شنبه ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۱:۳۵ - ۰۴ آبان ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۰۷۰۱۰۴۸
موسیقی

سیامک عباسی:

همیشه دغدغه کیفیت دارم

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی,سیامک عباسی
کمتر کسی فکرش را می‌کرد آن خواننده‌ای که در دهه ۸۰ آهنگ‌هایش را ریمیکس می‌کرد و کلیپ‌هایش انیمیشن‌های نوآورانه‌ای بود، روزی آنقدر فعالیتش استمرار داشته باشد که وقتی مجوز اولین آلبوم رسمی‌اش را گرفت، یکباره در نخستین کنسرتش بلیت‌ها ظرف چند ساعت نایاب شود. اما این اتفاق برای سیامک عباسی، خواننده جوان کشورمان رخ داد.

به گزارش جام جم، کمتر کسی فکرش را می‌کرد آن خواننده‌ای که در دهه ۸۰ آهنگ‌هایش را ریمیکس می‌کرد و کلیپ‌هایش انیمیشن‌های نوآورانه‌ای بود، روزی آنقدر فعالیتش استمرار داشته باشد که وقتی مجوز اولین آلبوم رسمی‌اش را گرفت، یکباره در نخستین کنسرتش بلیت‌ها ظرف چند ساعت نایاب شود. اما این اتفاق برای سیامک عباسی، خواننده جوان کشورمان رخ داد. او که تابستان امسال اولین آلبومش را با نام «خوشبختیت آرزومه» روانه بازار کرد در واپسین روز تابستان و سومین روز پاییز طی دو اجرا در سالن میلاد طرفدارانش را که سال‌ها منتظر فعالیت رسمی او بودند به سالن کشاند.

 

تصویر همیشه دغدغه کیفیت دارم 

در همه این سال‌ها عباسی عکس چهره‌اش را رو نکرد. صبر کرد تا در کنسرتش همه او را برای اولین بار ببینند.

 

عباسی در سه رشته تحصیل کرده است: جدای از موسیقی، کارشناسی ارشد ارتباطات اجتماعی دارد و هم‌اکنون در مقطع دکترای ادبیات غنایی درس می‌خواند. با او درباره آلبومش، انتظارش برای فعالیت رسمی، سبک کاری‌اش و مسائل دیگر به گفت‌وگو نشستیم که مشروحش را در ادامه می‌خوانید.

 

بعد از ۷ سال مجوز گرفتن چه احساسی دارد؟ 

شیرین است، خیلی‌شیرین است. خوشحالم که دیگر می‌توانم فعالیت رسمی داشته باشم و مخاطبانم را از نزدیک ببینم، هرچند خیلی دیر اتفاق افتاد. دستیابی به حق مسلّم، شیرین است، ولی تلخی این هفت سال همیشه با من می‌ماند. آن موقع که برای مجوز اقدام کردم، ۲۴ سالم بود و حالا ۳۰ سال دارم.

 

در تمام این سال‌ها تک‌آهنگ منتشر می‌کردید. چقدر سعی می‌کردید کار با کیفیت ارائه کنید؟ 

همیشه دغدغه اولم کیفیت بوده است؛ چه به لحاظ محتوایی و چه اجرایی. چون برای گوش و هوش مخاطبم احترام قائلم. مخاطب ایرانی را یک مخاطب باهوش می‌دانم که کوچک‌ترین نقصی را متوجه می‌شود و نمی‌توان او را فریب داد. مخاطبان ایرانی آنقدر باهوشند که ایراد را روی هوا می‌زنند. اتفاقا به خاطر همین مساله کیفیت، همیشه کارهایم خیلی پر هزینه درمی‌آمد. مثلا سازها را زنده ضبط می‌کردم. بیشتر کارهای من فول اکوستیک است. از طرفی کلیپ‌های انیمیشن ساختم که ساخت آنها هم زمانبر بود هم پرهزینه. همه اینا برای احترام به مخاطب بوده است.

 

فکر کنم اواسط دهه ۸۰ فقط شما و سعید مدرس کلیپ‌های انیمیشن کار می‌کردید؟ علتش فقط این بود که می‌خواستید چهره شما معلوم نباشد؟ 

این بود، البته همان موقع هم می‌توانستم کلیپی بسازم که چهره‌ام معلوم نباشد، فیلمبرداری بشود و اصلا انیمیشن نباشد. اما من به گرافیک به عنوان یک هنر با نفوذ نگاه می‌کنم و احساس می‌کنم توان آن را دارد که ذهن مخاطب را به چالش بکشد. به ساخت کلیپ‌های انیمیشن از این جهت نگاه کردم و فکر کردم می‌تواند چیزی به موسیقی‌ام اضافه کند. چون ظرفیت انیمیشن برای اثرگذاری بسیار بالاست.

 

چهره شما دیده نشد تا کنسرت شما. چه اصراری داشتید به این دیده نشدن؟ 

ضرورتی وجود نداشت. وقتی می‌شد کلیپ‌هایم را بدون چهره‌ام بسازم، دیگر ضرورتی نمی‌دیدم که چهره خودم را به نمایش بگذارم و خودنمایی کنم. در واقع این ضرورت وجود نداشت، اما برای کنسرت دیگر ضروری بود که روی صحنه حضور پیدا کنم و طبیعتا چهره‌ام نیز دیده می شد. از این بابت خوشحالم که وعده خودم را محقق کردم. همیشه می‌گفتم چهره‌ام نباید دیده شود تا کنسرتم، در نهایت همین اتفاق هم افتاد.

 

فکر می‌کردید در اولین کنسرت‌هایتان این حجم مورد استقبال قرار بگیرد؟ 

بله،کنسرت ۳۱ شهریور ظرف چند ساعت سولد آوت شد. کنسرت سوم مهر هم بسیار پر انرژی بود. سالن پر بود و حتی عده‌ای در راهروها ایستاده بودند. علتش هم این بود که من هفت سال فعالیت می‌کردم ولی هیچ‌وقت کنسرت نداشتم. خب خیلی از مخاطبانم آهنگ‌های مرا شنیده بودند و می‌خواستند آنها را زنده بشنوند. احتمالا عده‌ای هم می‌خواستند ببینند من چه شکلی هستم. عده‌ای هم با هر دو هدف آمده بودند.

 

در آلبوم «خوشبختیت آرزومه» که اولین و تنها آلبوم رسمی شماست، برخی از تک آهنگ‌های قبلی شما هست و برخی نیست. چه تاملی پشت این چینش بود؟ 

به نظر من آهنگ‌هایی که قبلا در اینترنت منتشر شده‌اند، اگر قرار است به طور رسمی به ثبت برسند، باید در قالب آلبوم منتشر شوند تا قابلیت آرشیو شدن پیدا کنند. به همین دلیل تصمیم گرفتم برخی را در این آلبوم و بقیه را بتدریج در آلبوم‌های بعدی قرار دهم. البته در آلبوم‌های جدیدِ آینده، به اندازه یک آلبوم آهنگ جدید وجود خواهد داشت، اما در کنار آنها، آهنگ‌های قبلی هم به عنوان هدیه من به مخاطبان قرار خواهد گرفت.

 

ترانه همه کارها را خودتان می‌گویید؟ 

عمدتا همین طور است. در اکثر موارد، خودم ترانه‌ها و ملودی‌ها را می‌سازم.

 

این موضوع چقدر ریشه در این دارد که پدرتان شاعر بود؟ 

شعر در خانه ما جاری بود. پدرم شاعر بود، برادرانم اهل شعر بودند، خواهرم نیز دانشجوی دکترای ادبیات است. من از بچگی سعدی و حافظ می‌خواندم، حتی یادم است در همان عالم بچگی هم روی اشعار این بزرگواران ملودی می‌گذاشتم و می‌خواندم.

 

پدر کتاب هم منتشر کرده بودند؟ 

به اندازه چندین کتاب، شعر داشتند. ولی هم خودشان پیگیر چاپ اشعارشان نبودند و هم خیلی زود فوت کردند و فرصت نیافتند. حالا اگر بشود برنامه دارم بعدها گزیده‌ای از کارهایشان را در قالب یک کتاب منتشر کنم.

 

با توجه به این‌که می‌گویند دنیای امروز تخصصی است، فکر نمی‌کنید این‌که هم ترانه می‌گویید، هم ملودی می‌نویسید و هم می‌خوانید در درازمدت ممکن است به کار شما ضربه بزند؟ 

من با این گفته کاملا مخالفم. این گفته درباره موسیقی تجاری و مصرفی صادق است. در جهان امروز، ترانه‌سرا (Songwriter) به کسی می‌گویند که خودش همه‌کاره خودش است. اگر قرار است موسیقی ما از این ورطه تکرار که به آن گرفتار است، نجات پیدا کند یا باید هنرمندها به شکل گروه در بیایند و به عنوان یک Band فعالیت کنند یا باید کسانی پیدا بشوند که قادر باشند هم ترانه بنویسند و هم آهنگ بسازند. حالا چه بهتر اگر کسی باشد که ترانه و آهنگ بنویسد و همزمان خودش هم آواز بخواند.

 

این باعث می‌شود طعم کارش منحصر به فرد شود. وقتی می‌رویم در یک آلبوم از چندین شاعر مختلف ترانه می‌گیریم آن آلبوم یکدست نمی‌شود، چون چندین سلیقه ادبی مختلف در آن حضور دارد. ولی اگر مؤلف آلبوم یک نفر باشد، آن آلبوم یک رنگ و بوی مشخص پیدا می کند. حالا اگر مخاطب از این طعم خسته بشود و تنوع بخواهد، می‌تواند برود سراغ هنرمند دیگری که او هم مؤلف است. نه این‌که یک آلبوم، یک خواننده داشته باشد با ۲۰ نفر شاعر و آهنگساز مختلف!

 

جهان‌بینی و سلیقه آن ۲۰ نفر حتماً با هم متفاوت است. حتماً آن آلبوم انسجام محتوایی و حتی ساختاری نخواهد داشت. اگر سانگ رایترها زیاد بشوند، تنوع بین هنرمندان و سبک‌هایشان در مارکت زیاد می‌شود. الان می بینیم که یک هنرمند در آلبومش چندین آهنگ با سبک‌های بی‌ربط به هم دارد و یک هنرمند دیگر هم دقیقاً آهنگ هایی با همان سبک‌ها دارد. چون اینها می‌روند سراغ شاعران و آهنگسازان مشترک. خب این‌گونه به تکرار می رسیم. آثار همه خواننده‌ها شبیه هم می شود. چیزی که امروز شاهدش هستیم. اما این اتفاق درباره من و دیگر خواننده – ترانه‌ساز - آهنگسازان (singer songwriter) نمی‌افتد. در جهان موفق‌ترین افراد و گروه‌ها مانند، باب دیلن، باب مارلی، بیتلز، پینک فلوید، متالیکا و... همه خودشان مؤلف بوده‌اند. اما در تولید موسیقی‌های مصرفی و پولساز، روند تولید جور دیگری است. یعنی ترانه‌سراها کار خودشان را می‌کنند، آهنگسازان کار خودشان را می‌کنند و خواننده هم فقط می‌خواند. بریتنی اسپیرز، نیکی میناژ و امثالهم، محصولات همین موسیقی مصرفی و تجاری هستند.

 

شما هم در موسیقی تحصیلات آکادمیک دارید و هم در رشته ارتباطات اجتماعی. در واقع دو مدرک دارید؟ 

من سه رشته خواندم. موسیقی، ارتباطات اجتماعی و در حال حاضر هم دانشجوی دکترای ادبیات غنایی هستم.

 

چرا ادبیات غنایی؟ 

ادبیات غنایی شاخه‌ای از ادبیات است که آثار موزون با محتوای عاشقانه را بررسی می کند. فکر می‌کنم کلمه عامیانه ادبیات غنایی می‌شود همان «ترانه» خودمان. وقتی که برای مصاحبه حضوری رفته بودم دانشگاه، کارم را که برای اعضای هیات علمی تشریح کردم، مصاحبه‌ام زیاد طول نکشید. مدیر گروه گفت ادبیات غنایی، یعنی همین کاری که شما می‌کنید.

 

خودتان به منظومه‌های عاشقانه علاقه دارید؟ 

بسیار زیاد. ادبیات کلاسیک ایران از رودکی تا مشروطه را می شناسم. به ادبیات معاصر هم بشدت علاقه مندم. فکر می‌کنم یکی از دلایل موفقیتم (البته اگر موفقیتی بوده باشد) همین شناختم از شعر فارسی است؛ چون می‌توانم شعر خوب را از بد تفکیک کنم.

 

برنامه‌تان برای آینده چیست؟ 

پرکار بودن در حوزه موسیقی و ادبیات.

 

آلبوم، کنسرت، تک‌آهنگ، کتاب، پژوهش و...

 

البته یک برنامه دیگر هم دارم. بزودی فیلمسازی را دنبال می‌کنم. سال‌هاست پیگیر کارگردانی هستم. طی این چند سال اخیر، دوره‌های تئوری و عملی کارگردانی و فیلمنامه‌نویسی را طی کردم و حالا که اجازه فعالیت رسمی یافتم، می‌خواهم جدی‌تر به این موضوع بپردازم. در واقع از سال‌های ممنوع‌الکاری برای یاد گرفتن مقوله سینما استفاده کردم.

 

 

 

 

  • 14
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش