غمگین‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما (+تصاویر)

این فیلم‌ها ممکن است داستانی غمگین و ناراحت‌کننده داشته باشند اما انسان را به فکر وا می‌دارند و نسبت به فیلم‌های اکشن یا خنده‌دار حرف‌های بیشتری برای گفتن دارند. این امر باعث شده تا سینماگران بزرگی فیلم‌های فراموش نشدنی در سبک درام بسازند.

از طرف دیگر علاقه‌‌مندان سینما توجه ویژه‌ای به فیلم‌های غمگین و احساسی دارند و حساب دیگری روی این فیلم‌ها باز می‌کنند. به همین دلیل اگر شما هم به این سبک علاقه دارید پیشنهاد می‌کنیم در ادامه به فهرست غمگینانه‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما نگاهی داشته باشید.

۱. انجمن شاعران مرده (محصول سال ۱۹۸۹)

در بین فیلم‌های زیادی که ساخته می‌شوند تنها بعضی از آن‌ها هستند که روح و روان مخاطب را درگیر می‌کنند و انجمن شاعران مرده یکی از آن‌هاست. در این فیلم معلمی با نام جان کیتینگ سعی دارد به دانش‌آموزان خود بفهماند که به شعر از دیدگاه دیگری نگاه کنند. در این فیلم رابین‌ ویلیامز فقید نقش معلم را ایفا می‌کند و به غیر از وی سایر هنرپیشه‌های آن نوجوان هستند اما انجمن شاعران مرده تنها مخاطب جوان را هدف قرار نداده و فیلمی برای جوانان و بزرگسالان است.

این فیلم نه تنها قطره اشکی از گوشه چشم مخاطب جاری می‌کند بلکه از انسان‌دوستی و دنبال کردن رؤیاها و رسیدن به آن‌ها حکایت دارد.

۲. بینوایان (محصول سال ۲۰۱۲)

اقتباس‌های سینمایی زیادی از رمان بینوایان نوشته ویکتور هوگو انجام شده است. انصافاً هم باید گفت این رمان داستان قوی دارد و به هر زبانی که بازگو شود شنیدنی است. در بین تمامی اقتباس‌های سینمایی که از بینوایان شاهد بوده‌ایم نسخه سینمایی آن در سال ۲۰۱۲ به یکی از بهترین فیلم‌های غمگین تبدیل شده است.

این فیلم به صورت موزیکال ساخته شده اما غم و اندوه آن را نمی‌توان نادیده گرفت. ان هتوی برای بازی در نقش فانتین توانست جایزه اسکار بهترین بازیگر مکمل را از آن خود کند. پیشنهاد می‌کنیم این اقتباس فراموش نشدنی از بینوایان را از دست ندهید.

۳. دور افتاده (محصول سال ۲۰۰۰)

اگر اهل سینما باشید به خوبی می‌دانید محال ممکن است تام هنکس در فیلمی بازی کند و این فیلم خوب از آب در نیاید. فیلم دورافتاده نیز با بازی خیره‌کننده تام هنکس توانست افتخارات زیادی بدست بیاورد.

در این فیلم تام هنکس نقش یکی از کارمندان شرکت پستی Fed-Ex را بازی میکند که در حین ماموریت هواپیمایش در دریا سقوط می‌کند و سر از جزیره‌ای دور افتاده در می‌آورد.

بیشتر داستان این فیلم حول محور تنها بودن تام هنکس در جزیره‌ای دور افتاده می‌گذرد و در نتیجه بیشتر بار روایت داستان فیلم به دوش تام هنکس است و انصافاً هم باید گفت به بهترین نحو ممکن است از انجام این کار برآمده. این امر باعث شده بسیاری از منتقدین سینما بازی تام هنکس را یکی از بهترین هنرنمایی‌های وی در تمامی فیلم‌هایی که بازی کرده‌ قلمداد کنند.

۵. درخشش ابدی یک ذهن پاک (محصول سال ۲۰۰۴)

جیم کری را برای بازی‌ در نقش‌های خنده‌دار و بامزه می‌شناسیم و اما این بازیگر توانا در فیلم درخشش ابدی یک ذهن پاک نقشی متفاوت ایفا کرد و عشقی جان‌سوز و فراموش نشدنی را به تصویر کشید.

در این فیلم جیم کری در نقش مردی با نام جول و کیت وینسلت در نقش دختری با نام کلمنتاین ظاهر می‌شوند. این دو در گذشته عاشق و معشوق هم بوده‌اند اما رابطه‌شان به سردی گرایید از هم جدا شدند. پس از این اتفاق حافظه‌شان را پاک می‌کنند تا خاطره‌ای از عشق سابق خود نداشته باشند.

اما دست روزگار برنامه‌ دیگری برای این دو داشت و دوباره آن‌‌ها سر راه هم قرار می‌گیرند و داستان عاشقانه و جان‌سوزی را شاهد هستیم که این فیلم را به یکی از عاشقانه‌های غمگین تاریخ تبدیل می‌کند.

۶. دخترم (محصول سال ۱۹۹۱)

در این شاهد به تصویر کشیدن فراز و نشیب‌های زندگی یک دختر نوجوان برای شناخت بیشتر جهان هستیم. این فیلم داستان ناراحت‌کننده‌ و غمگینی دارد و به‌رغم اینکه به زندگی نوجوانان می‌پردازد برای بزرگسالان نیز جذابیت زیادی دارد.

قسمت‌های زیادی از این فیلم در مراسم تدفین می‌گذرد که این امر نیز فضای سنگین آن را تشدید کرده است. از طرف دیگر پدر این دختر عاشق زن دیگری می‌شود که این امر نیز قلب دخترش را می‌شکند.

فیلم دخترم از آن فیلم‌هایی که از دید بسیاری از علاقه‌مندان سینِما پنهان مانده است و در نتیجه احتمال زیادی وجود دارد این فیلم را ندیده باشید. با این حساب پیشنهاد می‌کنیم اگر به فیلم‌های غمگین و احساسی علاقه دارید حتماً فیلم دختر را به فهرست فیلم‌های آخر هفته خود اضافه کنید.

۷. ۱۲۷ ساعت (محصول سال ۲۰۱۰)

این فیلم داستان واقعی حادثه‌ای دلخراش برای یک کوهنورد با نام آرون رالستون را روایت می‌کند که در صخره‌های یوتا در حین دوچرخه سواری و ماجراجویی دچار حادثه می‌شود. جیمز فرانکو بازیر معروف هالییود نقش این کوهنورد را بازی می‌کند.

پای نقش اول داستان در ابتدای فیلم در میان صخره‌ها گیر می‌کند و در بیشتر قسمت‌ها تنها شاهد بازی جیمز فرانکو هستیم. در نهایت نیز از آنجایی که این کوهنورد در منطقه‌ای دور افتاده گیر کرده است چاره‌ای نمی‌بیند به غیر از اینکه پای خود را با چاقو ببرد و از میان صخره‌ها نجات یابد.

مشاهده جدال نقش اول داستان با طبیعت و اینکه حاضر می‌شود برای ادامه زندگی رنج قطع کردن پای خود را به جان بخرد این فیلم را به اثری نفس‌گیر تبدیل کرده است که دیدن آن بدون شک خالی از لطف نخواهد بود.

۷. تایتانیک (محصول سال ۱۹۹۷)

اگر به فیلم‌های غمگین و درام علاقه‌ نداشته باشید و حتی اهل سینما هم نباشید باز هم مطمئن هستیم اسم تایتانیک به گوش شما خورده است. این فیلم که یکی از عاشقانه‌ترین و غم‌انگیزترین آثار سینِما است در مراسم اسکار توانست جایزه‌های زیادی را درو کند.

داستان تایتانیک حول عشق یک جوان فقیر و ماجراجو و زنی ثروتمند می‌گذرد که در کشتی تایتانیک با هم آشنا می‌شوند و پس از فراز و نشیب‌های مختلف در پی غرق شدن کشتی، عشق آن‌ها نیز به اعماق دریا می‌رود.

به احتمال زیاد تایتانیک را با بازی لئوناردو دیکاپریو و کیت وینسلت دیده‌اید اما تماشای مجدد این فیلم برای شما خالی از لطف نخواهد بود.

۸. مرد فیل‌نما (۱۹۸۰)

این فیلم داستان واقعی زندگی مردی را روایت می‌کند که صورت وی حسابی تغییر کرده و ظاهر جالبی ندارد. شخص اول داستان سر بسیار بزرگی دارد و ظاهر وی اسباب خنده و شوخی اطرافیان را فراهم کرده است.

ظاهر جوزف مریک به عنوان نقش اصلی این فیلم به اندازه‌ای زشت و عجیب است که وی را در سیرک به عنوان مرد فیل‌نما به نمایش می‌گذارند. وی مورد آزار و اذیت‌های زیادی قرار می‌گیرد و بیشتر مردم از وی گریزان هستند. داستان ادامه پیدا می‌کند تا جوزف مریک در بستر مرگ می‌افتد و صحنه‌های بسیاری غم انگیزی را رقم می‌زند.

۹. دالان سبز (محصول سال ۱۹۹۹)

این فیلم از روی یکی از معروف‌ترین رمان‌های استیون کینگ ساخته شده است و یکی از بهترین بازی‌های تام هنکس را در فیلم دالان سبز شاهد هستیم. این فیلم داستان یک زندانی متهم به قتل را به تصویر می‌کشد. این زندانی فرد عجیبی است و توانایی شفا دادن دارد.

تام هنکس نیز به عنوان مامور زندان تحت تأثیر قابلیت شفا دادن زندانی قرار می‌گیرد و صحنه‌های حساس و عاطفی زیادی را در فیلم دالان سبز شاهد هستیم.

۱۰. حفره خرگوش (محصول سال ۲۰۱۰)

این فیلم داستان زنی را به تصویر می‌کشد که فرزند عزیزدردانه‌اش را از دست می‌دهد و دچار مشکلات روحی زیادی می‌شود. کارگردان فیلم حفره خرگوش با هنرمندی تمام غم از دست دادن فرزند را جلوی چشم مخاطبین مجسم می‌کند و نشان می‌دهد که از دست دادن فرزند تا چه اندازه می‌تواند پدر و مادر را تخریب کند.

نیکول کیدمن، هنرپیشه افسانه‌ای در این فیلم نقش مادر را بر عهده دارد و غم و اندوه کاملاً در نگاه کیدمن پیداست. صحنه‌‌های پایانی این فیلم نیز بسیار تکان دهنده و حزن‌انگیز است و مشاهده آن به تمامی افرادی که به فیلم‌های معنادار و غم‌انگیز علاقه‌ دارند پیشنهاد می‌شود.

۱۱. تصمیم سوفی (محصول سال ۱۹۸۲)

این فیلم بر اساس کتابی با همین نام نوشته شده است و ماجرای مادری را روایت می‌کند که مجبور می‌شود برای نجات جان یکی از فرزندانش از فرزند دیگرش بگذرد. این تصمیم فشار زیادی به زندگی مادر این داستان می‌آورد و غم و اندوه لحظه‌ای رهایش نمی‌کند. همین داستان کفایت می‌کند تا متوجه شوید با چه فیلم احساسی و غمناکی طرف هستیم.

در کنار داستان بسیار قوی و کارگردانی موفق، نقش این مادر را مریل استریپ، یکی از بهترین بازیگرهای زن دنیا بازی کرده است تا فیلم تصمیم سوفی به یکی از عاطفی‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما تبدیل شود.

۱۲. دفترچه خاطرات (محصول سال ۲۰۰۴)

اگر اهل شعر و شاعری باشید حتماً چشم شما به این بیت از غزلیات حافظ افتاده است که می‌گوید «یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب، کز هر زبان که می‌شنوم نامکرر است». انصافاً هم باید گفت داستان عشق از هر زبانی که روایت شود جذاب است و فیلم دفترچه خاطرات یکی از زیباترین و احساسی‌ترین عاشقانه‌های دنیای سینماست.

در این فیلم رایان گاسلینگ در نقش پسری جوان و پرشروشور ایفای نقش می‌کند. این پسر عاشق دختری می‌شود و عشق آن‌ها فراز و نشیب‌های زیادی پیدا می‌کند اما روایت داستان از قسمت‌‌های انتهایی زندگی این دو زوج شروع می‌شود و به زمانی برمیگردد که رایان گاسلینگ و همسرش پیر و فرتوت شده‌اند و عشق دوران جوانی وی اکنون دچار بیماری زوال عقل شده. در نتیجه گاسلینگ برای به یادآوری خاطرات عشق جوانی‌شان دفترچه خاطرات جوانی را برای همسرش بازگو می‌کند تا حتی برای یک لحظه هم که شده حافظه‌اش را باز یابد و عشق‌شان دوباره تجلی پیدا کند.

۱۳. هیولایی فرا می‌خواند (محصول سال ۲۰۱۶)

بیشتر فیلم‌های غم‌انگیز و احساسی از روی کتاب اقتباس شده‌اند و فیلم هیولایی فرا می‌خواند نیز اقباسی از کتابی با همین نام است. این فیلم داستان پسربچه‌ای تنها با نام کانر اوملی را روایت می‌کند که با مشکلات کوچک و بزرگی در زندگی دست و پنجه نرم می‌کند. والدین کانر از هم جدا شده‌اند و مادرش سرطان دارد.

بچه‌های مدرسه به کانر زور می‌گویند و او برای فرار از مشکلات به نقاشی روی می‌آورد. کانر در رؤیای خود درختی بزرگ را تصور می‌کند که شباهت زیادی به یک هیولای غول‌پیکر دارد. این درخت شب‌ها به دیدار کانر می‌رود و رفته‌رفته داستان چالش‌های دیگری پیدا می‌کند.

مخاطب فیلم هیولایی فرا می‌خواند نوجوانان هستند اما داستان غنی این فیلم آن را به گزینه‌ای جذاب برای بزرگسالان تبدیل کرده است.

۱۴. پیانیست (محصول سال ۲۰۰۲)

این فیلم داستان زندگی واقعی یک پیانیست معروف در جنگ جهانی دوم را به تصویر می‌کشد. این پیانیست قبل از هجوم آلمان‌ها به لهستان برای رادیو آثاری از شوپن می‌نواخت تا اینکه آتش جنگ دامن لهستان را می‌گیرد و زندگی این پیانیست را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

این فیلم را رومن پولانسکی، کارگردان معروف ساخته است و از قرار معلوم پولانسکی مادرش را در جنگ جهانی دوم در بمباران از دست داده است. ایفای نقش اول فیلم پانیست بر عهده آدرین برودی بود. وی به خاطر بازی احساسی در این فیلم جایزه اسکار را از آن خود کرد. به غیر از آدرین برودی، رومن پولانسکی نیز در مقام کارگردان برنده جایزه اسکار شد.

جالب است بدانید در مراسم اولین اکران فیلم پیانیست چیزی حدود ۳۵۰۰ نفر تماشاچی حضور داشتند و مقام‌های رسمی لهستان نیز در بین تماشاچیان بودند. این جمعیت پس از پایان فیلم به اندازه‌ای تحت تأثیر قرار گرفتند که حدود ۲۰ دقیقه برای تقدیر از فیلم کف می‌زدند.

۱۵. ۱۲ سال بردگی (محصول سال ۲۰۱۳)

برده‌داری از آن موضوعاتی است که با هر دیدی به آن نگاه کنید تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. این فیلم از روی کتابی با همین نام است و داستان واقعی فردی سیاه‌پوست را روایت می‌کند که دزدیده‌ می‌شود در بازار برده‌ها به فروش می‌رسد.

این فیلم سختی‌هایی که سیاهان تحمل کرده‌اند را به بهترین نحو روایت می‌کند و به همین دلیل عنوان بهترین فیلم سال را از آکادمی اسکار بدست می‌آورد. این فیلم جایزه اسکار بهترین بازیگر مکمل زن را نیز از آن خود کرد. جالب است بدانید فیلم ۱۲ سال بردگی اولین فیلم تاریخ سینما به حساب می‌آید که یک سیاه پوست بابت آن اسکار گرفته است.

۱۶. انیمیشن بالا (محصول سال ۲۰۰۹)

انیمیشن‌ها دنیایی از رنگ و تصویر را در پیش روی مخاطب قرار می‌دهند و داستان‌های عاشقانه و احساسی لطیفی دارند. کارتون آپ (Up) که با نام «بالا» نیز شناخته می‌شود یکی از لطیف‌ترین کارتون‌هایی که تاکنون ساخته شده است.

این کارتون از دوران بچگی یک پسر و دختر کوچک شروع می‌شود. این بچه‌ها آرزوی گشت و گذار در دنیا و کشف مناطقی را دارند که هیچ انسانی تاکنون به آن‌ها قدم نگذاشته است. علاقه آن‌ها به این موضوع باعث ایجاد محبت بین‌شان می‌شود و در بزرگسالی با هم ازدواج می‌کنند.

درگیری‌های بزرگسالی و مشکلات زندگی باعث می‌شود رؤیای این بچه‌ها در بزرگسالی حقیقت پیدا نکند و دختر جوان و ماجراجوی داستان پیر و فرسوده می‌شود و از دنیا می‌رود. پسر این داستان که به پیرمردی تبدیل شده تصمیم می‌گیرد صدها بادکنک را به خانه‌اش ببندد و به دنبال تحقق رؤیای کودکی‌شان به سرزمین‌های ناشناخته سفر کند.

انیمیشن «بالا» در کنار اینکه ساعت‌های خوشی برا برای کودکان فراهم می‌کند از آن انیمیشن‌هایی است که بدون شک دل بزرگسالان را نیز به دست می‌آورد و لحظات فراموش نشدنی را در ذهن آن‌ها حک می‌کند.

۱۶. در جستجوی خوشبختی (محصول سال ۲۰۰۶)

در این فیلم ویل اسمیت، بازیگر توانای هالیوود در نقش پدری بی‌پول ظاهر می‌شود که به همراه فرزندش باید در دنیای ماشینی و بی‌رحم جایی برای خودشان پیدا کنند. این فیلم حکایت عزم و تلاش است و کریس گاردنر با بازی ویل اسمیت خودش را به هر دری می‌زند تا بتواند روزی حلالی برای خودش و پسرش فراهم کند.

اما روزگار فراز و نشیب‌های زیادی جلوی این پدر خستگی ناپذیر قرار می‌دهد و کار به جایی می‌رسد که کریس گاردنر برای تهیه پول مجبور می‌شود خون‌اش را بفروشد تا برای فرزندش غذا تهیه کند. تلاش گاردنر در نهایت نتیجه می‌دهد و شغل درست و درمانی برای خودش پیدا می‌کند و به مال و منال خوبی می‌رسد.

تماشای فیلم در جستجوی خوشبختی به تمامی پدران تلاش‌گر و سخت‌کوش پیشنهاد می‌شود.

۱۸. هاچی: داستان یک سگ (محصول سال ۲۰۰۹)

همان‌گونه که از نام فیلم پیداست، رابطه عاطفی سگی با نام هاچی و یک پروفسور را حکایت می‌کند. نقش پروفسور را ریچارد گیر در این فیلم ایفا کرده و داستان از آنجا شروع می‌شود که یک سگ تنها را در ایستگاه قطار پیدا می‌‌کند.

از قضای روزگار زن این پروفسور علاقه‌ای به سگ‌ها ندارد، از طرف دیگر این پروفسور دلش نمی‌آید سگ را به امان خدا رها کند. در نتیجه پروفسور تصمیم می‌گیرد در مکانی کوچک بیرون از خانه‌اش در کنار سگ اقامت کند. این سگ هرروز منتظر صاحبش می‌ماند و سر ساعت ۵ بعد از ظهر به استقبال پروفسور می‌رود تا اینکه دست بی‌رحم زمانه پروفسور را به کام مرگ می‌کشاند و سگ هر روز به دیدار پروفسور می‌رود و دست خالی باز می‌گردد.

فیلم داستان یک سگ به بهترین نحو ممکن است رابطه عاطفی انسان‌ و حیوان‌ را روایت می‌کند و اگر دوستدار حیوانات هستید پیشنهاد می‌کنیم حتماً این فیلم زیبا را تماشا کنید.

مترجم: محمد کاملان