«سياست تعريف هاي مختلفي دارد. تعريف ساده و رايجي آن را علم يا شيوه حکومت کردن معرفي مي کند. تعريفي ديگر و دقيق تر، کار سياسي يا سياست ورزي را کرداري مي شناسد که با آن حدود و شکل رابطه ميان دولت و جامعه تعيين مي شود.» (احمدي ۱۳۹۱، صص ۲۴۹ و ۲۵۰)
مسائلي چون شکل نهادهاي دولت، دامنه اختيار و قدرت حکومت، نحوه وضع قانون ها و اجراي آن ها و سازمان يابي افراد در گروه هاي اجتماعي در دامنه علم سياست قرار مي گيرند. «امروزه تعريف هاي ديگري هم از سياست مطرح شده اند، برخي سياست را وسيله اي مي دانند که به ياري آن اهداف اجتماعي آشکار مي شوند و افراد و گروه ها آن اهداف را دنبال مي کنند.» (همان، ص۲۵۰)
در برداشت هاي مختلف از سياست، قدرت حکومت و گاه قدرت به معناي کلي، موضوع هاي محوري دانسته شده اند. هنرمند همواره با حکومت، سياست و قانون سر و کار دارد. در زمينه هاي روابط اجتماعي و هنر رابطه هايي با قانون و اخلاق پيدا مي کند. در جوامع مدرن، قانون تعيين کننده حوزه فعاليت هاي هنري است.
در آزادترين کشورهاي جهان نيز براي هنرمندان، توسط قانون، حد و مرزهايي تعيين شده اند. «مثلا هيچ پديدآورنده اي در کشورهاي دموکراتيک حق ندارد که قوانين مربوط به ممنوعيت پرنوگرافي کودکان را نقض کند.» (همان، همان جا) با اينکه در کشورهاي دموکراتيک مي توان گفت که سانسور وجود ندارد، اما آثاري که به پرنوگرافي کودکان مربوط مي باشند، توقيف مي شوند.
در کشورهايي که به شکل استبدادي يا غيردموکراتيک اداره مي شوند، هنرمند آشکارا در برابر قدرت حکومتي قرار مي گيرد. آثار او سانسور مي شوند و گاه امکان باخبري از تحول هنري در کشورهاي ديگر را ندارد. هنرمندان در رژيم هاي فاشيستي يا کمونيستي و رژيم هاي نظامي تابع قدرت حکومت مي شوند، وگرنه يا بايد خاموشي را برگزينند يا آثارشان ممنوع مي شوند و حتي جانشان به خطر مي افتد.
بخش عمده تاريخ موسيقي شاهد سانسور و خودسانسوري بوده است. سانسور در آغاز پيدايش اپرا به صورت سانسور متن نوشتاري اپراها و بعدها بر اجراي آن آثار اِعمال مي شد. سانسور به معناي نظارت پيش از اجرا، گاه به دلايل سياسي بود مثل حذف چند نمونه از اپراي «ريگولتو» در سال ۱۸۵۱ اثر «جوزپه وردي» در نخستين اجراي آن و گاهي هم سانسور دليل اخلاقي داشت؛ چون سانسور اپراي «پلناس و مليزاند» اثر «کلود دبوسي». (همان. ص ۲۵۱)
يکي از نمونه هاي رابطه سياست و موسيقي، اپراهاي وردي هستند که در دوره مبارزه مردم ايتاليا عليه ارتش اشغال گر امپراتوري اتريش با وجود سخت گيري ها و سانسور بر صحنه مي رفتند و نقش مهمي در برانگيختن مردم به مبارزه داشتند. نمونه ديگري از رابطه سياست و موسيقي، نهاد نظارت بر موسيقي نازي ها است. نظارت کامل بر اين نهاد توسط حکومت بود و سياست هاي نازي ها روند فعاليت هاي اين نهاد را تعيين مي کرد.
در حکومت هاي کمونيستي فعاليت هاي هنرمندان تحت کنترل بود. از تمام موسيقي دانان اتحاد شوروي اين امکان سلب شد که با هنر جهاني آشنا شوند و بسياري از آثار بزرگ به بهانه اينکه مُبلّغ فرهنگ امپرياليستي هستند، ممنوع شدند. در دوران انقلاب فرهنگي چين، موسيقي غربي ممنوع بود. در دوران جنگ تحميلي ايران، موسيقي يکي از عامل هاي مهم براي ادامه جنگ بود، بسياري از مفاهيم ملي، مقاومتي و غيره از طريق موسيقي منتقل مي شدند.
نمونه هاي بسياري در دست است که نشان مي دهد فعالان سياسي چگونه از موسيقي همچون عاملي اثرگذار در پياده کردن برنامه هاي خود بهره برداري کرده اند. انواع خيزش ها، انقلاب ها و جنگ ها تا دهه ۵۰ قرن بيستم در جهان معمولا مبتني بر تحرکات عيان نظامي و فيزيکي صورت مي گرفت؛ ليکن با ورود جدي تر هنر در اين عرصه، اين نوع معادلات که اساس آن ها بر زورآزمايي فيزيکي بود، بر هم ريخت. ترانه ها و آوازهاي سياسي و انقلابي از عوامل تعيين کننده در چنين معادلاتي هستند [...] از آخرين استفاده هاي سياسي از موسيقي مي توان به آهنگ هايي اشاره کرد که آمريکا و کشورهاي هم پيمانش در جنگ هاي اخير افغانستان و عراق از آن ها استفاده مي کردند. (آزاده فر، ۱۳۹۴، ص ۲۶۶)
مي بينيم که موسيقي و سياست، ناگزير با هم در ارتباط هستند. گاه، موسيقي سياست را تحت تاثير خود قرار مي دهد و گاه، سياست، موسيقي را متاثر مي کند. گاهي شخصيت هاي سياسي براي حفظ منافع خود، موسيقي خاص را حمايت مي کنند و نيز گاهي در جهت همين منافع، موسيقي خاصي را منع مي کنند. «در مورد تاثيرپذيري موسيقي از فعل و انفعالات سياسي در هر جامعه مي توان به راحتي ردپاي اتفاقات سياسي را در دگرگوني عوامل ساختاري موسيقي و آواز ديد. اين تاثيرپذيري در مواردي تا به آن حد است که خود، باعث به وجود آمدن گونه هاي جديدي شده است.» (همان، ص ۲۶۴)
کردستان عراق يکي از مناطقي است که حداقل در يک قرن اخير هميشه مستقيما با سياست و جنگ در ارتباط بوده است. کردها به دنبال به دست آوردن قدرت سياسي مستقل و ايجاد حکومت خودمختار، هميشه با حکومت مرکزي عراق در جنگ و جدال بوده اند و همين امر باعث شده تا هنر و به ويژه موسيقي ارتباط تنگاتنگي با سياست داشته باشد.
تاريخ رابطه موسيقي و سياست در کردستان عراق را مي توان به دو دوره قبل و بعد از حکومت کردي تقسيم کرد. قبل از دوران حکومت کردي در واقع، دوران مقاومت، مبارزه و جنبش هاي انقلابي است؛ دوراني که کردها تحت حکومت اعراب بوده اندو از قدرت سياسي برخوردار نبودند. دوران پس از حکومت کردي دوراني است که مبارزه، مقاومت و جنبش هاي انقلابي به پايان رسيده يا حداقل مفهوم گذشته را ندارند. اين دو دوران را از دو نگاه رفتار موسيقي در مقابل سياست و رفتار سياست در مقابل موسيقي بررسي مي کنيم. اين دو رفتار چهار جنبه مختلف را دارند:
۱. موسيقي در حمايت از سياست؛
۲. موسيقي در تقابل با سياست؛
۳. سياست در حمايت از موسيقي؛
۴. سياست در تقابل با موسيقي.
ابتدا لازم است تا مفاهيم مقاومت و مبارزه را شرح دهيم.
قدرت و مقاومت
«جان فوران» در کتاب مقاومت شکننده، در کاربرد مقاومت، مفهوم تنش را محور کار خود قرار مي دهد: «تنش ها به صورت يک رشته اعتراض ها، شورش ها، انقلاب ها، جنبش هاي جدايي خواهانه و کودتاها رخ نموده و سرچشمه آن ها در مقاومتي است که بخش هاي گوناگون جامعه در برابر واقعيت هاي سلطه خارجي و خودکامگي دولتي نشان مي دهند.» (فوران، ۱۳۸۵، ص ۱۹) در عقيده فوران، مقاومت شکلي آگاهانه و عيني دارد و مترادف جنبش به کار رفته است.
«کاستلز» از تقابل شبکه و فرد و از دست رفتن کنترل تدريجي افراد بر زندگي خود، از ظهور هويت هاي مقاوم در هيئت جمع هاي ديني، فرهنگي، ملي، قومي و محلي سخن مي گويد. اين هويت ناشي از انواع احساس طرد و کنارگذاشته شدگي است که به ايجاد جمعيت ها و جماعت هاي با گرايش خاص منجر مي شود. (کاستلز، ۱۳۸۰، صص ۲۲ و ۲۳)
مفهوم مقاومت مفهومي مشترک در ميان بسياري از محققان و صاحب نظران است؛ اما طيف گسترده اي از معناها و دلالت ها را در خود جاي داده است. گويي اين مفهوم براي توصيف اعمال و رفتارهاي متنوعي در سطوح خُرد، ميانه و کلان اجتماعي در عرصه ملي و بين المللي عليه نظام سياسي، رييس، مدير، استاد، نظام سرمايه داري، مدرنيته و از اين قبيل به کار گرفته شده است. (شفيعي، ۱۳۹۳، ص ۱۴۳)
مقاومت بيش از هر چيز با قدرت ارتباط دارد. از نظر «فوکو» هرجا که قدرت هست مقاومت نيز وجود دارد. از همين رو، مقاومت هرگز در موقعيت بيروني نسبت به قدرت وجود ندارد. (فوکو، ۱۳۸۳، ۲ ۹۹) «آنتوني گيدنز» با طرح سياست زندگي، مقاومت را رفتاري آگاهانه عليه قدرت و سلطه مي داند. از نظر او زندگي روزانه جلوه گاه جنبه هايي از قدرت است؛ قدرتي که با واژگون سازي الگوهاي عادي روزانه تهديد مي شود.
گيدنز مقاومت را از وجوه سياست زندگي مي داند: «مقاومت، حرکت از نگرشي عام که پيش از هر چيز معطوف به آزادسازي افراد از قيد و بندهايي است که آن ها را از دستيابي به فرصت هاي موجود در زندگي شان باز مي دارد و به سياستي گفته مي شود که مبتني بر فرد و علايق و منافع اوست.» (گيدنز، ۱۳۸۲، ص ۲۵۹)
«ميشل دوسورتو» يکي از نظريه پردازان حوزه سياست و مقاومت است. از نظر او قوي ترها (صاحبان قدرت)، سنگين، فاقد خلاقيت و به شدت سازمان يافته اند. برعکس، ضعيف ترها خلاق، منعطف و چابک هستند. (شفيعي، ۱۳۹۳، ص ۱۵۷)
مي توان باري مقاومت سه ويژگي اساسي برشمرد: اول آنکه حتما بايد کنشي به وقوع بپيوندد تا مقاومت به منصه ظهور رسد. اجماع نظري وجود دارد که مقاومت کيفيت يک کنشگر يا وضعيت حضور او نيست؛ [...] بلکه رفتاري فعالانه، ولو کلامي، شناختي يا فيزيکي است؛ دومين ويژگي وجود دست کمي تضاد با وضع موجود است. اين تضاد در قالب کليدواژه هايي چون، مخالفت، مقابله، تناقض، تغيير اجتماعي، تخريب و اختلال بيان مي شود, [...] ويژگي سوم ماهيت متعامل مقاومت است. مقاومت تنها در برداشت مقاومت کنندگان نسبت به موضع و کنش خود جان نمي گيرد. بلکه حيات آن در گرو تشخيص ديگر کنشگران به عنوان شاهد يا مخاطب مقاومت است. (همان، صص ۱۷۵ و ۱۷۶)
مبارزه مدني
«رابطه اجتماعي زماني مبارزه خوانده مي شود که رفتار فرد عامدانه به سمت حاکم کردن اراده اش بر مقاومت فرد يا افراد ديگر معطوف شود. اگر ابزار اين مبارزه متضمن خشونت فيزيکي بالفعل نباشد، در آن صورت، فرايند چنين مبارزه اي مسالمت آميز تلقي مي شود.» (وبر، ۱۳۹۲، ص ۱۰۳)
روش هاي مبارزاتي مدني يکي از راه هاي عمل مستقيم بدون خشونت است که آن، معترضان براي نشان دادن غيرعاقلانه، ناعادلانه و غيراخلاقي بودن عملکرد، رفتار يا قوانين يک حکومت يا گروه، آگاهانه اقدام به قانون شکني يا همکاري نکردن با آن حکومت مي کنند. امروزه به واسطه مبارزات مدني «ثورو»، «گاندي» و «لوترکينگ»، مبارزه مدني در جهان بيش از پيش شناخته شده است.
مبارزه مدني اگرچه عملي بدون خشونت است؛ ولي هيچ تضميني وجود ندارد که توسط حکومت به خشونت کشيده نشود. يکي از اهداف مبارزه مدني نمايش و علني کردن قوانين و رفتارهاي غيرانساني و ناعادلانه حکومت ها براي ايجاد جنبشي اجتماعي عليه آنان است. موسيقي يکي از ابزارهاي مبارزه مدني عليه قدرت و حکومت هاي غيردموکرات است؛ چرا که از اين طريق، بدون خشونت به اعتراض مي پردازند.
درخصوص آوازهاي سياسي به طور کلي مي توان تاريخي کهن در نظر گرفت. ژانرهاي لاوک و حيران در بسياري از آوازها، درباره ظلم، قدرت و ظالمان سخن مي گويند. در سده اخير يکي از بانوان خواننده بهنام «دايکي جمال» يا مادر جمال که از مقام دانان مشهور کرد بوده است، در دهه ۱۹۲۰ از نخستين کساني بود که سرود و تصانيف سياسي مي ساخت و اجرا مي کرد. (ئه مين، ۲۰۱۵، ص ۲۳) مادر جمال زني يهودي بود که به دين اسلام گرويد.
در دهه ۱۹۲۰ ميلادي دو شرکت «بيزافون» و «اوريون» در شهر سليمانيه چندين تصنيف را از او ضبط کردند که بيشتر آن ها مضامين سياسي و اعتراضي يا وطن دوستي داشتند. يکي از آن ها تصنيف «وطن من کردستان» است. در جنگ شهر سليمانه، مشهور به جنگ بَردَرکي سَرا در دهه ۱۹۳۰، بسياري از جوانان به ساخت آهنگ هاي انقلابي روي آوردند. بسياري از اين آهنگ ها در مدارس وقت، توسط دانش آموزان خوانده مي شدند. اين تصانيف يکي از مهم ترين دلايل ايستادگي مردم در مقابل دشمنانشان بود. (همان، ص ۲۴)
اين روند تا جنبش مشهور به ۱۴ تموز در سال ۱۹۵۸ ادامه داشت. پس از اين دوران احزابي چون پارتي (دموکرات کردستان عراق) و يَکيَتي (اتحاديه وطني کردستان) هر کدام به حمايت از موسيقي دانان خود پرداختند. اين احزاب در ساخت و اجراي آهنگ هاي انقلابي و سياسي به نوعي به رقابت مي پرداختند و موسيقي را ابزاري براي رقابت هاي حزبي خود قرار داده بودند. نخستين حمايت هاي جدي سياسي از موسيقي دانان در همين دوران آغاز شد.
دو حزب اصلي پارتي و يکيتي و نيز احزاب کوچک تر ديگر به صورتي جدي در پي حمايت از موسيقي دانان برجسته بودند تا با ساخت و اجراي تصانيف سياسي و ملي به شمار طرفداران خود بيفزايند. اين حمايت ها باعث به وجود آمدن گروه هاي موسيقي مانند گروه مولوي و گروه سِلماني شد. اين گروه ها که توسط جمعي از بهترين نوازندگان و مقام دانان آن روزگار تشکيل شده بودند، بيشتر وقت خود را در جهت ساخت و اجراي تصانيف سياسي و انقلابي صرف مي کردند.
در اين دوران بود که «اَنوَر قره داغي» (از اساتيد موسيقي مقامي کردستان عراق) شروع به جمع آوري و نت نويسي اين تصانيف کرد. با حمايت هاي احزاب کرد، نت نويسي هاي انور قره داغي در کمترين زمان با بيشترين تيراژ به چاپ مي رسيدند و به همه شهرها و مدارس کردستان ارسال مي شدند. «همين مسئله موجبات نگراني حکومت وقت را فراهم کرد. حکومت سريعا به تمام نهادهاي تحت نظارت خود دستور داد تا از اين روند جلوگيري شود و به همين منظور هيئتي تشکيل داده شد تا مستقيما از ساخت و نشر آهنگ هاي انقلابي جلوگيري شود و در همين راستا بسياري از دست اندرکاران اين جريان دستگير و زنداني شدند.» (همان، ص ۲۵)
انور قره داغي و بقيه همکاران او با وجود نظارت هاي شديد حکومت، دست از انتشار اين تصانيف برنداشتند و روند نشر آن ها را ادامه دادند. در سال ۱۹۷۴ قره داغي و دوستانش از شهر بيرون رفته و به صف مبارزان در بلندي هاي کردستان پيوستند. گروه موسيقي «شورش» (شورش در زبان کردي به معني منفي و رايج آن در زبان فارسي نبوده و معني مبارزه عليه ظلم را دارد) را تشکيل دادند و به ضبط آثار انقلابي و سياسي ادامه دادند. اين گروه به يکي از اجلاس هاي سياسي ميان اعراب و کردها در اربيل دعوت شدند؛ سرود «آي رقيب» را اجرا کردند و پس از آن حساسيت هاي حکومت مرکزي بر موسيقي کردي و سرودهاي سياسي بيشتر و بيشتر شد.
اين روند تا جنبش سال ۱۹۹۱ ادامه داشت. پس از اين جنبش نيروهاي عراق از مناطق کردنشين خارج شدند و اداره اين مناطق به دست کردها افتاد. آزادي نسبي اي به دست آمد و موسيقي دان ها بدون ترس از دستگيري و زنداني شدن به اجرا و نشر آثار خود پرداختند. پس از جنبش سال ۱۹۹۱ گروه جديدي به نام گروه موسيقي «هنرهاي زيباي کرد» تشکيل شد. اين گروه نيز بيشتر به اجراي تصانيف سياسي و ملي مي پرداخت. بعدها توسط اعضاي اين گروه جشنواره اي با عنوان «سرود و آهنگ آزادي» برگزارشد.
پس از سقوط صدام حسين در سال ۲۰۰۳ ميلادي، وضعيت کردها بيش از پيش بهبود يافت و ساختار سياسي حکومت کردي به صورتي مستقل درآمد و حکومت خودمختار کردستان شکلي جدي به خود گرفت. پس از اين دوران مي توان گفت که جنبش هاي ناسيوناليستي و مبارزه به شکل قبلي خود از بين رفته و کردها مستقيما با هيچ حکومتي در حال مبارزه نيستند.
در يک دهه اخير شکل جديدي از تصانيف و آهنگ هاي سياسي به وجود آمده که درواقع آهنگ هايي هستند براي دعوت و ترغيب مردم براي شرکت در انتخابات. انتخابات در کردستان به دو صورت برگزار مي شود. انتخاباتي که براي تعيين رييس جمهور، نمايندگان مجلس، شهردارها و مسئوليت هاي سياسي داخلي اقليم کردستان هستند و انتخاباتي که براي تعيين همين پست هاي سياسي حکومت مرکزي عراق انجام مي شوند.
در شکل اول خود، تصانيف و سرودها به صورت حزبي بوده و هر حزب سعي مي کند با تصانيف ساخته شده توسط طرفداران خود، به ميزان راه دهندگانش بيفزايد. اما در انتخابات حکومت مرکزي شکل آهنگ ها متفاوت بوده و در پي ملي گرايي و انسجام يک پارچه کردها بدون حزب گرايي هستند.
«صدام حسين» يکي از دشمنان اصلي کردها محسوب مي شد و سال ها در پي کشتار کردها بود. اين مسئله بازخوردي دوگانه در زمينه موسيقي داشته است: نخست اينکه در اين دوران کردها به راحتي نمي توانستند به اجرا يا ساخت موسيقي بپزدازند.
دکتر «عبداله جمال سگرمه» از اساتيد رشته موسيقي دانشگاه سليمانيه در اين باره در گفت و گويي با نگارنده در سال ۱۳۹۵ يکي از خاطرات خود را چنين تعريف مي کرد: «هنگامي که نوجوان ۱۵ ساله بودم، نيروهاي صدام در شهر سليمانيه حضوري قدرتمند داشتند. هميشه از حمل ساز مي هراسيدم؛ چرا که کردها هميشه توسط نيروهاي عراق مورد توهين، آزار و شکنجه قرار مي گرفتند. هميشه خانواده ام مرا از پرداختن به موسيقي از ترس جانم منع مي کردند. يک روز که در راه هنرستان بودم و سازم را در دست داشتم به نيروهاي بعثي برخوردم. مرا به دليل همراه داشتن ساز تا حد مرگ کتک زدند و با ميانجي گري مردم و يکي از سربازان، مرا آزاد کردند.»
بديهي است که صدام حسين و سياست هاي حکومت او، عليه موسيقي کردها بوده و در اين دوران ساخت و اجراي موسيقي سياسي در کردستان امري دشوار و خطرناک محسوب مي شد. کرکوک که يکي از نفت خيزترين شهرهاي عراق است توسط صدام حسين تعريب شد. اين شهر از مراکز مهم فرهنگي و هنري کردها نيز محسوب مي شود.
در واقع مهم ترين مرکز رشد مقام هاي کردي، شهر کرکوک است. سال ها سعي مي شد تا کردها از اين شهر رانده شوند و اعراب در آن سکونت يابند. يکي از جنبه هاي فرهنگي اين مسئله، سعي در کم رنگ کردن مقام و موسيقي مقامي کردي بود. حکومت وقت، در تلاش بود تا با تعريب شهر کرکوک، هم زمان، مقام هاي کردي را که از جنبه هاي هويت کردي بود، از بين برده و مقامات عربي را جايگزين آن کند.
دوم اين که هنرمندان کرد در حمايت از احزاب خود، ميهن دوستي يا عليه دشمنانشان آثار متعددي ساختند. سرود «مام جلال» يکي از سرودهايي بود که در حمايت از «جلال طالباني» و حزب او ساخته و اجرا شد. تصنيف «خوايا وه ته ن ئاوا که ي» از تصانيفي است که در همين دوران، نشانگر حس ميهن دوستي کردها بود. سرود «اي رقيب» که امروزه کردهاي عراق آن را به عنوان سرود ملي خود مي دانند نمونه اي از موسيقي هايي است که عليه دشمن خوانده مي شد.
بسياري از تصانيف نيز براي پيش مرگ هاي کرد ساخته شده اند که هدفي جز ترغيب و تشويق و ايجاد روحيه سربازان در ميدان هاي جنگ ندارند. پس از شکست صدام حسين در جنگ کويت و اعمال تحريم هاي جهاني عليه عراق، به نظر مي رسد برخي سياست هاي فرهنگي حکومت بعث تغيير يافته اند. همان طور که قبلا گفته شد از سال ۱۹۹۴ سياست هاي دولت بعث تا حدودي در جهت حمايت از موسيقي مقامي کردي قرار گرفت.
گروه موسيقي شهيد کارزان
گروه موسيقي شهيد کارزان در سال ۱۹۸۱ شکل گرفت. اعضاي اين گروه معتقد بودند که يکي از راه هاي مبارزه، هنر و به طور اخص از طريق موسيقي است. اين گروه يکي از مصاديق حمايت قدرت از موسيقي براي پيشبرد اهداف سياسي است.
جلال طالباني با شنيدن پيشنهاد تاسيس اين گروه، همه مخارج مادي گروه را متقبل شده و به حمايت تمام عيار از آن پرداخت. اين گروه توسط چند جوان و با اميد و هدف آزادي کردستان تاسيس شده بود.
دو ايده سياسي و اجتماعي در شکل گيري اين گروه نقش مهمي داشتند؛ حزب زحمت کشان کردستان با رويکردي مارکسيستي و حزب يَکيَتي نيشتماني کردستان، با رويکردي سوسيال دموکرات. بيشتر اعضاي اين گروه تحت تاثير افکار چپ گرايانه و سياست هاي حزب زحمت کشان بودند. آثار اين گروه کمتر ادبياتي ملي گرايانه داشتند و بيشتر در راستاي افکار انقلابي و مبارزانه بودند و با هدف ترغيب و تشويق مبارزان و پيش مرگان اجرا مي شدند.
موسيقي داناني که دستگير و زنداني شدند
بسياري از موسيقي دانان در دوران حکومت صدام حسين به دليل اجراي آثار سياسي و انقلابي دستگير و زنداني شدند. يکي از اين افراد «قادر کابان» است. قادر کابان از هنرمنداني است که بسياري از آثار خود را عليه ساختار سياسي وقت مي ساخت. يکي از اين آثار تصنيف «در به دري» است. قادر کابان پس از انتشار اين تصنيف که نقد تندي عليه ظلم و ظالمان بود، توسط حکومت دستگير و زنداني شد.
يکي از هنرمندان موسيقي مقامي «عَبَي مَلا» (عبدالله مَلا) است؛ يکي از موسيقي دانان انقلابي و ضد حکومت بعث که با آثار خود به مبارزه با صدام حسين پرداخت و در نهايت توسط نظاميان بعث کشته شد. «محمد صالح ديلان» و «طاهر توفيق» که از استادان مشهور مقام در کردستان عراق هستند نيز بسياري آثار سياسي اجرا کرده اند و هر دو به همين دليل دستگير و زنداني شده اند.
«محمد جزا» از اساتيد مقام دان کردستان عرق بود که با آثار سياسي اش مي توان او را يکي از جدي ترين هنرمنداني دانست که به مبارزه سياسي پرداخته است. محمد جزا بارها و بارها توسط حکومت، دستگير، زنداني و شکنجه شده است. بسياري از مقام هاي اجرا شده توسط او مضامين سياسي و انقلابي دارند. «پس از دستگيري هاي متعدد، از طرف حکومت به او دستور داده شده بود که کلمات وطن، سرزمين و کردستان را در آثار خود به کار نَبَرد و استفاده از اين کلمات براي او ممنوع شده بود.» (ئه مين، ۲۰۱۵، ص ۳۶)
امروزه اما بسياري از اساتيد موسيقي مقامي از سياست هاي دولت کردي در برابر موسيقي مقامي راضي نيستند. بسياري از موسيقي دانان در گفت و گو با نگارنده به شدت به وضع موجود اعتراض داشتند. نمونه نبود اين حمايت ها، مرکز مقام علي مردان است که به دليل حمايت نکردن دولت و قطع بودجه آن، رو به تعطيلي نهاده است.
موسيقي در حمايت از سياست
قبل از دوران حکومت کردي، موسيقي مقامي کردستان عراق و موسيقي دانان اين حوزه با آثار خود، از سياست هاي انقلابي و اعتراضي کردها عليه حکومت مرکزي عراق حمايت مي کنند. اين آثار در حمايت از احزاب، رهبران احزاب، مبارزان و پيش مرگان و غيره هستند. آثاري که در حمايت از حکومت باشند به هيچ وجه وجود ندارند و درواقع تا اينجا با مرحله اي از آثاري انقلابي رو به رو هستيم.
پس از حکومت کردي اما آثار موسيقايي همچنان در دو وجه حمايت از احزاب و حمايت از حکومت کردي وجود دارند. شکل اين آثار تغيير کرده و بيشتر به هنگام انتخابات خود را نشان مي دهند.
موسيقي در تقابل با سياست
قبل از دوران حکومت کردي به وضوح بسياري از آثار سياسي در تقابل و ضديت با حکومت عربي عراق هستند. از طريق اين موسيقي، سياست هاي حکومت زير سوال مي روند، مردم به مبارزه عليه آن دعوت مي شوند و اساس مشروعيت حکومت به شدت تهديد مي شود. پس از حکومت کردي و دستيابي به وضعيت سياسي، اجتماعي و اقتصادي بهتر، موسيقي تاکنون در تقابل با حکومت کردي قرار نگرفته و نيز آثاري که در تقابل با حکومت مرکزي عراق نيز باشند وجود ندارند.
سياست در حمايت از موسيقي
قبل از دوران به قدرت رسيدن کردها تا سال ۱۹۹۴ هيچ حمايتي از طرف حکومت عراق از موسيقي کردي ديده نمي شود. از سال ۱۹۹۴ به نظر مي رسد برخي از سياست هاي دولت تغيير کرده و حداقل در خانه مقام عراقي در شهر کرکوک، از موسيقي مقامي کردي توسط صدام حسين حمايت هايي مختصر صورت مي گيرد. در اين دوران اما احزاب کردي به حمايت کامل از موسيقي پرداخته اند. اين احزاب براي پيشبرد اهداف خود که شامل اهداف حزبي و اهداف ملي مي شود هميشه موسيقي دانان را مورد حمايت قرار داده اند.
امروزه نيز در دوران حکومت کردي، همچنان حمايت هاي حزبي از موسيقي را در شرايط و زمان هاي خاصي مي توان مشاهده کرد؛ اما وضعيت کلي موسيقي مقامي به ويژه در يک سال اخير، از نظر موسيقي دانان بسيار نامطلوب بوده و حکومت به نحو احسن از اين موسيقي حمايت نمي کند و همين امر سبب روند رو به تعطيلي مرکز مقام علي مردان شده است.
سياست در تقابل با موسيقي
با توضيحاتي که داده شد، بسيار واضح است که قبل از جنبش ۱۹۹۱، سياست حکومت ها هميشه در تقابل با موسيقي کردي بوده است. از نشر آثار جلوگيري مي شده، در فرايند تعريب کرکوک سعي شده تا مقام کردي از بين برود و همه به مقامات عربي روي بياورند، بسياري از موسيقي دانان دستگير، زنداني و حتي کشته شده اند. امروزه اما سياست هاي حکومت کردي به هيچ وجه در تقابل با اين موسيقي نيستند. اگرچه موسيقي دانان از حمايت هاي دولتي راضي نيستند؛ اما آزادانه در هر زمينه اي مي توانند فعاليت کنند.
موسيقي و مبارزه مدني
موسيقي در ميان کردهاي عراق در سال هاي طولاني مبارزه سياسي و جنبش هاي مختلف، به عنوان يکي از راه هاي مبارزه مدني هميشه در صف اول مبارزات سياسي وجود داشته است. ساخت و اجراي آثاري که در تقابل با حکومت عراق بوده اند، نشر آثار انقلابي توسط انور قره داغي و دوستانش با وجود غيرقانوني بودن آن و غيره را مي توان از مبارزات مدني و بدون خشونت کردها دانست.
نتيجه
موسيقي مقامي هميشه در ارتباطي تنگاتنگ با سياست در عراق بوده است. سال هاي زياد، موسيقي نقشي دوجانبه در برابر سياست داشته و سياست نيز چنين نقشي را در قبال موسيقي ايفا کرده است. موسيقي مقامي از طرفي ابزاري بوده براي حمايت از سياست هاي احزاب کرد و جنبش هاي سياسي مردم و از طرفي در تقابل و مبارزه با سياست و حکومت بعث عراق بوده است. اين موسيقي نقشي پررنگ در حرکت هاي مردمي و در نهايت آزادي مردم کردستان عراق داشته است.
بسياري از آثار، مستقيما پيش مرگان کرد را در جنگ ها ياري داده و حمايت کرده است. از جنبه اي ديگر، سال ها، سياست هاي حکومت عراق عليه موسيقي مقامي بوده و نقشي مهم در جلوگيري از روند رو به رشد اين موسيقي داشته است. بسياري از موسيقي دانان، دستگير و حتي کشته شده اند.
در روند تعريب شهر کرکوک، حکومت عراق، آگاهانه سعي در از بين بردن هويت کُرديِ مقام ها و جايگزيني آن ها با مقامات عربي داشته است. پس از شکل گيري حکومت خودمختار کردستان عراق و سقوط صدام حسين، اين موسيقي، آزادانه به فعاليت خود ادامه داده و به ويژه، مجلس مقام خواني و مراکز آموزش مقام، فعاليت هاي خود را از سر گرفته و شرايط بهتري را تجربه کرده اند.
آثار سياسي هنوز وجود دارند؛ اما شکلي جديد به خود گرفته اند. حکومت خودمختار و احزاب سياسي هنوز از موسيقي مقامي به عنوان ابزاري براي پيشبرد اهداف خود استفاده مي کنند. مصداق بارز اين مسئله، آثار موسيقايي اي هستند که به منظور ترغيب مردم براي شرکت در انتخابات ساخته و اجرا مي شوند.
ماهنامه هنر موسيقي
- 15
- 1