سه شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۹:۳۸ - ۰۱ تير ۱۴۰۱ کد خبر: ۱۴۰۱۰۴۰۰۲۳
رادیو و تلویزیون

دلقک‌بازی 'رادیو نمایش' علیه ایران باستان

رادیو,تمسخرپادشاهان ایران باستان
نفس تمسخر پادشاهان ایران باستان در رادیویی که ظاهرا رادیوی ایران است نه رادیوی عربستان، آیا اقدامی خلاف عرق ملی نیست؟ آیا رادیوی عربستان سعودی هم گذشتگان و مفاخر آن سرزمین را، چه پس از ظهور اسلام چه پیش از ظهور اسلام، مثل رادیو نمایش ما به سخره می‌گیرد؟

به گزارش عصرایران،  پنج‌شنبۀ هفتۀ گذشته، حوالی ساعت ۱۰ صبح، برنامه‌ای با عنوان "تلخ‌تر از عسل" از رادیو نمایش پخش می‌شد که از اول تا آخرش اختصاص داشت به تمسخر پادشاهان ایران باستان.

  زن و مردی که مجری برنامه بودند، شوخی‌های "فرامنشوری" هم می‌کردند چونکه موضوع برنامه‌شان تعداد زنان پادشاهان ساسانی بود. هنگام نقد ساسانیان، به هر حال آزادی بیان هم بیشتر می‌شود!

  لحن مجریان برنامه چنان بود که گویی پادشاهان هخامنشی و ساسانی، چیزی در کلاه شان نبوده و یکسره مشغول عیش و عشرت بوده اند. اگر چنین بوده، پس آن تمدن‌های باشکوه چطور شکل گرفتند و قرن‌ها هم دوام آوردند؟

  بسط ید نویسنده در دروغ گویی و زبان دراز مجریان برنامه در تمسخر، وقتی آزاردهنده‌تر می‌شود که به یاد بیاوریم در کل شبکه‌های رادیو و تلویزیون، کسی جرات ندارد کوچکترین سخن محترمانه‌ای مثلا دربارۀ برخی شخصیت‌های مذهبی مرتبط با دربار صفوی بگوید.

  تعدد زوجات چیزی نیست که مخصوص شاهان ساسانی بوده باشدو معلوم نیست صداوسیما با تمسخر تعدد زوجات در دورۀ ساسانیان، چه نتیجه‌ای می‌خواهد بگیرد.

  جالب اینکه مجری زن برنامه، ایدۀ تعدد زوجات را "خجالت‌آور" و مایۀ "ننگ" برشمرد و گفت: «من این واژۀ خجالت‌آور و ننگ را برای کسانی که یا دوره‌هایی که این تفکر را دارند، هر جا و هر کی می‌خواد باشه، اعلام می‌کنم.» یا در جای دیگری گفت: «بمیرد الهی، هر کس که این تفکر را دارد. در هر دوره‌ای که هست.»

   و با خودش فکر نکرد که این حرف‌هایش توهین به بزرگان اسلام هم خواهد بود؟ از این مجری محترم باید پرسید که واقعا هر کسی هر جا قائل به تعدد زوجات بوده، تفکرش خجالت‌آور و مایۀ ننگ بوده و خودش هم شایستۀ مرگ؟

اگر قرار است بر مبنای عرف امروز جامعۀ ایران، از سبک زندگی زناشویی پادشاهان هخامنشی و ساسانی انتقاد شود، تمام این انتقادات شامل حال تمام شخصیت‌های برجستۀ اسلامی-شیعی قرون آغازین تمدن اسلامی نیز می‌شود.

  اما از پرداختن به چنین موضوعاتی قرار است چه نتیجه‌ای حاصل شود؟ آیا این روش وقیح و مبتذل در نقد پادشاهان ایران باستان، مختص مستشرقین و ملحدینی نیست که با ذکر تعدد زوجات پیامبر اسلام در صدد ملکوک کردن شخصیت آن بزرگوار هستند؟

  کسی که در مقام نقادی حرف درخوری ندارد، ناچار است به زندگی زناشویی این حاکم یا آن شخصیت ملی یا مذهبی بپردازد مگر از این رهگذر او را نزد چهار نفر بی‌اعتبار کند.

   زندگی زناشویی افراد اگر در دوران خودشان مشروع و مقبول بوده باشد، کسی از آینده نمی‌تواند گریبان آن‌ها را بگیرد که چرا ازدواج و طلا قتان هزار سال پیش از این، مطابق صلاح‌دید ما نبوده است.

  البته این برنامه به قصد وهن صریح پادشاهان ایران باستان ساخته شده بود اما در ذهن شنونده محدود به آنان نمی ماند.

   اما از بعد اروتیک ماجرا که بگذریم، نفس تمسخر پادشاهان ایران باستان در رادیویی که ظاهرا رادیوی ایران است نه رادیوی عربستان، آیا اقدامی خلاف عرق ملی نیست؟ آیا رادیوی عربستان سعودی هم گذشتگان و مفاخر آن سرزمین را، چه پس از ظهور اسلام چه پیش از ظهور اسلام، مثل رادیو نمایش ما به سخره می‌گیرد؟

   البته معلوم است که چنین برنامه‌ای با چه هدفی از رادیو پخش شده است. کسانی خواسته‌اند برای مقامات بالاترشان خوش‌رقصی کنند که مثلا ما خیلی آنتی‌سلطنت هستیم.

  اما تمسخر پادشاهان ایران باستان نمی‌تواند آنتی‌تز شعار "رضاشاه روحت شاد" باشد. آن شعار با تحقق کارآمدی حکومت قابل چاره‌جویی است. در غیر این صورت، صد برنامۀ دیگر هم در تمسخر آن پادشاهان تمدن‌ساز ساخته شود، دردی از مخالفان ایران باستان درمان نخواهد شد.

  بر فرض که دو مجری بامزه را هم انداختید جلو، تا علیه هخامنشیان و ساسانیان دلقک‌بازی درآورند. با افزایش نرخ ارز و کاهش فاحش قدرت خربد مردم چه باید کرد؟ و با فرار نخبگان از کشور؟

  ایران تاریخ دارد. مبدا تاریخ ایران، حمله نیروهای خلافت اسلامی در دوران خلیفه دوم به قلمرو ساسانی نبوده. از چند قرن قبل از آن ایران دولت و تمدن داشته.

   امپراتوری هخامنشیان بزرگ ترین امپراتوری تاریخ بوده. حتی امپراتوری مسلمین هم فاقد وسعت و عظمت امپراتوری هخامنشیان بود. سه امپراتوری بزرگ هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان، قطعا با ملاک‌های امروزی، از جهات عدیده‌ای قابل نقد هستند ولی این حکم دربارۀ امپراتوری اسلامی و سایر امپراتوری‌های جهان قدیم نیز صادق است.

   سطح تمدنی ایرانیان در عصر هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان، جزو بالاترین سطوح تمدنی در آن روزگاران بوده است.

   ذکر این بدیهیات از این روست که به کسانی که عملا می‌خواهند ورود اسلام به ایران را مبدا تاریخ ایران قرار دهند و ماقبل این مبدا را سانسور یا تمسخر کنند، یادآور شویم که سرزمین ایران از زیر بته به عمل نیامده است. تاریخ و هویتی دارد که یکسره اسلامی نیست و نباید هم باشد. بنابراین تمسخر شاهان هخامنشی و ساسانی در رادیو نمایش، نمی‌تواند موجب شیشکی‌بستن ملت ایران برای تمدن باشکوه ایران باستان شود.

  آن "تمدن" باشکوه، ربط عمیقی هم به "حکومت‌"‌های آن دوران داشته. رادیوی تحت مدیریت تندروهای تازه از راه رسیدۀ جناح اصول گرا، نمی‌تواند با برنامه‌ای یک سویه و غیرمنصفانه، پنبۀ ایران غیراسلامی دوران باستان را بزند. در ایران باستان هر عیبی که بوده، نظیرش کم و بیش در تاریخ اسلام و تمدن اسلامی هم وجود داشته.

  چگونه است که اگر فلان کارگردان آمریکایی فیلم ۳۰۰ را بسازد، صدای صداوسیما درمی‌آید که غربی‌ها فیلم ضد ایرانی ساختند، ولی اگر رادیو نمایش کلی دروغ و تمسخر نثار حاکمان ایران باستان کند، هیچ اشکالی ندارد؟

   جالب است که در همین برنامۀ رادیو نمایش، از بهرام گور (پانزدهمین پادشاه ساسانی) بابت "ترویج شادی و سرور" انتقاد کردند و این تمایل را نشانۀ "بیماری" او دانستند! البته شنیدن چنین حرفی از رادیوی جماعتی که هنر اصلی‌شان گریستن و گریاندن است، عجیب نیست.

  نکتۀ جالب دیگر، پیام‌های انتقادی شنوندگان برنامه بود که معلوم بود آن‌ها هم از تمسخر هخامنشیان و ساسانیان آزرده‌خاطر شده بودند. شنونده‌ای پیام داده بود که «من یکی از شنوندگان سرسخت رادیوی نمایش بودم ولی برنامۀ شما باعث شد حالم به هم بخوره...».

  در جواب پیام‌ انتقادی یکی از شنوندگان، مجریان برنامه گفتند: «عصبانی نباشید این قدر؛ برای پوستتان بده!». و یا در پاسخ به انتقاد سایر شنوندگان گفتند: «دوستان، نسبت به تاریخ تعصب نداشته باشید. این تاریخ مستند است... خیالتان راحت، هر کاری بکنید، نمی‌توانید از زیر بار این ننگ خلاص شوید.»

  یا شنوندۀ دیگری پیام داده بود که «از تاریخ فقط رسوایی‌هایش را گفتید؟» مجری جواب داد: «پادشاهان خوب هم داشتیم ولی بدی‌هایش خیلی بیشتر بوده.» یعنی بدی‌های ایران باستان خیلی بیشتر از خوبی‌هایش بوده.

   اما چرا؟ چون در آن دوران "شادی و سرور را ترویج می‌کردند"؟ یا چون قرن‌های قرن تمدنی بزرگ و کارآمد پدید آورده بودند؟ یا چون، به قول هگل، "تفکر جهانی" با کوروش و از ایران باستان شروع شد و تا پیش از کوروش همۀ حاکمان و مردمان جهان تفکر محلی یا حداکثر منطقه‌ای داشتند و افق دیدشان وسیع و جهانی نبود؟

   قطعا کسانی که ایران برایشان خلاصه شده در ۱۴۰۰ سال اخیر حق دارند هر نقدی را متوجه ایران باستان کنند؛ ولی چنین حقی منطقا منوط به این است که این افراد متقابلا در برابر نقد دگم‌های عقیدتی خودشان اندک‌تحملی داشته باشند و آزادی بیان را برای همگان به رسمیت بشناسند.

  طنز اگر شامل همه‌ی عقاید و شخصیت‌ها شود، مقبول است. در غیر این صورت بوی تعفن بی‌انصافی و تبعیض عقیدتی می‌دهد. شما اهالی رادیو که حتی اجازه ندارید با یک مداح بی‌سواد در همین روزگار کنونی شوخی کنید، بهتر است از خیر تمسخر کل تاریخ ایران باستان بگذرید. این خودداری به انصاف نزدیک‌تر است.

  در واقع مسأله این نیست که چرا به جد یا به طنز از پادشاهان یا از دوران ایران باستان در یک برنامۀ رادیویی بی‌مزه انتقاد شده است. مسأله این است که وقتی حتی نمی‌توان یک‌هزارم این انتقادات را با چنین صراحتی متوجه شخصیت‌های درجه‌دهم تاریخ و تمدن اسلامی کرد، بهتر است انصاف را رعایت کنیم و تقوای سکوت داشته باشیم.

   و راستش من هنوز در عجبم از آن دو گویندۀ زن و مرد، که حاضر به اجرای چنان متنی شده بودند. اگر این آزادی بیان را برای همه‌ی مقاطع و وقایع و شخصیت‌های تاریخی داشتید، مشکلی نبود. ولی شما فقط آزادید برای تمسخر "ایرانیت". خارج از دایرۀ "ایرانیت" حتی اجازه ندارید وارد وادی نقد مودبانه و بدون تمسخر شوید.

   اما از این گویندگان مامور و معذور اگر بگذریم، حرف اساسی این برنامۀ رادیو نمایش وقتی مطرح شد که بعد از کلی بدگویی علیه پادشاهان ایران باستان، یکی از مجریان به دیگری گفت: «ولی چه مطالبی امروز راجع به گذشتگان فهمیدیم. پس ما امروز زیاد از ناملایمات نباید برنجیم؛ چون فهمیدیم در گذشته مردم این سرزمین چه مصیبت‌هایی داشتند.»

  رادیویی که صدای ملت نیست، البته باید هویت ملی ایرانیان را به تمسخر بگیرد و بعد هم به مردم بگوید نباید از فلاکت و ناکارآمدی برنجید.

  با ذکر قصه‌هایی مشکوک از زندگی زناشویی دو سه پادشاه ایران باستان، قصه‌هایی که سخت بوی مبالغه می‌دادند نهایتا نتیجه گرفتند امروز مردم ایران نباید به شرایط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی کشور اعتراضی داشته باشند؛ چراکه چند پادشاه در ایران باستان، چندین و چند زن داشتند!

    همین قدر مبتذل و مفلوک و بی‌وطن و بی‌همه‌چیز. به قول مسعود فراستی!

  • 19
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱۰
غیر قابل انتشار: ۸
جدیدترین
قدیمی ترین
چرا از حکومت شاهان باستان متنفریم اما از شاهان کشور کره خوشمان می آید صداوسیما شده مکانی برای جولان فیلم های پادشاهی کشور کره مثل جومونگ مثل امپراتور دریاووووو صدا وسیمای جمهوری اسلامی بارها وبارها این فیلم هاکه به احتمال زیاد دروغی بیش نبوداند رو نشون داده وازجومونگ پادشاه خیالی و احمق کره واسه بچه های ما الگو واسطوره ساخته درحالی که کورش کبیر وداریوش وووووحکومت های باشکوه هخامنشیان واشکانیان وساسانیان مهدتمدن بودندوواقعی وبه سخره گرفتن آنها فقط به هویت ایرانیان لطمه وارد می‌کندوگر نه ازشکوه عظمت ودلاوری اونا چیزی کم نمیکنه اونی که داشتن زنان زیاد رو در این حکومت ها به سخره گرفته باید بدونه که خیلی از بزرگان دینی ما درصدر اسلام تعداد زیادی زن داشتند واون احمقی که واسه چاپلوسی سران مملکت دهنشو مثل گاراژ باز میکنه وهر حرف گزافی رو میزنه بهتره قبلش فکر کنه ببینه که زهر نیش زبانش به چه کسانی برخورد خواهد کرد،در زمانی که اون پادشاهان بودند اسلام یا نبود یا تازه درحال شکل گرفتن بود درضمن دین ودین داری ومذهب همیشه در حکومت های قبل از اسلام در ایران وجود داشته وایرانیان به خاطر داشتن همین سبقه دینی با آغوش باز اسلام را پذیرفتند
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش