پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۳:۴۴ - ۱۲ تير ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۴۰۳۲۵۸
موسیقی

استاد حسن ناهید: به آینده موسیقی ایران امیدوارم

حسن ناهید,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

حسن ناهید، امروز، ۷۶ ساله شد. او دوازدهم تیرماه ۱۳۲۲ پای به جهان گذاشته است. هنرمندی که ۵۷ سال از عمر خود را صرف هنرموسیقی کرده است. نوای سحرآمیز این نوازنده پیشکسوت هرشنونده‌ای را مسحور خود می‌کند. این هنرمند چند سالی است که ازسر ناچاری و بیماری دیگر نمی‌نوازد و خودش نیز البته دلتنگ آن روزهاست؛ روزگاری که آثار ماندگاری چون «شب نیشابور» (فرامرز پایور)، «وطن من» (پرویز مشکاتیان) و «گلپونه ها» (حسین پرنیا) را می‌نواخت.

استاد ناهید می‌گوید: نمی‌خواهم اغراق کنم، اما من در کارم معجزه کرده ام، چرا که با ساده‌ترین ساز بشر به‌لحاظ ساختمانی و مشکل‌ترین‌اش از نظر تکنیک، توانسته‌ام آثاری اجرا کنم که در خاطره‌ها بماند. البته او با وجود بیماری بیکار هم نیست و تصمیم دارد ردیف‌های آوازی استاد دوامی را که به کمک آقای بیگلری ضبط کرده همراه با مجموعه پیش درآمد و رِنگ استاد پایور برای ساز نی بزودی منتشر کند. او درروز تولدش آرزو دارد« موسیقی در این مملکت روز به روز پیشرفت کند و ما هم تا آنجا که از دستمان بر می‌آید کمک کنیم تا بتوانیم فرهنگ خودمان را به جهانیان بشناسانیم، فرهنگی که عاشق آن هستم.»

می گوید: دکتر و مهندس درایران زیاد است اما نوازنده خوب که نامش بماند، کم است. زادروزش بهانه‌ای بود برای نشستن در کنارش و شنیدن سخنانش.

ناهید می‌گوید: «سال ۱۳۳۹ تنها یک نوازنده نی درایران بود؛ استاد حسن کسایی واز ۱۰ سالگی و از طریق رادیو با صدای سازاو آشنا شدم. آن زمان صدای رادیو تنها ازبعضی مغازه‌ها به گوش می‌رسید بنابراین هرگاه صدای ساز استاد پخش می‌شد آن را به گوش جان می‌سپردم و درذهنم ضبط می‌کردم. پدرم ارتشی بود وعقاید مذهبی هم داشت، همین افکارمانع ازآن بود که اجازه بدهد به‌دنبال موسیقی بروم و بشدت مخالفت می‌کرد.

البته گناهی هم نداشت طرز فکر اغلب مردم آن زمان همین بود و علاقه‌مند نبودند فرزندانشان به‌دنبال موسیقی بروند، اما من به‌صورت پنهانی و دور از چشم پدرراه خود را ادامه دادم. یک بارکه ساز نی را دردست من دید، گرفت و آن را شکست! هرگاه صدای سازاستاد کسایی رامی شنیدم آن را در ذهن حفظ می‌کردم و به خانه می‌آمدم و زیر دو- سه لحاف(که صدا بیرون نرود) آرام آرام تمرین می‌کردم تا آنکه دراردوی دانش‌آموزی که در رامسر برگزار شده بود در رشته نی و فلوت به‌عنوان نفراول انتخاب شدم و بعد از آن دو ماه ما را به اروپا فرستادند.

آن زمان سال پنجم ریاضی بودم. یک روزازاداره هنرهای زیبا برای ضبط یک فیلم به شیرازآمدند و از من خواستند به همراه خواننده‌ای از رادیو شیراز برسر آرامگاه حضرت حافظ نی بنوازم. ساعت ۲شب بود ومدیر فیلمبرداری آن مرحوم مازیار پرتو بود. به یاد دارم که گفت، پسرجان شما که علاقه‌مند به موسیقی و نوازندگی هستی چرا به تهران نمی‌روی، درشهرستان موسیقی پیشرفت چندانی ندارد.می دانستم پدرم مخالفت می‌کند، بنابراین نامه‌ای تایپ کردم و درآن نوشتم آقای حسن ناهید کارشما در فیلم مورد نظر انتخاب شده و از شما دعوت می‌کنیم به تهران بیایید. نامه را درخانه انداختم و رفتم.

مادرم که زنی مهربان ودلسوزبود نامه را به پدرم داد و گفت ازاو دعوت شده، بگذار برود. پدر ترجیحش آن بود که با رئیس دبیرستانم مشورت کند. مدیرم به پدرم گفت، تهران مثل شهرستان نیست و باید خیلی حواس آدم جمع باشد که نگاه مطربی به آدم نداشته باشند! در هر صورت، زمانی که به تهران آمدم با مرحوم مهدی کمالیان آشنا شدم وایشان مرا به منزل استادانی چون نورعلی خان برومند، علی اصغر بهاری و... بردند. از من سؤال کردند نت می‌دانم یا نه؟ گفتم، نه! درشیراز استادی نبوده که نت تدریس کند. بعد گفتند نزد یکی ازاستادان موسیقی می‌رویم دعا کن تورا بپذیرد. این استاد حسین دهلوی بود؛

رهبر ارکستر ابوالحسن‌خان صبا، رئیس شواری عالی موسیقی فرهنگ وهنر ورئیس هنرستان عالی موسیقی. درهفته چند ساعتی در محضر ایشان تلمذ می‌کردم و بعد مرا به تالار فارابی و بر سر ارکستر ۳۰ نفره‌ای که همه ازاستادان مطرح موسیقی بودند فرستادند؛ استادانی چون هوشنگ ظریف، محمداسماعیلی، سیمین آقا رضی، محمد حیدری، حسن منوچهری و... و من دراین ارکستر با ابتکار انگشت‌گذاری درسازنی توانستم قبول شوم وبا دستمزد بالاتر از دیگرنوازندگان که ماهی ۱۰۰ تومان بود به‌عنوان تک نوازدراین ارکسترهمکاری می‌کردم.

آن دوران کارها ضبط نمی‌شد وبه صورت زنده برنامه‌هایی با ارکسترهایی چون «نوایی از موسیقی ملی» اسدالله ملک، یا دو ارکستری که آقای فرامرز پایوردر هنرهای زیبا راه‌اندازی کرده بودند اجرا می‌کردیم والبته درکناراین ارکسترها گروه‌های کوچکتری چون لطف‌الله مجد، فرهنگ شریف، اکبر محسنی هم بودند که در تلویزیون برنامه داشتند. گروه‌هایی هم بودند که درتالار رودکی برنامه اجرا می‌کردند.

ناهید می‌افزاید: من آن روزگاردر۱۳ارکستر ساز می‌نواختم و تا همین ۴-۵ سال پیش هم این کارها ادامه داشت؛ اما اکنون بازنشسته شده ام. البته ازعلاقه من به موسیقی و کار کردن دراین عرصه هرگز کم نشده و نخواهد شد. به‌دلیل بیماری قلبی و ایمپلنتی که انجام داده‌ام دیگرنمی‌توانم ساز بنوازم و این روزها در دانشگاه‌ها یا کلاس‌های خصوصی به شاگردان رده بالا تدریس می‌کنم.

او ارزیابی‌اش ازاستقبال هنرآموزان یا علاقه‌مندان به نوازندگی نی را این گونه بیان می‌کند: «تعداد نوازندگان ساز نی به نسبت سال‌هایی که ما این سازرا می‌نواختیم بی‌نهایت افزایش داشته و نشان ازعلاقه‌مندی و استقبال خوب از این ساز است و امروز هزاران نوازنده ساز نی وجود دارند. امروزه بسیارند هنرجویان خانمی که مدرک فوق لیسانس دراین رشته دریافت کرده‌اند یا حتی دخترهای کم و سن و سالی که به نوازندگی نی می‌پردازند. البته در مورد دیگرسازها هم صدق می‌کند و می‌بینیم که هنرجویان با چه اشتیاقی آن را دنبال می‌کنند و آینده امیدوار‌کننده‌ای در پیش روی موسیقی و هنر ایران است.

استاد ناهید درپاسخ به این سؤال که تغییر و تحولات بسیاری در سازهای ایرانی ایجاد شده اما در نی این اتفاق کمتر بوده، می‌گوید: «افراد بسیاری در سازنی ابتکاراتی به خرج دادند اما استاد کسایی با همان بدنه ساده ساز نی و ۶ سوراخی که درآن وجود دارد کارهایی را خلق کرد که به نظرمن نیازی به کارهای اضافه نیست. اما درسازهای دیگرمی بینیم که پیشرفت‌های بسیاری حاصل شده است مثل کارهایی که استاد قنبری مهر روی تارانجام داده‌اند.

حسن ناهید به سابقه فعالیت‌هایش درارکسترهای بزرگ نیز اشاره می‌کند ودر پاسخ به شرایط امروز نوازندگی نی در ارکسترها بر این نظراست که در ارکستر‌های ایرانی نی‌های مختلفی نواخته می‌شود واغلب یک نوازنده دیده می‌شود چرا که‌سازی مشکل است و فرم قرار دادن آن بر دهان درهر فردی متفاوت است اما می‌شود دو یا سه نوازنده تار درگروه بنوازند.

او درمورد اینکه چرا نسل استادانی چون کسایی وشهناز، پایورو... استمرار نداشته، براین نظر است که حسن کسایی نوازنده بزرگ ساز نی بود وعلاوه برآن بسیارعالی سه تار می‌زدند و به زیبایی می‌خواندند. آن دوران جمعیت ایران مانند امروز نبود و استادانی چون کسایی می‌توانستند در روز با دو- سه استاد در ارتباط باشند وازمحضر یکدیگر استفاده کنند اما شرایط امروز زندگی تغییر کرده است و ما هم به آن مقام و پایه نمی‌رسیم.ذوق و هنر استاد مانند شعر است وهمه افراد که نمی‌توانند شعر بسرایند هزاران نفر تار می‌نوازند اما یک نفر جلیل شهناز یا فرهنگ شریف می‌شود.واژه استاد امروزه برای همه کار برد پیدا کرده است حتی کسانی که ۶ ماه ساز می‌نوازند. به‌گفته آقای پایور شرایط عنوان استادی برای کسی است که حداقل ۴۰سال ساز نواخته باشد و در این راه تلاش کند.

ندا سیجانی

iran-newspaper.com
  • 12
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش