پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۰:۳۳ - ۱۲ خرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۳۰۳۰۱۳
موسیقی

بمرانی؛ یک گروه شاد و خلاق و بی ادعا

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی,گروه بمرانی

سبک‌هايي در موسيقي ايران است که نه آن‌قدرها روي آن کار شده و نه ما مي‌شناسيم‌شان؛ اما سال‌هاست در دنيا روي آنها کار مي‌شود، براي خودشان جشنواره دارند، کلي آدم‌ روي موسيقي‌شان کار مي‌کنند، آلبوم منتشر مي‌کنند، خاطره و دلخوشي‌هاي مخاطبانشان را مي‌سازند. ما اما اين طرف نشسته‌ايم و موسيقي‌ها به‌خصوص در ساليان گذشته، دير و ديرتر به دستمان رسيده، سبک‌ها ورافتاده و آن‌ وقت تازه ما در حال تجربه کردنشان هستيم. اين وسط اين معادله‌ها را نسل‌هاي جديد به هم زده‌اند؛ اينترنت آمده و همه‌چيز را در دسترس کرده و اجازه درجازدن و دوري نداده. هرکه دوست داشته، دنبال علائقش رفته، گروه تأسيس کرده، تمرين کرده، منتظر اسپانسر نمانده، از پول توجيبي‌هايش زده، آلبوم منتشر کرده و بعد درها به رويش گشوده شده. 

 

بعدها روزي رسيده کارهايش شنيده شده، سراغش آمده‌اند، روي استيج رفته و تمام! اين قصه موسيقي است؛ قصه‌اي که سال‌هاست هنر- صنعت شده و به ايران با فاصله رسيده. بااين‌حال، گروه‌ها و افرادي به‌ويژه در سال‌هاي اخير، سعي کرده‌اند اين فاصله را کم کنند. صدا و موسيقي آن طرف را با کلام و مود ايراني همراه کنند و آثارشان را جذاب توليد کنند.

 

يکي از جذاب‌ترين‌ها، بمراني‌ها هستند؛ يک گروه موسيقي سرحال، خلاق و از آن مهم‌تر، پيگير و بي‌ادعا. پله‌پله آمده‌اند جلو، موسيقي تئاتر کار کرده‌اند، براي برنامه‌هاي تلويزيوني موسيقي ساخته‌اند، در همين حين آلبوم‌هايشان را روانه دست مردم کرده‌اند و بي‌شتاب مدام کار کرده‌اند و حضور مؤثر داشته‌اند تا ماه‌هاي آخر سال گذشته که آلبوم «گذشتن و رفتن پيوسته» را در خيل عظيم مخاطبانشان رونمايي کردند؛ آلبومي که خودشان هم انتظار نداشتند تا اين اندازه شنيده شود؛ اما شد. با آنها به گفت‌وگو نشسته‌ايم که حال خوش و انرژي‌شان از لابه‌لاي کلمات بيرون مي‌زند.

 

آلبوم جديدتان با استقبال چشمگيري در ميان اقشار و سنين مختلف مواجه شده است. خودتان چنين انتظاري داشتيد؟

کيارش عمراني: نه چنين انتظاري نداشتيم.

 

بهزاد عمراني: انتظار داشتيم بهتر باشد؛ ولي اينکه اين‌طوري ارتباط برقرار کند نه.

 

جهانيار قرباني: بهتر نسبت به آلبوم قبلي.

 

آلبوم قبلي به نام مخرج مشترک و حتي تک‌آهنگ‌هايي که منتشر کرده بوديد، هيچ‌کدام به اندازه آهنگ‌هاي اين آلبوم با اقبال روبه‌رو نشده بودند. در اين آلبوم چند قطعه برجسته داشتيد.

ماني مزکي: شايد هم به اين خاطر است که در اين کار وسواس‌مان کمي بيشتر بود. براي آلبوم قبلي، بعد از اينکه پروسه مجوزش يک سال طي شد، انگار خودمان هم ديگر زياد دوستش نداشتيم؛ ولي براي اين آلبوم خيلي ذوق داشتيم که بيرون بيايد و ببينيم چه مي‌شود. بااين‌حال واکنش‌هايي از آدم‌هاي زيادي ديديم که خيلي خوشايند نبود.

 

رونمايي‌اش هم خيلي عجيب‌وغريب برگزار شد؛ چون حضور آن همه طرفدار و صف‌کشيدن و... دور از انتظار بود.

بهزاد عمراني: بله سر اين آلبوم سورپرايز شديم. به شانس هم مربوط است. يک‌ دفعه آلبومي اين‌جوري مي‌شود.

 

البته همين مسئله کارتان را در آلبوم‌ها و کنسرت‌هاي آينده سخت کرد.

بهزاد عمراني: هيچ‌وقت خيلي به اين چيزها فکر نمي‌کنيم. اين کار را خودمان خيلي دوست داشتيم و خيلي دلي بود. تا ببينيم براي آلبوم‌هاي آينده حال و هوايمان چطور خواهد بود.

 

اما از‌آنجا که يک شالوده و سبک و سياق کلي در آلبوم هست، نمي‌شود گفت همه‌چيز فقط به حال و هوا برمي‌گردد؛ يعني بيشتر از اينها روي اين قطعات کار شده است.

ماني مزکي: در اين آلبوم، با تجربه مخرج مشترک، هم در ساززدن و تنظيم‌کردن مهارت بيشتري پيدا کرده بوديم و هم تهيه‌کننده اضافه شده بود و جلسات بيشتري با هم داشتيم و وسواس بيشتري به خرج داديم.

 

يعني حالا که يک گروه مجوزدار بوديد و تهيه‌کننده حرفه‌اي داشتيد، کار را خيلي حرفه‌اي‌تر پيش برديد و برنامه‌ريزي دقيق‌تري داشتيد.

جهانيار قرباني: دقيقا. قبل از اين هم برنامه‌ريزي مي‌کرديم؛ اما در عمل هيچ‌کدام اتفاق نمي‌افتاد؛ اما اين بار طوري برنامه‌ريزي کرديم که در تاريخ از قبل معلوم‌شده، هر اتفاقي که بايد مي‌افتاد افتاد.

 

بهزاد عمراني: فکر کنم يک کمي کمتر عقده‌اي ساز زديم! قبلش دلمان مي‌خواست تا مي‌توانيم با تمام قدرت ساز بزنيم و خود من دلم مي‌خواست تا مي‌توانم نعره و فرياد بزنم. اين کار را در مخرج مشترک انجام دادم و خيالم راحت شد.

 

پس از کامنت‌هايي که آن آلبوم دريافت کرده بود، استفاده کرديد.

بهزاد عمراني: يک کامنت بامزه‌اي که گرفتيم، اين بود که کاش به‌جاي مخرج مشترک، اين آلبوم را مي‌داديد. انگار ما يک‌سري آلبوم داريم که انتخاب مي‌کنيم کدام را امسال بيرون بدهيم و کدام را سال ديگر! اما به‌طور کل مخرج مشترک باعث و باني آمدن اين آلبوم شد. يک‌سري هيجاناتمان تخليه شد، از يک فصل رد شديم و حالا اين آلبوم يک مرحله ديگر است.

 

در اين آلبوم مي‌شود يک صداي واحد را از گروه شنيد و به اصطلاح صاحب سبک شده‌ايد. کسب اين نتيجه به زمان زيادي نياز دارد.

کيارش عمراني: اگر اين‌طور است، مايه خوشحالي است. پروسه توليد ترک‌ها يک کار جمعي است و ما با ساززدن با هم آنها را توليد مي‌کنيم؛ بنابراين سليقه همه‌مان در آن تأثير دارد. يک نفر تنظيم‌کننده نيست.

 

همه‌تان پخته‌تر شده‌ايد.

ماني مزکي: همين‌طور است. واقعيت اين است که بخش مهمي از ساززدن‌مان را هم در بمراني ياد گرفتيم. آن اوايل حداقل من و جهان، آن‌قدرها نوازنده نبوديم. در هر آلبومي چيزهاي جديدي هست که خودمان هم ياد مي‌گيريم.

 

يکي از نکات جذاب بمراني اين است که شعرها را به صورت گروهي مي‌گوييد. چطور اين اتفاق مي‌افتد؟

جهانيار قرباني: معمولا يک نفر محتوايي مي‌آورد که خودش مي‌داند ايرادهايي دارد يا نصفه است. بعد پاي تخته ايده‌پردازي مي‌کنيم و فکر مي‌کنيم که به کدام سمت بايد برود. بعد به جزئيات بيشتري مي‌پردازيم.

 

بهزاد عمراني: البته هميشه بيشترين جواب را وقتي مي‌گيريم که کسي يک ملودي شعر را شروع کرده، در بمراني ادامه‌اش مي‌دهيم يا غلط‌گيري و جراحي روي آن انجام مي‌دهيم.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی,گروه بمرانی

جهانيار قرباني: اين‌طوري هم داشته‌ايم که بعضي از چيزها را از صفر با هم شروع کنيم، اما ممکن است ابيات کمي از هم دور شوند.

 

بهزاد عمراني: فضاي عاشقانه هرچه شخصي‌تر باشد ملموس‌تر و بهتر مي‌شود تا اين که بخواهيم مثلا گروهي يک شعر عاشقانه بنويسيم. شعر اجتماعي براي اين کار مناسب‌تر است. شعرهايي که تم عاشقانه داشته‌اند مثل «به من بخند»، «دوري» و «پپروني» يک نفر شعر را گفته و بعد با هم تغييراتي در آن ايجاد مي‌کنيم.

 

پس همه هم در آهنگ‌سازي و هم در شعر دخيل هستيد.

بهزاد عمراني: در ساززدن و خواندن همديگر هم دخالت مي‌کنيم.

 

کيارش عمراني: بيشتر در ساززدن همديگر دخالت مي‌کنيم تا ساززدن خودمان!

 

جالب است که برايتان تهيه‌کننده پيدا شد. مايه مباهات است که تهيه‌کنندگان موسيقي به اين بينش رسيده‌اند که از گروه‌هاي مستقلي مثل شما با يک سبک و سياق متفاوت و مخاطب‌هاي خاص حمايت کنند. از طرف تهيه‌کننده چقدر با مخالفت مواجهيد؟

ماني مزکي: خيلي خوش‌شانس بوديم که داريم با اين تهيه‌کننده کار مي‌کنيم.

 

بهزاد عمراني: ايشان نسبت به بقيه ديد ديگري دارند.

 

ماني مزکي: خودشان هم آن جريان اصلي پاپ را خيلي نمي‌پسندند. ايشان تهيه‌کننده پالت و داماهي و کماکان هستند. با هم نقاط مشترک زيادي داشتيم و تبديل به يک تيم شديم. تا جايي که دوست داشتيم در جلساتي که داريم شرکت کنند. در اين پروسه يک‌ساله اصطکاک زيادي نداشتيم. اگر هم مخالف چيزي بوديم بعد مي‌فهميديم که چندان هم بيراه نگفته‌اند.

 

بهزاد عمراني: بحث و جدل هم خيلي کرديم، اما همين که مي‌شود ديالوگ برقرار کرد و قانع شد، خيلي خوب است.

 

آرش عمراني: وقتي ايشان سر شعر و تنظيم نظر مي‌دهد، يکي از اعضا مي‌شود و فقط يک رأي دارد. اين‌طوري نيست که نظري را بر ديگران تحميل کند.

 

بهزاد عمراني: برخلاف تهيه کننده‌هاي ديگر اين‌طوري نيست که در زمان کم بخواهد به سود هنگفتي برسد. داستان را هنري‌تر و درازمدت‌تر مي‌بيند.

 

با وجود اين در مسير سوددهي هم هستيد. هم کنسرت و تئاتر در دست داريد و هم انگار از خاص بودن صرف درآمده‌ايد و کمي معروف‌تر شده‌ايد. شايد هم مخاطبانتان خودشان را به شما نزديک‌تر کرده‌اند.

ماني مزکي: به‌خاطر زيادشدن و همه‌گيرشدن فضاي مجازي، مخاطبان چيزهاي بيشتري شنيده‌اند و پذيرش‌شان بيشتر شده. جرياني که شکل گرفته اين‌طور است که توجه و استقبال از موسيقي تلفيقي بيشتر شده است. اين به گروه‌ها ربطي ندارد. جامعه مي‌خواهد چيز ديگري بشنود.

 

عامدانه فکر نکرديد که چه قشر يا گروه سني يا طبقه اجتماعي کارهايتان را گوش کنند؟

جهانيار قرباني: آدم به اين چيزها فکر نمي‌کند.

 

ماني مزکي: اين چيزها فاکتورهاي مشخص ندارد. يعني مثلا مگر يک آدم٣٠ ساله چه شکلي است که برايش يک موسيقي بسازم که او گوش کند؟ آدم هر چيزي دلش بخواهد مي‌سازد، بالاخره مخاطبش را هم پيدا مي‌کند.

 

الان هم فضا خيلي باز شده که مردم اين سبک موسيقي را گوش مي‌کنند، وگرنه تا سال‌هاي گذشته خيلي عجيب بود مردم اين سبک را گوش کنند... .

ماني مزکي: طبيعي است؛ چون موسيقي‌اي که از تلويزيون پخش مي‌شود، پاپ است. حتي موسيقي کلاسيک ارکسترال هم نمي‌شنوند. بنابراين هر چيزي غير از آن مي‌تواند عجيب باشد. اما اين فضا به‌واسطه فضاي مجازي در حال عوض‌شدن است. فضاي مجازي خوراک بيشتري به آدم‌ها مي‌دهد و آنها را با فضاهاي ديگر آشنا مي‌کند.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی,گروه بمرانی

بهزاد عمراني: چيزي که مي‌بينيم اين است که در دولت فعلي هم اتفاقات فرهنگي گسترده‌اي افتاده. همين‌ که به جشنواره فجر بخش تلفيقي اضافه شده، نشان مي‌دهد که يک جريان شروع شده است. آلبوم «گذشتن و رفتن» پيوسته سرعت قابل‌توجهي در پروسه گرفتن مجوز طي کرد. قديم‌ها اين‌طوري بود که يک آلبوم يک ماه در ارشاد مي‌ماند؛ ولي ما با کمترين اصطکاک از لحاظ گرفتن مجوز، دو ماه درگير آن بوديم. همين‌طور براي کنسرت‌هايي که داديم به مشکل خاصي برنخورديم. همکاري بيشتر شده و اهميت بيشتري به ساخت برنامه‌هايي راجع به موسيقي، به‌تصويرکشيدن موسيقي و رساندن آن به گوش مردم داده شده است. 

 

در فروشگاه‌هاي موسيقي گزينه‌ها و دسته‌بندي‌ها بيشتر شده و مردم مي‌توانند موسيقي‌هاي متنوع‌تري گوش کنند و سليقه‌شان گسترده‌تر شود و انتخاب‌هاي بيشتري داشته باشند. اينکه نسبت به قبل آدم‌هاي بيشتري بمراني گوش مي‌کنند، به خاطر اين است که در فروشگاه‌ها وجود دارد و مي‌توانند انتخاب کنند؛ يعني تصميم‌هايي که در سه، چهار سال اخير گرفته شده، تأثيرات خيلي زيادي داشته.

 

همين‌طور جريان موسيقي تلفيقي که انگار الان ژانر محبوب است و همپاي موسيقي پاپ شده، در جذب مخاطب تأثير داشته. راجع به تلويزيون صحبت کرديد. «خندوانه» در معرفي شما چقدر مؤثر بود؟

بهزاد عمراني: هنوز خيلي از مردم راجع به خندوانه مي‌پرسند و به حضور ما اشاره مي‌کنند يا مي‌پرسند فلان قسمت کي پخش مي‌شود. انگار ما آنجا کار مي‌کنيم؛ يعني از اين طريق خيلي ديده شديم، اما يک‌سري مشکلات وجود دارد مثل اينکه اسم گروه را نمي‌شود برد، همين‌طور بايد در شکل ظاهري تغيير ايجاد کنيم. به‌همين‌خاطر تلويزيون‌رفتن سخت است. البته در اين سال‌ها فضا بازتر شده و همين حضورمان در خندوانه و ساززدن با تبلت، اتفاق نويي بود که باعث شد آدم‌ها موسيقي را بيشتر بشنوند.

 

چطور شد که تصميم گرفتيد در نوروز کنسرت بدهيد؟

ماني مزکي: دو، سه‌سالي است که کنسرت‌هاي نوروزي شروع شده و رواج پيدا کرده. از طرف تهيه‌کننده پيشنهاد اين کار شد و ما هم قبول کرديم. اصولا عيدها خيلي‌ها تهران را بيشتر دوست دارند و مي‌مانند.

 

بهزاد عمراني: در سينما هم يک زماني مي‌ترسيدند سانس نوروزي داشته باشند، ولي الان سر اکران نوروز دعواست.

 

برنامه‌تان براي کنسرت چه بود؟

آرش عمراني: براي آدرس يک نکته را بگويم. تا سه، چهار سال پيش خودم هم نمي‌دانستم کجاست. زير برج آزادي يک سالن خيلي خوب است که آنسامبلي مثل ما خيلي خوب صدا مي‌دهد.

 

چه قطعاتي را اجرا کرديد؟

بهزاد عمراني: قطعات آلبوم جديد را زديم، از آلبوم‌هاي قبلي هم آنهايي که مردم دوست داشتند را زديم.

 

بعد از سال‌ها همکاري، فکر مي‌کنيد بمراني کجا ايستاده؟

بهزاد عمراني: دقيقا نمي‌دانم، اما آرزو مي‌کنم که ادامه‌دار باشد؛ يعني همين‌جا پيروپيرتر شويم و بمانيم. در اين حد که يک‌سري از کنسرت‌هايمان به خاطر کهولت سن کنسل شود!

 

ماني مزکي: اين گروه برايمان مثل يک کارگاه است. خيلي چيزها ياد گرفتيم. ياد گرفتيم که اگر سر کار کسي غر مي‌زند يا مخالفت مي‌کند، به خاطر کار است، نه چيز ديگري. ساز ياد گرفتيم، تجربه‌هاي متفاوتي داشتيم و هرروز هم اين‌طوري است که انگار از پلکاني در حال بالارفتن هستيم و خيلي دوست داريم اين اتفاق پايدار باشد.

 

دوست داريد غير از کنسرت و آلبوم، فضاهاي ديگري را هم تجربه کنيد. ماجراي اين تئاتر چه بود؟

بهزاد عمراني: اساسا تئاتر در شناخته‌شدن‌مان خيلي کمک کرد. داستان اين است که قبل از اينکه تبديل به گروه شويم، تئاتر تماشا مي‌کرديم و دوست داشتيم. بعضي از تئاترها موسيقي زنده داشتند. هميشه مي‌گفتيم چقدر خوب است که اينها ٣٠شب اجرا مي‌کنند. حدود شش سال پيش در يکي از کنسرت‌هايمان سجاد افشاريان آمده بود، گفت تئاتري به نام صد سال پيش از تنهايي ما را در تئاتر شهر داريم، کارگردانش آقاي جودکي است و سيامک صفري هم در آن بازي مي‌کند، خود آقاي افشاريان هم نويسنده‌اش بودند. ما را براي اين کار که خيلي پيچيده هم نبود، دعوت کردند. از همان‌جا شروع شد و چون مجوز نداشتيم، نمي‌توانستيم در سالن‌ها بزنيم، در تئاتر ساززدن خيلي کيف مي‌داد. بعد براي نمايش‌هاي مختلف رفتيم و يک ‌دفعه در سال ٩١ پرکارترين موسيقي تئاتر شديم. بعد رفتيم سراغ مجوز و آلبوم و از کار تئاتر کمي دور افتاديم.

 

کيارش عمراني: ولي خيلي دلمان مي‌خواست ادامه پيدا کند.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی,گروه بمرانی

بهزاد عمراني: دقيقا. خلاصه چهار سال از تئاتر دور بوديم. پيشنهادهايي هم داشتيم، اما وقت نکرده بوديم برويم. تا اينکه آقاي کوشکي تماس گرفتند و پروژه‌اي را پيشنهاد کردند که خيلي جذاب به نظر مي‌رسيد، اما چون سفري داشتيم که بايد مي‌رفتيم، نتوانستيم قبول کنيم. خيلي دلمان مي‌خواست کار را ببينيم، اما يک ماه سفر بوديم، يک ماه درگير رونمايي از آلبوم بوديم، بعد توانستيم کار را ببينيم و در کمال تعجب دوباره ايشان زنگ زدند و گفتند سر کار نمي‌آييد؟! برايمان خيلي تعجب‌آور بود که هنوز در حال اجراست. اين‌طوري شد که در يک‌ماه‌ونيم پاياني کار به گروه اضافه شديم. آقاي کوشکي سعي کردند کار را به ايده اوليه نزديک کنند. گرچه همان نمي‌شود، به‌هرحال خيلي خوب است.

 

برنامه‌هايتان براي سال ٩٦ چيست؟

ماني مزکي: از همان اول با کنسرت در برج آزادي شروع کرديم. دوست داريم شرايط مهيا شود براي اينکه در تابستان در يک سالن بزرگ‌تر کنسرت بگذاريم. براي شهرهاي ديگر مثل شيراز و اصفهان و رشت هم فکرهايي داريم که برنامه اجرا کنيم. کم‌کم بايد قدم‌هاي اول براي آلبوم بعدي‌مان را هم برداريم.

 

الان که در حال ساختن قطعات تکي هستيد.

ماني مزکي: اصولا يک‌سري پروژه‌هايي در کنار آلبوم اصلي هست. هرکسي يک‌سري ايده دارد که کم‌کم روي آنها کار مي‌کنيم.

 

به کنسرت‌هاي خارج از ايران هم فکر مي‌کنيد؟

ماني مزکي: خودمان دوست داريم که تجربه‌‌اش کنيم و اميدواريم اين اتفاق بيفتد.

 

چقدر از گروه‌ها و خواننده‌ها و موسيقي آن طرف آب ايده گرفتيد؟ خصوصا در زمينه ترانه؟

کيارش عمراني: در ژانر خودمان گروهي در داخل ايران نبود که کارشان را دنبال کنيم.

 

ماني مزکي: ما يک‌سري موزيک گوش مي‌کرديم که در اين سال‌ها تغيير کرده‌اند. دوست داشتيم کارهايي در آن زمينه‌ها انجام دهيم. صداي بهزاد هم شايد اينجا عجيب باشد، ولي خيلي شبيه خواننده‌هاي کانتري و جيپسي مي‌تواند باشد؛ يعني در جاهاي ديگري صداي متداولي است. دوست داشتيم شبيه به آنهايي که شنيده‌ايم کار کنيم و آن حال‌وهوا را در کارهايمان داشته باشيم.

 

گروه خاصي هست که دنبالش کنيد؟

ماني مزکي: تايگر ليليز را خيلي زياد دوست داريم، همين‌طور سونتين هيپيز يا گوگول بوردلو.

 

جهانيار قرباني: اينها مشترک هستند و هرکسي هم براي خودش چيزهاي ديگري را دوست دارد.

 

قطعا در آهنگ‌سازي و نوازندگي‌تان هم تأثير داشته است؟

جهانيار قرباني: طبيعي است که چنين تأثيري غيرقابل‌انکار باشد

 

 

 

 

 

sharghdaily.ir
  • 18
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش