دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۲:۱۵ - ۱۵ فروردین ۱۴۰۰ کد خبر: ۱۴۰۰۰۱۹۶۲
تئاتر شهر

نمایش «قصاص»؛ قربانیان اسیدپاشی روی صحنه

نمایش قصاص,خانه نمایش مهرگان
در روزهای گذشته، «خانه نمایش مهرگان» شاهد اجرای نمایشی بود به نام «قصاص»

به گزارش همشهری آنلاین، این نمایش که به کارگردانی «جواد رحیمی» روی صحنه رفت، اجراهایی به نفع قربانیان اسیدپاشی داشت. بازیگران توانمند این نمایش، به‌جز یکی از هنرمندان، جزو افرادی بودند که با اسید مورد سوءقصد قرار گرفته‌اند. آنها با هنرمندی توانستند در صحنه اجرا بدرخشند. این نمایش با توجه به پیام مهم خود، با اطلاع‌رسانی و تبلیغات، می‌توانست بیشتر دیده شود. به همین بهانه، با «محسن مرتضوی» یکی از بازیگران نمایش، که عضو هیئت‌مدیره انجمن حمایت از قربانیان اسیدپاشی (احقا) است و «جواد رحیمی» کارگردان و نویسنده، گفت‌وگو کردیم. رحیمی معتقد است اجرای چنین نمایش‌هایی در طولانی‌مدت می‌تواند در فرهنگسازی و تغییر نگاه مردم به قربانیان حوادث مشابه مؤثر باشد.

رحیمی، کارگردان و نویسنده، اجرای چنین نمایش‌هایی را که دغدغه اجتماعی دارند در تمام مناطق شهرداری یک ضرورت می‌داند: «نمایشی مانند «قصاص» که به نوعی نقد اجتماعی هم محسوب می‌شود باید بیشتر تبلیغ و اطلاع‌رسانی می‌شد، ولی با توجه به اینکه بیشتر تمرکز برنامه‌های نمایش در قلب پایتخت است، این امکان برای چنین اجراهایی فراهم نیست تا در دیگر نقاط شهر هم مخاطبان را به خود جذب کنند. به‌طور حتم، اگر در همه مناطق شهرداری، به‌خصوص مناطقی که نیاز به فرهنگسازی بیشتری هست، اجرا می‌شد در کاهش آمار بروز حادثه‌هایی از این دست می‌توانست مؤثر واقع شود. خیلی‌ها حتی نمی‌دانند چنین فجایعی در جامعه رخ می‌دهد و کسی به فکر آنهایی که قربانی این خشونت شده‌اند، نیست.

مردم با این دست کارها بیشتر با قربانیان اسیدپاشی آشنا می‌شوند.» رحیمی معتقد است عملکرد فرهنگسراها در زمینه نمایش مدت‌هاست ضعیف است: «قبلاً این مراکز نقش پررنگ‌تری داشتند، ولی امروز خبری از نمایش در فرهنگسراها نیست و اغلب به مکانی برای برگزاری کلاس‌های مختلف تبدیل شده‌اند. فرهنگسراها در گذشته برای اجرای نمایش یا برگزاری کلاس‌های بازیگری فرصتی در اختیار افراد قرار می‌دادند، ولی متأسفانه امروز ماهیت خود را فراموش کرده‌اند. می‌توان در سال ۱۴۰۰ دوباره سالن‌های نمایش فرهنگسراها را راه‌اندازی کرد. البته این کار مستلزم سیاستگذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌های متمرکز است.»

نمایش؛ سفیر مبارزه با اسیدپاشی

این کارگردان و نویسنده می‌گوید اگر نهادها و ارگان‌ها کمک کنند، می‌توان این نمایش را به‌عنوان سفیر مبارزه با اسیدپاشی در خارج از ایران هم روی صحنه برد: «شهرداری تهران می‌تواند با سایر شهرها در کشورهای همسایه رایزنی کند تا این نمایش به‌عنوان سفیر اجرای مبارزه با اسیدپاشی معرفی شود.»

 می‌توان از ظرفیت شورای اسلامی شهر و شهرداری، به‌خصوص در حوزه سلامت، حتی برای معرفی انجمن هم استفاده کرد. او ادامه می‌دهد: «جای حمایت اداره سلامت شهرداری از انجمن خالی است. نشست‌های این اداره در سال آینده بستر مناسبی برای معرفی انجمن است تا هم مورد حمایت قرار بگیرد هم با معرفی آن در زیرمجموعه‌های سلامت شهرداری بتوان قربانیان این حوادث تلخ را با انجمن آشنا کرد بلکه بار دیگر به جامعه بازگردند. همه تلاش ما این بود که اگر حتی یک نفر همچنین‌کاری از ذهنش گذشت، بتوانیم او را از این اتفاق‌ها و مشکلات بعدی آگاه کنیم. به نظرم گوشه‌ای از این رسالت برعهده شهرداری است.»

رحیمی، پشتکار و علاقه بازیگران نمایش را قابل‌ توجه می‌داند و می‌گوید: «بازیگران این نمایش بدون حامی مالی و با امکانات محدودی که وجود داشت در دفتر انجمن حمایت از قربانیان اسیدپاشی (احقا) تمرین‌های خود را انجام دادند. خوشبختانه بعد از یک سال تمرین، اجرای خوبی روی صحنه داشتند.»

کارگردان نمایش «قصاص» امیدوار است در سال جدید، با وجود اسپانسر، این نمایش در دیگر فرهنگسراهای تهران اجرا شود، او ادامه می‌دهد: «کارهایی از این قبیل چون طنز نیست، گیشه ندارد. این تئاترها اجرا می‌شوند و بعد از اتمام اجراها پرونده‌شان برای همیشه بسته می‌شود.»

زیرساخت‌های مناسب در قلب پایتخت

«محسن مرتضوی» عضو هیئت‌مدیره انجمن حمایت از قربانیان اسیدپاشی و یکی از بازیگران این نمایش است. او می‌گوید برای اجراهایی از این نوع که در فرهنگسازی نقش پررنگی دارند، خوشبختانه زیرساخت‌های مناسبی در قلب پایتخت فراهم است: «بسیاری از مخاطبان ما جزو کسانی بودند که خودشان در زمینه نمایش فعالند. شاید اگر در مناطق دیگر اجرا داشتیم تا این حد با استقبال مواجه نمی‌شدیم. البته صرفاً این تمرکز در قلب پایتخت چندان هم مطلوب نیست. اگر تمرکز فقط در این منطقه نباشد، نه تنها اجرای ما، بلکه اجراهایی از این دست که پیام اخلاقی مهمی دارند می‌توانند بیشتر دیده شوند و مسلماً اثرگذاری بیشتری هم دارند.»

به گفته او، نمایش «قصاص» می‌تواند نقش پررنگی در زمینه آگاه‌سازی مردم نسبت به عمل اسیدپاشی داشته باشد: «ما در این نمایش سعی کردیم نشان بدهیم که نه تنها فرد، بلکه خانواده هم در رخداد چنین اتفاق‌های تلخی می‌توانند مؤثر باشند. از این جهت که ممکن است در انتخاب‌ها و روابط اعضای خانواده با دیگر افراد دقت لازم را نداشته باشند و همین بی‌توجهی‌ها آنها را گرفتار افراد نامناسبی کند و اتفاق تلخی رقم بخورد.»

چراغ هدایت خشونت‌دیدگان

مرتضوی می‌گوید: «در این اجرا سعی کردیم چراغ هدایت بقیه افراد باشیم. در جامعه افراد زیادی هستند که به نوعی مورد خشونت‌هایی از این قبیل قرار گرفته‌اند. دوستان زیادی هم دارم که دچار معلولیت شده‌اند یا مشکل فیزیکی و حرکتی دارند، اما با وجود همه استعدادهایی که دارند، خانه‌نشینی را انتخاب کرده‌اند. تیم ما با اجرای خود سعی کرد نشان بدهد امید هنوز هست و می‌توان مؤثر بود و صدای خود را به گوش همه برسانیم.»

بازیگر نمایش قصاص ادامه می‌دهد: «متأسفانه افرادی که قربانی اسیدپاشی یا مشکلات جسمی هستند بعد از چنین اتفاق‌هایی گوشه‌گیری و انزوا را انتخاب می‌کنند و از جامعه فاصله می‌گیرند، در حالی که آنها می‌توانند در حوزه‌های مختلف آموزش ببینند و بدرخشند. این موضوع را پشتکار و اجرای خوب هم‌بازی‌های من در این نمایش، نشان داد. با اینکه زمان تمرین ما به علت جراحی‌های متعدد، طولانی شد اما دست از تلاش برنداشتیم.»

مرتضوی درباره تبلیغات محیطی این نمایش می‌گوید: «شهرداری می‌توانست نقش پررنگ‌تری برای معرفی تئاترهایی از این دست داشته باشد. برای چنین نمایش‌هایی می‌توان با نصب بیلبورد در نقاط مختلف شهر مردم را آگاه کرد که قطعاً نتیجه این اتفاق، حضور بیشتر تماشاچی برای دیدن نمایش و در نهایت رسیدن و نزدیک‌تر شدن ما به هدف فرهنگی این نمایش می‌توانست باشد.»

مرتضوی نقش شورایاری‌ها را هم در معرفی انجمن مؤثر می‌داند: «شورایاری‌های محله‌های مختلف در حال حاضر بیشترین تمرکزشان روی افرادی است که مشکلات جسمی دارند، اما می‌توانند برای انجمن قربانیان اسیدپاشی هم تبلیغ کنند تا افرادی که دچار این حاثه شده‌اند به ما معرفی شوند بلکه بتوانیم در انجمن شرایطی فراهم کنیم به جامعه برگردند. باید تلاش کنیم که معلولی به معلولان اضافه نشود. امیدوارم روزی برسد که مشکلات را فقط با گفت‌وگو حل کنیم نه با اسید یا هر خشونت دیگری.»

*معصومه حق‌جو

  • 15
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش