چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۱:۰۷ - ۰۳ آبان ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۸۰۰۸۷۶
رادیو و تلویزیون

برنامه «منبع موثق»؛ ۱۵ دقیقه طنز و شوخی

منبع موثق,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

«منبع موثق» تازه ترین فعالیت رضا رفیع است که سال ها در حوزه طنز قلم زده و برنامه اجرا کرده. با او درباره این برنامه، شباهتش با تجربیات پیشین، حد شوخی، شائبه سفارش پذیری و... گفت و گو کرده ایم.

 

رضا رفیع برای طنزدوستان نامی آشناست. او سال ها در رسانه های مکتوب طنز نوشته و می نویسد که سرآمدش مجله «گل آقا» است. عموم بیننده های تلویزیون رفیع را به خاطر اجرای برنامه «قندپهلو» می شناسند که اتفاقا شوخی هایش نسخه تصویری طنزهای شفاهی اوست. رفیع از چندی پیش با «منبع موثق» روی آنتن شبکه چهار است. این برنامه به مدت ۱۵ دقیقه هر شب پخش می شود و مجری با اخبار روز شوخی می کند.

 

به طور کلی ایرادهای برنامه را می توان زیر سایه سبک رفیع نادیده گرفت. به عبارت ساده تر اگر رفیع و طنزش را دوست داشته باشید «منبع موثق» به دل تان می نشیند اما اگر نه که هیچ!

 

ایده «منبع موثق» جدید نیست؛ پس حتما باید پرداخت درستی داشته باشد تا موفق شود. بعد از چند قسمت آنچه برگ برنده برنامه شد، غالب شدن وجه طنز خود شماست. پیشنهاد ساخت برنامه را خودتان دادید؟

نه، مدیر محترم شبکه چهار از بنده دعوت کرد تا برنامه ای طنز در این شبکه داشته باشم و من پیشنهاد یک برنامه طنز خبری با رویکرد انتقادی دادم. اسمش را هم فی المجلس «منبع موثق» پیشنهاد دادم و دوستان قبول کردند؛ به همین راحتی و صمیمیت.

 

و حتما سابقه شما در طنز و اجرا در این انتخاب تاثیر زیادی داشته.

بله. این برنامه ادامه کارهای قبلی من است؛ به جز «قند پهلو». من مدت هفت سال برنامه ای صبحگاهی داشتم به نام «پا تو کفش اخبار» که منوال آن همین بود.

 

«منبع موثق» ادامه پخته شده همان نگاه است به اضافه اینکه حالا مستندتر شده و همان تصویر خبرها در مانیتور پشت سر من نمایش داده می شود. ورود برنامه خیلی جدی است و به مرور طنز غالب می شود. در این برنامه فقط مونولگ هست و گاهی استندآپ کمدی که البته خیلی کمرنگ است چون ما به سمت کمدی پیش نمی رویم و رویکردمان انتقاد با زبان طنز است.

 

معمولا سراغ خبرهایی می روم که اصلا خنده دار نیست و در نگاه اول شاید تصور شود نمی توان از آن طنز بیرون کشید. نقطه آغاز طنز جایی است که طنزپرداز تحلیل خود را شروع می کند. این یک ویژگی است و دلایل دیگری هم هست تا برنامه در شبکه ای که مختص فرهیختگان است و عموم مردم مخاطب آن نبوده اند، دیده شود. خدا را شکر بد عمل نکرده ایم.

 

خوبی برنامه زمان کوتاه آن است. خودتان خواستید برنامه ۱۵ دقیقه باشد؟

پیشنهاد آقای پورحسین بود که با ۱۵ دقیقه شروع و بعدا زمان آن را اضافه کنیم. معتقدم هر چه برنامه خلاصه تر باشد هیجان آن بیشتر است و بیشتر هم بیننده دارد. حتی آقای دکتر پورحسین می گویند برنامه را کامل می بینند. خب مدیر شبکه که نمی تواند همه برنامه ها را ببیند اما چون برنامه ما ۱۵ دقیقه است می توانند وقت بگذارند. این قاعده شامل خیلی از برنامه هایی که زمان شان کم است، می شود.

 

برای انتخاب اخبار تیم مشخصی وجود دارد؟ اصولا مبنای تان چیست؟

نه، در همه برنامه های زنده که روی آنتن داشته ایم، تیم نبوده ام و «یه تیم» هستم. البته «یتیم» هم هستم و پدرم در قید حیات نیست. حوالی عصر اخبار را تهیه می کنم و با تا فاصله شروع برنامه نکات طنز زیر آن را یادداشت می کنم و بعضی ها هم فی البداهه است. این شتاب یکی از گردنه های سخت برنامه است؛ زمان کم است و تند تند باید خبرها را بخوانم در حالی که پر است از شوخی های سیاسی با مسئولان و موضوعات حساس.

 

طبعا عبور از لایه ها و موانع کار را سخت می کند. اگرچه برنامه ۱۵ دقیقه است اما دست کم دو ساعت از من انرژی می گیرد. شب هایی شده که در خواب هم درگیر اخبار و برنامه بوده ام. چند شب پیش خواب آقای دکتر جهانگیری را دیدم! گفتند آقای رفیع، ماجرا خیلی هم اینجوری نیست (باخنده).

 

 

از آقای جهانگیری نام بردید، گاهی احساس می شود دوز نقد دولت زیادی بالاست.

دغدغه من درست گویی و ادب و نجابت در طنز پردازی است و قصد ندارم کینه جویی کنم ولی وقتی نکته ای پیدا شود کاری به جناح سیاسی آدم ها ندارم. تازه من با آقای جهانگیری رفیق هستم و از من تعریف کرده اند.

 

واقعا توصیه ای که فلان حرف را بزنید و فلان کس را بگویید وجود ندارد؟

هیچ وقت توصیه ای نداشته ام اما به شکل موردی اتفاقی در منطقه و کشور پیش می آید که مسائل امنیتی را دربر می گیرد و طبیعی است باید در جریان باشم موضع صدا و سیما چیست. اما اینکه درباره کی بگویید و چه بگویید وجود نداشته و این به خاطر سعه صدر مدیران رسانه ملی است. این روحیه باعث گسترش فرهنگ طنز می شود و گاهی هم اگر هدایت کنند ایرادی ندارد.

 

 

چرا باید این ظرفیت را رها کنیم تا در آن طرف آب بدون ملاحظه و دلسوزی از آن استفاده شود. چه ایرانی دارد بخشی از این دمل های چرکین را نیشتر بزنیم و مطرح کنیم؟ ضمن اینکه می دانیم مجری و سازندگان برنامه مال همین سرزمین هستند و عرق شان به کشورشان ثابت شده است. در این برنامه سعی کردم همان نگاه که در گل آقا هست در «منبع موثق» جریان داشته باشد.

 

برای روزنامه هایی که توی استودیو می برید محدودیت ندارید؟

نه، این روزنامه ها صرفا نماد است و فرصتی نیست آنها را ورق بزنم.

 

قبل از آنتن یا موقع اجرا شده احساس کنید شوخی تان درنیامده یا اصلا ممکن است یک وقت فکر کنید شوخی های بامزه تان ته کشیده؟

من تجربه اجرای هفت ساله داشته ام و از آن سو منبعی در درونم هست که فقط لطف خداست و باعث می شود در لحظه بتوانم شوخی کنم. ضمن اینکه خبرها هر روز متفاوت و متنوع است و دست طنزپرداز را باز می گذارد.

 

خودسانسوری هم می کنید؟

یک خودسانسوری مثبت داریم که طبیعی است.

 

منظورم خودسانسوری لحظه ای است؛ اینکه از گفتن بعضی حرف ها پشیمان شوید.

بله؛ خیلی وقت ها برای گفتن یا نگفتن یک جمله در کسری از ثانیه تصمیم می گیرم. اصلا هیجان برنامه انتقادی به همین است که مخاطب می داند مجری نفس به نفس اوست. روز اول مشورت می کردند که «منبع موثق» تولیدی باشد. گفتم اگر برنامه ای بخواهد پا بگیرد و جذاب باشد باید زنده پخش شود. حالا اینکه مجری چطور خود و بحث را هدایت کند، به تجربه، دانش، میزان شناخت از جریان ها، مطالعات دینی و... بر می گردد.

 

شوخی با زیبایی دختر ترامپ واکنش نداشت؟

نه، طنزپردازی در تلویزیون سخت ترین نوع طنزپردازی است. حتی مدیر وقت سازمان در دهه ۷۰ گفته بود طنز موفقی که در گل آقا داریم بعید است در تلویزیون موفق باشد. در برنامه ای که باید ملاحظه حریم و حرمت ها را بکنید و در عین حال وظیفه طنز که ایجاد لبخند است را از یاد نبرید، کار خیلی سختی دارید. شگردهایی هست که به خاطر تجربه به دست می آید؛ در جاهایی فتیله شوخی انتقادی سیاسی را بالا می برید و جاهایی یک سری بدجنسی های مباح که حرمت شکن نباشد انجام می دهید.

 

 

در حدی که دوزاری خود مخاطب بیفتد. مثل همین مثالی که شما زدید؛ بله چهره دختر ترامپ برعکس پدرش که قیافه ای خشن دارد، لطیف تر است. از طریق همین ویژگی متضاد می توان با رییس جمهور آمریکا شوخی کرد.

 

«قند پهلو» ادامه دارد؟

بله احتمال زیاد برای نوروز ۹۷ آماده شود.

 

 

 

 

 

۷sobh.com
  • 19
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش