جمعه ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۵:۰۱ - ۰۱ مهر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۷۰۰۲۰۳
فیلم و سینمای جهان

گیم آو ترونز

سریال بازی تاج و تخت، پلی میان اسطوره و تاریخ

سریال گیم آو ترونز,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

به گزارش هفته نامه کرگدن، آیا جورج. آر. آر. مارتین توانسته با هوشمندی، روایت های مختلف در قرون و اعصار و فرهنگ های متفاوت را بجا و درست کنار هم بنشاند و از آن قصه ای امروزی بسازد؟

 

استقبال گسترده از سریال «گیم آو ترونز» دلایل متنوع و متعددی دارد. در درجه اول می توان به داستان پردازی استادانه و غنای تخیل در قصه های آن اشاره کرد؛ همان چیزی که خواننده یا بیننده را در ابتدای امر مجذوب می کند.رمان سه خط روایی اصلی یا ابرروایت دارد، به علاوه ده ها روایت فرعی وصدها خرده روایت.

 

یکی از سه خط اصلی جنگی است که برای تصاحب سریر آهنین و پادشاهی بر هفت اقلیم در جریان است. خط روایی دوم بر می گردد به دیوار یخی که آن طور که در کتاب گفته می شود، قدمتی هشت هزار ساله دارد و خط سوم ماجرای دختری است که از سلسه تارگرین ها باقی مانده و مادر اژدهاست و سرگذشتش به موازات آن دو رویداد در جریان است.

 

 

این خط روایت تا جلد چهارم مستقل عمل می کند و در جلد پنجم است که با باقی داستان ها دچار تلاقی می شود.اما سوال این جاست که این داستان هاور وایت ها کاملا از تخیل نویسنده اش نشئت می گیرید یا جورج. آر. آر. مارتین توانسته با هوشمندی، روایت های مختلف در قرون و اعصار و فرهنگ های متفاوت را بجا و درست کنار هم بنشاند و از آن قصه ای امروزی بسازد؟

 

اساس این داستان ها در چه دوره ای می گذرند و اشاره به چه تاریخی دارند؟ پاسخ این سوال ها نه ساده است و نه کوتاه. این داستان در جهانی خیالی می گذرد و حتی زمان اسطوره ای است. به طور کلی در تمام داستان های ریز و درشتی که می خوانیم و می بینیم، تلفیقی وجود دارد از تاریخ و اسطوره و واقعیت و افسانه.

 

البته اگر این دوس هم را از یکدیگر مستقل کنیم، سهم واقعیت بیشتر است و جادو حکم چاشنی را دارد. اما چنانچه بخواهیم از سرچشمه های الهام اثر حرف بزنیم، هم می توانیم ردش را در تاریخ بگیریم و هم از آن بیشتر در اسطوره های حماسی کهن.

 

مثلا یکی از منابع الهام غیرقابل انکار مجموعه، ساگاها (یا داستان نامه های وایکینگی و ایسلندی) است. همین طور منظومه حماسی نیلبونگ های آلمانی و کل داستان هایی که حول محور آرتورشاه و شهسواران میزگرد و کاملوت می گردد. تمام داستان های شهسواری اواخر قرون وسطی و اوایل رنسانس را هم به این مجموعه اضافه کنید؛ داستان هایی که دن کیشوت نقطه پایانی بر همه شان بود و درواقع این داستان ها را به هجو گرفت.

 

از طرف دیگر می شود گفت نویسنده از آثار معروف و کهن ادبیات دیگر نیز استفاده  کرده است. یکی از منابع الهام حتما منظومه حماسی چینی ها به نام «رمانس سه اقلیم» است که در سه مجلد براساس رویدادهای تاریخی واقعی که در قرون دو و سه میلادی در چین رخ می دهند، در قرن چهارده نگاشته شده و منسوب به شخصی است به نام اُ کوآنگ چونگ.

 

از منابع الهام دیگر این داستان می شود به منظومه سانسکریت «مهابهاراتا» و «ایلیاد» هومر اشاره کرد که تاثیر این آخری کاملا مشخص است. مثلا آن جا که استانیسلاس (برادر مدعی تاج و تخت رابرت) برای پیروزی در جنگ پیروز، به توصیه زن موقرمز دخترش را قربانی می کند، دقیقا یادآور اییفی گنیادر «ایلیاد» است که به فرمان پدرش، آگامنون، به قربانگاه فرستاده می شود.

 

سریال گیم آو ترونز,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

ما در روایت سوم وارد دنیای باستان می شویم و در خط روایی یک و دو قرون وسطای اروپا را می بینیم؛ هم از نظر ظاهر و لباس و... هم از نظر تکنولوژی. البته گوشه چشمی نیز به عصر رنسانس دارد. روایت سوم نیز  دور از اروپاست و بیشتر به خاور دور و آفریقا شبیه است. حضور حاشیه ای رنسانس را در آن جا می توان دید که مثلا کل وقایع خانواده لنیستر دقیقا یادآور خاندان های فاسد اشرافی ایتالیا نظیر خاندان بورجیا یا مدیچی است در دوران «دولت شهرها».

 

رابطه پدر خانواده با دختر و پسرهایش و رابطه آنها با یکدیگر، خاندان بورجیا را تداعی می کند. یا آن جا که مثلا در فصل پنجم فرقه ای به نام گنجشک ها پیدا می شوند و رهبری دارند به نام گنجشک اعظم که جوان ها را دنبال خود جمع می کند، شبیه قیام جیرولامو ساوونارولا در اواخر قرن پانزدهم در فلورانس است که خاندان مدیچی فاسد را از این دولت شهر فراری می دهد.

 

اما نمی توان این روایت ها را الگوبرداری نعل به نعل از منابع الهام شان دانست. نویسنده باز هم با هوشمندی خود توانسته از دل متون کهن قصه های امروزی بیافریند که به مذاق خواننده یا بیننده خوش بیاید. کافی است پرسوناژها را در نظر بگیرید. در گذشته و در داستان های حماسی کهنی که نقل شده، شاهد شخصیت هایی خطی و تخت هستیم، اما شخصیت های این کتاب کاملا مطابق با عناصر دراماتیک رمان مدرن و به شدت پیچیده هستند. به گونه ای که خواننده یا بیننده نمی تواند به آن ها بی تفاوت بماند.

 

ریلیتی شوی شوالیه ها

رامبد خانلری: بازی سیاسی بین سیاستمداران کلان ترانه آتش و یخ بازی مدرنی است و مشخص است که نویسنده مناسبات سیاسی دنیای امروز را در دنیای داستانش لحاظ کرده است.

 

تا صحبت از داستان فانتزی می شود، عده ای این گونه را با استناد به داستان هایی مانند «افسانه بیوولف» یا «هزار و یکشب» از قدیمی ترین گونه های داستان معرفی می کنند، اما حقیقت این جاست که فانتزی یکی از جدیدترین گونه های داستانی است که بیشتر از دویست سال عمر ندارد.

 

سریال گیم آو ترونز,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

برای این شکل از داستان نویسی دو استخوان بندی کلی وجود دارد و تمام داستان های فانتزی دنیا در یکی از این دو فرم کلی می نشینند و شکل می گیرند؛ یکی مختصات «دنیای جدید» و دیگری مختصات «فانتزی شمشیر». دنیای جدید یعنی تمام داستان هایی که انسانی معمولی به واسطه دغدغه ای که به نارضایتی از دنیای اطراف دامن می زند، وارد جهانی فانتزی می شود و آن جا خود واقعی شار را به واسطه سختی ها و خطرات دنیای جدید می شناسد و در نقش منجی دنیای جدید وارد عمل می شود و تاریخ سرزمین جدید را عوض می کند.

 

معروف ترین داستان های فانتزی که در این حال و هوا می شناسیم، «آلیس در سرزمین عجایب» و «نارنیا» هستند و در سال های اخیر داستان های موفق دیگری همچون «کرولاین» و فیلمنامه سه گانه موفق «ماتریکس» با توجه ویژه به آن ها نوشته شده اند و دیگری مختصات فانتزی شمشیر که با «افسانه کنان بربر» شروع شد و با مجموعه موفق «ارباب حلقه ها» به اوج شکوفایی خود رسید، نسبت به مختصات اول خشونت بیشتری دارد و طرح و توطئه داستان ها براساس سحر و جادو و جنگ و خونریزی به قصد تصاحب فرمانروایی است.

 

این مختصات از ابتدا در دنیای فانتزی آغاز می شود. دنیای این داستان ها مانند ارباب حلقه های دنیایی برساخته است که جغرافیای خودش را دارد، اقلیم خودش را دارد و حتی جوامع انسانی و غیرانسانی آن مرامنامه و تشکل های خاص خودشان را دارند. اژدها به عنوان کاتالیزور در تمام این داستان ها نقش کلیدی دارد.

 

البته در سال های اخیر مختصات سومی هم شکل گرفته که تلفیقی از دو مختصات قبلی است. «هری پاتر» شبیه تمام قهرمان های دنیای جدید در دنیای خودش موجودی معمولی است که مانند آلیس یا کرولاین با بهانه به دنیای برساخته ای وارد می شود تا تاریخ آن دنیای دیگر را عوض کند. اما دنیای جدید مانند دنیاهای فانتزی شمشیر قوانین خودش را دارد، خون ها و نژادهای مربوط به خودش را دارد و میان این ها جنگی خونین برای تصاحب قدرت حکمفرماست.

 

سریال گیم آو ترونز,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

مجموعه داستان های «ترانه آتش و یخ» که سریال «تخت و تاج» از روی آن ها ساخته می شود، یکی از جدیدترین آثار موفق فانتزی با مختصات شمشیر است. نویسنده این داستان تلاش زیادی برای شناخت مردم زمانه خودش کرده است و این شناخت را در نگارش اثر لحاظ کرده است.

 

در حقیقت آنچه موجب موفقیت این داستان نسبت به سایر رقبای خودش در این گونه (که این روزها کم هم نیستند) می شود، همین شناخت نویسنده از خلق و خوی مخاطب و شناخت دغدغه های آنان است. مطالعه ابزار و سرگرمی های فراگیر با حال و هوای فانتزی شمشیر مانند بازی آنلاین «تراوین» در سال های گذشته یا بازی موفق «کلش او کلنز» در سال های اخیر و موفقیت کم نظیر این بازی ها جامعه آمار گسترده ای را در اختیار این نویسنده قرار داده است و مقدمات موفقیت را برای نگارش این داستان ها فراهم کرده است.

 

از طرفی بازی سیاسی بین سیاستمداران کلان ترانه آتش و یخ بازی مدرنی است و مشخص است که نویسنده مناسبات سیاسی دنیای امروز را در دنیای داستانش لحاظ کرده است. ترانه آتش و یخ قهرمان های زیادی دارد، قهرمان هایی که چه از نظر ظاهر و چه از نظر توانایی تفاوت زیادی با هم دارند.

 

گاهی در ساخت یک قهرمان با مفهوم اسطوره ای که ما از قهرمان سراغ داریم برخورد کاریکاتوری شده است (مانند تریون لنیستر که یکی از پرطرفدارترین شخصیت های مجموعه است، اما بیشتر به ضد قهرمان شبیه است) و همین مسئله باعث می شود درصد بیشتری از آدم ها با یکی از این قهرمان ها ارتباط برقرار کنند و مخاطب سریال باشند.

 

آنچه میان قهرمان ها حکمفرماست هم بسیار مدرن است؛ نویسنده از این بستر اساطیری کارکردی شبیه به «ریلیتی شو» گرفته است؛ در نتیجه معلوم نیست که قهرمان مورد نظر شما از هفته بعد با برنامه همراه باشد یا در همین هفته کلکش کنده شود. همه این ها باعث می شود ترانه آتش و یخ مرزهای فانتزی شمشیر را کمی جا به جا کند و خودش را به عنوان یکی از موفق ترین آثار این گونه در تاریخ ادبیات داستانی ماندگار کند.

 

گرگی مقابل خورشید سرخ

محمد میرقاسمی: تاکنون افراد زیادی از زوایای متفاوت درباره این مجموعه و جزییاتش نوشته اند، اما موضوعی که در این متن سعی دارم به آن بپردازم، شعارها و نشان ها (پرچم) است.

 

سریال گیم آو ترونز,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

تاکنون افراد زیادی از زوایای متفاوت درباره سریال گیم آو ترونز و جزییاتش نوشته اند، اما موضوعی که در این متن سعی دارم به آن بپردازم، «شعارها و نشان ها (پرچم)» است. در دنیای حماسی پیش از تمدن جدید که رسانه به شکل امروز وجود نداشت، صاحبان قدرت چگونه مانیفست هایشان را به گوش دیگران می رساندند؟

 

می دانید که در آغاز سریال بازی تاج و تخت، هفت فرمانروایی قدرتمند که هرکدام زیرمجموعه هایی دارند، در حال مبارزه برای به دست آوردن تخت فرمانروای هفت اقلیم هستند که هر کدام شعار و پرچمی مخصوص به خود دارند، بیایید با هم مانیفست های این هفت خاندان را مرور کنیم.

 

براتیون ها: «خشم از آن ماست» این شعار براتیون هاست. جوان ترین میان خاندان های بزرگ که در ابتدای سریال، حاکم بر هفت اقلیم اند و پادشاه رابرت که از این خانواده است، بر تختی تکیه زده که تمام جنگ ها بعد از او برای تسخیرش در می گیرد. آن ها مردمانی عصبی و تندخو هستند. پرچمشان گوزنی سیاه بر زمینه ای طلایی است و روی سر گوزن تاجی دیده می شود که بعد از به قدرت رسیدن پیتر به پرچم اضافه شده. شعارشان همه چیز را درباره آن ها می گوید. حاکمانی تندخو و کم خرد که به خشمشان می بالند نه عقلشان.

 

لنیسترها: لنیسترها ثروتمندترین خاندان در هفت اقلیم اند. مالکان سرزمین های غربی، حکومتشان بر پایه زر و زور است و از هیچ بی اخلاقی در راه رسید به قدرت کوتاهی نمی کنند. (چیزی شبیه به عربستان سعودی در دنیای امروز) نشانشان شیری طلایی است بر زمینه ای سرخ و شعارشان این است: «غرش مرا بشنو»؛ شعاری که نسبت به براتیون ها منطقی تر است و بیشتر بهشان می آید. اما نکته کلیدی، در شعار دوم لنیسترهاست. جمله ای مشهور که بارها در مواقع خطر اهالی این خاندان را می رهاند و باعث می شود با دست خالی بتوانند هر کسی را بخرند. آن جمله این است: «یک لنیستر همیشه قرض را می پردازد.»

 

سریال گیم آو ترونز,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

استارک ها: استارک ها خاندانی هستند که سریال با آن ها و از دل زندگی آرامشان در قلعه وینترفل آغاز می شود. آن ها محافظان شمالند. مردمانی صلح طلب، عاقبت اندیش و نگران. شعارشان این است: «زمستان در راه است.» جمله ای که برخلاف باقی شعارها، نشانی از خودستایی و قدرت نمایی درش نیست و یک هشدار است. پرچم استارک ها طرح یک دایرولف (نوعی گرگ عظیم الجثه) خاکستری بر زمینه ای به سپیدی برف است. از همین جا برایشان آرزوی موفقیت می کنم.

 

مارتل ها: «سرکوب نشده، سر خم نکرده، شکسته نشده»؛ این شعار چه جور مردمانی می تواند باشد؟ قومی بارها سرکوب شده و گریزان از گذشته خود. مارتل ها خود را نژادی متمایز و برتر می دانند. محافظه کارند و بیش از هر چیز از لنیسترها بیزارند. نشان آن ها نیزه ای فرورفته در یک خورشید سرخ است.

 

سریال گیم آو ترونز,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

تایرل ها: شخصا از این خاندان بدم می آبد. همه چیزشان مشکوک است. بزرگ ترین ارتش در هفت پادشاهی را دارند و روی دوستی شان نمی شود حساب کرد. می پرسید نماد و پرچشمان چیست؟ یک گل رز. بله. رزی طلایی بر زمینه سبز. تظاهری گل درشت و تصنعی به صلح طلبی. پیرزن ها در رده های بالای قدرت این قومند و شعار تایرل ها این است: «قوی رشد کن» به راستی شما می توانید به چنین خاندانی اعتماد کنید؟

 

تارگرین ها: این خاندان نجیب زاده، پیش تر سالیان درازی به لطف قدرت ماورایی اژدهایان نیرومندش در هفت اقلیم سلطنت کرده و حالا باز دختری از این خاندان برخاسته و توانسته آرام آرام لشکری بزرگ فراهم کند و سه اژدهای کوچکش را پرورش دهد برا فتح تاج و تخت. او مادر اژدهایان نام دارد. شعار تارگرین های قدرتمند «آتش و خون» است و نشانشان اژدهایی سه سر و سرخ بر زمینه ای سیاه. همین قدر تخیلی و افسانه ای.

 

گریجوی ها: خاندانی بزرگ و عجیب که بر جزایر آهن حکمرانی می کنند. جزایری غمزده و تاریک. گریجوی ها خودشان هم در قلعه های کم نور و ترسناک زندگی می کنند. مردمانی هستند قوی بنیه، سنتی، بدبین همه، دیوانه و غیرقابل پیش بینی. نشانشان یک کراکن (موجودی افسانه ای شبیه به ماهی مرکب) طلایی است بر زمینه ای سیاه. اما شعار گریجوی ها به نظر نگارنده جالب ترین و در عین حال داستانی ترین شعار در میان این هفت خاندان است. شعاری به پیچیدگی و گنگی خود گریجوی ها: «ما دانه نمی کاریم.»

 

کاوه میرعباسی

 

 

  • 11
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش