شنبه ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۲:۱۲ - ۲۳ بهمن ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۱۰۵۹۴۹
تئاتر شهر

چرا تئاتر از قابليت های ادبيات داستانی معاصر ايران بهره نمی برد؟

ادبيات داستانی ايران,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر

«شازده احتجاب» به كارگرداني علي رفيعي، «عشق و عاليجناب» كاري از حسين پاكدل، «بوف كور» به كارگرداني ناصر حسيني‌‌مهر؛ اينها سه نمونه از آثار نمايشي هستند كه بناي اصلي آنها  برپايه يكي از رمان‌هاي شناخته شده ادبيات فارسي استوار شده است. البته به اين فهرست مي‌توان آثار ديگري نيز افزود، همچون «حسين‌قلي مردي كه لب نداشت» به كارگرداني حميد پورآذري، «يك صبح ناگهان» براساس رمان تشت خون نوشته اسماعيل فصيح به كارگرداني حسين پاكدل يا نمايش «اسب» به كارگرداني آرش دادگر كه متن آن ريشه در رمان «اسب قاتلين» به قلم رضا گشتاسب دارد.

 

اما پرسش اين است كه چرا گرايش به استفاده از قابليت‌هاي ادبيات داستاني «معاصر» ايران به‌واسطه بازنويسي، ‌اقتباس، بازخواني يا هر شيوه ديگر كه منجر به نزديك شدن متن‌ ايراني اجرا مي‌شود طرفدار زيادي ندارد يا اگر دارد در عمل شاهد معادل صحنه‌اي آثار نيستيم؟

 

به ويژه كه در مقابل مي‌توان فهرستي بلند بالا از رمان‌ها و داستان‌هاي كوتاه‌ غير ايراني را نام برد كه براي اجرا بازنويسي شده‌اند. ‌قطعا بررسي ريشه‌ها و دلايل چنين رويكردي به برگزاري يك يا سلسله نشست‌هاي جدي با هنرمندان تئاتر نياز دارد ولي در اين مجال كوتاه به سراغ حميدرضا نعيمي، نادر برهاني مرند، يوسف باپيري و آرش دادگر رفته‌ايم و پاسخ اين چهار هنرمند را جويا شده‌ايم كه در ادامه مي‌آيد. نكته قابل اشاره اينكه هر چهار هنرمند بر يك نكته متفق اند؛ «همواره به اجراي نمايش براساس ادبيات معاصر ايران اصرار و علاقه داشته‌ و دارند» اما...

 

 گسست تاريخي و گوشه‌نشيني هنرمندان

حميدرضا نعيمي نزديكي ادبيات معاصر به ما را يكي از دلايل دشواري پرداختن به اين مبحث مي‌داند. از طرف ديگر اين هنرمند به گسست‌هاي تاريخي اشاره مي‌كند كه بين اهل هنر فاصله انداخته است. او مي‌گويد: «مساله فقدان ارتباط سالم و سازنده بين هنرمندان طيف‌هاي مختلف با يكديگر است. برخلاف هنرمندان معاصر جهان كه پاياپاي و در كنار يكديگر گام برمي‌دارند، مانند بونوئل و لوركا در شعر و سينماي اسپانيا كه كنار هم رشد مي‌كنند ولي ما امروز براي فراخواندن يك كارگردان سينما يا يك نويسنده و شاعر به سالن تئاتر بايد مرارت بكشيم.»

 

نعيمي در همين رابطه مثالي مطرح مي‌كند: «وقتي آرتور كوستلر رمان «ظلمت در نيمروز» را نوشت، مدتي بعد براساس آن نمايشنامه‌اي نوشته شد كه يادداشت نويسنده رمان در پايانش آمده است. كوستلر مي‌گويد من آنقدر كه از خواندن اين نمايشنامه وحشت كردم از جهان داستان خودم نترسيدم. اما آيا نويسنده معاصر ما مي‌پذيرد كه من زبان خودم را خلق كنم؟ به نظرم اين نكته‌اي است كه خيلي سخت از سوي نويسندگان ما پذيرفته مي‌شود.»

 

نعيمي با رد نظر افرادي كه معتقدند ادبيات داستاني ما كشش يا توان دراماتيك ايجاد جذابيت را ندارد ادامه مي‌دهد: «براي من تفاوت ندارد كه از واژه اقتباس، بازنويسي يا برداشت آزاد استفاده كنيم، بلكه مهم اين است كه آيا مي‌توانيم اثري بهتر از آنچه در دست داريم به تماشاگر ارايه دهيم يا خير؟»

 

او مساله زبان و رسيدن به فرم جديد اجرايي را از جمله مهم‌ترين عوامل خلق نمايش براساس يك رمان معاصر يا كتاب ادبي كهن مي‌داند و مي‌افزايد: «اينجا بحث خلق دوباره مطرح است و لزومي ندارد به اصل داستان وفادار بمانيم. ولي پرسش من اين است، اگر قرار باشد يك دوباره نويسي كنيم و اثري ضعيف‌تر خلق شود چرا بايد دست به چنين كاري بزنيم؟ اگر قرار است داستان را تغيير بدهيم پس چرا يك متن جديد ننويسيم.»

 

كارگردان نمايش «سقراط» اقتباس را امري بسيار پيچيده در حد و اندازه‌هاي خلق يك رمان مي‌داند. نعيمي در توضيح دلايلي كه موجب فاصله گرفتن در پرداخت به آثار كهن ايراني مي‌گويد: «آنچه معمولا در من ايجاد ترس مي‌كند اين است كه قرار است در حوزه زبان چه كنيم؟ پرسش ديگرم اين است، چند نويسنده را سراغ داريد كه به جاي پرداختن به يك قصه نفس‌گير يا ايجاد جذابيت با عبور از خط قرمزها به ايجاد زبان دراماتيك فكر كنند؟»

 

نعيمي بزرگ‌ترين ضعف را در طفره رفتن نويسندگان در مواجهه با زبان مي‌داند. او مي‌گويد: «حتي عده‌اي براي ديگران حكم هم صادر مي‌كنند و مي‌گويند مخاطب امروز با شاهنامه ارتباط برقرار نمي‌كند. بله! مخاطب با برداشت ضعيف و سطحي از نظامي و فردوسي ارتباط برقرار نمي‌كند و اين در تمام جهان صادق است.»

 

و ناگهان همه كارشناس مي‌شوند

آرش دادگر مي‌گويد: «يكي از مسائل مهم اين است كه ادبيات داستاني ايران صاحب دارد و همه بي‌آنكه از اصل داستان چيزي بدانند شروع به اظهارنظر مي‌كنند. همين حالا اگر بگوييم احمد شاملو به اندازه جمعيت ايران سروكله شاملو شناس و شاملو خوانده پيدا مي‌شود. اما نكته اينجاست كه قرار است مخاطب به سالن بيايد و با خوانش من از اثر يك نويسنده مواجه شود، نه تمام آنچه قبلا در رمان يا داستان مطالعه كرده است.»

 

اشاره اين كارگردان، اظهارات كريستوفر روپينگ، كارگردان آلماني نمايش «هملت» را يادآوري مي‌كند كه در نشست رسانه‌اي نمايش‌اش در جشنواره تئاتر فجر گفت: «شايد ما در آلمان به اين دليل آثار شكسپر را با دغدغه كمتر بازنويسي مي‌كنيم كه نويسنده‌اي انگليسي است و نه آلماني.»

 

دادگر در نظر گرفتن ويژگي‌هاي هنر نمايش و تئاتر را در مواجهه با اين مقوله بسيار جدي ارزيابي مي‌كند و ادامه مي‌دهد: «اينجا ما با هنرهاي دراماتيك مواجه هستيم و قرار نيست شما اثر گلشيري يا دن كيشوت سروانتس را روي صحنه نظاره كنيد. نيمي از ماجرا به خوانش كارگردان از متن بازمي‌گردد و اين تماشاگر است كه بايد به دنبال نيمه ديگر برود.»

 

كارگردان نمايش «اسب» مي‌افزايد: «من به دنبال بيرون كشيدن ايده‌هاي تئاتري از دل من هستم. با اين خوانش از نظر من هر متن به لحاظ دراماتيك ناقص است و اين ما هستيم كه رخداد را از دل متن بيرون مي‌كشيم.»

 

مشكل نخواندن است

ايده‌اي كه در اظهارات يوسف باپيري، كارگردان جوان تئاتر هم وجود دارد. باپيري اين روزها درصدد اجراي نمايش «فتوحات گلشيري» است. نمايشي كه بعد از ٧ ماه مطالعه تمام بازيگران و اعضاي گروه بر داستان‌هاي كوتاه هوشنگ‌ گلشيري، نويسنده جريان‌ساز معاصر ايران شكل گرفته و سپس متني متناسب با ايده‌هاي اجرايي نوشته شده است. باپيري مي‌گويد: «ايده ما از ابتدا با چيزي شبيه به كولاژ شروع شد، مثل كاري كه هاينر مولر در نمايشنامه «هملت ماشين» انجام داد، البته نه دقيقا همان رويكرد. وقتي چنين ايده‌اي مطرح شد از خودمان پرسيديم چرا براي اين كار به سراغ نويسندگان و ادبيات معاصر نرويم؟»

 

او ادامه مي‌دهد: «شايد يك بخش از ماجرا به فقدان مطالعه آثار نويسندگان ايراني ارتباط داشته باشد. اين موضوع جاي تعارف ندارد و بعضا هم شاهد هستيم كه افراد بر اساس مد روز به سراغ مطالعه آثار نويسندگان مي‌روند نه ايده‌اي از پيش مشخص.»

 

باپيري مي‌گويد‌: «همانطور كه به فرم اجراي بعضي آثار نمايشي انتقاد وارد مي‌شود كه گويي در دوران گذشته مانده‌اند، ما در زمينه متن هم در جهاني ايزوله به سر مي‌بريم و امكان تغيير قائل نيستيم. درحالي كه هنر نمايش با زمينه‌هاي متنوع هنر و سياست و به‌طور كل علوم انساني به ويژه ادبيات سروكار دارد.»

 

مميزي؛ يك عامل بازدارنده

اظهارات نادر برهاني‌مرند، نمايشنامه‌نويس و كارگردان تئاتر اما نشان از نكته مغفول مانده‌ ديگري دارد. برهاني مرند براي مشاركت در اين بحث خاطره‌اي از سال ٨٩ را روايت مي‌كند. او تاكيد دارد كه همواره يكي از طرفداران جدي اجراي نمايش برپايه آثار نويسندگان مهم معاصر ايران است اما هر بار با مسائلي ناخواسته مواجه مي‌شود.

 

برهاني‌مرند مي‌گويد: «نمايش «براي سايه نوشتن‌ها» نام نمايشنامه‌اي بود كه بعد از ٧ ماه تحقيق و پژوهش براساس رمان «بوف كور» نوشته صادق هدايت شكل گرفت. نمايشي كه قرار بود به كارگرداني آزاده انصاري روي صحنه برود اما بعد از ٤ ماه تمرين با بازيگران، شبي كه فردايش اجراي جشنواره داشتيم ساعت ١٢ شب از طرف مديركل وقت مركز هنرهاي نمايشي به ما اعلام شد اگر امكان دارد اسمي از صادق هدايت نياوريد!»

 

كارگردان نمايش «سردار» ادامه مي‌دهد: «مگر متن را نخوانده‌ايد؟ مگر اجرا بازبيني نشده است؟ و تاكيد كردم نمايش درباره صادق هدايت و «بوف كور» است و امكان حذف نام وجود ندارد. در نهايت مسووليت و تبعات اتفاق‌هاي احتمالي بعدي را برعهده خودم گذاشتند. به ما اعلام كردند رييس شوراي نظارت به دليل حساسيت‌ها روي نام صادق هدايت مسووليت اجراي اين نمايش را نمي‌پذيرد.»

 

بنابراين مي‌توان مباحث مرتبط با نظارت رسمي و غيررسمي! را در عدم علاقه نمايشنامه‌نويسان و كارگردانان تئاتر نسبت به نويسندگان نامدار معاصر ايران دخيل دانست. نظارت غير رسمي آنجا اتفاق مي‌افتد كه به گفته آرش دادگر همه ايران به متخصص و كارشناس تحليل آثار نويسندگاني مثل احمد شاملو، هوشنگ گلشيري يا محمود دولت‌آبادي بدل مي‌شوند. دادگر در اين باره مي‌افزايد: «يكي از مشكلات ما در ايران اين است كه وقتي دنبال گستره ادبيات داستاني ‌مي‌رويم همه به خدايگان تفسير و صاحبان اثر تبديل مي‌شوند. چرا؟ چون مي‌خواهيم همه‌چيز دست نخورده و ثابت سر جايش بماند به همين دليل اتفاق دراماتيك رخ نمي‌دهد.»

 

اين هنرمند براي توضيح موضوع مثال جالبي دارد: «دوستي مي‌گفت اگر شما با اين شخصيت ملي و ميهني چنين كاري كنيد خودم شما را مي‌كشم! پس تا وقتي چنين واكنش‌هايي وجود دارد من هم به سراغ متن نويسنده و ادبيات كشورهاي ديگر مي‌روم كه بتوانم راحت‌تر در متن و شخصيت‌ها تغيير ايجاد كنم تا به ايده‌ها و خوانش مورد نظر خودم برسم.»

 

دادگر به نكته ديگري نيز اشاره مي‌كند و آن، دو نوع خوانش مشخص از آثار ادبي است. او مي‌گويد: «يكي داستاني است كه ما قصد داريم عينا روي صحنه به تصوير بكشيم كه اصطلاحا از آن با عنوان خوانش وفادارانه ياد مي‌شود.

 

ديگر نمايشي است كه خوانش متفاوتي را به نمايش مي‌گذارد. من مي‌گويم در جهان ادبي نويسنده به چيزي دست يافته‌ام كه امكان خلق جهاني تازه را مهيا مي‌كند. اينجا مشاركت تماشاگر به وجود مي‌آيد نه مشاهده صرف. همين حالا هم در تئاتر برآدوي امريكا، كتاب‌هاي پرطرفدار را به نمايش تبديل مي‌كنند اما اين صرفا به معني ارايه خوانش جديد نيست، فقط براي علاقه‌منداني است كه ترجيح مي‌دهند به جاي كتاب با نمايش مواجه شوند.»

 

كارگردان نمايش «هملت» تاكيد دارد بحث مميزي نقش چنداني در عدم گرايش اهالي تئاتر به ادبيات معاصر ايران ايفا نمي‌كند. دادگر معتقد است اگر هنرمند كار خود را درست و هنرمندانه ارايه دهد با مشكل مواجه نخواهد شد.

 

بابك احمدي

 

 

etemadnewspaper.ir
  • 10
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش