شنبه ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۲:۱۹ - ۱۸ آذر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۹۰۴۸۸۶
موسیقی

علی رهبری:

مسابقات رهبری ارکستر، مانند مسابقات المپیک اهمیت دارند

علی رهبری,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

 در رقابت‌های بین‌المللی رهبری ارکستر در آلمان، حسین پیشکار، موسیقی‌دان ۲۹ ساله ایرانی جایزه نخست را دریافت کرد. در این رقابت‌ها که برای نخستین بار برگزار شد ۱۲ رهبر ارکستر از هشت کشور شرکت داشتند. این رقابت‌ها را شورای موسیقی آلمان با همکاری ارکستر فیلارمونیک و اپرای شهر کلن، ارکستر گورتسه‌نیش این شهر و ارکستر سمفونیک رادیوی جنوب آلمان سازماندهی می‌کنند. در این مسابقات «حسین پیشکار» موفق شده با اجرای دو قطعه از روبرت شومان و جوزپه وردی هیئت ژوری را در مورد توانایی‌های خود متقاعد کند. این اتفاق در رسانه‌ها با سکوت خبری همراه شد؛ این در حالی است که «علی رهبری» به عنوان اولین نفر به این رهبرِ جوان تبریک گفت. او خود در همین سن و سال بود که برنده مدال طلای مسابقات رهبری ارکستر در فرانسه شد؛ به همین دلیل در مورد این مسابقه ناشناخته در ایران با «علی رهبری» به گفت‌وگو نشستیم: 

 

پیام تبریک شما به حسین پیشکار رهبر ارکستر جوان ایرانی به مناسبت  پیروزی او در مسابقه رهبری ارکستر در آلمان و انتقاد شما از بی‌توجهی مسئولین نسبت به این موفقیّت، نظر خیلی‌ها را به این رویداد هنری بین‌المللی جلب کرد. دقیقاٌ ۴۰ سال از دریافت مدال طلای شما در سال ۱۳۵۶ درمسابقات جهانی رهبری ارکستر برای ایران می‌گذرد، ممکن است  در مورد این مسابقات و اهمیت جهانی آن که در ایران خیلی شناخته شده نیستند توضیحاتی بفرمایید؟

 قبل از هرچیز باید اشاره کنم که دیروز یکی از همکاران خبرنگار شما به من اطلاع دادند که شنیده اند یکی از مسوولان بلند مرتبه‌ی وزارت فرهنگ و ارشاد – گمان می‌کنم شخصِ وزیر- در جلسه‌ای اشاره فرمودند که این انتقاد به‌جا بوده و ما باید به این جوان ایرانی تبریک می‌گفتیم، از شنیدن این خبر که امیدوارم حقیقت داشته باشد، بی نهایت خوشحال شدم.  چقدر خوب که آقای وزیر، این بار قدم به جلو گذاشته‌اند و درباره‌ی  یکی از مشکلاتِ حوزه‌ی تحت نظرشان اظهار نظر کردند. امیدوارم که این روند ادامه داشته باشد و ایشان در مورد مسائل پیچیده‌تر و اساسی موسیقی دانان، که فقط مربوط به یک شخص معین نیست و تمام جامعه‌ی موسیقی مملکت را در بر می‌گیرد نیز واکنش نشان دهند. هدف من هم از چیزهایی که عرض می‌کنم و گاه‌گداری می‌نویسم، انتقاد سازنده است و با کسی غرض شخصی یا خدای نکرده دشمنی ندارم. اطمینان دارم که مشکلات موسیقی‌دان‌ها به‌ویژه مشکلات موسیقی ارکسترال در ایران هم، تنها به‌دست شخص وزیر حل خواهند شد.

 

منظورتان را دقیق‌تر بیان می‌کنید؟‌

ببینید، مثلا ‌امیدوارم جناب وزیر و سایر مسئولین هنری ما مانند کشورهای دیگر به‌دنبال حمایت از ایرنیان موفق در خارج باشند. در این لحظه ما آهنگساز، رهبر ارکستر و نوازندگانی بسیار موفق در موسیقی کلاسیک در خارج از ایران داریم که از سال‌ها پیش به آنها توجهی نمی‌شود. آن ها می‌توانند برای چهره مملکت جواهراتی پر ارزش باشند. چقدر خوب شد که مورد آقای «پیشکار» پیش آمد تا ما توجهی هم به این گروه خارج از کشور بکنیم.

 

در مورد این مسابقات توضیح می‌دهید؟‌

در مورد مسابقات رهبری ارکستر باید توضیح بدهم که این مسابقات مانند مسابقات المپیک برای اغلب کشورهای پیشرفته اهمیت خاصی دارند . برای  رهبران و مدیران ارکستر،  مدیران سالن‌های اپرا ، مسوولان فستیوال‌ها، مسئولین فرهنگی و اصولا برای افرادی که به‌دنبال رهبر با استعداد می‌گردند، این مسابقات بهترین محل جستجوست تا بهترین ها را پیدا کنند.

 

رهبران ایرانی دیگر هم در این مسابقات شرکت کرده‌اند؟

بله در مسابقات فرانسه تا به‌حال چند ایرانی شرکت کرده‌اند و در مسابقه  کشور آلمان در کنار آقای پیشکار، یک ایرانی دیگر نیز شرکت کرده بود که نامش را ذکر نمی‌کنم. در مورد آقای  پیشکار باید اشاره کنم که ایشان موسیقی سنتی ایران را در کنار موسیقی غربی  تحصیل کرده‌اند. یعنی افق دید ایشان بسیار وسیع‌تر است. جالب است که قبلاٌ این رویه تحصیل موازی را منفی می‌دیدند. مثلاٌ در مورد خود من،۴۰ سال پیش، افراد بدونِ تجربه اعتقاد داشتند که چون من تحصیل موازی در موسیقی سنتی و موسیقی غربی دارم، شانسی برای موفقیّت در موسیقی غربی نخواهم داشت. این خودش نشان می‌دهد که ما اگر به موسیقی‌دان‌های ایرانی به اصطلاح آن طرف آب‌ها، میدان بدهیم که تجربه و دانش دوطرفه دارند، باعث شکوفائی هرچه بیشتر این هنر در ایران خواهیم شد.

 

تا چه حد می‌شود به نتیجه این مسابقات اعتماد داشت؟

تا حد بسیار زیاد. این افراد  از بین ده‌ها شرکت کننده، بعد از بررسی روزمه و سابقه تحصیلشان در این رشته،  انتخاب می‌شوند و بعد هم چند روز در دوره‌های مختلف در مقابل داوران حرفه‌ای به مبارزه می‌پردازند و در آخر کار، بعد از فیلتر شدن کامل، شخص برنده از نظر هنری واقعا قابل اطمینان است.

 

برنده شدن در این مسابقات ضمانتی هم برای موفقیّت‌های بعدی به‌حساب می‌آید؟

خیر، به هیچ وجه. این جوایز و مقام‌ها، صرفاٌ درها را به‌روی شما باز می‌کنند؛ ولی بعد ازآن دیگرشما می‌مانید و هنرتان. یک کنسرت موفق ، کنسرت دیگری به‌دنبال خود می‌آورد. در گذشته اتفاق افتاده است که برنده‌ای بعد از چند کنسرت، دیگربه کنسرتی دعوت نشده است. وقتی خبر این امر به بقیه برسد، دیگر کار این رهبر تمام است. در رشته ما حتی یک کنسرت بد هم می‌تواند ضررهای غیر قابل جبرانی بوجود بیاورد. خود من بارها  به افرادی ایرانی یا غیر ایرانی  کمک کرده‌ام تا به ارکستری دعوت شوند؛ ولی متاسفانه  در مواردی اتفاق افتاده است که، بعد از یک‌بار رهبری، دیگر انها را به جائی دعوت نکرده‌اند.

 

داوران این مسابقه ها چه افرادی هستند؟

معمولا هیات داوران را رهبرانی با تجربه تشکیل می‌دهند. در مورد اخیر رییس داوران  این مسابقه  آقای «لوتار زگروسک» بود که من او را خوب می‌شناسم و از دوستان قدیم من و رهبر بسیار خوبی هستند. در ضمن ایشان خودشان هم برنده مسابقه رهبری بوده‌اند و  وقتی که رییس ارکستر سمفونیک رادیوی وین بودند من را چندین بار برای رهبری دعوت کردند.

 

آقای رهبری به این مساله اشاره نکردید که بعد از این موفقیّت‌ها چه اتفاقاتی می‌افتند؟

اتفاقاتی حیاتی. بلافاصله مسئولین ارکسترهای مختلف سمفونیک، برنده را با دستمزدی نسبتا بالا برای رهبری ارکستر به کشورهای مختلف دعوت می‌کنند. از حالا به‌بعد اوست که باید در کنسرت‌ها و اپراها، توانایی‌های خودش را ثابت و حفظ کند. البته معمولا کشورهای  باتجربه به حمایت فوری از برنده کشورشان می‌شتابند، مانند حمایت ژاپنی‌ها  از «سرجی اوزاوا» برنده مدال طلای فرانسه. روس‌ها نیز از «والری گرگیف» برنده مسابقه‌ای دیگر، حمایت کامل کردند. مسوؤلان هنری کشورهایی که در آن مسابقه برگزار می‌شود چون می‌دانند، امکان دارد که این رهبر را از دست بدهند، سعی می‌کنند از همان ابتدا، فوراٌ نظر او را به کشورش جلب کنند. به خاطر اینکه اگر دیر بجنبند ، هم دستمزدش بالا می‌رود و هم اینکه او دیگر وقتی برای آنها نخواهد داشت.

 

این در مورد شما هم چنین بوده است؟

بله. اینهائی که عرض کردم ، با تجربه شخصی‌ام مطابقت دارند.

 

شما هم ۲۹ سال داشتید.

بله. درست است. من هم زمان طلای فرانسه ۲۹ ساله بودم.بله. (با خنده) خوب، این تصادفی است. همه ۲۹ ساله ها به اینجا نمی‌رسند.

 

بر گردیم به آنچه که شما تحصیل موازی نامیدید. شما قبل از ۲۹ سالگی، در سن ۲۵ سالگی، وقتی از اتریش به ایران برگشتید، در تهران، هم رهبر ارکستر بودید و هم رییس هنرستان های عالی موسیقی. 

بله من اولین رییس مشترک هر دو هنرستان موسیقی غربی و سنتی بودم. ضمن تشکیل دو ارکستر و همکاری با ارکسترهای  اپرا، سمفونیک و مجلسی تلویزیون  آن زمان، در کنار استادان بزرگ موسیقی سنتی چون پایور، ظریف، دهلوی، پورتراب، سنجری، حنانه ، ناصری، اسماعیلی ، ناهید، شهنازی، معروفی، تجویدی ، ملیک اصلانیان  سه سال کار می‌کردیم.

 

بعد از دریافت مدال طلا از شما  حمایتی هم شد؟

 حتی همکلاسی‌هایم هم به من تبریک نگفتند چه برسد به مسئولین فرهنگی آن دوره. بیشترین حمایت ها را از کشور های اتریش، ایتالیا، آلمان بلژیک و چکوسلوواکی داشتم.

 

به همین دلیل آنقدر در مورد تبریک نگفتن  به حسین پیشکار حساس بودید؟

بله . واقعیتش اینه که ترسیدم مانند مدال طلای من که به‌نام ایران  دریافت کرده بودم، در مورد آقای پیشکار هم بیش از ۴۰ سال حرفی درباره‌ی آن زده نشود .

 

اولین دعوت از شما بعد از دریافت مدال طلا از طرف چه کشوری صورت گرفت؟

اولین دعوت از من، رهبری ارکستر ملی فرانسه و چند ارکستر فرانسوی دیگر بود. پس از آن بلافاصله به‌عنوان مدیر هنری ارکستر سمفونیک نورنبرگ آلمان قرارداد امضا کردم.

 

 در رزومه شما مدیریت ارکستر های فیلهارمونیک بروکسل ، زاگرب ، مالاگا و پراگ دیده می‌شود؛ ولی چرا نام ارکستر سمفونیک نورنبرگ در رزومه شما نیست؟

این داستانی دارد که اهالی شهر نورنبرگ هم، هنوز بعد از ۴۰ سال، فراموش نکرده‌اند.  

 

ممکن است  این داستان را تعریف کنید؟

بله، من در سال ۱۳۵۶ برنده مسابقات فرانسه شدم و به‌دنبال آن، قراردادی با ارکستر سمفونیک نورنبرگ امضا کردم. در این بین اتفاقی غیرمنتظره برای من روی داد که ناچار شدم با مشکلات فراوان، محتوای این قرارداد را تغییر بدهم . این اتفاق غیرمترقبه و مثبت از این قرار بود که یک سال بعد از مسابقات فرانسه،  در سال  ۱۳۵۷در ژنو سویس، مسابقه‌ای جهانی برگزار شد که درآن فقط، برندگان مسابقات جهان در سال‌های گذشته حق  شرکت داشتند. راستش را بخواهید، من شخصا بعد از برنده شدن در فرانسه، علاقه زیادی به شرکت در مسابقه دیگری نداشتم؛ ولی دوستان ایرانی علاقمند در پاریس (آن زمان من در پاریس زندگی می‌کردم) اصرار زیادی داشتند که من باید به‌نام ایران در این مسابقه هم شرکت کنم. این مسابقه که در حقیقت شرکت کنندگانش مانند گلادیاتورها بودند  بسیار مشکل بود. در قسمت فینال مسابقات، من مدال نقره را برای ایران به‌دست آوردم. باید بگویم مدال طلا به کسی داده نشد . این خبر برنده شدن دوباره من به آقای «هربرت فون کارایان» -رهبر مشهور آلمانی- رسید وایشان مرا به ارکستر فیلهارمونیک برلین دعوت کردند. ولی زمانی که شنیدند من در نورنبرگ به‌عنوان رهبر دایم و مدیر هنری، قرارداد امضا کرده‌ام،  پیغام دادند که در صورت مدیر بودن در نورنبرگ  نمی‌توانم به ارکستر برلین دعوت بشوم. برای من روزهای سختی بود و بر خلاف اخلاق و طبیعتم، به خاطر عشقی که به ارکستر نورنبرگ پیدا کرده بودم ناچار شدم با زحمت زیاد تیتر مدیرهنری را در قرار داد تغییر دهم. البته  آخر سر، شرایط ارکستر نورنبرگ  به این صورت درآمد که من وظایف مدیر هنری و رهبر دایم راانجام بدهم؛ ولی تیتر مدیر هنری در برنامه‌ها نوشته نشود . من هم این کار را به‌مدت دو  سال  انجام دادم.  آقای «هوشنگ استوار» که درآن سال‌ها در نورنبرگ زندگی می‌کردند، مرتب به کنسرت‌های بنده می‌آمدند. این درست همان سال‌هایی بود که آثار ۶ آهنگساز ایرانی را نیز برای عرضه  به بازارهای بین‌المللی،  با این ارکستر ضبط کردم. پس از آن، نه تنها  آقای «فون کارایان» من را به‌عنوان دستیار انتخاب کردند، بلکه ۵ سال تمام هم به‌عنوان رهبر میهمان  به ارکستر فیلهارمونیک برلین دعوت شدم.

 

 این حمایت آقای کارایان در زندگی هنری شما موثر بود؟

بله خیلی زیاد، بی‌نهایت. حوب، می‌دانید که آقای کارایان شخص بسیار سختگیری بود و نظراتش هم وزنه بزرگی در امر موسیقی.  بعد از آن به بیش از یک‌صد ارکستر دنیا دعوت شدم و چندین ارکستر سمفونیک بزرگ دنیا مانند: لینتس،  ژنو، موتسارتئوم سالزبورگ، فرانکفورت، مادرید، بارسلونا، تورونتو ، مانهایم، براتیسلاوا، من را به‌عنوان مدیر کاندید کرده بودند  که من برای بروکسل تصمیم گرفتم و دوازده سال در بلژیک ماندم.

 

از مسئولین ما چه انتظاری دارید؟

انتظاری بسیار ساده و طبیعی که در همه جای دنیا جاری است . باید از این جوانان با استعداد، بعه عنوان هنرمندان حرفه‌ای، برای رهبری ارکستر در وطنشان دعوت به‌عمل آید. در سال ۱۳۹۴ ما در لیست برنامه‌های «مهر تا مهر» از تمام رهبران جوان ایرانی در خارج و داخل ایران دعوت کرده بودیم که بیایند و ارکستر را رهبری کنند. کاری که به‌طور طبیعی وظیفه ملی ماست. ولی متاسفانه بعد از رفتن من از ایران این وظیفه  را  آقایان فراموش کردند.

 

در عمل برای یک ارکستر، در سطح جهانی، چه باید کرد؟

در عمل باید  اولاٌ دستمزد نوازندگان برای امرار معاش کافی باشد تا نوازندگان ، وقت کافی برای استراحت و تمرین در منزل را داشته باشند و مجبور نشوند تا نصف شب کارهای حتی غیر حرفه‌ای انجام بدهند. دوم اینکه باید با برنامه‌ریزی درست، هر روز کار و تمرین بکنند و هر هفته، مانند حد اقل کشور ترکیه، برنامه تازه‌ای ارائه کنند. سوم اینکه  سطح رهبری ارکستر در ایران را  باید، از آنچه هست، خیلی  بالاتر  برد. چون  سطح کیفیت نوازندگان امروز ایران به هیچ وجه با قبل قابل مقایسه نیست. باید رهبرانی متناسب با کیفیت کار آنها به کار گماشته شوند . رهبران بسیار خوب، گران هستند، ولی می‌شود سعی کرد، حد اقل افرادی را برای رهبری به خدمت بگیرند که در این رشته تحصیل کرده باشند، مدرک داشته باشند، باتجربه باشند، واز همه مهم‌تر دارای رپرتوار ارکستر سمفونیک باشند.

 

در حال حاضر شما چه پروژه‌ای در دست دارید؟

چند روز دیگر  قطعه «مادرم ایران» را با ارکستر فیلهارمونیک یاناچک در شهر پراگ  ضبط می‌کنیم. سپس برای کنسرت با آقای «کوفلر» -فلوتیست مشهور اتریشی- به ارکستر سمفونیک دولتی آنتالیا می‌روم  و ۴ هفته دیگر ارکستر فیلهارمونیک اسلوواکی را برای سی و هشتمین فصل هنری با یک ویولونیست کره ای رهبری میکنم.

 

 

 

 

 

  • 12
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش