جمعه ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۱:۵۹ - ۲۸ مهر ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۷۰۷۳۶۴
فیلم و سینمای جهان

اظهارات الی روت درباره فیلم «خانه‌ای با یک ساعت در دیوارهایش‌»

فیلم خانه‌ای با یک ساعت در دیوارهایش‌,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

«خانه‌ای با یک ساعت در دیوارهایش» فیلم جدید الی روت کارگردان ۴۶ ساله امریکایی در عین اینکه باز با تم‌های رمز و راز و احتمال برخوردهای ناگوار هموار است اما در قیاس با کارهای قبلی او بسیار ملایم‌تر است و اصلاً نمی‌توان باور کرد سینماگری که در فیلم‌های «تب کابین»، «Hostel» و «اینفرنوی سبز» جوی خون به‌ راه انداخته و حتی از آدم‌خواران سخن گفته بود، در فیلم تازه‌اش فقط یک قطره خون بریزد و در عین دلهره‌آور بودن فضای داستان، ملایمت پیشه کند و خبری از شوک‌های روحی در فیلمش نباشد.

 

«خانه‌ای با یک ساعت در دیوارهایش» بواقع برگرفته از یک کتاب رمان پرطرفدار کودکان عرضه شده در سال ۱۹۷۳ و به قلم جان بلایرز است و کاراکتر مرکزی‌اش جوان یتیمی به‌ نام لوییس بار ناولت (با بازی اوون واکارو) است که برای زندگی در کنار عمویش جاناتان (جک بلک) به خانه وی گسیل می‌شود و این معضلی بزرگ و قدیمی و مرموز واقع در شهر نیوزبیدی واقع در ایالت میشیگان امریکا است که از هر گوشه آن یک احتمال منفی و خطر بالقوه می‌بارد. لوییس اندک مدتی بعد از استقرار در این خانه درمی‌یابد که عمو‌ جاناتان و دوست نزدیکش فلورانس زیمرمن (کیت بلنشت) بواقع جادوگرانی هستند که درون خانه به‌دنبال یک ساعت گمشده ویژه می‌گردند.

 

دلیل این جست‌وجو و حساسیت موجود نسبت به آن به احتمال وقوع حادثه‌ای بسیار بد در صورت پیدا نشدن ساعت برمی‌گردد. ساعتی که مالک پیشین خانه ایزاک ایزارد (کایل مک لاکلان) آنجا برجای نهاده و حالا لوییس که مثل عمویش مرید سحر و جادو شده، پا به‌ پای او برای یافتنش تلاش می‌کند. این فیلم را کمپانی امبلین تولید کرده که استیون اسپیلبرگ مشهور مالک اصلی آن است و الی‌ روت که می‌گوید دیدن فیلم‌های ترسناک «Polter geist» و Gremlins با خط و خطوطی از اسپیلبرگ و محصول دهه ۱۹۸۰ وی را به دنیای فیلمسازان سوق داد و «خانه‌ای با یک ساعت» ادای دین او به اسپیلبرگ و چنان فیلم‌هایی به حساب می‌آید، حرف‌های دیگری هم برای گفتن درباره این فیلم دارد.

 

 

‌ آقای روت چگونه در مسیر ساخت این فیلم قرار گرفتید؟

من از قدیم هم می‌خواستم فیلمی از ژانر کودک و با موضوعی متمرکز بر نوجوانان بسازم ولی با اسلوب و روشی که خودم می‌پسندیدم. با این حال وقتی ساخت فیلم «خانه‌ای با یک ساعت در دیوارهایش» به من پیشنهاد شد و متن آن را خواندم، با خود گفتم این تقریباً همان چیزی است که می‌خواستم. من حتی در دوران کودکی و نوجوانی‌ام فیلم‌های دلهره‌آور کمپانی امبلین را می‌دیدم و با اینکه من مشهور به ساختن فیلم‌هایی بسیار تندتر و جدی‌تر و توأم با خون‌ریزی‌های بیشتر شده‌ام اما فرهنگ و روش بزرگ‌ شدن من خارج از روند و حس و حال فیلم‌های Goonies و حتی سری فیلم‌های ایندیانا جونز و ای.تی و بواقع کارهای اسپیلبرگی و متأثر از وی نیست.

 

‌ ظاهراً امبلین هم در حال بازگشت به همان حال و هوا و سوژه‌ها است.

همین‌طور است و امبلین بعداز چند سال رکود و کم‌کاری در حال انجام فعالیت‌های وسیع به قصد بازگشت به جایگاه رفیع سابق خویش در فیلم‌های «تریلر» (دلهره‌آور) است و فیلمی که به‌عنوان سنگ بنای اول این قضیه روی آن حساب بازکرده‌اند، همین فیلم «خانه‌ای با یک ساعت» است. من قبل از شروع فیلمبرداری این اثر سینمایی جلسه‌ای هم با اسپیلبرگ داشتم و او طی آن نصایح سودمندی را به من ارائه کرد و به من گفت یک چیز ترسناک بساز و ابایی از این قضیه نداشته باش اما نه چیزی که از آن خشونت و رود خون ببارد. او به اطلاع من رساند که حتی شخصاً برخی وسایل قدیمی و منجمله ساعت‌های عتیقه را در خانه‌اش نگه‌داری می‌کند و البته زنش مانع می‌شود که حجم آنها بیش از حد شود.

 

‌ آیا اسپیلبرگ کمک بیشتری را هم به شما ارائه کرد؟

بله. او تعدادی ادوات عتیقه و یادگاری‌اش را که واقعاً به‌ درد دکور و تزئین محیط فیلم من می‌خورد، در اختیارم گذاشت و من هم پس‌از اتمام فیلمبرداری نسخه‌ای از فیلم را برای او فرستادم و وی با ابراز رضایت از حاصل کار خطاب به من گفت: کارت را خوب انجام داده‌ای و من حتی می‌خواهم مشعل هدایت فیلم‌های دلهره‌آور کمپانی امبلین را به تو بسپارم.

‌ با این حال آنقدر به ساخت فیلم‌های تند ژانر وحشت معروف شده‌اید که هرگونه رویکردتان به کارهای سبک‌تر نوعی اشتباه و دوری از جاده موفقیت برایتان به‌ حساب می‌آید.

 

شاید هم این‌طور نباشد زیرا در عمل من همیشه فیلم‌هایی را ساخته‌ام که می‌خواسته‌ام و موافق میلم بوده است و درگیر و اسیر یک ژانر واحد نشده‌ام. شما ببینید که سم رایمی نیز کارش را ابتدا با فیلم‌های ترسناکی مثل «مرده کامل» شروع کرد ولی بعداً به دنیای بسیار سبک‌تر و فانتزی کمیک استریپ‌ها ورود کرد و سه‌گانه نخست اسپایدرمن را ساخت و جان کارپنتر هم بعد‌ از فیلم‌های جدی و جنایی و مرموز و ماورایی‌اش «مرد ستاره‌ای» را رو کرد که فانتزی صرف است. ما پیتر جکسون نیوزیلندی را هم داشته‌ایم که ابتدا با فیلم‌های جدی و خطیری مثل «طعم بد»، «فیبل ها را ملاقات کنید» و «مغز مرده» به میدان آمد ولی بعداً تغییر مسیر داد و کارگردان سه‌گانه‌های «ارباب حلقه‌ها» و «هابیت» شد. من نیز همین مسیر گزینشی و روال فکری را طی کرده و همیشه خواسته‌ام هم ریدلی اسکات باشم و هم تیم برتون و بواقع ادغامی از این دو!

 

‌ بعضی صحنه‌های فیلم ترسناک‌تر از بقیه است و منجمله صحنه‌هایی که حرکت الکترونیکی هراس آور ادوات فلزی را در محیطی تاریک برای حاکم‌تر شدن ترس نشان می‌دهد. آیا این سکانس‌ها را مخصوصاً تندتر از بقیه کردید؟

من کلاً سعی کردم فیلمی را بسازم که درعین آفریدن هراس از چارچوب‌های موجود تخطی نکند زیرا کارم باید برای تمامی رده‌های سنی قابل تماشا می‌ماند. بهترین افراد برای تشخیص میزان تند یا ملایم بودن صحنه‌ها مردم عادی هستند و کافی است چند سکانس را به‌طور امتحانی برای آنها به نمایش بگذارید و براساس واکنش‌هایی که از آنها می‌بینید برای جرح و تعدیل احتمالی صحنه‌ها دست به کار شوید. البته حفظ چارچوب‌های یک کار قابل دیدن برای تمامی سنین و ارائه همزمان صحنه‌هایی که تماشاگران را شوکه کند کار بسیار سختی است ولی من هر کار لازمی را در این ارتباط انجام دادم و باید متذکر شوم که از تجربه حضور در این پروژه لذت بردم.

 

‌ کار کردن با نامدارانی مثل جک بلک و بویژه کیت بلنشت چگونه بود؟

جالب است بدانید این دو هنرپیشه بیش از آن به یکدیگر شبیه‌اند که به‌نظر می‌رسد و فاصله سنی‌شان هم کم است و قدری از من مسن‌تر هستند و در نتیجه در زمان ساخت این فیلم احساس محصلی را داشتم که در یک مدرسه نمایشی تئاتری را روی صحنه برده است و تعدادی از بازیگران نمایش از خود او سن بیشتری دارند. البته هر دو بازیگران درخشانی هستند و بین این دو نفر فکر می‌کنم جک بلک هنوز مشمول ستایشی نشده که سزاوار آن است و او را می‌توان به گونه‌ای رابین ویلیامز عصر ما دانست و حتی در ایفای نقش‌های دراماتیک و جدی هم توانا است.

 

بلک نیز مثل ویلیامز در میان کارهای فانتزی و جدی چرخ خورده و هم «جومانجی۲» را در کارنامه‌اش دارد که کاملاً فانتزی و کودکانه است و هم فیلم‌های جدی و خطرخیز «پادشاه پولکا» و «برنی» را. در مورد کیت بلنشت هم چیز زیادی اضافه بر گذشته نمی‌توان گفت ولی برخی فیلم‌های چند سال اخیر‌نشان داده‌اند که او در وادی فیلم‌های غیرجدی و شاد و خوش هم مهارت دارد و در هیچ عرصه‌ای کم نمی‌آورد و هم فیلم کمیک استریپی «تور» را در کارنامه‌اش دارد و هم درام‌های عمیق «کارول» و «یاسمین غمگین» و البته «هوانورد» را. من خوشبختانه در زمینه بازیگران حاضر در این پروژه بسیار خوش‌اقبال بودم.

 

iran-newspaper.com
  • 11
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش