپ تمام ایده‏ های خوب «خانه پوشالی» را گرفت!

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان,رابين رايت
در نقش بانوی اول آهنین «خانه پوشالی» و حالا هم مبارز نترس «واندر وومن»، رابین رایت حسابی دارد از ایفای نقش زنان قدرتمند و بی رحم لذت می برد. او به الکس کلارک از گاردین می گوید همه چیز از کجا در مسیر خوبی قرار گرفت.

به گزارش بانی فیلم به نقل از گاردین، نگاهی کوتاه به نخستین اپیزود از فصل پنجم سریال «خانه پوشالی» اخیرا روی صفحه‌های رسانه های اجتماعی این سریال منتشر شد. در آن، رابین رایت که نقش بانوی اول شخصیت رییس جمهور کوین اسپیسی را بازی می کند، به دوربین زل می زند و با سردی خاصی می گوید: «مدتی است می خواهم با شما صحبت کنم. ترسناک است، مگر نه؟ من و رییس جمهور یک درخواست ساده داریم. به ما بگویید چه می بینید. من و شوهرم می خواهیم از شما محافظت کنیم.»

 

ناگهان، برمی گردیم به دنیای متقاعدکننده و گول زننده فرنک و کلر آندروود، آن هم در حالیکه شرارت شان با احتیاط در نگرانی برنامه ریزی شده، پنهان شده است. با این حال وقتی او را در یک رستوران معمولی لس آنجلسی می بینم، رابین رایت کاملا از نظر فیزیکی نسبت به آندروود متفاوت است. بانوی اول او بسیار شیک و باوقار است، اما از نظر بدنی هم با ابهت است؛ آدم می ماند که رایت که کوچک و ظریف است، چطور می تواند آن لباس های قدرت را به تن کند.

 

به او می گویم یک بار عکسی از آندروود را به آرایشگرم نشان دادم تا ببینم می‌تواند آن موهای دراماتیک او را کپی کند یا خیر. او از خنده منفجر می شود. می پرسد: «هیچ ایده ای داری که چقدر محصول برای موهای من مصرف می شود؟ وقتی خیس است سه محصول می زنند که به آن شکل می دهد و حفظش می کند، ریشه هایش را بالا می برد و کلی هم شانه برای فر دادن و حالت دادن استفاده می شود.» می گوید امروز موهایش بلند شده چون می خواست به طور موقت کلر آندروود که برای او یک گلدن گلوب و مجموعه ای از نامزدی های دیگر به ارمغان آورده را کنار بگذارد.

 

اما برای صحبت کردن در مورد تفسیری بسیار متفاوت از قدرت زنانه اینجاییم. در چیزی که عملا نخستین فیلم اکشن اوست، رایت در فیلم جدید «واندر وومن» تبدیل به ژنرال آنتیوپی، مبارز آمازونی می‌شود؛ او نقش عمه دایانا، پرنسس آمازون را بازی می کند که تعلیم دهنده نظامی او هم هست و شمشیر، ردا و زره به تن دارد. همانطور که یکی از منتقدان گفت، این نقش مثل «لباس پوشیدن مثل شخصیت های رویاهای کلر آندروود است.»

 

برای آماده شدن فیلمبرداری در استودیو هرتفوردشایر کمپانی برادران وارنر، او چند هفته تمرین کرد، در جلسات اسب سواری، هنرهای رزمی، وزنه برداری، هماهنگی صحنه های نبرد شرکت کرد و دورههای سخت تمرین بدنی با تمام آمازونی های دیگر برداشت. هر روز آن ها با هم سیب زمینی و پاستا و شیک پروتئین و بادام زمینی و موز می خوردند تا به سرعت بدن شان حجیم  شود.

 

او بین خوردن چغندر کالیفرنیایی و سالاد کوینولا می گوید کار خیلی سختی بود؛ بعضی روزها، «حتی نمی توانستم سر صحنه حاضر بشوم چون خیلی مجروح بودم، چون بدنم به آن فشار عادت نداشت. و من جثه کوچکی دارم.» او می گوید بعد از اینکه در بیست و چند سالگی بچه دار شد، به طور «ناسالمی» لاغر شد، حتی با وجود اینکه خیلی غذا می‌خورد. حالا، او متوجه شد که چالش های فیزیکی «واندر وومن» و رفاقتی که بعد از آن به وجود آمد «به شدت برانگیزنده» بودند. «آدم می خواهد سر صحنه حاضر شود، وگرنه شانه خالی کرده، و آن هم در حالیکه تمام زنان دیگر آنجا هستند؟ جالب نیست.»

 

در هفته اول فیلمبرداری، رابین ۵۰ ساله شد. «خیلی برایم خوب بود. پنجاه ساله بشوم و در بهترین حالت فیزیکی زندگی ام قرار بگیرم؟ و این کار را هم بتوانم با تمام این دخترها بکنم که همه از یکدیگر حمایت می کردند و می خواستند همه مان بهترین کاری که می توانیم را انجام بدهیم. خیلی حال داد.»

 

در چند سال گذشته، زندگی رایت دچار دریایی از تغییرات شده که بسیار فراتر از حوزه اسکوات و وزنه زدن می روند. در سال ۲۰۱۰، رابطه ۲۰ ساله او با شان پن به پایان رسید: بعد از دوره ای از جدایی و آشتی که خودش قبلا گفته بود به خاطر تلاش‌های شان در دست نخورده باقی ماندن خانواده شان بوده، آن‌ها از یکدیگر طلاق گرفتند. هر دوی شان یک بار قبلا ازدواج کرده بودند، رایت با دین ویدرسپون بازیگر که در نخستین فیلم بزرگش «سانتا باربارا» کنار او بازی کرده بود. ویدرسپون سال گذشته خودش را کشت. پن، ازدواج مشهوری با مدونا داشت؛ کسی که سال گذشته به او پیشنهاد داد اگر ۱۵۰ هزار دلار به سازمان خیریه اش اهدا کند دوباره با او ازدواج خواهد کرد. با وجود اینکه رایت وقتی که با پن بود به بازیگری ادامه می داد، چند نقش خوب هم داشت، این حس قطعی وجود داشت که مسیر حرفه ای کاری پن هم از نظر هنرمندانه و هم از نظر مالی ارجح تر است. این زوج از لس‌آنجلس به مارین کاونتی نزدیک سان فرانسیسکو نقل مکان کردند.

 

رایت طلاق شان را «نابودکننده» خوانده بود؛ پن هم ادعا کرده بود که در دو ازدواج اولش حس می کرد دوست داشته نمی شود و گفته بود پن حالا برایش مثل «یک شبح» است. از زمان طلاق شان، رایت قصد ازدواج با بن فاستر بازیگر را داشت و گفته بود هیچ کس مثل فاستر او را نمی خنداند و هر دو حروف اول نام شان را روی انگشت حلقه شان خالکوبی کرده بودند.

 

فرزندان او با پن، دخترش دیلن و پسرش هاپر که به ترتیب ۲۶ و ۲۳ سال دارند، حالا مسیر حرفه ای کاری خود را در زمینه بازیگری و مدلینگ آغاز کرده‌اند. آن ها موانع بسیاری جوانی پردردسر را پشت سر گذاشتند (در مصاحبه ای اوایل امسال، هاپر در مورد مصرف کریستال مت و بازیابی که پدرش او را به آن ترغیب کرده بود اشاره کرد؛ او همچنین به خاطر یک حادثه اسکیت بوردینگ به شدت مجروح شده بود).

 

رایت اقرار می کند که انتخاب‌های کاری فرزندانش به شدت او را متعجب می کنند. «می دانید، وقتی بچه هستند، از وقتی که متولد شده اند سر صحنه بودند. من بین صحنه های «فارست گامپ» (که در آن او نقش جنی، عشق زندگی فارست را بازی می کرد) به هر دوی شان شیر می دادم. مدام وقتی بزرگ می شدند می گفتند خدایا، هرگز نمی خواهم بازیگر بشوم، کل زندگی ام را سر صحنه فیلمبرداری گذراندم.»

 

برای رایت، چند سال اخیر مجموعه ای از نقش های سینمایی را با خود آوردند که شامل نقش هایی در «مانی بال»، «دختری با خالکوبی اژدها» و «اورست» می شدند و یک نقش غول آسای تلویزیونی هم همراه شان از راه رسید. حالا، آن ها در ششمین سال خود هستند، که طی این مسیر رایت نه تنها شخصیت خود را گسترده تر کرده، بلکه درخواست حقوق برابر با اسپیسی هم کرد و پیروز شد (که دو سال پیش گزارش شده بود ۵۰۰ هزار دلار برای هر اپیزود است) و به نفع خودش به گزارش هایی اشاره کرد که حاکی از این بودند که شخصیت او چقدر محبوب بینندگان است.

به نظر می رسد او در حال حاضر به یک تکه آزاد از جاده رسیده باشد؛ و وی در این باره می‌گوید در حقیقت وارد یک جاده کاملا جدید شده است: «مسلما با چیزی که این سریال فراهم کرد وارد یک بزرگراه ایالتی دیگر شدم. یادم می آید که وقتی کارمان را شروع کردیم، همه می گفتند این سریال بیشتر از دو یا سه فصل دوام نمی آورد چون سریال‌ها بیشتر از این اثر ندارند. اما حالا سورپرایز بچه ها!»

او همچنین توانست یکی از آرزوهای قدیمی اش را مبنی بر کارگردانی کردن برآورده کند و در تعدادی از اپیزودهای فصل های اخیر «خانه پوشالی» پشت دوربین رفت. «به نظرم از جایی به بعد آدم به خودش اجازه جلو رفتن می‌دهد: می توانی این کار را بکنی. و می دونی چیه؟ اگر جواب چیزی را بلد نباشم، یا بلد نباشم که چطور باید یک کار را انجام بدهم، می گویم: می توانم از کمک شما استفاده کنم؟ شما که ۴۰ سال است پشت دوربین هستی و کارکشته شدی، به من بگو که برای این صحنه از چه لنزی باید استفاده کنم. و عملا مدرسه سینما، بودن در آن سریال و با آن دست اندرکاران هم یک هدیه برای من بوده است. خیلی سپاسگذارم.»

 

در حالیکه حالا «خانه پوشالی» قرار است روی آنتن برود و بسیار فراتر از مرزهای سریال اصلی سال ۱۹۹۰ بریتانیایی مورد تحسین رفته – که خود رایت آن را تماشا نکرده – فرنک آندروود را در حالی می‌بینیم که با رای دهندگان آمریکایی مواجه شده و با بدبینی شعله های ترس عمومی را گسترده می کند. کلر به شوهرش می گوید: «باید میزان وحشت را بالا ببریم.»

 

اما مشکلی وجود دارد؛ هرکاری که «خانه پوشالی» می کند، حقیقت یک قدم از آن فراتر می‌رود. عصر روزی که دونالد ترامپ رییس اف‌بی‌آی جیمز کومی را اخراج کرد، اکانت توییتری «خانه پوشالی» حالا چه کسی می داند از روی حادثه یا از قصد، نوشت: «وقتی گوشت تازه باشی، بکش و برای شان چیزی تازه تر بینداز.» از رایت می پرسم این مسئله چقدر عجیب است که در یک هجو سیاسی نقش آفرینی کنی آن هم در حالیکه سیاست در سراسر جهان دیوانه‌وار شده است؟

 

او در پاسخ می گوید: «ترامپ، او تمام ایده های خوب مان را گرفت! چطور از این جلو می زنیم؟ قسمت‌های کوچک داستان پشت ماجرا که هرگز از سی ان ان دریافت نمی کنیم، این همان جایی است که ما می‌توانیم فراتر از هر کس دیگر مرزها را جلو ببریم.»

 

می گویم «بال غربی» حالا شبیه به یک فانتزی رمانتیک از زندگی سیاسی به نظر می رسد که نمایشی ظریف از ایده آلیسم و وظیفه است. او سر تکان می دهد و می گوید: «قبلا اتیکت بیشتری داشتیم. و حالا: هیچ قاعده ای وجود ندارد. و هر ایستگاه جدید هم دقیقا همیناست؛ فقط شایعه، انگشت دراز کردن، سعی کردن برای نابود کردن دیگران با اخبار منفی و با نظر منفی از هر کسی.»

 

اخیرا، رایت بر فعالیت های سیاسی خود هم تمرکز بیشتری پیدا کرده و علاقه خاص او نسبت به کشور کنگو است و در یغمای کمپانی‌های الکترونیکی که برای قدرت دنبال مواد معدنی هستند؛ او به تلفن همراه من اشاره می کند که دارد مکالمه مان را در میزی که بین مان قرار دارد ضبط می کند؛ دستگاه هایی که ما بسیار به آن ها تکیه می‌کنیم. بازدیدی از کنگو، که طی آن او با زنان محلی ملاقات کرد، باعث شد او «Pour Les Femmes» را ۱۸ ماه پیش همراه دوست قدیمی و طراح کرن فاولر تاسیس کند. این یک کمپانی فروش لباس خواب است که پیژامه های درجه یک می‌فروشد (در بریتانیا، می توان آن ها را از مغازه سلفریج خریداری کرد؛ خیلی دوست داشتنی هستند، اما ارزان نیستند). با تمام مزایا و درآمدهای این کمپانی، آن ها سرمایه سازمان‌های خیریه زنان کنگویی را تامین می کنند و به آن ها سرمایه مورد نیاز برای به راه انداختن تجارت های کوچک از جمله شیرینی پزی و تولید لباس را می دهند و همچنین برای فرزندان آن ها خانه و امکان آموزش فراهم می کنند. رایت و فاولر می خواهند مدرسه بسازند، دخرتان را به دانشگاه بفرستند و تا جایی که می توانند کارهای اشتباه را درست کنند.

 

مخصوصا از زمان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به بعد، سلبریتی ها بیشتر و بیشتر در دید بوده اند؛ و همچنین متهم به جلب توجه به خودشان هم شدهاند. این مسئله چقدر او را آزار می دهد؟ او پاسخ می دهد در سنی است که اگر بخواهد اجازه بدهد این مسایل او را اذیت کنند، کاری بیهوده کرده است. «این کار باعث می شود زمان و انرژی هدر برود و راه های مثبت و قابل توجه برای تغییر زیر سوال بروند.»

 

طی مکالمه های مان مدام به آمازون برمی گردیم و اینکه چطور آن ها کنار مردان جنگیدند و از همان سلاح ها استفاده کردند و به سمت خطر دویدند. راحت می توان دید که چطور این نوع زندگی برای رایت جذاب است. او توصیف می کند که چطور «واندر وومن» توصیف کننده و به نمایش گذارنده «عشق و حمایت و برابری و عدالت است. و این زن است. این مادر است. این غریزه ای است که در ما نهادینه است، مگر نه؟ سلاح ها را که کنار بگذارید، مطمئن نیستم کلر آندروود با این مسئله موافق باشد.»

«واندر وومن» (زن شگفت انگیز) از روز اول ماه ژوئن در سینماها روی پرده می رود.

 

 

 

 

  • 17
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش