پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۸:۱۶ - ۰۳ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۰۵۷۰
رادیو و تلویزیون

نقدی بر سریال گمشدگان؛

سوژه های تکراری برای ساخت سریال های دست چندم

گمشدگان,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
سریال « گمشدگان» هم در خلق موقعیت داستانی مشکلات عدیده‌ دراماتیک دارد و هم اینکه در شخصیت پردازی هم با اشکالات بزرگی مواجه است.

به گزارش تسنیم، یکی از چالش‌های اصیل منتقدان  با سریال نه چندان اصیل «ستایش» حین پخش فصل نخست، رویکرد محتوایی اثر در برخورد با ولایت پدربزرگ بود. این بحث خیلی فراگیر شد اما احدی از مدیران رسانه ملی در مقام پاسخ به انتقادات مطرح شده برنیامد و در نتیجه برای دهن کجی به تحلیل‌گران و  اصحاب رسانه،  فصل دوم سریال ساخته شد. در سریال «گمشدگان» راویان چند گام بزرگتر برداشته‌اند و به بهانه آسیب شناسی اجتماعی، با معتاد نمایش دادن پدر و استفاده از الگوهای داستانی سریال آینه عبرت، پدر معتاد و دختر دم بختی که با اجبار پدر ازدواج می‌کند، ولایت پدر را به چالش می‌کشند. جالب اینجاست چنین الگویی طی بیست و اندی سال اخیر پس از پخش مجموعه آینه عبرت دائما در حال تکرار است؛ پدر معتاد و اجبار در ازدواج دختر با ساقی پدر.

 

و همواره در پس آسیب شناسی‌های مضحک سیما، این نکته از سوی مسئولان رسانه ملی همچنان بی‌پاسخ خواهند ماند که در سریال‌های ایرانی چرا پدر جایگاه سنتی و اعتبار گذشته‌اش را ندارد؟! چرا هر نوع هنجارشکنی اجتماعی در سینما وجود دارد باید مابه ازای در آن تلویزیون در اشکال مختلف نمایشی شود؟! این سئوالات نیز قطعا از سوی مدیران سیما بی‌پاسخ خواهد ماند و نکته مهم این است که مگر کسی در سازمان «پیر و فرتوت» صدا و سیما پیدا می‌شود که به سئوالات منتقدان پاسخ دهد؟!

 

رفتار مدیران رسانه ملی به گونه‌ای است که تمایل دارند اصحاب رسانه به درج خبر و ستایش از فعالیت‌های آنان بسنده کنند و این سئوال نیز کماکان بی پاسخ خواهند که سریال ابتر و نازل «گمشدگان» در چه فرآیندی ساخته شده است. چه چیزی در میان است که به عده‌ای تهیه‌کننده، کارگردان و نویسنده درجه چندم،کارت سبز تولید سریال‌های چندین قسمتی ضد مردمی و ملال‌آور، برای تولید اهدا می‌شود؟

 

در سطور پیشین به این مسئله اشاره شد که این سریال تفاوت‌های تماتیک و روایی خیلی عجیبی به بخش‌های از مجموعه «آینه عبرت» دارد. هیچ تعجبی ندارد وقتی که در یک مقایسه محتوایی درخواهیم یافت که بخشی از سریال «گمشدگان»  با ظرافت خاصی از  فیلمنامه آینه عبرت کپی شده است. وقتی  زمینه چنین قیاسی پیش می‌آید درخواهیم یافت که دکمه خلاقیت را در رسانه ملی چندین سالی است که خاموش کرده‌اند و به جای حرکت و پویایی اصیل رو به جلو، تلویزیون در ارائه محتوا چند گام به عقب برداشته است و بعضی از مدیران فعلی سوار خودروی سفر در زمان شده‌اند و  سعی در بازفرآهم آوری مجدد آینه عبرت دارند.

 

مشکل اصلی ارائه چنین محتواهایی، مدیران ناظری هستند که هیچگاه در جریان اصلی صدا و سیما با وجود بازنشسته شدن، همچنان گلوی رسانه ملی را چسبیده‌اند و قصد ترک سازمان را ندارند. از سوی دیگر نویسندگان، سازندگان و تهیه کنندگانی هستند که با این مدیران سال‌هاست ارتباط حرفه‌ای و کاری دارند و سال‌هاست بواسطه همین آشنایی، رسانه ملی با تیم‌های تولیدی یکسانی فعالیت می‌کند. در نتیجه فاجعه‌ای بسیار عظیم در رسانه ملی رخ می‌دهد و همان تم‌های تکراری دوباره در رسانه احیا می‌شود. با این تفاوت که قصه پدر معتاد و دختر دم بختی که قرار است توسط ساقی پدر شکار شود در جغرافیای تهران تکراری به نظر می‌رسد. به همین دلیل سازندگان، جغرافیای خود را به شیراز منتقل کرده‌اند که تا از دل چنین قصه‌ای فرار «ترنج» و طاهر از خانه را چاشنی سریال کنند. رندی توام با بلاهت جای بسی ستایش دارد که از تم تکراری اعتیاد، تم فرار دختران از خانه خلق می‌شود و توجیه نویسندگان چنین آثاری همواره آسیب شناسی اجتماعی است. در صورتیکه خالقان چنین آثاری به آسیب اجتماعی کلانتری دامن‌ می‌زنند و با دریافت یک مشت دلار، یک مشت کلیشه را به مردم تحمیل می‌کنند، در نتیجه مردم گزینه‌های غیر اصیلی دیگری را برای پر کردن اوقات فراغت انتخاب می‌کنند.

 

سریال « گمشدگان» هم در خلق موقعیت داستانی مشکلات عدیده‌ دراماتیک دارد و هم اینکه در شخصیت پردازی هم با اشکالات بزرگی مواجه است. انتخاب بسیار مهلک بازیگران، به نازل بودن سریال دامن می‌زند. بازیگر نقش ترنج به هیچ عنوان شبیه این نقش نیست و نمی‌تواند بار همان قصه کلیشه‌ای را بدوش بکشد. حتی هانیه که نقش دوست ترنج را در سریال بازی می‌کند از شخصیت اصلی یعنی ترنج خیلی بهتر بازی می‌کند.

 

شخصیت اصلی کاملا جاهل و جعلی است. از این بابت که دختری است که هر تصمیمی می‌گیرد حتما باید آنرا عملی کند. حتی اگر آن تصمیم عاقلانه نباشد. نکته مهم این است که درج یک آیه در ابتدای سریال، توجیهی خوبی برای جعلیات دراماتیک ارائه شده است و از سوی دیگر اقدامات عجولانه و شتاب زده شخصیت اصلی را توجیه می‌کند. ترنج عامل رقم زدن عسر یسری، در سرنوشت خویش است، چطور چنین لجوجانه در رفتار بدون عقلانیت، می‌توان فردایی روشن را طبق وعده قرآن برای خودش رقم بزد.

 

دخترک تصمیم می‌گیرد در یک وضعیت غیر عقلایی پس از مرگ مادرش به جای تلاش برای رهانیدن پدر معتاد، با برادر کوچکش راهی تهران می‌شود. سریال در پس زمینه عملا فرار و راه توجیه فرار دختران را باز می‌گذارند. کافیست که یکبار سریال فرنگی زنان خانه دار  وامانده را تماشا کنیم تا دریابیم که با وجود تفاوت فاحش فرهنگ عامه ایرانی و آمریکایی، در  این سریال به صورت غیر مستقیم در قالب یک بسته پیشنهادی به بانوان توصیه می‌شود (اعم از بانوان و دختران) در حل مشکلات مردان خانواده باید سهیم باشند. توصیه سینما و تلویزیون ملی ایران به جای ارائه راه حل، فرار است. در سال  ۱۳۹۶ ارائه چنین نسخه‌ای از سوی رسانه مرجع و ملی نسخه بسیار خطرناکی است. در شرایط کنونی انواده‌ها در مواجه با هجوم انواع و اقسام آسیب‌های اجتماعی، رسانه ملی نباید ۱۲ قسمت از سریال شبانه خود را به نحوه بقاء پس از فرار دختران از خانه اختصاص دهد.

 

نویسندگان سریال قصه نویس هستند و طبیعی است که خلق روایت بدون دردسر و ممیزی‌های مدیران فرتوت رسانه‌ای برای آنان در اولویت است و شاهد مثال اشاره به تم و پیرنگ سرقت شده از مجموعه خاطره انگیز «آینه عبرت» است. به هر حال این عقب ماندگی در خلق قصه نشان می‌دهد پس از خلق، بدعت گذاری مواجه با بحران‌های  اجتماعی که چاشنی بسیاری از تولیدات تلویزیون در ایالات متحده است در رسانه مرجع و ملی جمهوری اسلامی، معنی و مفعهومی ندارد.

 

 در فرهنگ نمایشی آمریکا عمدتا زن و فرزند در اغلب قصص در مشکلات مردخانواده سهیم هستند اما در روایتگری نمایشی ایرانی رفتارشناسی دراماتیک ترنج با هر توجیهی، حتی تقلید روش‌های استفاده مخدر توسط طاهر کوچکسال توجیهی برای فرار از خانه نیست. شخصیت محوری اثر که نویسندگان سعی دارند از او فرشته آسمانی بسازنند اغلب فضائل اخلاقی که سعی دارند به شخصیت ترنج اضافه کنند به رذایل اخلاقی بدل می‌شود. استقلال ترنج در تهران به نوعی حماقت تفسیر می‌شود، تصور کنید که دوستش هانیه که تنها پشتیبان مکانی اوست و حاضر به عذرخواهی از ترنج به خاطر اشتباهش شده با غرور یکسویه ترنج مواجه می‌شود و شب تا صبح را در پارک می‌خوابد.

 

زمانی که طاهر برادرش را گم می‌کند با توجه به سن و سال پسرک خردسال، ترنج بسیار خودسرانه سعی در جلب رضایت برادر ندارد و پسرک کوچ سال با  لجبازی خواهر در تهران گم می‌شود و توسط یک گروه فروشندگان کودک به مردی که در یک کارخانه بزرگ فعالیت می‌کند فروخته می شود. جای تعجب فراوان دارد یک صدم چنین مصدادیقی در یک فیلم سینمایی مستقل توسط بخش خصوصی مطرح می‌شد، حتما به هر بهانه‌ای توقیف می‌شد. جای تعجب دارد که هیچ کارشناس اجتماعی و هیچ نظارت فرامتنی برای تحلیل اثر وجود نداشته است.

 

 

 

 

  • 10
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش