پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۹:۲۷ - ۰۳ تير ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۴۰۰۳۷۲
رادیو و تلویزیون

گفت‌وگو با سعید نعمت‌الله، نویسنده مجموعه «زیر پای مادر»:

نصیحت‌پذیر نیستم!

اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون,سعید نعمت‌الله

در تعریف از خصوصیات سعید نعمت‌الله، شاید مناسب‌ترین واژه‌ای که می‌توان گفت این است که او بشدت شبیه به همان شخصیت‌هایی است که می‌نویسد. آدم‌هایی که دنیای درونی خود را دارند، حرف‌هایشان را در قالب مونولوگ‌هایی طولانی می‌گویند و احتمالا علاقه‌ای هم به شنیدن نظرات آدم‌های دیگر ندارند.

 

نعمت‌الله از جمله فیلم‌نامه‌نویسان شناخته شده این روزهای تلویزیون هم هست؛ آثاری چون «زیر هشت»، «جراحت»، «مدینه» و «مادرانه» را نوشته و این روزها «زیر پای مادر» به قلم او از شبکه یک سیما روی آنتن است.

 

 تصویر نصیحت‌پذیر نیستم!

قرار ما با سعید نعمت‌الله برای انجام یک مصاحبه حضوری بود؛ مصاحبه‌ای پیرامون مجموعه زیر پای مادر، اما در ادامه صحبت‌ها سمت و سویی متفاوت پیدا کرد و از آنچه تصورش را می‌کردیم جنجالی‌تر شد.

 

مجموعه زیر پای مادر (که در ابتدا لبخند رخساره نام داشت) چطور و بر اساس چه ایده‌ای شکل گرفت؟ به طور کلی شیوه فیلم‌نامه‌نویسی شما به چه صورت است و چطور داستان‌هایتان را انتخاب می‌کنید؟

ایده مجموعه‌های من کاملا ایده‌های مرسومی هستند. ما در تمام خانواده‌ها این دست اختلافات را می‌بینیم و بخصوص برای خود من که آدمی پایبند به خانه و خانواده هستم، این مشکلات واقعا دغدغه‌ام محسوب می‌شوند.

 

وقتی می‌بینم اصول و آداب احترام به بزرگ‌ترها کمرنگ شده است، به عنوان فیلم‌نامه‌نویس این وظیفه را احساس می‌کنم که چیزی در موردش بنویسم. من اصولا آسان نمی‌گیرم و بعد از این‌که کار نوشتنم تمام شد پروژه را رها نمی‌کنم؛ بلکه بر اساس ذات فیلم‌نامه و داستان، با کمک تهیه‌کننده و در مشورت با سازمان، کارگردان را انتخاب می‌کنیم و من در تک‌تک مراحل فنی باز همراه کار می‌مانم و این سبک فیلم‌نامه‌نویسی‌ام است.

 

پس با وسواس پیش می‌روید؟

وسواس نیست، اعتقادم است. در داستان‌های من همیشه لحنی وجود دارد که مرا از رئالیسم دور می‌کند و اصولا خودم هم در زندگی آدم کلاسیکی با رویه‌های گهگاه سورئال هستم و به این لحن و فضا پایبندم. با این حال گاه غرغرهایی را از اطراف می‌شنوم که می‌گویند چرا این مجموعه چنین لحنی دارد. من تا به حال هرگز نگفته‌ام که رئال می‌نویسم. ژانرهای مختلف هر کدام تعریف جداگانه دارند. داستان‌های من سورئال‌اند و البته همین اصطلاح هم باز دو معنی دارد: یک معنای سورئال، تخیل است و معنای دیگرش وفادار بودن به اصل نمایش که از زمان شکسپیر شروع شده و رواج یافته است.

 

اما فضای داستان‌هایتان همیشه به فضای داستان‌های رئال شباهت دارد و این موجب برداشت اشتباه می‌شود...

 

دلیل این سوءتفاهم از اینجاست که من در داستان‌هایم فضای رئال را با یکی از قانون‌های فیلم‌نامه‌نویسی که غلو نام دارد، تلفیق می‌کنم و به نوعی سورئال نزدیک می‌شوم. شنیده‌ام که عده‌ای می‌گویند تلویزیون عابربانک ماست. من این جمله را قبول ندارم. معتقدم تلویزیون بیش از ۶۰ میلیون مخاطب دارد و لازم است که برای خانواده‌های گوناگونی که مخاطبان ما هستند، برنامه‌سازی کرد. به تعبیری تلویزیون باید مانند یک ویدئوکلوپ عمل کند و برای همه سلیقه‌ها برنامه‌ای داشته باشد. می‌دانم اگر امسال مجموعه طنزی نداشتیم، به دلیل تقارن با ایام سوگواری است که امسال میزانی بیشتر در تقویم داشت.

 

پس این لحن خاص در دیالوگ‌گویی شخصیت‌هایتان را می‌پسندید؟ به نظرتان در مواردی تصنعی نیست؟

من جزو فیلم‌نامه‌نویس‌هایی هستم که برای دیالوگ‌های مجموعه‌هایم وقت می‌گذارم و فکر می‌کنم. شما یک دیالوگ از مجموعه‌های رمضانی سال گذشته یادتان هست؟ مطمئنم که نیست. دیالوگ‌نویسی، صنعت کلمات است. باید بلد باشی از کلمه‌ای خاص در موقعی استفاده کنی که مخاطب انتظارش را ندارد. دیالوگ‌های من به معنای احترام به مخاطبم هستند و به همین دلیل است که مجموعه‌هایی که نوشته‌ام همیشه پربیننده شده‌اند. این نوع دیالوگ‌گویی لحن خاص من است و همیشه به آن پایبند خواهم ماند. اصولا درباره اعتقاداتم آدم نصیحت‌پذیری نیستم و کار خودم را انجام می‌دهم.

 

البته گاهی اوقات این‌طور به نظر می‌رسد که از دیالوگ هم فاصله گرفته‌اید و شخصیت‌هایتان در واقع مونولوگ‌هایی تک‌نفره می‌گویند.

 

برایتان توضیح می‌دهم. مونولوگ مربوط به جامعه امروز ماست که در آن هر کسی می‌خواهد حرف خودش را بگوید. با این حال در خصوص زیر پای مادر استثنائا چنین نظری ندارم. روزی که طرح اولیه این مجموعه را به بهرنگ توفیقی دادم، به او گفتم که این قصه برای من یک فیلم‌نامه نیست، بلکه رمان است. گاهی در قصه‌ام یک دانای کل وجود دارد و حتی نریشن‌هایی را هم در ابتدای قسمت‌ها می‌بینیم. ذات این سریال رمان است و به همین دلیل ریتم و لحن متفاوتی با مجموعه‌های دیگرم دارد.

 

و چرا همه‌ آدم‌های این مجموعه شبیه به هم حرف می‌زنند؟ آدم‌هایی که جایگاه اجتماعی جداگانه‌ای از هم دارند.

 

من این حرف را قبول ندارم. به نظر شما مثلا ستاره شبیه به خلیل حرف می‌زند؟ اشکان شبیه به اسماعیل نفر است؟ رخساره چون آتنه حرف می‌زند؟ فقط برخی از آدم‌های مجموعه در دسته‌بندی‌هایی شبیه به هم قرار می‌گیرند، بنابراین می‌توانند شباهت‌های بیانی داشته باشند.

 

نه، اما لحن ستاره شبیه به جوانان بیست ساله هم نیست...

همان‌طور که گفتم من آدم‌هایم را در دسته‌بندی‌های مختلفی قرار می‌دهم. یک‌سری شباهت‌ها بین برخی شخصیت‌ها منطقی است و باید این شباهت وجود داشته باشد. احتمالا شما تا به حال به دروازه غار نرفته‌اید. یک بار بروید و حرف زدن آدم‌ها را ببینید. در ضمن سوال دیگری هم دارم. آیا مهم است که شخصیت‌های مجموعه‌ها درست مثل ما سخن بگویند؟ نه، نیست. تلویزیون، سینما و تئاتر همه باید دچار عنصر غلو باشند و اگر این‌طور نباشد، پس تکلیف لحن نمایشی چه می‌شود؟ اگر غلو را عنصری زننده بدانیم که نمایش هملت دیگر در هیچ‌کجای دنیا اجرا نمی‌شود. هملت همچنان هملت است و در سریال‌های خارجی هم می‌بینیم که دیالوگ‌های همه مجموعه‌ها شبیه به هم نیستند. اگر کسی دیالوگ نمی‌نویسد، این قضیه به معنای بد بودن دیالوگ‌نویسی نیست.

او بلد نیست.

نگران نیستید که سبکتان تکراری شود یا از جایی به بعد دل مخاطبان را بزند؟

خوشحالم که این اتفاق افتاده و مجموعه‌هایم دارای امضایی خاص شده‌اند. به نظر شما آیا از این‌که توانسته‌ام لحنی برای خودم داشته باشم باید نگران باشم؟ قطعا این‌طور نیست. خوشحالم و تکرار را قبول ندارم.

 

اما برای مثال در نقدهایی گفته شده که به دلیل همین شباهت لحن، زیر پای مادر مجموعه‌های قبلی‌تان چون «پشت بام تهران» یا «مدینه» را یادآوری می‌کند.

 

من تا این لحظه هیچ نقدی از کارم ندیده‌ام. فقط یک‌سری «غرغر» شنیدم که هر کدام دلایلی داشته‌اند و ممکن بوده شاکی باشند. همان‌طور که گفتم شما هیچ‌یک از مجموعه‌های رمضانی سال‌های پیش در خاطرتان نیست، اما مدینه و پشت بام تهران را در یاد دارید. من رویه نوشتن خود را دارم. تلویزیون در هر سال تولیدات مختلفی دارد و به مثابه همان ویدئوکلوپی است که خدمتتان گفتم. فیلم‌نامه من هم فقط یکی از این تولیدات است و خوشحالم که توانسته انبوهی از مخاطبان را راضی نگه دارد.

 

اما در این میان، نقدهای منصفانه‌ای هم وجود دارند که سوای غرغر هستند.

 

اول باید از آن افراد پرسید که به نظرشان کدام مجموعه خوب است، چون این اتفاق کاملا سلیقه‌ای است. بعد باید ببینیم آیا لازم است سرمایه‌گذاری‌مان را برای آن سلیقه اندک انجام بدهیم؟ من قاعدتا نمی‌توانم همه را راضی نگه دارم و در عوض پدر و مادرهایی را دیدم که خوشحالند، این مجموعه تفاهم مشترکی را میان آنها و فرزندانشان ایجاد کرده است. یا آدم‌هایی که از نروژ و جاهای دیگر می‌گویند مجموعه را می‌بینند، چون دلشان برای خانواده‌هایشان تنگ شده است. پس می‌بینم که راه درست را می‌روم و نگران نیستم.

 

آدم‌های مجموعه‌های شما همیشه اسامی خاص و کمتر استفاده شده‌ای دارند. خلیل کبابی، اسماعیل نفر، مدینه، قیاس، آهی و... . دلیل انتخاب این اسامی تک چیست؟

من معمولا به قبرستان زیاد می‌روم، روی سنگ قبرها را هم می‌خوانم و در این بین گاه اسامی بامزه‌ای را پیدا می‌کنم. اصطلاحا آدم تکه‌جمع‌کنی هستم و هر چیزی را که به نظرم در نگاه اول خاص و جذاب باشد جمع می‌کنم. برای مثال سعید نعمت‌الله اسم جذابی نیست؛ اما خلیل هست. او آدم لوتی و بامعرفتی است، دلش مثل یک دشت است و بنابراین فامیلی‌اش می‌شود دشتی. شخصیت دیگری داریم که تنهاست، برای خودش مانیفستی دارد، فقط یک نفر است و فامیلی‌اش می‌شود نفر. اسماعیل اسمش اسماعیل است چون از خانواده‌ای نجیب و سنتی می‌آید، ولی فامیلی‌اش اشاره به تنهایی زندگی‌اش دارد. بنابراین تک‌تک اسم‌هایی که انتخاب می‌کنم براساس المان و دلیلی شخصی هستند و با حساب و کتاب و تحلیل می‌نویسم.

 

همکاری با بهرنگ توفیقی را چطور دیدید؟

به نظر می‌رسد بعد از پشت‌بام تهران، به زبان و تفاهمی مشترک با هم رسیده‌اید.

 

بهرنگ توفیقی جزو آن دسته کارگردان‌هایی است که تا لحظه آخر حواسش به کار هست. گاهی کار تدوین یک قسمت از نظر تهیه‌کننده تمام شده، اما او باز ادامه می‌دهد و تا به نتیجه مورد نظرش نرسد کار را رها نمی‌کند. کمتر کسی می‌داند که بهرنگ در سینما هم فعالیت داشته و سال‌ها مشغول بوده است. البته من هم حرفه‌ای‌تر از آن هستم که یادم برود کار کارگردانی هم دارد. به کارگردان‌هایی که با آنها همکاری می‌کنم، می‌گویم می‌دانم که شما کارگردانید، اما باز خودم در سر صحنه‌ها حضور پیدا می‌کنم و اگر احساس کنم لحن صحبت‌ها غلط است، تذکرم را می‌دهم یا همان‌جا شروع به بازنویسی می‌کنم.

 

با این حساب فکر می‌کنید روزی خودتان هم به کارگردانی روی بیاورید؟

گمان نمی‌کنم. ما دو مدل کارگردان داریم؛ یکی چون حمید نعمت‌الله فیلمساز است. دسته دومی هم داریم که الا ماشاءالله هستند و فقط کارهایی را می‌سازند و نگاهشان صنعتی است. کارگردانی با فیلمسازی فرق می‌کند و برخی کارگردان‌ها فقط یک تکنیسین مطلق‌اند، لذا اهمیت تالیف برایم بیشتر است. الان هم وقتی کاری ساخته می‌شود خیلی‌ها برای صحبت کردن اول به سراغ من می‌آیند و این برایم مهم است.

 

 

 

jamejamonline.ir
  • 16
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
مائوریستو موتا پائز بیوگرافی مائوریسیو موتا پائز؛ سرمربی والیبال

تاریخ تولد: ۲۶ مه ۱۹۶۳

محل تولد: ریو دو ژانیرو، برزیل

ملیت: فرانسه

حرفه: سرمربی والیبال

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴ تاکنون

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش