جمعه ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۲:۵۳ - ۲۶ دي ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۰۰۷۰۷۱
رادیو و تلویزیون

گفت‌وگو با سروش صحت؛

کارگردان «ليسانسه‌ها» از ساخت «فوق‌ليسانسه‌ها» گفت

سروش صحت,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

«ليسانسه‌ها»، تجربه ديگري از سروش صحت و حاصل نگارش او و ايمان صفايي است؛ تجربه‌اي که به زعم صحت، تابه‌حال موفقيت‌آمیز بوده و قرار است ادامه‌دار شود. «ليسانسه‌ها» برخلاف ٢٤ قسمت اول که موافقان زیادی داشت، اين‌بار بسياري از تغيير لحن و به‌نوعي کم‌شدن بار کمدي کار صحبت مي‌کنند و دو‌پاره‌شدن سريال را يکي از نقاط ضعف آن مي‌دانند. با سروش صحت درباره عکس‌العمل‌هاي مخاطبان سريال و کارهاي اخيرش صحبت کرديم که شما را به خواندن اين گفت‌وگو دعوت مي‌کنيم.  

 

  مقايسه بين فصل اول و دوم سريال «ليسانسه‌ها»تابه‌حال بيشترين بحث و نظر را ميان مخالفان و موافقان اين مجموعه داشته است؛ مخالفان اين فصل از جذابيت‌هاي سري اول صحبت مي‌کنند که به مرور کم‌رنگ شده و قصه در فصل دوم کشش لازم را ندارد و برخي ديگر از جزئياتي در کار حرف مي‌زنند که در فصل گذشته نبوده، البته با اين پيش فرض که طبق صحبت‌هاي پيشين شما اساسا نمي‌توان اين مجموعه را به دو فصل تفکيک کرد و درواقع تنها بين زمان پخش فاصله افتاده است.

 

بله. نکته اصلي اين است که اصلا دو فصل وجود ندارد. درحقيقت «ليسانسه‌ها» از ابتدا يک سريال ٦٠ قسمتي بود و با همين ذهنيت که سريال بايد در اين تعداد قسمت ساخته شود کار را شروع کرديم. زماني که ٢٤ قسمت از مجموعه آماده شد، شبکه اعلام کرد که اين تعداد قسمت آماده شده و پخش شود و ما همچنان بدون تعطيلي به کارمان که ساخت سريال بود، ادامه داديم، اما نکته اينجاست؛ زماني که قرار بود با وقفه‌اي ادامه سريال پخش شود، پاياني براي آن در نظر گرفتيم و اين پايان هم به‌گونه‌اي بود که داستان همچنان ادامه دارد، چراکه طبعا نمي‌شد مجموعه تا پخش قسمت‌هاي بعد به همين شکل رها شود.

 

بنابراين صحبت‌هايي که درباره فصل دوم سريال مي‌شود درست نيست، چراکه فاصله‌اي به‌لحاظ نگارش و ساخت بين اين دو وجود نداشت. براي ما کار پيوسته ادامه داشت، اما چون مي‌دانستيم قطعا اين تصورات پيش خواهد آمد، در بخش دوم، مواردي را در اجرا اضافه کرديم؛ مثل برخي موتيف‌هاي فانتزي يا تاش‌هاي فانتزي که مي‌بينيد؛ اينکه خواننده‌اي داريم و نکته‌هايي که حال‌وهواي اين بخش را از بخش قبل متمايز مي‌کند. طبعا اگر قرار بود فصل بعدي ساخته شود، بايد شخصيتي کم يا زياد مي‌شد يا گسست زماني اتفاق مي‌افتاد و قصه بايد از منظری ديگر و از جاي ديگري شروع مي‌شد. طبعا اگر ساخت «فوق‌ليسانسه‌ها» را آغاز کنيم همه‌چيز تفاوت خواهد داشت.

 

  البته شايد همين تغييرات جزئي است که عکس‌العمل‌ها نسبت به اين بخش را متفاوت کرده و برخي از کم‌شدن بار کمدي سريال صحبت مي‌کنند... .

 

 روزي که بخش‌هاي فانتزي را به مجموعه اضافه مي‌کرديم، هم من و هم ايمان صفايي حدس مي‌زديم که به سمت چيزهايي حرکت مي‌کنيم که مردم خيلي به آن عادت ندارند. مي‌دانستيم مخاطبان ما دو گروه خواهند شد؛ عده‌اي که خيلي بيشتر از قبل سريال را دوست خواهند داشت، يک‌سري هم که همه‌چيز را مثل قبل مي‌پسندند. دقيقا همين اتفاق افتاد و قابل پيش‌بيني بود. طبيعي است براي هر کاري که مورد قبول واقع مي‌شود، وقتي تغييراتي ايجاد شود، عده‌اي که به ساختار پيشين عادت کرده‌‌اند معترض خواهند شد و مقايسه مي‌کنند.

 

  جدا از فصل‌بندي‌ها و واکنش‌هاي متفاوتي که مخاطبان در اين مدت داشته‌اند، نکته جالبي درباره اين مجموعه وجود دارد. به نظر مي‌رسد به مرور طي ساخت اين مجموعه به زبان جديدي در گفتار طنز رسيديد که کمترين انتقادها را در تلويزيون داشت. شايد بتوان از اين زاويه نگاه کرد که «ليسانسه‌ها» با دست‌مايه‌قراردادن انتقادهاي مرسوم در تلويزيون، توانست توجه بيشتري را جلب کند.  

 

بعد از «شمعدوني» احساس کردم ديگر نمي‌توانم کار طنز انجام بدهم. با ايمان صفايي تصميم گرفتيم چيز ديگري بنويسيم و طرح سريال ملودرام در ذهنمان بود، چون فکر مي‌کردم ديگر با چه چيزي مي‌توان شوخي کرد؟ در حقيقت با هيچ‌چيز و با هيچ‌کس نمي‌توان شوخي کرد. آن‌قدر احساس فشار مي‌کردم و حس مي‌کردم دست‌وپايم بسته است که اصلا به ساخت سريال طنز فکر نمي‌کردم. بسياري از کارگردان‌هاي خوبي که پيش از اين در تلويزيون آثار کمدي جذابي مي‌ساختند ديگر در تلويزيون کار نمي‌کنند.

 

مهران مديري مدل کارهايش را عوض کرده است، رضا عطاران و رامبد جوان هم در سينما فعاليت مي‌کنند و ساختارهاي سريالي کم شده. من هم حس کردم شايد ديگر نمي‌توان مثل سابق در تلويزيون کار کمدي ساخت، ولي وقتي که از ما خواسته شد دوباره کار طنز بسازيم، با ايمان فکر کرديم درباره هرچيزي که صحبت کنيم به کسي بر خواهد خورد، بنابراين فکر کرديم همين موضوع را وارد ساختار قصه کنيم، پس با همين اتفاق شوخي کرديم و خداراشکر جواب داد و کار پخش شد. مي‌بينيد که با بسياري از شخصيت‌ها و مشاغل شوخي شد، بدون اينکه واکنش تندي به‌همراه داشته باشد.

 

  جالب است که اين ساختار را، هم مردم پذيرفتند و هم تلويزيون... .

 

من، هم از مردم متشکرم و هم از تلويزيون.

 

  پس شايد از ديدگاه شما بتوان اين‌طور تفسير کرد که هنوز هم فضا براي ساخت مجموعه‌هاي طنز در تلويزيون وجود دارد و بايد به فکر ساختارهاي متفاوت‌تر بود.

 

شرايط با گذشته تفاوت دارد، اما من اميدوار شدم که مي‌توان در اين مديوم کارهايي انجام داد. در «ليسانسه‌ها» ما با خيلي از وزارتخانه‌ها و وزرا شوخي کرديم و پخش شد.

 

نيروي انتظامي سعه‌صدر نشان داد، ما اجازه پيدا کرديم با نيروي انتظامي با مديران و مسئولان يا با خود تلويزيون شوخي کنيم و اين براي من جذاب بود، فکر مي‌کردم ديگر کار طنز انجام نمي‌دهم، الان بعد از استقبالي که از کار شد، به ايده‌هاي ديگري در ارتباط ‌با ساخت مجموعه طنزفکر مي‌کنم.

 

  يک‌سري از عوامل، خصوصا بازيگران در مدت پخش مجموعه واکنش‌هاي متفاوتي به عملکرد تلويزيون داشتند و در صفحات شخصي‌شان انتقادهايي را نسبت به رويکرد تلويزيون در پخش سريال مطرح مي‌کردند. بيشترين حجم مميزي‌هايي که به سريال آسيب رساند، چه بود؟

طبعا در هر رسانه‌اي که کار مي‌کنيم، محدوديت‌هاي خاص خودش را دارد. اما بايد با ديدگاه متفاوتي به اين محدوديت‌ها نگاه کرد، بايد ديد نسبت قبل و بعد اين محدوديت‌ها چطور بوده است؟ بله طبعا محدوديت‌هايي بوده، بخش‌هايي از سريال حذف شده، اما من را خيلي اذيت نکرد و از برايند کار راضي و خوشحالم. کليت اتفاقي که قرار بود ساخته شود برايم اهميت بيشتري داشت، اينکه توانستيم با خيلي‌ها شوخي کنيم و شوخي‌ها پذيرفته شد و مردم به آن خنديدند و حس نکردند به کسي توهين شده است، اتفاق مهمي بود. ما با بسياري ازچهره‌ها مثل آقايان تاج، کفاشيان، خياباني، احسان عليخاني، فرزاد فرزين و... شوخي کرديم و هيچ‌کدام واکنش بدي نشان ندادند. رضا صادقي بخش‌هايي را که با او شوخي شده، روي صفحه شخصي‌اش گذاشته است. اين اتفاق خوبي است که شوخي توهين نيست و حس مي‌کنم پذيرفته شده است.

 

  از شرايط حال حاضر تلويزيون صحبت کرديد، به نظر مي‌آيد حجم قابل توجه ساخت آثار کمدي در سينما چشمگيرتر است و قطعا سال آينده با درصد بالاتري از فيلم‌هاي کمدي روبه‌رو خواهيم شد. به عنوان کارگرداني که به‌زودي ساخت فيلم کمدي را آغاز خواهيد کرد، چه نگاهي به اين بخش داريد؟

اساسا ساخت تعداد زيادي از آثار کمدي در سينماي ايران تابع شرايط خاصي است؛ مثل اينکه مردم به دنبال فضايي هستند که فارغ از تمامي مسائل و مشکلات بخندند و خودشان را رها کنند. طبعا فيلم‌هاي کمدي پرفروش مي‌شود چون مردم اين فضا را مي‌خواهند. در اين مدت فيلم‌هاي کمدي خوبي ساخته شد، فقط اميدوارم پرفروش‌شدن فيلم‌هاي کمدي باعث نشود کمدي‌ها دم‌دستي شوند. در اين مدت کارهاي کمدي خوب ديده شدند و فروش خوبي هم داشتند. برخي هم ممکن است از هر ابزاري براي خنداندن مخاطب استفاده کنند، اشکالي هم ندارد؛

 

همه جاي دنيا اين هست که فيلم‌هاي خيلي خوب و خيلي بد کم است و اکثر فيلم‌ها متوسط هستند و نمي‌توان گفت کاري کنيم که ديگر فيلم متوسط و بد ساخته نشود. اما اميدوارم همين‌طور که فيلم‌هاي کمدي خوب مي‌فروشد، باعث نشود سينماي کمدي کم‌اهميت شود و جدي به آن نگاه نشود؛ چه از طرف سازندگان آثار و چه از نظر مخاطب. من هم به‌زودي ساخت يک اثر سينمايي طنز را شروع خواهم کرد تا پيش از اينکه سريال «فوق‌ليسانسه‌ها» را بسازم و تصور مي‌کنم تا آخر عمر حتي اگر يک درام تلخ بسازم، باز هم رگه‌هايي از طنز در آن پيدا خواهم کرد و مايلم به اين شکل فيلم بسازم.

 

  مدت‌هاست مشغول کار در تلويزيون هستيد، در کنارش اجراي برنامه «کتاب باز» را انجام مي‌دهيد و به نظر مي‌رسد در حال حاضر فعاليت در تلويزيون را ترجيح مي‌دهيد، همين‌طور است؟  

چيزي که در حال حاضر برايم اهميت دارد و دوست دارم مردم هم به آن برسند، آرامش و رضايت دروني است. اميدوارم کمي همديگر را بفهميم و خيلي ببخشيم. اين روزها بيشتر از قبل آرامش دروني دارم و سعي مي‌کنم کارهايم را با آرامش پيش ببرم؛ علاوه بر اينکه براي کارهاي آينده برنامه‌ريزي کرده‌ام.

 

  برنامه «کتاب باز» از ابتداي پخش توانسته مخاطبانش را با خود همراه کند و از سوي ديگر تصور مي‌کنم علاقه‌مندي شخصي شما به کتاب و کتابخواني اتفاق بهتري براي برنامه‌اي است که نمونه‌اش را در رسانه ملي کمتر سراغ داريم. چقدر روند اين برنامه براي شما راضي‌کننده است؟

برنامه «کتاب باز» را دوست دارم. اساسا چند چيز را خيلي دوست دارم؛ دوستانم را دوست دارم و بسياري از ميهمانان برنامه، کم يا زياد از دوستاني هستند که با آنها آشنايي دارم و اين برايم دلنشين است، حرف‌زدن و حرف‌شنيدن را دوست دارم، اين برنامه هم گفت‌وگومحور است و از اين جهت هم برايم جالب است. موضوع برايم مهم است و يکي از موضوعات مورد علاقه من کتاب است. هرکسي در زندگي علاقه‌مندي‌هايي دارد و يکي از علاقه‌مندي‌هاي من هم کتاب است و تصور کنيد هر آنچه من دوست دارم در اين برنامه وجود دارد و چه بهتر از اين؟

 

و اتفاقي که افتاده اين است كه خيلي بيشتر از چيزي که ما فکر مي‌کرديم، برنامه ديده شد و بازتاب داشت و اين انرژي من را براي ادامه روند اجراي برنامه زياد مي‌کند. بسياري از افرادي که روزانه با آنها معاشرت مي‌کنم، همان‌قدر که در مورد «ليسانسه‌ها» حرف مي‌زنند، درباره «کتاب باز» هم صحبت مي‌کنند، بسياري باز به کتاب‌خواندن علاقه‌مند شدند، حتي پيغام‌هاي بسياري از خارج از ايران داريم و همه اينها خوشحالم مي‌کند.

 

  چرا کمتر بازي مي‌کنيد؟

سعي مي‌کنم نوشتن، بازي، کارگرداني و کارهاي مطبوعاتي را در کنار هم پيش ببرم و هيچ‌کدام را کنار نگذارم. در حال حاضر ترجيح مي‌دهم کارهايي را انجام دهم که بيشتر دوست دارم. اساسا بازيگري نيستم که براي هر نقشي مناسب باشم و براي بعضي نقش‌ها مناسب هستم، وقتي متوجه مي‌شوم انتخاب مناسبي براي نقشي نيستم، بازي نمي‌کنم. قبلا اين‌طور نبود؛ مي‌رفتم و بازي مي‌کردم. از طرف ديگر بازيگري هستم که حتما بايد کارگردان بالاي سرم باشد و هدايتم کند، درحال‌حاضر به اين چيزها بيشتر دقت مي‌کنم، طبعا وقتي مشغول کار هستم و کارگرداني مي‌کنم، فرصت بازي‌کردن ندارم.

 

نمي‌گويم بازيگر گزيده‌کاري هستم، اما سعي مي‌کنم حواسم را جمع کنم. خيلي‌وقت‌ها حتي با حواس جمع هم اشتباه مي‌کني، چه برسد به اينکه روي برخي مسائل بيشتر دقت کني، اما سعي مي‌کنم به نسبت گذشته بيشتر دقت کنم.

 

  ظاهرا تجربه نويسندگي مشترک با ايمان صفايي موفقيت‌آميز بوده و ادامه‌دار خواهد شد.

 

بله. اميدوارم تا آخر عمرم هر کاري که در حوزه نمايشي می‌نويسم با ايمان مشترک باشد. اين تجربه آن‌قدر برايم جذاب بود که تصور مي‌کنم من و ايمان تبديل به يک نفر شده‌ايم و فيلم‌نامه‌نوشتن با او برايم جذاب است، با این حال هرکدام از ما علاقه‌مندي‌هاي خاص خودمان را داريم و مثلا به‌تنهايي داستان مي‌نويسيم، اما قطعا در حوزه نمايش، فيلم‌نامه سريال يا سينمايي يا نمايش‌نامه تجربه همکاري مشترک اتفاق بهتري است.

 

  ترکيب بازيگران «ليسانسه‌ها» از نقاط قوت کار بود. در ادامه ساخت «فوق‌ليسانسه‌ها» هم همين ترکيب را خواهيم ديد؟

هميشه براي من بخش انتخاب بازيگر مهم و هيجان‌انگيز و با ريسک همراه است. خوشحالم که مردم هم از اين انتخاب راضي هستند. الان که بازي‌ها را مي‌بينم، غير از سه شخصيت پسر سريال که بسيار درخشان بازي کردند، چقدر بازيگران ديگر خوب و عالي بودند. در مدتي که به بازيگران اين مجموعه فکر مي‌کردم برايم مهم بود که هم فيزيک بازيگران و هم شيمي آنها مخاطب را جذب کند و به نظرم اين اتفاق رخ داد و همه‌چيز درست پيش رفت، اما در «فوق‌ليسانسه‌ها» طبعا به دليل اينکه مجموعه ديگري است، شايد تغييراتي ايجاد شود و بازيگران کم يا زياد شوند.

 

 

 

 

 

sharghdaily.ir
  • 15
  • 2
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش