جمعه ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۷:۵۰ - ۱۴ آبان ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۸۰۳۵۱۲
تئاتر شهر

پرسه بزن همچون شوایک/ شوایک در تهران

تئاتر شوایک سرباز ساده‌دل,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر
امروز در خیابان‌های پراگ به مردی با سر و وضع نامرتب برمی‌خورید که خود نمی‌داند چه نقش مهمی در تاریخ این دوران بزرگ جدید ایفا کرده است. آرام به راه خود می‌رود، بدون این‌که مزاحم کسی بشود یا این‌که روزنامه‌نگاران برای مصاحبه مزاحمش بشوند. اگر اسمش را بپرسید کاملا آرام و بدون تصنع جواب می‌دهد: من شوایک هستم...

«شوایک سرباز پاک دل/ ساده دل» اثر یاروسلاک ‌هاشک حالا دیگر جزو کلاسیک‌های ادبیات جهان به حساب می‌آید. کلاسیک‌بودنش نه از حیث سبک که به واسطه تاثیرگذاری و نوع فراگیری‌اش در فرهنگ مردمان چکسلواکی و در مقیاسی بزرگتر هنرمندانی است که از آن تأثیر پذیرفته‌اند؛ بدین معنا که در فرهنگ مردمان چکسلواکی جزو آثار مشهوری است که بارها در مدیوم‌های مختلف مورد بازآفرینی قرار گرفته، از برنامه‌های تلویزیونی بگیرید تا کتاب‌های قصه کودکان و بزرگسالان یا شبانه‌های رادیویی که همچون لالایی شنوندگانش را به شنیدن قصه‌ای با طنزی سیاه دعوت می‌کند.

 

همه اینها بارها سراغ این رمان دوست‌داشتنی ‌هاشک رفته‌ و اثر را بازشناسی کرده‌اند. در معنای دوم هم که به تأثیرپذیری هنرمندان از چنین اثری مربوط است، با استقبالی گسترده و مراجعات مکرر نمایشنامه‌نویسان، فیلمسازان و برنامه‌سازان تلویزیونی روبه‌رو هستیم که در کشورهای مختلف سراغ اثر ‌هاشک رفته‌اند.

 

شوایک در زمان خلقش چنان تاثیرگذار می‌شود که چند‌سال بعد از مرگ خالقش توسط کارگردان شهیری همچون اروین پیسکاتور مورد توجه قرار می‌گیرد و وی نمایشی را در‌ سال ١٩٢٨ براساس شوایک به روی صحنه می‌برد. همچنین بعدها بزرگی همچون برتولت برشت نمایشنامه «شوایک در جنگ جهانی دوم» را می‌نویسد و با اقتباس از قصه‌ هاشک و شخصیتی که او در رمانش خلق کرده است، جنگ را مورد نقد قرار می‌دهد و در رودررویی تاریخی شوایک را در بوران و سرما و پشت سدی از اجساد سربازان آلمان و روسیه جلوی هیتلر قرار می‌دهد.

 

هر چند در این مقایسه باید گفت برشت بسیار عافیت‌طلبانه عمل می‌کند و زمانی دست بدین تقریر می‌زند که از اروپا خارج شد و به کالیفرنیا مهاجرت کرده بود، اما ‌هاشک گویی از تأثیر و تجربه‌ای شخصی به این رمان رسیده است. به همین ترتیب تئاتری که در ادامه درباره‌اش خواهم گفت اگرچه از لحاظ تجربه زیستی فاصله‌ای بعید با ‌هاشک دارد، اما به نظر می‌رسد حرفش همان بیم‌دهی از خطر بزرگ باشد. او (هاشک) پس از تجربه فراخوانده‌شدن به خدمت زیر پرچم امپراتوری اتریش برای شرکت در جنگ جهانی اول رمانش را می‌نویسد و تا جایی آن را ادامه می‌دهد که نهایتا تبدیل به اثری ناتمام می‌شود؛ او در سال ١٨٢٣ وقتی از جنگ بازگشت مشغول نوشتن جلد چهارم رمان بود که مرگ امانش نداد.

 

شوایک همچون خالقش سربازی است که از جنگیدن ناراضی است و آن را برای کشورش خطرناک می‌داند، با این تفاوت که‌ هاشک در واقعیت چنان از بودن زیر پرچم استعمار اتریش ناراضی است و با این جنگ مخالف که به ارتش سرخ می‌پیوندد. او در تجربه‌ای شخصی جنگ را درمی‌یابد و با نگاهی نقادانه توأم با طنزی سیاه از آن سخن می‌گوید. با نگاهی به روند تاریخی برخورد با این رمان به نظر می‌رسد هر چقدر از دوره خلق آن فاصله گرفته می‌شود وجه ضدجنگ بودن آن برای اقتباس‌گران بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد و کارکرد رمان را بیش از هر چیز به اثری تبدیل می‌کند که از فسیهانه‌بودن جنگ می‌گوید و در نقدی تند این فساهت را به ارباب قدرت نسبت می‌دهد.

 

فساهت این صفت توهین‌آمیز که بارها از زبان شوایک برای خودش به کار می‌رود، دلیلی است که باعث شده او در جوانی از خدمت سربازی معاف شود، اما حالا که در سنین میانسالی دوباره به جنگ فرخوانده شده مخاطب در طول اثر درمی‌یابد که او بیش از هر شخصیت دیگر قصه داناست و مردمان و ارباب قدرت را نسبت به چیزی بیم می‌دهد که از آن ناآگاهند.

 

با گذشت بیش از یک قرن و دور شدن بیش از هزاران کیلومتر از پراگ و اروپا حالا به امروز، تهران و خاورمیانه می‌رسیم و با نمایشی روبه‌رو می‌شویم که این روزها در تالار وحدت هم‌نام رمان‌ هاشک یعنی «شوایک سرباز ساده‌دل» روی صحنه است. حمیدرضا نعیمی با اقتباسی قابل توجه توانسته است اجرایی باشکوه را از اثر‌ هاشک خلق کند.

 

نمایش در وجوه مختلفش استاندارد‌های لازم برای اجرا در سالنی با مختصات تالار وحدت را دارد و می‌تواند برای صاحبان تالار آبروداری کند. شمایلی که تا همین چند‌سال پیش خدشه‌دار شده بود و داد خیلی‌ها را درآورده بود که آیا واقعا آثاری که در این تالار اجرا می‌شوند، لیاقت حضور روی صحنه‌اش را دارند و آیا این آثار از ظرفیت‌ها و ویژگی‌های چنین تالاری که از اساس صحنه‌اش برای اجراهای پرشکوه اپرا طراحی‌شده آگاهند یا بالفرض اگر روی صحنه دیگری اجرا شوند لطمه‌ای نمی‌خورند، بلکه برعکس برایشان بهتر است. یکی از ویژگی‌های قابل توجه اجرای نمایش شوایک همین امر یعنی توجه به ویژگی‌های بصری تئاتر به‌خصوص درصحنه قاب-صحنه‌ای است که با نگاهی به طراحان صحنه و لباس و نور آن درمی‌یابیم موفقیت این نمایش در وجوه بصری بی‌دلیل نیست.

 

تئاتر ایران که در دهه اخیر با توسعه بخش خصوصی و ازدست‌دادن حمایت‌های مالی دولتی بیم آن را داشت که به واسطه هزینه‌بربودن بخش‌های بصری‌اش اعم از طراحی صحنه یا پرداختن به لباس و نور، با خطر کمرنگ‌شدن یا حتی حذف وجوه بصری‌اش، تنها در دیالوگ خلاصه شود و بیشتر به درام‌های تلویزیونی شبیه شود، حالا با گرم‌شدن بازارش در کلانشهرها کمتر این تهدید را حس می‌کند. هر چند این خطر در بخش تئاتر غیرحرفه‌ای و دانشجویی کماکان وجود دارد، اما چنین اجراهایی می‌تواند نویدبخش ادامه حیات جنبه‌های بصری تئاتر باشد.

 

از سوی دیگر بازی‌های قابل قبول و میزان سن‌های فکرشده در اثر خبر از آگاهی کارگردان خوش‌سابقه شوایک نسبت به صحنه‌ای می‌دهد که اثرش را در آن اجرا می‌کند. هرچند لوس‌شدن بازی‌های کشیش در برخی لحظات -باوجود بازی قابل‌قبول امیرحسین رستمی- این وجه اثر را دچار خدشه می‌کند. اما نقطه درخشان بازیگری این نمایش در نقش اول آن یعنی شخصیت شوایک با بازی فرهاد آئیش رقم می‌خورد. آئیش که اثر پیشین‌اش به‌عنوان بازیگر در همین تالار به روی صحنه رفت، نتوانست در نقش دکتر مصدق ارایه خوبی از این شخصیت تاریخی برای مخاطبان داشته باشد، اما با ارایه قابل قبول نقش شوایک ثابت کرد بیش از هرچیز او را باید بازیگر کمدی دانست، چنان که نقش‌های موفق دیگرش نیز در همین سبک محدود می‌شود.

 

از سوی دیگر، حالا با این اجرا می‌توان نعیمی را کارکشته نمایش‌هایی دانست که در طبقه‌بندی «تئاتر معیار» جای می‌گیرند و به نوعی تولیداتی سنگین در تئاتر به حساب می‌آیند، چون از لحاظ بزرگ‌بودن گروه اجرایی و پروسه تولید باید استانداردهای مشخصی را رعایت کنند. این نوع تولیدات که عموما در سالن‌های بزرگ اجرا می‌شوند، نیاز به همکاری تعداد زیادی از عوامل اعم از بازیگران، طراحان و تکنسین‌ها دارند که باعث سنگین‌شدن هزینه و پروسه تولید اثر می‌شود، بنابراین چنین نمایش‌هایی تنها در یک ساختار حرفه‌ای قابل‌تولید هستند.

 

البته باید گفت تئاتر ما در مقایسه با نمونه فرنگی این نوع آثار تفاوت ساختاری جدی دارد، زیرا در این نوع آثار کمپانی‌ها نبض تپنده تولید هستند و با توجه به محصولی که می‌خواهند، اقدام به انتخاب متن، کارگردان، طراحان و بازیگران می‌کنند یا با دعوت از کارگردانی سرشناس عوامل خود را با نظر او به کار می‌گیرند. این روند دو خصیصه به چنین آثاری می‌دهد که یکی مربوط به برجسته‌شدن وجه بینارشته‌ای تئاتر است؛ بدین معنا که تخصص‌های مختلف هنری و فنی را در برمی‌گیرد و دیگری لزوم موفقیت مالی نمایش است. هزینه تولید بالای این نمایش‌ها می‌تواند کمپانی‌ها را دچار ورشکستگی کند، بنابراین به نوعی باید موفقیت مالی تضمین شود و این وجه پدیده تازه‌ای را در تئاتر ما به وجود می‌آورد که آن افزایش قیمت بلیت نمایش‌هاست. این افزایش قطعا در زوایایی برای تئاتر ما مبارک است، چون باعث افزایش گردش مالی و توسعه آن خواهد شد، اما تاثیرات دیگری نیز خواهد داشت و آن این است که مخاطبان این آثار چه کسانی هستند؟

 

شوایک بر روی صحنه از خطرناک‌بودن جنگ می‌گوید، اما مخاطبان امروز آن طبقه‌ای هستند که احتمالا در لایه اول آسیب جنگ نخواهند بود و در عوض آنان که خط مقدم همه جنگ‌های تاریخ‌اند، یعنی قشر پایین‌دست احتمالا هرگز چنین نمایشی را نخواهند دید چون توان مالی برای ورود به چنین سالنی را ندارند! نقصی که حالا با شانه خالی‌کردن بیش از پیش دولت از وظایف فرهنگی‌اش بیشتر از گذشته نمایان می‌شود و تأثیرپذیری تئاتر را در خنده به قهرمان کمدی محدود می‌کند، چنان که در این سال‌ها همواره هر تراژدی را با ساختن جوکی از یاد برده‌ایم.

 

به دیدن شوایک بروید و بعد اگر پیاده تا چهارراه ولیعصر گز کردید، ببینید تنها چند متر آن طرف‌تر‌ از سالنی باشکوه و تئاتری باشکوه‌تر، معرکه‌گیری جمعیت را به دور خودش جمع کرده است و با ماری که در معرکه‌اش دارد چگونه در انتها به مخاطبان خسته آخر شب که همچون شوایک در خیابان‌ها به سوی خانه پرسه می‌زنند، روغن مار می‌فروشد! این دقیقا فاصله‌ای است از جامعه ما که می‌تواند اندازه دیدن تئاتری خوب برای مخاطبانش تفکرآمیز باشد.

 

 

  • 12
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش