جمعه ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۲:۴۳ - ۲۲ خرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۳۰۵۷۴۶
رادیو و تلویزیون

محمدمهدی عسگرپور: اگر به عقب برگردم خودم نویسندگی «رهایم نکن» را به عهده می‌گیرم

کارگردان سریال رهایم نکن,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

«رهایم نکن» یکی از سریال‌های ماه مبارک رمضان است که این شب‌ها از شبکه سه سیما پخش می‌شود. این سریال به کارگردانی محمدمهدی عسگرپور ساخته شده است. عسگرپور کارگردانی نام‌آشنا در حوزه سریال‌سازی است، او چندین سال است که به وقت فرارسیدن ماه مبارک رمضان، سریال‌هایی با مضامین اجتماعی می‌سازد، سریال‌هایی نظیر «جراحت»، «نفس گرم»، «شیدایی»، «گل‌های گرمسیری» و... که به واسطه مفاهیمی که عسگرپور به‌عنوان کارگردان به آن تکیه دارد، توانسته‌اند نزد مخاطب با اقبال خوبی مواجه شوند.

 

این‌بار اما سریال «رهایم نکن» اگرچه دارای پی‌رنگ اجتماعی است و پاره‌ای معضلات مبتلا به جامعه امروز را به تصویر می‌کشد ولی پخش این سریال به دلایلی در میانه راه دستخوش حواشی شده است، ممیزی بخش‌هایی از سریال که شاید می‌توانست کلیدی‌ترین بخش‌های سریال باشد یکی از این حواشی است. همچنین نوع ادبیاتی که جمیله دارالشفائی، نویسنده فیملنامه در فضای مجازی نسبت به فالووهای خود در پیش گرفته، باعث شده این سریال در روزهای اخیر دچار حاشیه‌های بیشتری شود و واکنش‌هایی را برانگیزد. به همین بهانه با عسگرپور درباره واکاوی این مسائل به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

 

امسال سریال «رهایم نکن» به دلیل مولفه‌ها و در عین‌حال، شاید حواشی‌ای که برایش پیش آمده توانسته به یکی از موفق‌ترین سریال‌های ماه مبارک رمضان تبدیل شود، با این‌حال خود شما فکرمی‌کنید اساسا برای آنکه در شرایط کنونی، سریال‌های تلویزیون بتوانند به آشتی میان مخاطب و تلویزیون منجر شوند لازم است چه پارامترهایی رعایت شود؟

برای این امر چند پارامتر باید مدنظر قرار بگیرد تا نظر مخاطبان به سمت آثار تلویزیونی خاصه سریال‌ها جذب شوند.بخش اعظمی از موفقیت یک سریال نزد مردم البته متکی به تجربه است. در این بین برخی از دست‌اندرکاران در تلویزیون به این فرمول دست یافته‌اند و برخی هم هنوز در جست‌وجوی آن هستند. ولی آنچه مسلم است اینکه سازندگان سریال‌ها بتوانند براساس ذائقه مخاطب به ساخت یک اثر بپردازند. هرچند در کشور ما کمتر به اصول مدونی برای شناخت ذائقه و سلیقه مخاطب رسیده‌اند. همان‌طور که اشاره کردم برخی از برنامه‌سازان و مسئولان در تلویزیون، براساس تجارب پراکنده‌ای که درطول سال‌ها به دست آورده‌اند به شناخت ذائقه مخاطب رسیده‌اند و برخی دیگر با در دست داشتن تجارب این‌چنینی هم نتوانسته‌اند، اثری مطابق میل مردم ارائه کنند. البته بخشی از مشکلاتی که اشاره کردم به وضعیت کنونی در صداوسیما نیز برمی‌گردد.

 

هرچند درسال‌های اخیر صحبت‌هایی از سوی دست‌اندرکاران رسانه ملی مطرح می‌شود که دلیل نواقص در زمینه سریال‌سازی و مشکلات جانبی آن به دلیل مسائل مالی و به بیان ساده‌تر، کمبود بودجه است ولی به شخصه فکر می‌کنم دلیل همه مشکلات، کمبود بودجه نیست.

 

شاید یکی از دلایلی که سریال‌سازان نمی‌توانند آزادانه(البته منظورم با رعایت چارچوب‌ها و قوانین موجود جامعه است) به ساخت اثری به فراخور سلیقه مخاطب امروز بپردازند، خطوط قرمزی است که بر سر راه آنها قرار می‌گیرد؟

همین‌طوراست، مساله‌ای که در این باره وجود دارد این است که قرار دادن خطوط قرمز بر سرراه برنامه‌سازان تلویزیونی باعث شده دایره موضوعات برای کارگردانان تنگ‌تر شود و آنها ناچار ‌شوند فقط از یک‌سری مفاهیم برای ساخت سریال‌ها استفاده کنند تا از این رهگذر، کاری که می‌سازند کمتر دستخوش ممیزی قرار بگیرد.

 

پس می‌توان گفت در سال‌های اخیر خود فیلمنامه‌نویسان و کارگردانان در تلویزیون هم به خودسانسوری افتاده‌اند؟

تاحدودی بله، یا دست‌کم تلاش می‌کنند اگر به نوشتن اثری می‌پردازند با احتیاط در حیطه آن موضوع گام بردارند. البته براین باورم سریالی که بتواند از هر نظر المان‌های صحیح را رعایت کند بالاخره راه خود را می‌یابد و نزد مردم مقبول می‌افتد اما آنچه در این ارتباط اهمیت دارد این است که گاه وجود دایره تنگ موضوعات و خطوط قرمز تعیین شده از سوی صداوسیما به اندازه‌ای است که سریال‌سازان و کارگردانان را با یک‌جور بی‌انگیزگی مواجه می‌کند. در همه جای دنیا شرایط به این شکل است که شبکه‌های تلویزیونی، ایده‌هایی را به برنامه‌سازان پیشنهاد می‌دهند و آنها براین اساس به ساخت اثر می‌پردازند، ولی در کشور ما این مساله متفاوت است و برنامه‌سازان و سریال‌سازان هستند که باید اول طرح‌های خود را به تلویزیون ارائه بدهند تا اگر در شوراهای نظارتی مورد تایید واقع شود، کار ساخت آن اثر را شروع کنند.

 

 برخی به این مساله اشاره می‌کنند که سریال به لحاظ درونمایه تاحدودی نزدیک به مضمون «جراحت» یعنی سریالی که شما چندین سال پیش ساختید و اتفاقا پرمخاطب هم بود، شده است. ‌خودتان چقدر این انتقاد را می‌پذیرید؟

اگر هم شباهتی به لحاظ موضوعی بین «رهایم نکن» و «جراحت» می‌بینیم، به همان بحث اولیه‌مان در صحبت‌های پیشین برمی‌گردد. به اینکه صداوسیما دایره پرداختن به موضوعات برای ساخت سریال را روز به‌روز تنگ‌تر کرده، در نتیجه کارگردانان چاره‌ای ندارند جز آنکه در محدوده همان دایره قدم بزند و موضوعی برای کار تازه خود بیابند. در ارتباط با سوال شما یاد مطلبی افتادم، مدتی پیش به یکی از دست‌اندرکاران صداوسیما گفتم ۱۰ معضل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی را نام ببرید و به این مساله فکر کنید که تلویزیون برای پرداختن به هرکدام از این معضلات در چه جایگاهی ایستاده است.

 

می‌خواهم بگویم متاسفانه اگر هم کارگردانی بخواهد در قالب سریال یا اساسا یک اثر نمایشی به سمت‌وسوی چنین معضلاتی برود و حول محور این موضوعات به ساخت اثر بپردازد، این‌قدر بر سر راه او سنگ‌اندازی می‌شود و باید ماه‌ها در راهروهای تودرتوی شوراهای نظارتی برای تایید اثرش برود و بیاید که در نهایت خسته می‌شود و عطای پرداختن به معضلات جامعه را به لقایش می‌بخشد. یا همان اتفاقی که برای ما در حین ساخت سریال «رهایم نکن» افتاد؛ ما همه چیز سریال را از طرح فیلمنامه تا سایر جزئیات را با هماهنگی سازمان پیش بردیم، ولی به یکباره در زمان پخش، جلوی بخش‌هایی از پخش آن گرفته می‌شود. طبعا بروز چنین رفتارهایی باعث می‌شود خستگی ماه‌ها کار مداوم به تن آدم بماند.

 

آنچه سریال «رهایم نکن» را بیشتر از هرچیز دیگر در این روزها مورد هجمه انتقادات قرار داده، نویسنده آن است. درباره نویسندگی همیشه این‌طور بوده است که نویسنده هم مانند دیگر مشاغل، بار رسالت اجتماعی را به دوش می‌کشد، به‌ویژه اینکه یک نویسنده به مدد اثری که ارائه می‌دهد قصد دارد پیام سازنده‌ای را به مخاطب القا کند و به ‌هرحال به دلیل بینش و ویژگی‌هایی که دارد همیشه یک گام از مردم جامعه، پیش است، ‌ولی چطور می‌شود که یک نویسنده که در درجه نخست، وظیفه‌اش الگو‌سازی در جامعه است، ‌در فضای مجازی از ادبیاتی استفاده می‌کند که شاید برای خیلی از ما بهره‌گیری از این کلام عرف نباشد. نکته بعدی هم درباره نویسنده کار این است که برخی می‌گویند او عضو کمپین «چهارشنبه‌های سفید» است، با این اوصاف چطور شد که برای ساخت سریال «رهایم نکن» به چنین نویسنده‌ای رسیدید؟

آشنایی من با این نویسنده به فیلمنامه «متولد شصت‌وپنج» برمی‌گردد، آن موقع خانم دارالشفاهی نویسنده این فیلمنامه  بود ولی تا پیش از آن همکاری‌ای با هم نداشتیم. تا اینکه بحث ساخت سریال «رهایم نکن» مطرح شد و من نیز علاوه‌بر طرح سریال، خلاصه سکانس‌ها را هم نوشتم، وقتی به مرحله پیش‌تولید رسیدیم، به این نتیجه رسیدم که نمی‌توانم همزمان، هم کارگردانی کار را به‌عهده بگیرم و هم نوشتن باقی سکانس‌ها را تمام کنم. بنابراین از او خواستم تا در نوشتن باقی فیلمنامه به ما کمک کند.

 

این درحالی است که من شناختی نسبت به گرایشات سیاسی و اجتماعی او نداشتم و چون خودم هیچ‌گاه در فضای مجازی فعال نیستم و قابلیت این را ندارم که هم درباره دریاچه ارومیه حرف بزنم، هم درباره مسائل سیاسی اظهارنظر کنم و هم سریال بسازم، اطلاعاتی هم نسبت به فعالیت‌های او در فضای مجازی با ادبیاتی که شما می‌گویید نداشته‌ام. ولی این را دورادور می‌دانم فضای مجازی حیطه‌ای است که همه نوع کاربری در آن فعال است، از کاربری که پروفایل صفحات مجازی‌ا‌ش، گل و بلبل است تا عکس خود، تا دیگرانی که هویت‌های مختلف دارند. ضمن اینکه اغلب کاربران فضای مجازی در انتظارند تا نسبت به مساله‌ای واکنش نشان بدهند، فقط کافی است یک نفر پیدا شود و با آنها دهان به دهان بگذارد که این هم در تخصص من نیست، ولی برخی از همکاران من در فضای مجازی به این کار می‌پردازند و خب، این مساله تبعاتی هم دارد.

 

حالا که سریال تقریبا به پایان راه رسیده از انتخاب نویسنده پشیمان هستید؟

اگر شرایطی پیش می‌آمد که می‌توانستم از همکار دیگری استفاده نکنم و به تنهایی کار را به عهده بگیرم، فیلمنامه را هم خودم می‌نوشتم، کما اینکه تا پیش از آن، تمام خلاصه سکانس‌های سریال از قسمت اول تا سی‌و‌هفتم را خودم نوشته بودم.

 

بپردازیم به حاشیه اصلی سریال، مطرح کردن مساله «تجاوز» و ممیزی آن سکانس از سوی صداوسیما؟

بخش اعظمی از دلخوری‌ام از این ماجرا این است که حذف این سکانس بدون اطلاع ما صورت گرفت، درحالی که آن سکانس را با رعایت خطوط قرمز و با احتیاط و توجه به اینکه خانواده‌های بسیاری پای تماشای‌ این سریال نشسته‌اند نوشتیم و تلاش کردیم به هیچ عنوان از خطوط قرمز عدول نکنیم، ولی باز هم این اتفاق افتاد.

 

حذف سکانس «تجاوز» در سریال شما در حالی صورت می‌گیرد که اگر بخواهیم صادقانه نسبت به رویه سریال‌سازی در آن سوی آب نگاه کنیم، به این مسائل در فضای فرهنگی آنها پرداخته می شود و همین ها به شکلی نادرست از طریق سریال های ماهواره‌ای برای جامعه ایرانی تجویز می‌شود، ولی به نظرمی‌رسد ما هنوز به آن مرحله نرسیده‌ایم و با وجود اخباری که هر روز در رسانه‌ها و فضای مجازی نسبت به این مساله منتشر می‌شود و تعداد آن روزبه‌روز هم در حال افزایش است، نگاه جدی به آگاهی  بخشی چنین مساله‌ای  با حذف فرهنگ جامعه ایرانی صورت نگرفته است؟

اتفاقا من هم می‌خواستم به همین بخش از سریال اشاره کنم که شما اشاره کردید و بگویم نه‌فقط محور این سریال با آموزش نسبت به چنین معضلی بود که اصلا سریال با هدف آموزش به افراد جامعه در این ارتباط ساخته شده بود.خودم هم معتقدم آموزش نسبت به چنین مسائلی نه‌فقط برای جوانان که باید برای خانواده‌ها و اطرافیان آنها هم صورت بگیرد، ولی متاسفانه در تلویزیون تفکری وجود دارد که فکر می‌کنند باید طوری وانمود کنند انگار همه چیز گل و بلبل است.

 

حتی گاه پیشنهاداتی مبنی‌بر اینکه در ماه مبارک رمضان سریال طنز بسازید هم داشته‌ام، خندیدن و شاد بودن اشکالی ندارد، خیلی هم خوب است ولی به شرط آنکه دردها را هم ببینیم و فکری برای مرتفع کردن آنها کنیم، نه اینکه خبر تجاوز به فلان نوجوان به قول شما هر روز در رسانه‌ها منتشر شود، ولی در تلویزیون و در یک سریال روی آن سرپوش بگذارند و نخواهند مخاطب با چنین صحنه‌ای مواجه شود.

 

پیشنهاد خود شما به‌عنوان کارگردانی که سال‌هاست تلاش کرده‌اید با انعکاس مسائل جامعه، اثری باب میل مردم بسازید برای بهبود شرایط سریال‌سازی در تلویزیون چیست؟

در ابتدای گفت‌وگو به بحث جسارت اشاره کردم، منظورم از جسارت بی‌کله عمل کردن نیست، بلکه می‌خواهم بگویم اگر شرایط در صداوسیما تعدیل شود، برنامه‌سازان هم با دست بازتری به سمت مسائل جامعه می‌روند. در واقع جسارتی که توام با آگاهی و خرد و دانش باشد در این ارتباط مدنظرم است. امروز بخشی از مدیران تلویزیون این جسارت را دارند و برخی هم  هنوز نه. امیدوارم جسارت توام با آگاهی در سپهر سیما پدیدار شود تا از این رهگذر شاهد تولید آثار ملموسی از جنس خود جامعه امروز باشیم، چراکه نمی‌شود فقط بر طبل بی‌غمی و بی‌عاری زد و مشکلات را نادیده گرفت.

 

سوال پایانی بازهم درباره همان سکانس تجاوز است، برخی اشاره می‌کنند سکانسی که در تلویزیون حذف شد، در شبکه‌های اجتماعی مثل اینستاگرام و... قابل رویت است، این مساله صحت دارد؟یعنی این بخش از سریال در فضای مجازی به اصطلاح لو رفته است؟

نه، این مساله را تکذیب می‌کنم، نسخه اصلی آن سکانس نزد خودمان محفوظ است و احتمالا کسانی که این مساله را بیان می‌کنند می‌خواهند آمار بازدید از سایت‌هایشان بیشتر شود، وگرنه در حقیقت، تصویری از آن سکانس حذف شده در شبکه‌های اجتماعی موجود نیست و این تصویر همچنان در آرشیو خودمان نگهداری می‌شود.

 

آزاده صالحی

 

newspaper.fdn.ir
  • 11
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش