شنبه ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۰:۱۰ - ۱۷ آبان ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۸۰۴۵۸۹
موسیقی

آیدین آغداشلو:

طبیعی است که اساتید موسیقی سنتی، عبور از خط قرمزهایشان را برنمی‌تابند

آیدین آغداشلو,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی
 انسان معاصر در مجموعه‌ای از حصارها زندگی می‌کند؛ بایدها و نبایدها؛ قوانین دست‌وپاگیر؛ سنت؛ قواعد ضروری و غیرضروری؛ حصارهای خودساخته، حصارهایی ساخته خانواده، حصارهایی ساخته اجتماع و... همین قید و بندها در نهایت هنجارهای اجتماعی را پدید می‌آورند که برای زیست بشر معاصر گاه ضروری و گاه بی‌فایده‌اند. همه ما بارها این زنجیرها را بر دست  پای خود دیده‌ایم و از ترس عبور از آنها، ترجیح داده‌ایم در ساحل امن خود باقی بمانیم.

به گزارش موسیقی ما،آیدین آغداشلو اما می‌گوید تجربه زیست ۷۷ ساله به او آموخته که در پی هیچ باید و نبایدی نمی‌بایست بود. باید مسیر علاقه و استعداد را پیمود و به قاعده‌های بی‌فایده لبخند زد. تجربیاتی که خودش در زمینه هنرهایی چون نقاشی، گرافیک، نویسندگی، نقد فیلم، اصلاح خوانش شعر شعرای کلاسیک، دکلمه در آلبوم موسیقی جوانان و... داشته، همگی مهر تأییدی است بر این نظریه که باید تجربه کرد و زندگی را زیست.

 

آیدین آغداشلو در یکی از روزهای پایانی جشنواره مطبوعات، میهمان غرفه سایت «موسیقی ما» بود و از علاقه‌هایش و تفکراتش در خصوص موسیقی سنتی و تلفیقی و... سخن گفت. پاسخ بسیاری از سوالات امروز علاقه‌مندان موسیقی ایران لابه‌لای این حرف‌ها داده شده. بخوانیدش.

 

 

* تازه‌ترین فعالیت شما در حوزه موسیقی، دکلمه‌ای بود که در آلبوم «مدّ و نای» گروه «دنگ‌شو» انجام داده بودید. البته پیش از آن هم با این گروه همکاری‌هایی داشته‌اید. این همکاری‌ها چه‌طور رخ داد؟

به سادگی. از من خواستند برایشان شعر بخوانم و من خواندم. به‌نظرم این گروه کارش را بلد است و همکاری خوبی با هم داشتیم. من بسیاری از کارها را انجام می‌دهم تا احساس نکنم فرق چندانی با دیگران دارم یا جنت‌مکان هستم! بنابراین در این مواقع خیلی راحت پیشنهاد همراهی و همکاری را می‌پذیرم؛ چون همکاری با دیگران، درس‌های زیادی برای خودم به همراه دارد.

 

 

* شما در این سال‌ها فعالیت‌هایی نیز در زمینه اصلاحِ خوانش اشعار شاعران کلاسیک انجام داده‌اید و در حوزه ادبیات و موسیقی نیز دغدغه دارید. ایرادی که این روزها از بسیاری از هنرمندان جوان گرفته می‌شود، این است که تک‌بُعدی شده‌اند و غیر از زمینه‌ی فعالیت‌شان، در سایر رشته‌های هنری، مطالعه و پیوندی ندارند. لطفاً کمی در مورد اهمیت این پیوند توضیح دهید.

موسیقی سنتی ما، به تنهایی ادبیات، موسیقی، صدا و شعور انتخاب را کنار هم جمع کرده و خود، یک هنر چندبُعدی است. اما اگر می‌بینیم در حال حاضر این‌ها گسسته شده‌اند، دلیلش این است که دنیای معاصر به سمت جزئی کردن همه‌چیز رفته است. مثلاً همین بچه‌های «دنگ‌شو» تلاش کرده‌اند تا با کنار هم قرار دادن شعر و ادبیات و موسیقی و آواز در این مسیر حرکت کنند. حالا باید دید که سنت موسیقی ایران، تا کجا جان دارد و می‌تواند مفید یا مورد علاقه باشد. کسی که بدون منهدم کردن بنیان این موسیقی، تغییرات لازم را در آن ایجاد کند، می‌تواند این موسیقی را پیش ببرد و البته برای این کار، شناخت سنت و شناخت جهان معاصر ضروری است.

 

 

* چند دهه‌ای است که در هم شکستن سنت‌ها و مرزها در موسیقی با عنوان «موسیقی تلفیقی» شناخته می‌شود و این امتزاج سبک‌ها و فرم‌ها در سایر رشته‌های هنری هم وجود دارد. تا چه حد اهمیت دارد که کسی که می‌خواهد دست به تجربه‌های تازه بزند و سنت‌ها را بشکند، به خوبی آنها را بشناسد؟

من در کار خودم آنچه می‌خواستم بشکنم را اول خوب یاد گرفتم؛ ولی این قانون نیست. مثلاً حسین زنده‌رودی -که با خوش‌نویسی نقاشی می‌کند- درکی از خوش‌نویسی سنتی ندارد؛ اما آنچه که خلق می‌کند، برای من بسیار جالب و دلنشین است. در روزگار حکم و تحمیل و قواعد دست‌وپاگیر، من سعی می‌کنم هیچ باید و نبایدی بازدارنده‌ام نباشد و تا جایی که بتوانم، به این بایدها عکس‌العمل نشان می‌دهم.

 

 

* بسیاری می‌گویند که موسیقی سنتی ایران -که برای همه ما قابل احترام و دوست‌داشتنی است- کمتر جوابگوی ذائقه نسل جوان است. آیا به نظر شما باید این فرم را تغییر داد که به ذائقه دیگران نیز خوش آید یا به همان شکل سنتی حفظش کرد؟

در تفکرات من، «باید»ی وجود ندارد. موسیقی سنتی ایرانی، موسیقی کلاسیک ما است و سرنوشت آن هم بستگی به هنرمندان این حوزه دارد. در جهان معاصر، با گنجینه‌هایی از این دست، دو گونه برخورد صورت می‌گیرد؛ گاهی از یک قالب به شکل کامل و بدون تغییر محافظت می‌شود؛ نظیر اتفاقی که برای موسیقی کلاسیک افتاده است و گاهی تغییراتی در آن پدیده رخ می‌دهد که بعضاً حتی ممکن است تا گسست مطلق آن پیش برود. این شکست و درهم‌آمیختن سبک‌ها اتفاقی است که در جهان مشاهده می‌کنیم و مختص ما نیست. هنرمندی مثل «پیتر گبریل» این توانایی را دارد که چنین تلفیقی را انجام داده و حتی گونه‌گونی موسیقی اقوام را در کنار هم نشان دهد. حال، ما به عنوان دریافت‌کننده اثر برای تعیین کیفیت آن، باید به چه مرجعی رجوع کنیم؟ آیا مرجع ما در این زمینه بایدها و نبایدها و ترس‌ها و قاعده‌ها است؟ نه، این ذوق و سلیقه و طبع ما است که نشان می‌دهد می‌توانیم با اثر رابطه برقرار کنیم یا نه و برای من، قاعده دیگری وجود ندارد.

 

 

* در سال‌های اخیر، یک‌سری از هنرمندان مثل همایون شجریان یا برادران پورناظری و دیگران، شکل مدرن‌تری از موسیقی سنتی را ارائه کرده‌اند که مخاطب بسیار گسترده‌ای پیدا کرده؛ ولی از سمت تعدادی از اساتید قدیمی، این انتقاد به آنها مطرح می‌شود که آنها دارند موسیقی اصیل ایرانی را به سمت پاپ شدن هدایت می‌کنند...

اساتید بزرگ موسیقی ایرانی، طبیعتاً نظرات خود را دارند و اینکه کسی از خط قرمزهایشان عبور کند را برنمی‌تابند. اما هنرمندی مثل همایون شجریان در میانه این راه حرکت می‌کند و تغییرات اندکی را در سنت موسیقی ایران رقم زده که مورد توجه عموم مردم قرار گرفته است. خب این چه اشکالی دارد؟ مثل این است که بگوییم چون هنر مدرن، هنر کلاسیک را در هم می‌شکند، پدیده بیخودی است! به نظر من بهتر است هر کسی کار خودش را بکند؛ اگر سنت‌ها برایش مهم است، به آنها پایبند بماند و اگر قصد نوآوری و شکستن سنت‌ها را دارد، این کار را انجام دهد. همایون شجریان و دیگرانی شبیه او دوست دارند با حفظ فرم‌های موسیقی سنتی، آن را کمی تغییر دهند. خب اگر کسی نتیجه را دوست داشت، به آن گوش می‌کند و اگر نه، اتفاقی نیفتاده است.

 

 

معضل ما این است که همیشه در ذهن‌مان دنبال حکمی می‌گردیم که «باید»ها و «نباید»ها را برای ما ترسیم کند تا از این طریق، صاحب چارچوب شده و از بلاتکلیفی خارج شویم! بله، این کار گاهی باعث می‌شود آدم از رهاشدگی خارج شود؛ اما گرفتاری زمانی است که این چارچوب‌ها، پرواز را مختل می‌کنند که البته گویا ما به آنها عادت کرده‌ایم! من که اعتقادی به قاعده‌مندی و این باید و نبایدها ندارم.

 

 

* به عنوان سوال آخر؛ در جشن تولد استاد شجریان که ۴ سال قبل به همت جناب شاهرخ تویسرکانی و سایت «موسیقی ما» برگزار شد و شما به همراه جمعی از هنرمندگان و فرهیختگان در آن حضور داشتید، گفتید که محمدرضا شجریان تحسین‌شده‌ترین هنرمند تمام اعصار ایران است. هنوز هم این اعتقاد را دارید؟

بله، کسی نمی‌تواند منکر این باشد که آقای شجریان بسیار تحسین و تبدیل به هنرمند ملی شده است. این‌که چگونه هنرمندی به این مرتبه می‌رسد، خود بحث مفصلی را می‌طلبد. اما من می‌توانم به مؤلفه‌های متعددی اشاره کنم از جمله مداومت و خلاقیت در کار و شعور و مواهبی که خداوند در حقش مقرر کرده و به ارث برده است. در کنار اینها، شجریان همواره استقلال نظرش را حفظ کرده  است. اینها مؤلفه‌هایی است که یک هنرمند را تبدیل به هنرمند ملی می‌کند. من هم تردیدی ندارم که محمدرضا شجریان در حوزه هنرهای سنتی، قطعاً تحسین‌شده‌ترین هنرمندی است که سرزمین ایران به خود دیده و در قلب مردم هم جای دارد.

 

 

  • 13
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش