مشخصات فیلم
عنوان: «پادشاه یاغی»
محصول: شرکتهای نت فلیکس و سیگما
تهیه کنندگان: جیلیان بری و مارک بامباک
سناریست ها: باش دوران، جیمز مک اینیس و دیوید هاروور
کارگردان: دیوید مکنزی
مدیر فیلمبرداری: بری اکروید / تدوینگر: جیک رابرتز
موسیقی متن: جیم ساترلند / طول مدت: ۱۴۶ دقیقه
بازیگران: کریس پاین، آرون تیلور جانسون، فلورانس پیو، بیلی هول، تونی کوران، استیفن دیلانی، سم اسپرول، کالان مول وی، جیمز کاسمو، پل بلیر، کریس فولتون و استیون کری.
کار تازه دیوید مکنزی کارگردان اسکاتلندی، قصه خود را از همان جایی آغاز میکند که «شجاع دل» فیلم حماسی سال ۱۹۹۵ مل گیبسون به پایان رسانده بود. آن فیلم زندگی پرشکوه و فرجام تلخ ویلیام والاس را به تصویر کشید که اولین مبارز بزرگی بود که علیه دولت مرکزی انگلیس بپاخاست و در راه استقلال اسکاتلند به کوششی عظیم دست زد و البته به دست مأموران مزدور دولت لندن و خائنان در اردوگاه خودی کشته شد و حالا فیلم جدید مکنزی روی رابرت دبروس تمرکز میکند که کوشنده بزرگ بعدی در راه استقلال اسکاتلند بود و کارهایش ویلیام والاس بزرگ را به یاد آورد. هر چه هست «پادشاه یاغی» به سبک و سیاق فیلمهای دیوید لین با تصاویری عظیم تماشای خود را در سالنهای بزرگ و به روشهای سنتی میطلبد حال آنکه توسط نت فلیکس که از سرکردههای نهضت دانلود فیلمهای تحت حمایت و تملک خویش به طور همزمان با اکران فیلم در سالنهای سینما است، تهیه شده و به تبع آن بسیاری از دوستداران و مشتریان فیلمهای نت فلیکس این فیلم را هم روی صفحه کوچک رایانه خود مشاهده خواهند کرد و این جای دریغ فراوان دارد زیرا مکنزی با کمک پری اکروید مدیر تصویربرداری فیلمش تصاویری را فراهم آورده که فقط با واژههای اولترا واید اسکرین قابل توصیف اند. مکنزی با ساختن «outlow king» فرصت تجدید همکاری با کریس پاین را نیز برای خود به وجود آورده و کار مشترک قبلی آنان همان فیلم معروف و تحسین شده «اگر از آسمان سنگ ببارد» بود که در سال ۲۰۱۶ اکران شد.
فیلم «اگر از آسمان سنگ ببارد» درباره دو برادر در یکی از ایالات جنوبی امریکا بود که نیازهای زمانه و بازار کساد آنها را به سوی سرقت از بانکها سوق داد و کاراکترسازی مکنزی در آن فیلم به قدری خوب بود که فیلم نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم سال شد. آن موفقیت بزرگ که با ارائه فیلمی مستقل و با مؤلفههای یک فیلمساز صاحب سبک حاصل آمد، سبب نشده که مکنزی یکبار دیگر آنچه را در فیلم قبلیاش بر جای نهاده بود، بهگونهای تکرار کند. او در این راستا فضای قدری شاعرانه و تصاویر عظیم آن فیلم را میزداید و تصاویری با گستره وسیعتر ولی بدون تمرکزی که در فیلم قبلیاش روی محیطها و چهرهها رؤیت میشد، پیش روی بینندگان میگذارد. عجیبتر آن که حدود یک چهارم تصاویر فیلم با هلی شات و بهتر بگوییم از فراز هلیکوپتر و از فاصلهای دستکم برابر با نیم مایل گرفته شده و تعداد دیگری هم طوری از دل حوادث بیرون آمده که بینندگان خواه ناخواه به یاد «بازگشته» فیلم درخشان و چند اسکاری الهخاندرو گونزالز ایناریتوی مکزیکی محصول ۲۰۱۴ میافتند.
فاصله و تفرقه
«پادشاه یاغی» خواه ناخواه پای «پادشاه ادوارد اول» (با بازی استیفن دیلانی) را به وسط میکشد و افراد و کاراکترهای مختلف را گرداگرد وی میپراکند و یکی از آنها همان رابرت دبروس با بازی کریس پاین است و البته دبروس فقط در اوایل دوران زمامداری ادوارد اول با او همراه است و بسرعت بین آنها فاصله و تفرقه میافتد. در سکانس آغازین «outlow king» ادوارد، ریچارد و سایر سران دربار و فرمانداران مناطق را گرد آورده تا به آنها بگوید به دولت مرکزی و بواقع به سلطنت وی وفادار بمانند و تک رو نباشند و استقلالطلبی نکنند. زیرنویسها به بینندگان میگوید که تا قبل از مداخله ادوارد و بالا کشیدن هزاران هکتار از زمینهای سرسبز اسکاتلند و درآوردن آنها از چنگ کشاورزان سرسخت این منطقه، اسکاتلند در دست نیروها و مردم خودی قرار داشت و هنوز ویلیام والاس که قرنها بعد به درجه sir نایل آمد، مجبور به مداخله و ایستادن مقابل دولت زیادهخواه لندن نشده و در نهایت پرچم مبارزه را به دستهای جوانتر رابرت دبروس انتقال نداده بود. حتی در یک سکانس ۸ دقیقهای که مکنزی در مورد تسلط انگلیسیها بر اسکاتلند تا قبل از بپاخیزیهای فوق به دست میدهد، ادوارد این باور را که اسکاتلندیها را قلع و قمع کرده و به تبع آن لقب در هم کوبنده اسکاتلندی برازنده اوست، به دیگران انتقال میدهد و سپس در یک رویارویی مستقیم با اسکاتلندیها طوری یک قلعه بزرگ در اختیار آنها را با پرتاب چند نیزه بزرگ مشتعل به آتش میکشد که تو گویی وی ۵ قرن پیشتر به سلاحهای اتمی دسترسی داشته است.
اینجا وادی شکسپیر نیست
اگر انفجارها و بیرحمیها اصل ثابت و بارز این گونه سکانسها است، به این خاطراست که کارگردان فیلم میخواهد به همگان هشدار بدهد در انتظار آن دسته از فیلمهای تاریخنگر بریتانیایی که در آنها خطابهها بر سلاحها میچربد و حرفها و کارها شکسپیرگونه است، نباشند و در «پادشاه یاغی» با خونریزی وسیع و تلاقیهای رو در رو مواجه هستند و شمشیرهای سرخ شده از خون دائماً بر فرق سر انسانها فرود میآید.
با وجود این اگر محسناتی جالب همچون ارتباطها و مراودات رابرت و همسر دومش الیزابت دی برگ (با بازی فلورانس پیو) در کار نبود تماشا و تحمل «پادشاه یاغی» تا آخر، کار سختی بود زیرا کمتر میتوان حالات حماسی و ملی و میهنی و رویکردهای جذاب اسکاتلندی بسط یافته به جای جای «شجاع دل» را در این فیلم احساس کرد و با اینکه در فیلم تماشایی مل گیبسون هم خونریزیها اندک نبود اما حسن ناب قهرمانانه آن فیلم عنصر بزرگ غایب در «outlow king» است و حسرت آن را در ذهن و روح تماشاگران میتوان ردیابی و احساس کرد. در «شجاع دل» با وجود حضور صدها مبارز و همراه در اطراف ویلیام والاس او تک قهرمان تنهایی بود که صدایش بر دل حتی افراد بیتفاوت درخصوص مسائل بریتانیا مینشست اما اینجا تماشاگر به سختی با رابرت دبروس همذات پنداری میکند و چشم امید نتفلیکس به محبوبیت فردی نه چندان اندک کریس پاین نزد برخی سینماروها هم برای حل این مشکل و تأمین این نیاز بیحاصل است.
گرهی که باز نمیشود
وقی هم که پای آرون تیلور جانسون در قالب جیمز داگلاس دستیار اول رابرت دبروس به میان میآید، باز گرهی گشوده نمیشود و پیشینه روشن دیوید مکنزی در گرفتن بهترین بازیها از بعضی هنرپیشههای آثارش (نمونه: اوان مک گرگور در «آلان جوان» و جک اوکانل در «starred up») نیز این فیلم تازه را به جایگاهی نمیرساند که سازندگان آن میخواستهاند و به قول برخی ظریفبینان این فیلم ورسیون مکنزی از «نجات سرباز رایان» فیلم قهرمانانه سال ۱۹۹۸ استیون اسپیلبرگ است که به جای رخ دادن در مناطقی مثل نورماندی فرانسه در بطن سرزمینهای سبز بریتانیا روی میدهد و چشمنواز بودن صحنهها فقط پوششی ناکافی بر جوی خونی است که دائماً در منطقه جاری میشود.
منبع: Evening standard
وصال روحانی
- 13
- 2