چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۸:۱۸ - ۱۵ مرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۵۰۳۳۹۰
فیلم و سینمای ایران

«شهرزاد» با گذشت این همه مدت همچنان پدیده بازار نمایش خانگی است

پیمودن هزاران راه نرفته

سریال شهرزاد,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

سال‌ها صحبت از این بود که دیگر در تلویزیون ایران نمی‌شود سریال خوب ساخت. سریال خوب به معنای واقعی کلمه. سریالی که همه را درگیر خود کند، سریالی که خیابان‌ها را خلوت کند. سریالی که تبدیل شود به بحث و حرف هر وقت‌گذرانی رفیقانه‌ای. سال‌ها این سخنان را شنیدیم و هر زمان هم که گول خوردیم و ناپرهیزی کرده و پای سریالی نشستیم، دیدیم این حرف‌ها راست است.

 

شهرزاد، اما وقتی که آمد، حس کردیم چیزی دارد اتفاق می‌افتد. دیدیم می‌شود اتفاق بیفتد آنچه چند سالی غیرممکنش می‌خواندیم، اما در باطن منتظرش بودیم. چند قسمت که گذشت و سریال که راه افتاد، دیدیم بالاخره آن اتفاقی که منتظرش بودیم رخ داده است.

 

درست است که خیابانی خلوت نشد – که البته با این شیوه نمایش و پخش قرار هم نبود که خیابانی خلوت شود، اما خبر خوش این بود که سریالی آمده بود که شده بود حرف مردم؛ بحث مردم؛ مسأله مردم؛ بخشی از زندگی مردم. سریالی که هر جا رفتی، دیدی چند نفر دارند در موردش حرف می‌زنند. از داستانش می‌گویند.درباره شخصیت‌هایش بحث می‌کنند. خودشان و کارهایشان را قضاوت می‌کنند. بازیگرانش را مورد ارزیابی قرار می‌دهند.

 

جایی نوشته بودم شهرزاد سریالی است که غریبه‌ها را با سریال ایرانی دوباره آشتی داد. حقیقت این است که این سریال کاری کرد که سال‌ها بود سریالی دیگر نتوانسته بود. جالب این‌که شهرزاد چنان در تماشاگرانش نفوذ کرده بود که تمام هم که شد، بحث مردم ادامه‌اش بود و این پرسش که آیا فاز دیگری هم در کار خواهد بود یا نه و وقتی هم که دوباره فاز جدیدش، سری جدیدش بعد از حدود یک‌سال منتشر شد، انگار نه انگار که چنین فاصله‌ای در کار بوده است. انگار نه انگار که در این فاصله زمانی فیلم‌ها و سریال‌های دیگر ساخته شده‌اند.

 

تماشاگران چنان از سری جدید استقبال کردند، انگار که این ‌سری و انتشارش بی‌وقفه در ادامه سری قبلی بوده است. بله؛ شهرزاد تماشاگران وفاداری دارد. تماشاگرانی که باعث شدند استقبال از آخرین قسمت سری اول با اولین قسمت سری دوم تفاوت چندانی از نظر تک‌فروشی نداشته باشد.

 

این که شهرزاد چه داشت و چه دارد که دیگر سریال‌ها ندارند، بحث چندان مفصلی نیست. شهرزاد سر و شکل خوبی دارد؛ داستان گیرای شهرزاد با درک و شناخت فضا، مضمون، اتمسفر، ریتم و بستر تاریخی داستان به هوشمندانه‌ترین شکل ممکن و بسیار جذاب و گیرا و هنرمندانه پیش می‌رود؛ استاندارد و خوش‌ساخت است؛ با کارگردانی کاربلد و امتحان پس داده؛ با هنرپیشگانی کارنامه‌دار و معتبر چون علی نصیریان همیشه بزرگ، شهاب حسینی آزموده و همیشه دوست‌داشتنی، ابوالفضل پورعرب کاربلد، ترانه علیدوستی محبوب و گزیده‌کار، مصطفی زمانی و پریناز ایزدیار.

 

اما برای تحلیل این‌که چرا شهرزاد بدین حد محبوب شده، این نکات به تنهایی کفایت نمی‌کند. عوامل کاربلد را بسیاری کارهای دیگر نیز می‌توانند داشته باشند، اما هیچ‌کدام از آنها شهرزاد نشده‌اند و نمی‌شوند. جدیدترین نمونه‌اش هم همین سریال به اصطلاح فاخر معمای شاه که با وجود این‌که از بهترین‌های تلویزیون استفاده کرده بود، داستانش را در بستری از تاریخ، درباره کاراکتری اتفاقا جذاب‌تر و کنجکاوی‌برانگیز‌تر روایت می‌کرد و تمام عوامل و عناصر تبلیغاتی سازمان را نیز در اختیار داشت، درنهایت بدل به مایه سرافکندگی تلویزیون

و مدیرانش شد.

 

شهرزاد، اما به این دلیل ساده موفق شد که توانست دنیای داستانی‌اش را به تماشاگرش بباوراند. دنیای داستانی هم یعنی تمام آن چیزهایی که تماشاگر در تماشای یک اثر نمایشی با آنها رودررو می‌شود. در این مورد هم زمانی نوشته بودم که چه بخواهیم و چه نه، تفاوتی در این نکته ناراحت‌کننده ایجاد نمی‌شود که میان زندگی شخصی و پنهان و به عبارتی بهتر سبک زندگی یا لایف‌استایل قسمت عظیمی از طبقه متوسط شهرنشین با سبک زندگی مورد تأیید نهادهای رسمی حکومتی و نیز رسانه فراگیر ملی تفاوت از زمین تا آسمان است.

 

درواقع تماشاگر کوچکترین شباهتی میان خود با سبک مورد تأیید رسانه ملی که در سریال‌های ایرانی به نمایش درمی‌آید، نمی‌بیند. همین تماشاگر، اما شخصیت‌ها، داستان، فضا، اتمسفر، مکان‌ها و زمان وقوع رخدادهای داستانی شهرزاد را باور کرده است.

 

این دستاورد هم مدیون کاربلدی و هوشمندی کارگردان است و هم مرهون شرایط فرامتنی حاکم بر سریال که از میان آنها مثلا می‌توان به توزیع و پخش شهرزاد در شبکه نمایش خانگی اشاره کرد که به این دلیل که این باور را به تماشاگر می‌دهد که این سریال چون در تلویزیون قابل ساخته شدن و پخش نبوده مجبور به کوچ به شبکه ویدیویی شده، در زمینه نزدیکی به علایق و سلایق تماشاگر امروزی خود به خود، گام‌ها در این رقابت از رقبایش پیش است.

 

این که سریالی با وجود این‌که حمایت تبلیغاتی رسانه ملی و ده‌ها و صدها رسانه ملی و غیرملی دیگر را نیز پشت سر نداشته، توانسته به چنین جایگاهی برسد، آن هم با شیوه پخشی که تماشاگر ناچار است برای تماشای هر قسمت از آن مبلغی بپردازد، نشان از خیلی چیزهای دیگر هم دارد. مسائلی که اگر تحلیل شود، اگر کارگردانان دیگر نیز به آنها دقت کنند و اگر این راه ادامه پیدا کند، به احتمال زیاد برای ساخته شدن سریالی دیگر با این درجه از محبوبیت دیگر ناچار نخواهیم بود سال‌های ‌سال صبر کنیم، اما به شرطی که به این نکات دقت شود.

 

محمدعلی کشاورز از شهرزاد می‌گوید

آقای علی نصیریان؛ نه فقط بزرگ‌آقای شهرزاد که بزرگ نمایش است

قصه آن هم از نوع عاشقانه‌اش حلقه مفقوده آثار سینمایی و تلویزیونی ماست. مردم تشنه شنیدن قصه هستند و تنها با تکیه بر آن است که می‌توان آنها را با خود همراه کرد. در سال‌های اخیر ما از اهمیت قصه‌گویی غافل شدیم، تاریخ و قصه‌های ناب خودمان را کنار گذاشتیم و درگیر رونویسی از آنچه دیگران می‌سازند که موجی موقتی به راه می‌اندازند و خیلی زود از یاد می‌روند، شده‌ایم.

 

درست است که این روز‌ها سریال‌های ماهواره‌ای بیش از گذشته سلیقه مخاطبان ایرانی را با خودشان تنزل داده‌اند، اما این نکته را نمی‌توان فراموش کرد که قصه بکر و جذاب، حتی با وجود محدودیت در روایت، می‌تواند نظر هر تماشاگری را به خودش جلب کند.

 

حسن فتحی از زمانی که سریال‌سازی را شروع کرد، هیچ وقت به سراغ مد آن روز جامعه نرفت و به جای آن، همیشه به فکر ساخت سلیقه برای مخاطبانش بود. یک نگاه گذرا به کارنامه فتحی به راحتی متمایز بودن او و آثارش را با دیگر ساخته‌های این سال‌های صداوسیما نشان می‌دهد.

 

از پهلوانان نمی‌میرند تا شهرزاد همیشه درحال تجربه فضاهای متفاوت بوده و همواره تمرکزش را روی قصه‌گویی و شخصیت‌پردازی‌های ناب گذاشته است. او به سراغ برهه‌های مختلف تاریخی این سرزمین می‌رود و جهان منحصر به خودش را در این روزگار شتاب‌زده خلق می‌کند. سریال شهرزاد با روایت عشق، شکست، شادی و غصه‌های شخصیت‌هایش در جایی از تاریخ معاصر کشورمان، یک‌تنه توانست با وجود حجم خفه‌کننده سریال‌های غیرایرانی، نگاه‌های میلیون‌ها ایرانی را به خودش جلب کند.

 

تا جایی که این روز‌ها مانند همه سریال‌های موفق دنیا، شهرزاد‌ به فصل تازه‌اش رسیده و با‌‌ همان طراوت و جذابیت درحال پیش رفتن است. با این‌که عشق همیشه در قصه‌های حسن فتحی‌ جایگاه ویژه‌ای داشته و با این‌که در زمانه‌ای هستیم که حداقل در آثار نمایشی رد پای عشق در داستان‌ها کم‌رنگ‌تر از همیشه شده، شهرزاد‌ مانند جانی دوباره در فضای سریال‌سازی می‌ماند. آدم‌های قصه شهرزاد عاشق می‌شوند، برای رسیدن به عشقشان می‌جنگند، شکست می‌خورند، می‌شکنند اما دوباره بلند می‌شوند.

 

با وجود داستانک‌های جذاب و شخصیت‌پردازی‌های درستی که در سریال می‌بینیم‌ اما حسن فتحی با همین عشق، ‌این جانمایه اصلی داستان سریال جدیدش، حال یکنواختی و گا‌هی خشمگین این روز‌هایمان را تلطیف و روحمان را آرام می‌کند.  با شهرزاد می‌توانیم در خیابان‌های لاله‌زار و‌ در بین مردم طهران قدم بزنیم، سری به کافه نادری بزنیم و از اصیل بودن آدم‌هایی که هیچ کدامشان نه سیاهند و نه سفید، لذت ببریم.

 

ماموری که قصد جان فرهاد قصه را داشت، وقتی سر و کارش به عشق می‌رسد، مسیرش به کلی تغییر می‌کند،؛ بزرگ‌آقایی که همه از ابهت و قاطع بودنش واهمه داشتند،‌ در خلوتش دلتنگی و دلسوزی پدرانه به سراغش می‌آید. همین تک‌بُعدی نبودن نگاه فتحی به شخصیت‌ها باعث شده تا کار‌هایش مثل خود زندگی شود.

 

مثل طیفی از رنگ‌ها که هر کدامشان با همه تضاد‌هایشان در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند. اما این عاشقانه، همراهی بزرگی را با خودش داشت که سایه‌اش حتی در نبودنش در فصل جدید، هنوز بر سر شهرزاد سنگینی می‌کند. آقای علی نصیریان که استاد من بودند، به نظرم تنها استاد تئا‌تر این مملکت هستند.

 

شرافت و نجابتی را که یک هنرمند باید داشته باشد، او درون خودش دارد. سواد بالای او و قدرتش در نویسندگی، همیشه در کار بازیگری‌اش هم نمود پیدا کرده و به همین دلیل است که شخصیت‌هایی که مقابل دوربین ایفای نقش می‌کنند از پردازش و هویت دقیقی برخوردار هستند. علی نصیریان، نه فقط بزرگ‌آقای سریال شهرزاد که بزرگ و اعتبار هنر نمایش این سرزمین است.

 

امین فرج‌پور

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 14
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش