جمعه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۴:۳۶ - ۱۹ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۴۴۸۷
موسیقی

بیژن کامکار: عاقبت به خِیرترین نوازنده ایران منم

بیژن کامکار,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی
بیژن کامکار در آیین رونمایی از نسل نوینِ دف و دُم‌دُم گفت: «عاقبت به خِیرترین نوازنده ایران منم؛ چون روزی که دف را به دست گرفتم، گفتم به امید روزی می‌زنم که صدها نفر دف به دست بگیرند و امروز نه صدها نفر که هزارها نفر دف به دستند.»

به گزارش خبرآنلاین، عصر روز گذشته شنبه ۱۸ شهریور «آیین رونمایی از نسل نوین دو ساز ایرانی؛ دف و دُم‌دُم» با حضور بیژن کامکار و همایون نصیری کُنندِگان این کار، در گالری غربی برج میلاد برگزار شد. این دو هنرمند با همراهی بِرَندِ Ha Pa تغییراتی را در سازهای کوبه‌ای دَف و دُم‌دُم ایجاد کرده‌اند که منجر به بهبود کیفیت و افزایش کارایی آن‌ها شده است.

کارگاه ساخت ساز پادوک در سال ۱۳۹۰ توسط محسن فرمانی ایجاد شد و تمرکز خود را بر تولید سازهای کوبه‌ای گذاشت. در سال ۹۴ همکاری این کارگاه با پژمان حدادی؛ نوازنده تنبک و سازهای کوبه‌ای منجر به شکل‌گیری بِرَندِ   Ha Pa ؛ Ha  مخففِ Hadadi و Pa مخففِ Padouk  شد.

از جمله مهمانان این مراسم می‌توان به ارژنگ کامکار، اردشیر کامکار، قشنگ کامکار، هانا کامکار، داوود گنجه‌ای، کامبیز گنجه‌ای، موسی گنجه‌ای، حسین رضایی‌نیا و نجمه تجدد بودند.

نمونه‌هایی از هر دو این سازها در گالری غربی برج میلاد چیده شده بود و دوستداران و شاگردان بیژن کامکار و همایون نصیری که در این مراسم حضور داشتند هر کدام در گوشه‌ای مشغول زدنِ دَف و دُم‌دُم بودند که فضایی متفاوت با رویدادهایی از این دست ساخته بود.

در ادامه بیژن کامکار صحبت‌های خود را این طور آغاز کرد: «من اگر صحبتی داشته باشم، نوعی درد دل است، گونه‌ای شِکوه و شکایت از ۴۵ سال دف‌نوازی.  همیشه گفته‌ام که عاقبت به خِیرترین نوازنده ایران منم؛ چون روزی که دف را به دست گرفتم، یا از صمیم قلبم گفتم یا از روی زبانم یا شعار دادم، گفتم به امید روزی می‌زنم که صدها نفر دف به دست بگیرند و امروز نه صدها نفر که هزارها نفر دف به دستند.»

کامکار ادامه داد: «شروع کار من به همین سادگی نبود که دف را دست بگیرم و وارد گروه شوم. پیش از آن که شروع کنم از چهار خلیفه اِذن گرفتم که این ساز را بزنم و آن‌ها از من قول گرفتند که حرمت دف را به زیباترین شکل ممکن حفظ کنم. من این قول را به آن‌ها دادم ولی نمی‌دانستم روزی هزاران نفر دف خواهند زد و عده زیادی از آن‌ها از شاگردان من خواهند بود. اگرچه شُکوه دف و توانایی نوازندگانش چنان چشمگیر است که نقشِ غلط زدن‌های عده‌ای معدود به چشم نمی‌آید.»

این خواننده موسیقی کردی و موسیقی سنتی ایرانی در مورد تغییراتی که در دفِ Ha Pa  ایجاد کرده ادامه داد: «از روز اولی که شروع به زدن دف کردم، آن‌چه اذیتم می‌کرد صفحه وسیع پوستی‌اش بود، چون به واسطه تغییرات جوی شُل و سفت می‌شد.

آن موقع موسیقی را دو بانده ضبط می‌کردند و بعد شد چهار بانده و هشت بانده و ۱۶ بانده و الان هم که دیجیتالی شده، برای ضبط کردن یک قطعه باید از اول تا آخرش را در یک جلسه می‌زدم و اگر مثلا یکهو وسط کار یک تکه را خراب می‌کردم و می‌خواستم دوباره بزنم، کوک جدید با کوک قبلی جور درنمی‌آمد، مجبور می‌شدم دف را گرم کنم که پوست شل می‌شد و سرد می‌کردم سفت می‌شد و خلاصه ناچار می‌شدم دوباره از نو بزنم. گاهی پیش می‌آمد یک قطعه را ۱۰ بار از اول می‌زدم.»

این عضو گروه‌های شیدا و عارف افزود: «این‌ها گله‌های من از کار با دف در طول این ۴۰، ۴۵ سال است. زمانی بود که یک هیتر برقی کنار خودمان می‌گذاشتیم تا پوست دف سفت نشود و باور کنید تا یک ماه دستم پوست می‌انداخت و الان هم که یادم می‌آید دردم می‌گیرد. یعنی یکی از مشکلات بزرگ دف پوستی، همین ناتوانی ما در برابر شل شدن و سفت شدنش بود و من همیشه آرزو می‌کردم دفی داشته باشیم با رویه پلاستیکی بدون آن که از نظر کیفی افت کند.»

کامکار توضیح داد: «سنگینی دف مشکل دیگرش بود خصوصا برای خانم‌ها. من زمانی که شروع به یاد گرفتن دف کردم اصلا تصور نمی‌کردم خانم‌ها هم بتوانند این ساز را دست بگیرند چون از شما چه پنهان پهلوان می‌خواهد ولی امروزه می‌بینیم که تعداد دف‌نوازان خانم حتی بیشتر از نوازندگان آقاست.»

او تصریح کرد: «من از حدود ۱۰، ۱۲ سال پیش با پژمان حدادی در ارتباط بودم و بعد از پیوستن او به کارگاه ساخت ساز پادوک به همراه محسن فرمانی محبت کردند و شاید چیزی حدود ۱۰ ساز ساختند و به خانه من آوردند. من می‌زدم و اشکالاتش را می‌گفتم که یکی از آن‌ها تیزی صدای زنجیرها بود طوری که انگار روی پوست پونز ریخته‌ای و من گفتم اگر زنجیرها را یک میلیمتر از پوست دور کنیم احتمالا بهتر می‌شود و بهنجارتر هم شد.

در مورد وزن ساز که بسیار برایم مهم بود تمام مشکلات را حل کردیم و وزن ساز فعلی بین ۶۵۰ تا ۷۰۰ گرم است و در مورد شلی و سفتی پوست سطح دایره هم چاره‌ای اندیشیدیم طوری که صاحب قابلیت کوک کردن شد و حالا می‌شود در پرده‌های متفاوت کوکش کرد.»

کامکار در پایان گفت: «فکر نمی‌کنم در حال حاضر بتوان دفی بهتر از این ساخت و اگر جا داشته باشد انشالا این اتفاق طی سال‌های بعد رخ خواهد داد چون اگر آیندگان بهتر از ما نسازند باید فاتحه رشد و پیشرفت و تکامل را خواند، امیدوارم در آینده شاهد نمونه‌های بهتری باشیم ولی در حال حاضر بهتر از این چیزی نداریم.»     

همایون نصیری نیز در ادامه روی صحنه آمد و گفت: «بدون شک من انسان بسیار بسیار خوشبختی هستم که توانسته‌ام در این سن و سال به آرزویم برسم و با استاد بزرگی مثل بیژن کامکار همنشین شوم. نسل ما نباید فراموش کند که روزی از نزدیک دیدن کسی مثل بیژن کامکار جزو آرزوهایش بود. یادم نمی‌رود هنرستانمان که تعطیل می‌شد، سر راه از کنار فروشگاه بتهون رد می‌شدیم و کِی کِیِ‌مان بود که آلبوم تازه‌ای از کامکارها، از زنده‌یاد مشکاتیان، لطفی و... بیرون بیاید و ما هزار بار گوشش کنیم و از خودمان بپرسیم مگر می‌شود این طور هم خواند و نواخت؟!»

نصیری افزود: «نکته دیگری که بر آن تاکید دارم این است که دُم‌دُم اولین بار در سال ۷۹ توسط حبیب مفتاح‌بوشهری معرفی شد و در کنسرت‌های داخلی و خارجی او مورد استفاده قرار گرفت و در واقع این مراسم، رونمایی از نمونه بهینه‌سازی شده این ساز است و نه رونمایی از اصل آن.»

او ادامه داد: «پس از آن دُم‌دُم مورد استفاده دیگر نوازندگان سازهای کوبه‌ای هم قرار گرفت اما نوازندگانی که با طناب‌کشی آن آشنایی نداشتند برایشان سخت بود و اکثرا بلد نبودند و به عنوان مثال خودِ من همیشه از یکی از بچه‌های بوشهر که با من بود می‌خواستم در طناب‌کشی‌ها کمکم کند، چون پوست ساز بعد از مدتی استفاده احتیاج به کشیده شدن دارد.»

سرپرست گروه موسیقی دارکوب افزود: «این موضوع را با محسن فرمانی در میان گذاشتم و توانستیم راه‌حلی پیدا کنیم، طوری که بتوان این پوست را با سفت و شل کردن یک پیچ، مانند سازهای دیگر، سفت و شل کرد.»  

در پایان این مراسم هانا کامکار اعلام کرد تصمیم گرفته‌اند از شاگردان بیژن کامکار دعوت کنند تا با حضور روی صحنه قطعه‌ای را به افتخار او بزنند. کامکار از آشنا سیدزاهدی، حسین رضایی‌نیا، آرین رضایی، نگار اعزازی و تارا موسویان دعوت کرد تا در کنار خودش روی صحنه بایستند و به این ترتیب پایان‌بخش مراسم، قطعه‌ای کردی با صدای آشنا سیدزاهدی و دف‌نوازی دیگر شاگردان بیژن کامکار بود.

  • 13
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
مائوریستو موتا پائز بیوگرافی مائوریسیو موتا پائز؛ سرمربی والیبال

تاریخ تولد: ۲۶ مه ۱۹۶۳

محل تولد: ریو دو ژانیرو، برزیل

ملیت: فرانسه

حرفه: سرمربی والیبال

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴ تاکنون

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش